"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَ قالُوا يا صالِحُ ائْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ «77»
پس (مستكبران) ناقه را پى كرده (و كشتند) و از فرمان پروردگارشان سرپيچى كردند وگفتند: اى صالح! اگر از فرستادگان خدايى، پس عذابى را كه وعده مىدهى براى ما بياور.
جلد 3 - صفحه 104
نکته ها
«عقر»، به معناى پى كردن است، يعنى قطع كردن عصب و رگ محكم و مخصوص پشت پاى اسب و شتر كه عامل عمدهى حركت آنهاست و با قطع آن، حيوان به زمين مىافتد و از راه رفتن باز مىماند.
در سورهى قمر، كلمهى «عقر» مفرد آمده كه بيانگر اين است كه قاتل ناقه يك نفر بوده است؛ امّا در اينجا (و سورههاى شمس و شعراء و هود،) به صورت جمع آمده است، «عقروا» كه نسبت پى كردن به تمام قوم داده شده است. اين به خاطر سكوت و رضايت آنان بود و شريك جرم محسوب شدهاند. چنانكه حضرت على عليه السلام نيز مىفرمايد: سرنوشت مردم در گرو رضايت و دشمنى آنان است، همان گونه كه ناقهى صالح را يك نفر پىكرد؛ امّا چون بقيهى مردم نيز به آن عمل راضى بودند، در گناه او شريك شدند و همگى عذاب ديدند. «1»
پیام ها
1- كفر، زمينهى تجاوز است. كافِرُونَ فَعَقَرُوا ...
2- سكوت و رضايت بر گناه، شركت در گناه محسوب مىشود. «عقروا» با اينكه قاتل يك نفر بود.
3- نافرمانى و تجاوز از دستور، مهمتر از كشتن شتر است. «وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ»
4- دستورات الهى برخاسته از ربوبيّت اوست. «أَمْرِ رَبِّهِمْ»
5- تكبّر، زمينهساز جسارت و گستاخى است. «ائْتِنا بِما تَعِدُنا»
«1». نهجالبلاغه، خطبه 201.
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه_۷۷_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دارِهِمْ جاثِمِينَ «78»
ناگاه زمينلرزه شديد آنان را فراگرفت، پس شب را به صبح آوردند، در حالى كه در خانههايشان به رو افتادند (و مردند).
جلد 3 - صفحه 105
نکته ها
اين آيه، هلاكت قوم ثمود را توسط رجفه و زمينلرزه بيان كرده؛ امّا سورهى فصّلت آيه 17 و سورهى ذاريات آيهى 44، آن را توسط صاعقه دانسته است. «فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَ هُمْ يَنْظُرُونَ» بنابراين شايد دو كيفر صاعقه و زلزله در يك لحظه و توأم بوده است. و شايد مراد از رجفه، لرزش بر اندام باشد كه برخاسته از ترس و وحشت است، نه زمين لرزه.
«جاثم» از «جَثم» بر وزن خَشم، به معناى نشستن روى زانو و يا فروافتادن بر سينه است.
گويا در شب و هنگام استراحتشان كه عذاب آمد، بيدار شدند ولى فرصتى و قدرتى براى فرار نيافتند و در همان حالت نيمخيز هلاك شدند. «1»
پیام ها
1- قهر خدا ناگهانى است، به هوش باشيم. «فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ»
2- چه بسا زمين لرزهها و حوادث طبيعى كه عذاب الهى است. «فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ»
3- وعدههاى انبيا، عملى مىشود، پس هشدارهايشان را جدّى بگيريم. (در آيات قبل تهديد بود: «لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ» و اين رجفه، همان تحقّق وعيد و عذاب اليم است). «فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ»
«1». تفسيرنمونه.
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۷۸_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ يا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسالَةَ رَبِّي وَ نَصَحْتُ لَكُمْ وَ لكِنْ لا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ «79»
پس (صالح) از آنان روى برگرداند و گفت: اى قوم من! همانا پيام پروردگارم را به شما رساندم و براى شما خيرخواهى كردم، ولى شما دلسوزان و خيرخواهان را دوست نداريد.
نکته ها
احتمال دارد، سخن حضرت صالح، قبل از نزول عذاب و به عنوان اتمام حجّت باشد، و
جلد 3 - صفحه 106
ممكن است پس از هلاكتشان باشد، آنگونه كه رسولخدا صلى الله عليه و آله نيز بر سر چاه بدر با اجساد كفّار سخن گفت. از آن حضرت پرسيدند: مگر آنان مىشنوند، فرمودند: «آرى، شما از آنها شنواتر نيستيد». «1»
پیام ها
1- گاهى قهر و ترك رابطه، در تربيت و تبليغ لازم است. «فَتَوَلَّى عَنْهُمْ»
2- كيفرهاى الهى، پس از اتمام حجّت است. «لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ»
3- برنامهى پيامبران، ابلاغ پيام همراه با دلسوزى و خيرخواهى است، نه ابلاغ خشك و بىروح مقرّرات و بخشنامههاى ادارى. لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ ... وَ نَصَحْتُ لَكُمْ
4- ناصحان را دوست بداريم كه بىاعتنايى به سخن دلسوزان جامعه، زمينهى قهر خدا را فراهم مىكند. «وَ لكِنْ لا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ»
5- دوست داشتن، كليد پيروى كردن است. «وَ لكِنْ لا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ»
«1». بحار، ج 6، ص 207 و 254."
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۷۹_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا