"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ «75»
سران مستكبر قوم صالح، به مستضعفانى كه ايمان آورده بودند، گفتند: آيا علم داريد كه صالح ازطرف پروردگارش فرستاده شده است؟ (مؤمنان در پاسخ به ايجاد شكّ وترديد آنان) گفتند: قطعاً ما به آنچه بر او فرستاده شده است، ايمان داريم.
قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِي آمَنْتُمْ بِهِ كافِرُونَ «76»
كسانى كه استكبار ورزيدند گفتند: همانا ما به آنچه شما بدان ايمان آوردهايد، كافريم.
پیام ها
1- معمولًا اشراف و افراد صاحب نفوذ، مخالف راه انبيايند و به شبهه افكنى در ميان مؤمنان دست مىزنند. «قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا»
2- نه فقر و استضعاف ارزش است و نه تمكّن و كاخنشينى؛ آنچه مهم است انتخاب راه خداوند از طريق آگاهى، علم، ايمان، تقوا، جهاد و هجرت است.
جلد 3 - صفحه 103
(در آيهى قبل، قصرسازى را نعمت الهى به شمار آورد، به شرط آنكه به فساد منتهى نشود، اينجا هم از مستضعفان مؤمن ستايش شده است، نه از همهى آنان.) «آمَنَ مِنْهُمْ»
3- بيشترين پيروان پيامبران، از ميان مستضعفان بودهاند. «لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ»
4- عامل ايمان مستضعفان به انبيا، فقط فقر مادّى نيست، زيرا برخى از مستضعفان نيز ايمان نمىآوردند. «آمَنَ مِنْهُمْ»
5- ايجاد شكّ و ترديد، از شيوههاى تضعيف ايمان است. أَ تَعْلَمُونَ ...؟
6- تضعيف رهبر، يكى از روشها و هدفهاى اصلى دشمن است. «أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ»
7- گرچه محيط و جامعه در فرد اثر دارد، ولى اجبار نمىآورد. (مستضعفان محروم، با صراحت در مقابل مستكبران ايستادند و گفتند: به صالح ايمان داريم). «إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ»
8- شبهات مخالفان را بايد قاطعانه پاسخ گفت. «إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ»
9- به تمام فرمانهاى پيامبر بايد ايمان داشت. «بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ»
10- مستكبران، علاوه بر كفر و لجاجت خود، نسبت به ايمان مستضعفان حساسيّت دارند. «إِنَّا بِالَّذِي آمَنْتُمْ بِهِ كافِرُونَ» و نگفتند: «إِنَّا بِهِ كافِرُونَ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۷۵_۷۶_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَ قالُوا يا صالِحُ ائْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ «77»
پس (مستكبران) ناقه را پى كرده (و كشتند) و از فرمان پروردگارشان سرپيچى كردند وگفتند: اى صالح! اگر از فرستادگان خدايى، پس عذابى را كه وعده مىدهى براى ما بياور.
جلد 3 - صفحه 104
نکته ها
«عقر»، به معناى پى كردن است، يعنى قطع كردن عصب و رگ محكم و مخصوص پشت پاى اسب و شتر كه عامل عمدهى حركت آنهاست و با قطع آن، حيوان به زمين مىافتد و از راه رفتن باز مىماند.
در سورهى قمر، كلمهى «عقر» مفرد آمده كه بيانگر اين است كه قاتل ناقه يك نفر بوده است؛ امّا در اينجا (و سورههاى شمس و شعراء و هود،) به صورت جمع آمده است، «عقروا» كه نسبت پى كردن به تمام قوم داده شده است. اين به خاطر سكوت و رضايت آنان بود و شريك جرم محسوب شدهاند. چنانكه حضرت على عليه السلام نيز مىفرمايد: سرنوشت مردم در گرو رضايت و دشمنى آنان است، همان گونه كه ناقهى صالح را يك نفر پىكرد؛ امّا چون بقيهى مردم نيز به آن عمل راضى بودند، در گناه او شريك شدند و همگى عذاب ديدند. «1»
پیام ها
1- كفر، زمينهى تجاوز است. كافِرُونَ فَعَقَرُوا ...
2- سكوت و رضايت بر گناه، شركت در گناه محسوب مىشود. «عقروا» با اينكه قاتل يك نفر بود.
3- نافرمانى و تجاوز از دستور، مهمتر از كشتن شتر است. «وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ»
4- دستورات الهى برخاسته از ربوبيّت اوست. «أَمْرِ رَبِّهِمْ»
5- تكبّر، زمينهساز جسارت و گستاخى است. «ائْتِنا بِما تَعِدُنا»
«1». نهجالبلاغه، خطبه 201.
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه_۷۷_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دارِهِمْ جاثِمِينَ «78»
ناگاه زمينلرزه شديد آنان را فراگرفت، پس شب را به صبح آوردند، در حالى كه در خانههايشان به رو افتادند (و مردند).
جلد 3 - صفحه 105
نکته ها
اين آيه، هلاكت قوم ثمود را توسط رجفه و زمينلرزه بيان كرده؛ امّا سورهى فصّلت آيه 17 و سورهى ذاريات آيهى 44، آن را توسط صاعقه دانسته است. «فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَ هُمْ يَنْظُرُونَ» بنابراين شايد دو كيفر صاعقه و زلزله در يك لحظه و توأم بوده است. و شايد مراد از رجفه، لرزش بر اندام باشد كه برخاسته از ترس و وحشت است، نه زمين لرزه.
«جاثم» از «جَثم» بر وزن خَشم، به معناى نشستن روى زانو و يا فروافتادن بر سينه است.
گويا در شب و هنگام استراحتشان كه عذاب آمد، بيدار شدند ولى فرصتى و قدرتى براى فرار نيافتند و در همان حالت نيمخيز هلاك شدند. «1»
پیام ها
1- قهر خدا ناگهانى است، به هوش باشيم. «فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ»
2- چه بسا زمين لرزهها و حوادث طبيعى كه عذاب الهى است. «فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ»
3- وعدههاى انبيا، عملى مىشود، پس هشدارهايشان را جدّى بگيريم. (در آيات قبل تهديد بود: «لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ» و اين رجفه، همان تحقّق وعيد و عذاب اليم است). «فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ»
«1». تفسيرنمونه.
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۷۸_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ يا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسالَةَ رَبِّي وَ نَصَحْتُ لَكُمْ وَ لكِنْ لا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ «79»
پس (صالح) از آنان روى برگرداند و گفت: اى قوم من! همانا پيام پروردگارم را به شما رساندم و براى شما خيرخواهى كردم، ولى شما دلسوزان و خيرخواهان را دوست نداريد.
نکته ها
احتمال دارد، سخن حضرت صالح، قبل از نزول عذاب و به عنوان اتمام حجّت باشد، و
جلد 3 - صفحه 106
ممكن است پس از هلاكتشان باشد، آنگونه كه رسولخدا صلى الله عليه و آله نيز بر سر چاه بدر با اجساد كفّار سخن گفت. از آن حضرت پرسيدند: مگر آنان مىشنوند، فرمودند: «آرى، شما از آنها شنواتر نيستيد». «1»
پیام ها
1- گاهى قهر و ترك رابطه، در تربيت و تبليغ لازم است. «فَتَوَلَّى عَنْهُمْ»
2- كيفرهاى الهى، پس از اتمام حجّت است. «لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ»
3- برنامهى پيامبران، ابلاغ پيام همراه با دلسوزى و خيرخواهى است، نه ابلاغ خشك و بىروح مقرّرات و بخشنامههاى ادارى. لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ ... وَ نَصَحْتُ لَكُمْ
4- ناصحان را دوست بداريم كه بىاعتنايى به سخن دلسوزان جامعه، زمينهى قهر خدا را فراهم مىكند. «وَ لكِنْ لا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ»
5- دوست داشتن، كليد پيروى كردن است. «وَ لكِنْ لا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ»
«1». بحار، ج 6، ص 207 و 254."
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۷۹_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِينَ «80»
و (به خاطر آور) لوط را (كه براى هدايت مردم فرستاديم) آنگاه كه به قوم خود گفت: آيا آن كار زشت را انجام مىدهيد كه هيچ يك از جهانيان در آن بر شما پيشى نگرفته است؟
إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ «81»
همانا شما به جاى زنان، براى شهوت سراغ مردان مىرويد، بلكه شما قومى اسرافكاريد.
جلد 3 - صفحه 107
نکته ها
حضرت لوط، فاميل حضرت ابراهيم و تنها مردى بود كه به او ايمان آورد و با او هجرت كرد. «فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ» «1» حضرت ابراهيم او را به منطقهاى كه در آن گناه و فحشا رواج داشت فرستاد. لذا بخش مهم كار حضرت لوط، مبارزه با فحشا و منكرات جنسى بود، كه بيشترين مشكل جامعه بود.
قوم حضرت لوط، با مهمانان خود عمل زشت لواط را انجام مىدادند تا مردم از مهمان شدن بترسند. به گفتهى قرآن، حضرت لوط عليه السلام ازدواج با دختران خود را به آنان پيشنهاد كرد؛ امّا آنان نپذيرفتند.
ازدواج، داراى خصوصيّات و آثارى است كه در لواط و زنا وجود ندارد، از جمله:
1. مودّت و رحمت و انس. 2. تشكيل نظام خانواده. 3. فرزند و بقاى نسل. 4. همخوانى با فطرت و انسانيّت.
متأسفانه امروزه نيز دنياى غرب، عمل زشت همجنسبازى را رسمى و در بعضى كشورها به آن جنبهى قانونى داده است.
قوم لوط، علاوه بر لواط، اهل قمار، هرزهگويى، توهين، مزاحمت براى عابرين و كشف عورت در انظار عمومى بودند. «2»
امام صادق عليه السلام در فلسفهى تحريم لواط فرمودند: لواط، علاقهى خانوادگى ميان زن و شوهر را كم، نسل و فرزند را منقطع و آميزش جنسى طبيعى را از بين مىبرد و فسادهاى بسيار زيادى را بدنبال دارد. «3»
در اسلام، كيفر همجنسبازى و لواط (چه فاعل چه مفعول)، اعدام است.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: لعنت خدا بر مردانى كه خود را مانند زنان ساخته و در معرض مردان هوسباز قرار مىدهند. «4»
امام صادق عليه السلام نيز فرمودند: هنگام همجنسگرايى، عرش خدا به لرزه مىآيد و عامل اين
«1». عنكبوت، 26.
«2». سفينةالبحار.
«3». وسائل، ج 14، ص 252.
«4». تفسير نمونه؛ وسائل، ج 14، ص 255.
جلد 3 - صفحه 108
كار در قيامت به صورت ناپاك محشور مىشود و مورد غضب خداوند قرار گرفته و جايگاهش دوزخ است. «1»
پیام ها
1- همجنسبازى و لواط، از گناهان كبيره و عملى بسيار زشت است. «الْفاحِشَةَ»
2- بتپرستان، اگر بهانهى بتپرستى نياكان را داشتند، پيروان فحشا، اين بهانه را هم نداشته و ابتكار جنايت و گناه از خودشان بود. «ما سَبَقَكُمْ بِها»
3- ابداعكنندگان اعمال زشت، مرتكب گناهى بزرگتر و مستحقّ ملامتى بيشتر مىباشند. «ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِينَ»
4- كسى كه راه طبيعى و فطرى را كنار بگذارد، مسرف است. «مسرفون» ارضاى شهوت از غير راه طبيعى، اسراف است.
5- لواط، تجاوز به حقوق زنان در جامعه است. «دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ»
«1». تفسير نمونه؛ وسائل، ج 14، ص 249.
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۸۰_۸۱_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ «82»
و جواب قوم لوط، جز اين نبود كه گفتند: آنان را از آبادى خود بيرون كنيد، زيرا آنان مردمى هستند كه پاكدامنى را مىطلبند (و با ما نيستند).
نکته ها
در مورد بعضى از انبيا، تعبير به «أَخاهُمْ» شده است، امّا دربارهى حضرت لوط چنين تعبيرى نيامده است، شايد به اين دليل كه آن حضرت، اهل آن منطقه نبود، چنانكه كفّار نيز با جملهى «قَرْيَتِكُمْ» به مردم القا مىكردند كه او مهاجر است و از اين منطقه نيست، و يا اينكه چون آئين شما را قبول ندارد خارجى است، پس او را از سرزمين خودتان بيرون كنيد.
جلد 3 - صفحه 109
پیام ها
1- يكى از زشىهاى، برخورد بىدليل و غير منطقى با ناصحان است. ما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قالُوا أَخْرِجُوهُمْ ...
2- در نهى از منكر، بايد آمادهى تبعيد و پذيرش مشكلات بود. «أَخْرِجُوهُمْ»
3- مجرمان، براى پاكان حقّى در اجتماع قائل نيستند. «أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْيَتِكُمْ»
4- هرگاه در جامعهاى فساد زياد شد، پاكان را منزوى مىكنند و نهى از منكر و پاك بودن، جرم محسوب مىشود. أَخْرِجُوهُمْ ... إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ
5- مهمتر از پاكى، پاك ماندن و مأيوس كردن نااهلان از اعمال نفوذ است. «يَتَطَهَّرُونَ» (فعل مضارع نشانهى استمرار است)
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۸۲_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا