"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِينَ «80»
و (به خاطر آور) لوط را (كه براى هدايت مردم فرستاديم) آنگاه كه به قوم خود گفت: آيا آن كار زشت را انجام مىدهيد كه هيچ يك از جهانيان در آن بر شما پيشى نگرفته است؟
إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ «81»
همانا شما به جاى زنان، براى شهوت سراغ مردان مىرويد، بلكه شما قومى اسرافكاريد.
جلد 3 - صفحه 107
نکته ها
حضرت لوط، فاميل حضرت ابراهيم و تنها مردى بود كه به او ايمان آورد و با او هجرت كرد. «فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ» «1» حضرت ابراهيم او را به منطقهاى كه در آن گناه و فحشا رواج داشت فرستاد. لذا بخش مهم كار حضرت لوط، مبارزه با فحشا و منكرات جنسى بود، كه بيشترين مشكل جامعه بود.
قوم حضرت لوط، با مهمانان خود عمل زشت لواط را انجام مىدادند تا مردم از مهمان شدن بترسند. به گفتهى قرآن، حضرت لوط عليه السلام ازدواج با دختران خود را به آنان پيشنهاد كرد؛ امّا آنان نپذيرفتند.
ازدواج، داراى خصوصيّات و آثارى است كه در لواط و زنا وجود ندارد، از جمله:
1. مودّت و رحمت و انس. 2. تشكيل نظام خانواده. 3. فرزند و بقاى نسل. 4. همخوانى با فطرت و انسانيّت.
متأسفانه امروزه نيز دنياى غرب، عمل زشت همجنسبازى را رسمى و در بعضى كشورها به آن جنبهى قانونى داده است.
قوم لوط، علاوه بر لواط، اهل قمار، هرزهگويى، توهين، مزاحمت براى عابرين و كشف عورت در انظار عمومى بودند. «2»
امام صادق عليه السلام در فلسفهى تحريم لواط فرمودند: لواط، علاقهى خانوادگى ميان زن و شوهر را كم، نسل و فرزند را منقطع و آميزش جنسى طبيعى را از بين مىبرد و فسادهاى بسيار زيادى را بدنبال دارد. «3»
در اسلام، كيفر همجنسبازى و لواط (چه فاعل چه مفعول)، اعدام است.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: لعنت خدا بر مردانى كه خود را مانند زنان ساخته و در معرض مردان هوسباز قرار مىدهند. «4»
امام صادق عليه السلام نيز فرمودند: هنگام همجنسگرايى، عرش خدا به لرزه مىآيد و عامل اين
«1». عنكبوت، 26.
«2». سفينةالبحار.
«3». وسائل، ج 14، ص 252.
«4». تفسير نمونه؛ وسائل، ج 14، ص 255.
جلد 3 - صفحه 108
كار در قيامت به صورت ناپاك محشور مىشود و مورد غضب خداوند قرار گرفته و جايگاهش دوزخ است. «1»
پیام ها
1- همجنسبازى و لواط، از گناهان كبيره و عملى بسيار زشت است. «الْفاحِشَةَ»
2- بتپرستان، اگر بهانهى بتپرستى نياكان را داشتند، پيروان فحشا، اين بهانه را هم نداشته و ابتكار جنايت و گناه از خودشان بود. «ما سَبَقَكُمْ بِها»
3- ابداعكنندگان اعمال زشت، مرتكب گناهى بزرگتر و مستحقّ ملامتى بيشتر مىباشند. «ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِينَ»
4- كسى كه راه طبيعى و فطرى را كنار بگذارد، مسرف است. «مسرفون» ارضاى شهوت از غير راه طبيعى، اسراف است.
5- لواط، تجاوز به حقوق زنان در جامعه است. «دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ»
«1». تفسير نمونه؛ وسائل، ج 14، ص 249.
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۸۰_۸۱_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ «82»
و جواب قوم لوط، جز اين نبود كه گفتند: آنان را از آبادى خود بيرون كنيد، زيرا آنان مردمى هستند كه پاكدامنى را مىطلبند (و با ما نيستند).
نکته ها
در مورد بعضى از انبيا، تعبير به «أَخاهُمْ» شده است، امّا دربارهى حضرت لوط چنين تعبيرى نيامده است، شايد به اين دليل كه آن حضرت، اهل آن منطقه نبود، چنانكه كفّار نيز با جملهى «قَرْيَتِكُمْ» به مردم القا مىكردند كه او مهاجر است و از اين منطقه نيست، و يا اينكه چون آئين شما را قبول ندارد خارجى است، پس او را از سرزمين خودتان بيرون كنيد.
جلد 3 - صفحه 109
پیام ها
1- يكى از زشىهاى، برخورد بىدليل و غير منطقى با ناصحان است. ما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قالُوا أَخْرِجُوهُمْ ...
2- در نهى از منكر، بايد آمادهى تبعيد و پذيرش مشكلات بود. «أَخْرِجُوهُمْ»
3- مجرمان، براى پاكان حقّى در اجتماع قائل نيستند. «أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْيَتِكُمْ»
4- هرگاه در جامعهاى فساد زياد شد، پاكان را منزوى مىكنند و نهى از منكر و پاك بودن، جرم محسوب مىشود. أَخْرِجُوهُمْ ... إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ
5- مهمتر از پاكى، پاك ماندن و مأيوس كردن نااهلان از اعمال نفوذ است. «يَتَطَهَّرُونَ» (فعل مضارع نشانهى استمرار است)
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۸۲_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَأَنْجَيْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كانَتْ مِنَ الْغابِرِينَ «83»
پس ما لوط و خاندان او را به جز همسرش، كه از بازماندگان (در عذاب) بود، نجات داديم.
نکته ها
«غابِر»، به معناى بازمانده است. كسى كه همراهانش بروند و او باقى بماند. بنابراين لوط و يارانش از شهر خارج شدند و زمينهى عذاب فراهم شد.
«اهل»، هم به خويشاوندان نزديك گفته مىشود و هم به پيروان راستين، ولى با توجّه به آيهى 36 سوره ذاريات، به جز خويشاوندان نزديك، هيچكس به آن حضرت ايمان نياورد.
پیام ها
1- انسان آزاد است و خودش راه خود را انتخاب مىكند. (همسر پيامبر با آنكه در خانهى وحى تغذيه مىشود، ممكن است راه كفر را برگزيند، چنانكه همسر فرعون راه توحيد را برگزيد). «إِلَّا امْرَأَتَهُ» بنابراين همه جا تفكّر و اخلاق و تصميم، وابسته به اقتصاد و تحت پوشش بودن اين و آن نيست.
2- در اسلام، عامل نجات انسان رابطهى مكتبى است، نه خويشاوندى. «إِلَّا
جلد 3 - صفحه 110
امْرَأَتَهُ» پس سرنوشت هركس در گرو عمل خود اوست.
3- حسابِ بستگانِ رهبران الهى را از حساب خودشان جدا كنيم. «إِلَّا امْرَأَتَهُ»
4- در اسلام، زن همانند مرد موجودى مستقلّ است. «إِلَّا امْرَأَتَهُ» و از طرفى نبايد موقعيّت و قداست كسى موجب توجيه خلافكارىهاى بستگان او شود.
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۸۳_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ «84»
و ما بارانى (از سنگ) بر آنان بارانديم. پس بنگر كه سرانجام گنهكاران چه شد؟
نکته ها
هلاكت قوم لوط، با بارش سنگهاى آسمانى بر سرشان بود، سنگهايى از گِل همانند كلوخ چنانكه در سورهى هود مىفرمايد: «وَ أَمْطَرْنا عَلَيْها حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ» «1»
پیام ها
1- تغيير راه فطرت، (ارضاى جنسى از طريق مردان و همجنسبازى،) تغيير نعمت را به دنبال دارد. به جاى باران، پاره سنگ مىبارد. «وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً» در دعاى كميل مىخوانيم: «اللّهم اغفر لى الذّنوب الّتى تغيّر النعم»
2- قهر الهى مخصوص آخرت نيست، گاهى نيز در همين دنياست. «أَمْطَرْنا»
3- از تاريخ وسرنوشت ديگران عبرت بگيريم. فَانْظُرْ ... عاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ
4- قهر خداوند مخصوص يك دسته از مجرمان نيست، همهى مجرمان به هوش باشند كه سنّت الهى استثنا بردار نيست. «عاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ»
«1». هود، 82- 83.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 111
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_۸۴_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِلى مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ قَدْ جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْمِيزانَ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ «85»
و به سوى (مردم) مَديَن، برادرشان شعيب را (فرستاديم. آن حضرت) گفت: اى قوم من! (تنها) خدا را بپرستيد، جز او خدايى براى شما نيست. همانا از طرف پروردگارتان (معجزه و) دليلى روشن برايتان آمده است. پس پيمانه و ترازو را (در داد و ستدها) تمام ادا كنيد و كالاهاى مردم را كم نگذاريد و در زمين پس از اصلاح آن فساد نكنيد. اين (رهنمودها) برايتان بهتر است، اگر مؤمن باشيد.
نکته ها
اين پنجمين داستان پيامبران در اين سوره است. داستان شعيب عليه السلام در سورههاى متعدّدى از جمله در سوره هود، شعراء نيز بيان شده است.
مَديَن يكى از شهرهاى شام بود كه در جغرافياى امروز، نزديك اردن و نامش معان است، منطقهاى سرسبز، داراى مردمى بتپرست ومرفّه كه در معامله و تجارت كمفروش بودند.
حضرت شعيب عليه السلام بر آنان مبعوث شد، امّا سرانجام آنها به خاطر لجاجت و نافرمانى از او هلاك شدند. سپس آن حضرت بر مردم «ايكه» مبعوث شد و به ارشاد آنان پرداخت، امّا آنها نيز دستورهاى الهى را نپذيرفتند وسرانجام هلاك شدند. كَذَّبَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ إِذْ قالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ ... «1»
البتّه احتمال دارد «مَديَن» همان «ايْكه» باشد، چون ايكه به منطقهى پر درخت و بيشهزار و نخلستان مىگويند. يعنى شهر شعيب دو نام داشته است: مَديَن و ايكه.
«1». شعراء، 176- 189.
جلد 3 - صفحه 112
انسان بىايمان همواره گرفتار انحراف و فساد است، امّا در هر زمانى به گونهاى. مثلًا در زمان حضرت لوط، لواط و فساد اخلاقى و در زمان حضرت شعيب، كم فروشى و فساد اقتصادى رواج داشته است.
پیام ها
1- رفتار حضرت شعيب نسبت به مردم، دلسوزانه و برادرانه بود و شايد نسبتى با اهل مدين داشته است. «أَخاهُمْ شُعَيْباً»
2- تبليغ و تربيت بايد همراه با عاطفه و محبّت باشد. «قالَ يا قَوْمِ»
3- توحيد و يكتاپرستى، محور دعوت انبياست. اعْبُدُوا اللَّهَ ...
4- معجزه و دليلهاى انبيا، در مسير رشد و تربيت مردم و وابسته به ربوبيّت خداوند است. «بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ»
5- پس از شرك و انحراف عقيدتى، انحرافهاى اقتصادى مهمترين مسألهى قوم حضرت شعيب بوده است. اعْبُدُوا اللَّهَ ... فَأَوْفُوا الْكَيْلَ
6- كمفروشى، تقلّب در معامله، كم ارزش جلوه دادن اجناس مردم و ايجاد خلل در اقتصاد، حرام و از مصاديق فساد است. «لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تُفْسِدُوا»
7- پيامبران، بر مسائل اقتصادى جامعه نيز نظارت داشته و درصدد سلامت و بهبود زندگى مردم بودند. «لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ» دين و برنامههاى آن، از زندگى دنيا جدا نيست.
8- كم كارى هم مثل كم فروشى است، به جاى «أَمْوالَهُمْ» فرمود: «أَشْياءَهُمْ» تا شامل همه چيز بشود.
9- ايمان كامل واقتصاد سالم، تأمينكننده سعادت دنيا وآخرت است. «ذلِكُمْ خَيْرٌ»
10- هشدار و دستورهاى انبيا، سراسر خير است و موجب سعادت انسان مىشود. «ذلِكُمْ خَيْرٌ»
11- ايمان، ضامن كسب وكار صحيح وعدالت اجتماعى است. لا تَبْخَسُوا النَّاسَ ... إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 113
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۸۵_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا