"تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ وَ لَمْ يَهْدِ لِلَّذِينَ يَرِثُونَ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ أَهْلِها أَنْ لَوْ نَشاءُ أَصَبْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ نَطْبَعُ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَسْمَعُونَ «100»
آيا (سرگذشت پيشينيان،) براى وارثان بعدى اين حقيقت را روشن نكرد كه اگر بخواهيم، آنان را نيز به خاطر گناهانشان هلاك مىكنيم و بر دلهايشان مُهر مىزنيم كه (حقّ را) نشنوند.
نکته ها
امام صادق عليه السلام فرمود: قلب مؤمن مانند صفحهاى سفيد است و با هر گناه، نقطهاى سياه در آن پديدار مىشود كه اگر توبه كند، آن سياهى پاك مىگردد، امّا اگر بر گناهش ادامه دهد، آن نقطه زياد مىشود تا جايى كه تمام قلبش را فرامىگيرد و مانع رسيدن او به خير مىشود و ديگر راهى به سعادت ندارد، چنان كه خداوند مىفرمايد: «بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ» «1» گناه و كار زشت، ملكه و خوى و طبيعت آنان مىشود. «2»
انسان گاهى در مسير غلط و اصرار و تكرار عمل انحرافى چنان گام مىنهد كه آن خلاف بر
«1». مطفّفين، 14.
«2». تفسير اثنىعشرى.
جلد 3 - صفحه 127
جان و دل او نقش مىبندد وبه صورت خصلت و ملكهى او در مىآيد و ديگر پذيراى هيچ هدايتى نمىشود، البتّه اين تأثير و تأثّر را خداوند كه سبب ساز و سبب سوز است چنين قرار داده، بنابراين انسان با ارادهى خود، خودش را به اين مرحله رسانده است. «1»
پیام ها
1- افراد غافل، نيازمند تنبيه و مستحقّ توبيخ هستند. أَ وَ لَمْ يَهْدِ لِلَّذِينَ يَرِثُونَ ...
گروهى كه به قدرت مىرسند، بايد از كارنامه دولتهاى پيشين آگاه باشند و از تجربيّات تلخ و شيرين آنان استفاده كنند.
2- كيفرهاى الهى به خاطر گناهان انسان است. «بِذُنُوبِهِمْ» گناه، مقدّمهى مُهر خوردن بر دل و مانع درك صحيح و سبب سلب توفيق از انسان است.
3- درك نكردن حقايق دينى، از كيفرهاى الهى است. «نَطْبَعُ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَسْمَعُونَ»
4- قوانين حاكم بر تاريخ، ثابت است. از اين رو تاريخ گذشتگان، مىتواند راهنماى عمل آيندگان باشد. (كلّ آيه)"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۰۰_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
تِلْكَ الْقُرى نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبائِها وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ كَذلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى قُلُوبِ الْكافِرِينَ «101»
آن آبادىهايى است كه گوشهاى از اخبار آنها را بر تو بازگو مىكنيم، همانا پيامبرانشان همراه با معجزات و دلائل روشن به سراغ آنان آمدند، امّا آنان بر آن نبودند كه به آنچه از قبل تكذيب كرده بودند، ايمان بياورند.
اين گونه خداوند بر دلهاى كافران مُهر مىزند.
«1». تفسير نمونه.
جلد 3 - صفحه 128
نکته ها
مراد از «قرى»، در اينجا آبادىهايى است كه انبيايى همچون حضرت صالح، شعيب، لوط و هود عليهم السلام، براى هدايت مردم مبعوث شده بودند.
پیام ها
1- از تاريخ، آن قسمت كه مايهى عبرت است نقل شود. «نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبائِها»
2- همهى پيامبران، معجزه داشتهاند و از هيچ دليل روشنى براى هدايت مردم فروگذار نبودند. «رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ»
3- انكار مردم نبايد سبب سستى مبلّغان دينى شود، چون در طول تاريخ چنين بوده است. لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ ... فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا
4- تعصّب، لجاجت و عناد، ريشهى بىايمانى و كفر است. فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا ... الْكافِرِينَ
5- نپذيرفتن دعوت و معجزات انبيا، نشانهى كوردلى و مُهرخوردن بر دل است.
فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا ... كَذلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى قُلُوبِ
6- كفر ولجاجت از سوى مردم، سبب مُهرخوردن دل از سوى خدا مىشود.
«يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى قُلُوبِ الْكافِرِينَ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۰۱_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما وَجَدْنا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَ إِنْ وَجَدْنا أَكْثَرَهُمْ لَفاسِقِينَ «102»
و براى بيشترشان هيچ (پايبندى و) عهدى نيافتيم و همانا بيشترشان را فاسق و نافرمان يافتيم.
نکته ها
مراد از «عَهْدٍ»، يا پيمان فطرت است، أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ ... «1» يا دعوت پيامبران، و يا پيمانهاى مخصوصى كه گاهى مردم با انبيا مىبستند كه مثلًا اگر فلان
«1». يس، 60.
جلد 3 - صفحه 129
معجزه را انجام دهى، يا فلان مشكل ما را حل كنى ايمان مىآوريم. به حضرت موسى مىگفتند: «لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَ لَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرائِيلَ. فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلى أَجَلٍ هُمْ بالِغُوهُ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ» «1» اگر بدبختى ما را برطرف كنى حتماً به تو ايمان آورده، بنىاسرائيل را همراه تو مىفرستيم. امّا همين كه مشكل را از آنان برطرف كرديم، آنها قول و پيمان خود را شكستند.
خداوند از طريق فطرت و پيامبران، حقايقى را براى انسانها روشن ساخته تا نسبت به آنها تسليم و تعهّد داشته باشند، ولى همواره گروهى از مردم نداى فطرت و انبيا را از ياد برده و از مدار حقّ خارج و فاسق شدهاند.
امام كاظم عليه السلام فرمود: «اذا جاء اليقين لم يجز الشك» هنگامى كه نسبت به امرى يقين حاصل شد، ديگر شك و ترديد موجّه نيست، سپس اين آيه را تلاوت فرمود. «2» شايد مراد حديث اين باشد كه اگر كسى حقّ را از روى برهان شناخت، ولى به خاطر هواى نفس در آن تشكيك كرد، مصداق آيهى فوق شده و عهدشكن است.
خداوند در قرآن، وفاداران را ستوده و پيمانشكنان را نكوهش كرده است. وفاداران را با القاب: «مؤمنون» «3»، «متقين» «4»، «أُولُوا الْأَلْبابِ» «5» و «ابرار» «6»، ستايش كرده است،
امّا در نكوهش پيمان شكنان، اوصافى چون: «فاسقين» «7»، «كافرين»، «مشركين» «8»، «خاسرون» «9»، «شَرَّ الدَّوَابِّ» «10»، «قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً» «11» و «لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ» «12» بكار برده و در موردى جنگ با آنان را لازم مىداند. «الا تقاتلون قوماً نكثوا ايمانهم» «13»
«1». اعراف، 134- 135.
«2». كافى، ج 2، ص 399.
«3». مؤمنون، 1 و 8.
«4». آلعمران، 76.
«5». رعد، 19.
«6». انسان، 5 و 7.
«7». اعراف، 102.
«8». توبه، 7.
«9». بقره، 27.
«10». انفال، 55.
«11». مائده، 13.
«12». رعد، 25.
«13». توبه، 13.
جلد 3 - صفحه 130
پیام ها
1- هلاكت قومهاى پيشين (كه در آيات قبل اشاره شد)، به سبب پيمانشكنى و تمرّد آنان بود. «ما وَجَدْنا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ»
2- در قضاوت بايد انصاف داشت. «لِأَكْثَرِهِمْ»، نه همهى آنها.
3- كارنامهى تاريخ گذشتگان به خاطر عدم استفاده از پيامبران و دلائل روشن، سياه و تاريك است، پس به دين و ايمان خود مغرور نشويم. ما وَجَدْنا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ ...
4- پيمانشكنى، نشانهى فسق است. ما وَجَدْنا ... مِنْ عَهْدٍ ... لَفاسِقِينَ"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۰۲_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا