"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالُوا أَ جِئْتَنا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَ نَذَرَ ما كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ «70»
(قوم عاد به حضرت هود) گفتند: آيا به سوى ما آمدهاى تا فقط خدا را به بپرستيم و آنچه را پدران ما مىپرستيدند رها كنيم؟ اگر از راستگويانى، پس آنچه (از عذاب الهى) به ما وعده مىدهى بر ما بياور.
پیام ها
1- تعصّب به جاى منطق، محكوم است و تقليد جاهل از جاهل و تبعيّت به دليل رابطهى خويشاوندى مردود است. «يَعْبُدُ آباؤُنا»
2- حفظ رسوم و سنّتهاى نياكان، همه جا ارزشمند نيست. «يَعْبُدُ آباؤُنا»
3- تعصّب و تقليد بىجا، مانع شناخت حقيقت است و انسان را به عناد مىكشد. «فَأْتِنا بِما تَعِدُنا»
4- گاهى عادت بر فطرت پيروز مىشود، مثل غلبهى عادت بتپرستى نياكان بر فطرت حقّطلبى نسل جديد. «نَذَرَ ما كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا»
5- انبيا، در برخورد با خرافات و انحرافات، سنّت شكن بودهاند. «وَ نَذَرَ ما كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۷٠_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
07.Araf.070.mp3
1.55M
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۷٠_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ رِجْسٌ وَ غَضَبٌ أَ تُجادِلُونَنِي فِي أَسْماءٍ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما نَزَّلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ «71»
(حضرت هود، با ديدن سرسختى قوم عاد) گفت: پليدى و خشم و عقوبت از سوى پروردگارتان بر شما حتمى شد. آيا با من دربارهى نامهايى جدل مىكنيد كه شما و نياكانتان بر آن (بتها) نهادهايد؟ خداوند نسبت به حقّانيّت معبودهاى شما برهانى نازل نكرده است. پس منتظر (قهر الهى) باشيد، من هم با شما از منتظرانم.
جلد 3 - صفحه 97
نکته ها
اين آيه دلالت دارد كه هر منصب و لقب و عنوانى الهى كه بدون اذن خداوند باشد، به خصوص در ولايت عامّه، كذب و بهتان است. همان گونه كه لقب اميرالمؤمنين تنها براى حضرت على عليه السلام مىباشد، نه هيچ كس ديگر، لذا هنگامى كه امام صادق عليه السلام را با عنوان اميرالمؤمنين خطاب كردند، حضرت از اين كار نهى كرده و فرمودند: «هركس غير از على عليه السلام خود را به اين عنوان متّصف كند، جايگاهش آتش است». «1»
پیام ها
1- نتيجه لجاجت و در افتادن با حقّ، كيفر الهى و ننگ و هلاكت است. «قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُمْ» (بگذريم كه خود لجاجت نوعى پليدى معنوى است)
2- انسان ذاتاً موحّد و طالب توحيد است، ولى گاهى تعصّب بر او عارض شده و حاكم مىشود. «وَقَعَ عَلَيْكُمْ»
3- كيفرهاى الهى در مسير تربيت انسان واز شئون ربوبيّت خداست. «مِنْ رَبِّكُمْ»
4- سنگ و چوب، با نامگذارى، «خدا» نمىشود. (نامهاى دهان پركن و بىمحتوا، يكى از بلاهاى قرن ما نيز هست.) «أَسْماءٍ سَمَّيْتُمُوها»
5- معبودهاى مشركان، اسماى بىمسمّايند كه حقيقت و مشروعيّت ندارند و خداوند در هيچ آئينى به آن فرمان نداده است. أسماء ... ما نَزَّلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ
6- عقايد بايد بر پايهى حجّت و برهان باشد، حتّى از بتپرستان هم برهان بخواهيد. «ما نَزَّلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ» (از آنان كه مىگويند بت وسيلهى تقرّب به خداست، بپرسيد: آيا دليلى داريد كه خداوند پرستش بت را وسيلهى قرب خود قرار داده است؟!)
7- انبيا، به درستى هدف و پيروزى خويش و سقوط مخالفان اطمينان داشتند. «فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ»
«1». تفسير اثنىعشرى.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 98
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۷۱_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ قَطَعْنا دابِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ ما كانُوا مُؤْمِنِينَ «72»
پس هود و همراهان (فكرى و عملى) او را به رحمتى از خود نجات داديم، و كسانى كه آيات مارا دروغ شمردند و مؤمن نبودند، ريشهكن كرديم.
نکته ها
«دابِرَ»، به معناى آخر و پايان چيزى است و «فَقُطِعَ دابِرُ»، يعنى ريشهكن كردن و تا آخرين نفر را هلاك كردن.
هلاكت قوم عاد، با طوفانى عقيم كننده، شكننده، پر سر و صدا، سرد و مسموم بود كه خداوند به مدّت هفت شب و هشت روز پياپى بر آنان مسلّط كرد. طوفان چنان آنها را قلع و قمع كرد كه همهى آنان همچون شاخههاى پايين درختان خرما بر زمين افتادند. «فَتَرَى الْقَوْمَ فِيها صَرْعى كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِيَةٍ» «1»
پیام ها
1- تنها انبيا و پيروان آنان، مشمول رحمت ويژه و نجاتبخشى الهىاند. «فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا»
2- از تاريخ، عبرت بگيريم. «قَطَعْنا دابِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا»
3- آنجا كه هيچ گونه اميدى به ايمان آوردن مردم نيست، هلاكت، اساسى و ريشهاى است. وَ قَطَعْنا دابِرَ ... ما كانُوا مُؤْمِنِينَ
«1». حاقّه، 7.
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۷۲_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِلى ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ قَدْ جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوها تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «73»
جلد 3 - صفحه 99
و به سوى قوم ثمود، برادرشان صالح را (فرستاديم. او نيز مثل حضرت نوح و هود در دعوت مردم به توحيد) گفت: اى قوم من! (تنها) خدا را بپرستيد، براى شما معبودى جز او نيست. همانا از طرف پروردگارتان معجزه و دليلى آشكار براى شما آمده است. اين شتر ماده (از جانب) خداوند براى شما آيه ونشانه است، (مزاحم آن نشويد و) بگذاريد در زمين خدا بچرد، و گزندى به آن نرسانيد كه عذابى دردناك شمارا خواهد گرفت.
نکته ها
در قرآن، هفت مرتبه از ناقه و بيست و شش بار از قوم ثمود نام برده شده است. ماجراى قوم ثمود در سورههاى شعرا، قمر، شمس و هود آمده است.
معجزه با كارهاى خارقالعاده و عجيب بشرى تفاوتهاى زيادى دارد، از جمله:
الف: معجزه، نياز به تمرين، تحصيل و تجربه ندارد، ولى كارهاى خارقالعاده ديگر، نياز به تمرين، تلقين و تحصيل دارد.
ب: معجزه از اشخاص خوش سابقه و معصوم صادر مىشود، ولى كارهاى نادر و خارقالعاده ديگر، از افراد نااهل نيز ممكن است صادر شود.
ج: هدف از معجزه، اتمام حجّت و ارشاد و هدايت مردم است، ولى هدف ديگران خودنمايى، شهرت، كسب مال و ايجاد سرگرمى است.
د: كار پيامبران در معجزه، لزوماً همراه با تحدّى و مبارزطلبى و ادّعاى عجز ديگران است، امّا در كار نوابغ و مخترعان و مرتاضان اين علائم و نشانهها لزومى ندارد.
در حديث مىخوانيم: شترى را كه قوم ثمود تقاضا كردند، شتر قرمز پر كرك حامله و بسيار بزرگ بود. «1» البتّه نوع تقاضاى مردم از انبيا، گاهى مربوط به شرايط فكرى و زمينهى اجتماعى و اقتصادى مردم در آن زمان بوده است، شايد اگر امروز نيز پيامبرى ظهور مىكرد، درخواست خروج هواپيما از دل كوه را از او مىكردند.
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 100
به هر حال اين شتر امتيازات منحصر به فردى داشت كه ناقةاللّه ناميده شد، بدون تماس با شترى ديگر، حامله از دل كوه بيرون آمد و پس از خروج وضع حمل كرد و يك روز در ميان، تمام آبِ شهر را مىخورد و در عوض در آن روز به همهى آنان شير مىداد، و اين اعجاز الهى بود كه مانند آن را نمىتوانستند بياورند و اتمام حجّتى بود كه سوءقصد به آن، عذاب خدا را در پى داشت. «1»
پیام ها
1- رسالت حضرت صالح، محدود به قوم ثمود بوده است. «إِلى ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً»
2- انبيا با مردم همچون برادرند. «أَخاهُمْ»
3- در تبليغ و تربيت، از عواطف نيز استفاده كنيم. «يا قَوْمِ»
4- ايمان به خدا، سابقهاى به درازاى تاريخ دارد. «اعْبُدُوا اللَّهَ» امر به عبادت خداوند، نشان ايمان و شناخت مردم است.
5- يكتاپرستى، محور دعوت پيامبران است. «اعْبُدُوا اللَّهَ»
6- جهتگيرى در عمل، بر اساس عقيده و تفكّر است، «اعْبُدُوا اللَّهَ» زيرا «ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ»
7- اهداف تمام پيامبران الهى يكسان است. جملهى «اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ» را تمام انبيا بيان كردهاند.
8- ارائه دليل و معجزه از طرف انبيا، در مسير تربيت مردم و از شئون ربوبيّت خداوند است. «بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ» البتّه معجزات گاهى طبق درخواست مردم بوده است، مثل شق القمر و ناقهى صالح.
9- عنايت و لطف ويژهى الهى به هرچه تعلّق گيرد، قداست مىيابد. «ناقَةُ اللَّهِ»
10- كيفر بىاحترامى به مقدّسات و از بين بردن آنها، عذاب الهى است. «لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ»
«1». تفسير منهجالصادقين.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 101
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۷۳_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ اذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ عادٍ وَ بَوَّأَكُمْ فِي الْأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِها قُصُوراً وَ تَنْحِتُونَ الْجِبالَ بُيُوتاً فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ «74»
و به ياد آوريد هنگامى كه خداوند شما را پس از (هلاكت) قوم عاد، جانشينان (آنان) ساخت و در زمين شما را جايگاه (مناسب) داد. از قسمتهاى هموار زمين قصرها مىسازيد و كوهها را براى ساختن خانهها مىتراشيديد. پس الطاف و نعمتهاى خداوند را ياد كنيد و در زمين فساد نكنيد.
نکته ها
«عَثو»، يعنى خروج از حدّ اعتدال و «لا تَعْثَوْا»، به معناى «لاتفسدوا» است، و كلمهى «مُفْسِدِينَ»، يا براى تأكيد است، يا به اين معنا كه فساد، شيوهى شما نشود و مراد از «فِي الْأَرْضِ»، سرزمين بين حجاز و شام است.
منطقهى جغرافيايى قوم ثمود، داراى دو بخش دشت و كوهستان بود، «سُهُولِها ... الْجِبالَ» و آنان مردمى متموّل و متمدّن بودند و به فنون خانهسازى و قصرسازى آگاه بودند. قُصُوراً ... بُيُوتاً
پیام ها
1- تحوّلات تاريخى واجتماعى، بر اساس قوانين و سنّتهاى الهى است. «إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ»
2- همهى امكانات زندگى ما از خداوند است. «بَوَّأَكُمْ فِي الْأَرْضِ»
3- از تاريخ گذشتگان عبرت بگيريم. وَ اذْكُرُوا ... بَعْدِ عادٍ
4- انسان، از همهى شرايط طبيعى مىتواند بهره بگيرد. سُهُولِها ... الْجِبالَ
5- مسكن، از نعمتهاى ويژه الهى است. قُصُوراً ... بُيُوتاً ... آلاءَ اللَّهِ
6- رفاه، مسكن و قصر، اگر از ياد خدا جدا باشد زمينهى فساد مىشود. قُصُوراً ... بُيُوتاً ... مُفْسِدِينَ
جلد 3 - صفحه 102
7- اگر نعمتها را وديعهى الهى بدانيم و خود را در معرض هلاكت ببينيم، از تجاوز دورى مىكنيم. وَ اذْكُرُوا ... لا تَعْثَوْا
8- قصرنشينان وكسانى كه امكانات بيشترى دارند، بيشتر نيازمند ياد خدايند تا به فساد كشيده نشوند. (كلمهى «قصر»، ميان دو جمله «اذْكُرُوا» آمده است) «1»
«1». البتّه در صورتى كه قصر در آيه معنى معروف زمان ما را داشته باشد، نه اينكه به معنى خانه معمولى باشد.
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۷۴_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا