eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2.6هزار دنبال‌کننده
130 عکس
29 ویدیو
2 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54 تاریخ ایجاد کانال ۱۳۹۹/۸/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَإِذا جاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قالُوا لَنا هذِهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسى‌ وَ مَنْ مَعَهُ أَلا إِنَّما طائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ «131» «1». بقره، 155. «2». نهج‌البلاغه، خطبه 143. جلد 3 - صفحه 151 پس هرگاه خوبى و خوشى به سراغشان مى‌آمد، مى‌گفتند: اين حقّ (ما و به خاطر لياقت) ماست، ولى اگر تلخى و بدى به آنان مى‌رسيد، به موسى و پيروانش فال بد مى‌زدند، بدانيد كه سرچشمه‌ى شومى‌هايشان نزد خداست (و اوست كه آنان را به خاطر رفتار بدشان كيفر مى‌دهد)، ولى اكثرشان نمى‌دانند. نکته ها «يَطَّيَّرُوا» از «تَطَيُّر»، به معناى فال بد زدن است. چون عرب‌ها اغلب فال بد را از طريق پرواز پرنده يا صداى آن مى‌دانستند، به هر گونه فال بد «طَيَره» مى‌گويند. «1» در آيات ديگر قرآن نيز فال بد در مورد پيامبران حتّى رسول‌خدا صلى الله عليه و آله مطرح شده است. «2» فال بد، در پيدايش حوادث و پيش آمدها، هيچ اثر طبيعى و منطقى ندارد، امّا آثار روانى بسيارى دارد. در روايات مى‌خوانيم: فال بد، نوعى شرك به خداست و هرگاه فال بد زديد، به كار خود ادامه دهيد و به آن اعتنا نكنيد. امام صادق عليه السلام فرمودند: فال بد، اثرش به همان اندازه است كه آن را مى‌پذيرى؛ اگر آن را سبك بگيرى، كم اثر خواهد بود و اگر آن را محكم بگيرى، پر اثر و اگر به آن اعتنا نكنى، هيچ اثرى نخواهد داشت. «3» فال بد، در ميان تمام اقوام و ملل گذشته و حال وجود داشته و دارد و موجب بدبينى و ركود كارها مى‌شود، لذا از آن نهى شده است، امّا فالِ نيك چون سبب حركت و عشق و اميد است، اشكالى ندارد. «4» پیام ها 1- فرعونيان، تنها خود را شايسته و حقّ كاميابى را مخصوص خود مى‌دانستند. «قالُوا لَنا هذِهِ» 2- رفاه و كاميابى براى فرعونيان امرى شناخته شده و عادّى بود، امّا تلخى‌ها براى آنان ناشناخته و ناباور بود. (كلمه‌ى «الحسنة» همراه الف و لام و حرف‌ «1». تفسير نمونه. «2». نساء، 78، نمل، 47 و يس، 18. «3». تفاسير نمونه و الميزان. «4». تفسير نمونه. جلد 3 - صفحه 152 «فَإِذا» نشانه‌ى شناخته شدن و كلمه‌ى «سَيِّئَةً» بدون الف و لام در كنار «إِنَّ»، نشانه‌ى ناشناخته و ناباور بودن است.) 3- اكثر فرعونيان به جاى آنكه از قحطى و هشدارهاى الهى بيدار شوند، به تحليل غلط پرداختند و آن را به موسى نسبت دادند. «يَطَّيَّرُوا بِمُوسى‌» 4- نسبت دادن خوبى‌ها به خود و بدى و بدبختى‌ها به انبيا و دين، نشانه‌ى خودبينى و جهالت است. فَإِذا جاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قالُوا لَنا هذِهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسى‌ ... أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ‌ 5- ريشه‌ى خرافات و فال بد، جهل است. يَطَّيَّرُوا ... لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ‌" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ قالُوا مَهْما تَأْتِنا بِهِ مِنْ آيَةٍ لِتَسْحَرَنا بِها فَما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ «132» و (فرعونيان به موسى) گفتند: هرگونه آيه و معجزه‌اى بياورى، تا با آن ما را جادو كنى، ما به تو ايمان نمى‌آوريم. نکته ها از اين‌كه به حضرت موسى مى‌گفتند: هرگونه آيه‌اى بياورى، معلوم مى‌شود كه دشمن نيز مى‌دانست كه كار موسى جادو نيست، بلكه معجزه‌اى الهى است، ولى از روى لجاجت و تكبّر ايمان نمى‌آوردند، فقط ساحران هنگامى كه فهميدند كار موسى سحر نيست، بدون لجاجت ايمان آوردند. البتّه شايد آيه ناميدن كار حضرت موسى از سوى فرعونيان، از روى استهزا و مسخره بوده است. پیام ها 1- گاهى انسان چنان سقوط مى‌كند كه با پيامبران و راهنمايان الهى برخورد كرده و نشانه‌هاى روشن هدايت را نيز واژگون و تيره و تار مى‌بيند. «وَ قالُوا مَهْما تَأْتِنا بِهِ مِنْ آيَةٍ لِتَسْحَرَنا» جلد 3 - صفحه 153 2- تهمت سحر نسبت به معجزات انبيا، از رايج‌ترين تهمت‌ها بوده است. «لِتَسْحَرَنا» در جاى ديگر مى‌خوانيم: «كَذلِكَ ما أَتَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا قالُوا ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ» «1» 3- انسان در انتخاب عقيده آزاد است و انبيا مردم را مجبور به ايمان نمى‌كردند، لذا برخى مردم در برابر معجزات آنان لجاجت كرده و ايمان نمى‌آوردند. «فَما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الطُّوفانَ وَ الْجَرادَ وَ الْقُمَّلَ وَ الضَّفادِعَ وَ الدَّمَ آياتٍ مُفَصَّلاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً مُجْرِمِينَ «133» پس ما بر آنان طوفان و (هجوم) ملخ و حيوانات كوچك و قورباغه‌ها و (جريان) خون را به صورت نشانه‌هاى جدا جدا، فرستاديم، امّا باز هم تكبّر ورزيدند وآنان گروهى بدكار بودند. نکته ها «طوفان»، در فارسى به معناى تندباد است، امّا عرب آن را به معناى سيل كوبنده به كار مى‌برد. البتّه بعضى به هر حادثه‌ى عمومى و وحشتناك، طوفان گفته‌اند. «قمل»، به حيوانات كوچك از قبيل شپش، مورچه و آفات حبوبات و نوعى حشرات گفته مى‌شود. «2» خون، يكى از نشانه‌هاى خداوند بر قوم بنى‌اسرائيل بود و مراد، خون شدن آبها يا خون دماغ شدن همه‌ى مردم است كه نوعى عذاب الهى بود. عذاب‌هاى طوفان، خون و هجوم ملخ، تنها نسبت به فرعونيان بود و بنى‌اسرائيل از آن درامان بودند. داستان اين عذاب‌ها در تورات نيز آمده است. «3» هر بار كه بلايى به آنها مى‌رسيد، دست به دامن موسى مى‌شدند و قول مى‌دادند كه اگر خدا رفع بلا كند ايمان‌ «1». ذاريات، 52. «2». مفردات راغب. «3». درتورات، خون شدن آبها در سِفر خروج، باب 7 آيه‌ى 20، هجوم پشه، در باب 8 آيه‌ى 7، بارش تگرگ، در باب 9 آيه‌ى 25 و هجوم ملخ‌ها، در باب 10 آيه‌ى 14 آمده است. جلد 3 - صفحه 154 بياورند، آن حضرت مى‌پذيرفت و از خدا درخواست كرده و بلا برطرف مى‌شد، امّا آنان باز دست از كفر و لجاجت خود بر نمى‌داشتند. چنانكه در آيات بعد نيز بيان مى‌شود. پیام ها 1- پس از هشدار و اتمام حجّت خداوند و لجاجت و بى‌توجّهى مردم، نوبت به كيفرهاى سخت مى‌رسد. بدنبال آيات قبل فرمود: فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ‌ ... 2- آنچه مايه‌ى رحمت است، به اراده‌ى الهى است. اگر او بخواهد، آب وسيله‌ى رحمت مى‌گردد، و اگر بخواهد، وسيله‌ى عذاب خواهد بود. «فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الطُّوفانَ» 3- حيوانات، مأموران الهى‌اند، گاهى مأمور رحمتند، مثل تار عنكبوت بر در غار، براى حفاظت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و گاهى مأمور عذاب مى‌باشند، مثل أبابيل، قورباغه، ملخ و ... فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ‌ ... الْجَرادَ وَ الْقُمَّلَ وَ الضَّفادِعَ‌ و در واقع هستى فرمان‌بردار خداوند است. «وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» «1» 4- بلاها اغلب جنبه تربيتى دارد و گاهى پس از هر كيفرى، مهلتى براى فكر و توبه و بازگشت است. «مُفَصَّلاتٍ» 5- گناه، زمينه‌ساز تكبّر و تكبّر، زمينه انكار است. «فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً مُجْرِمِينَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قالُوا يا مُوسَى ادْعُ لَنا رَبَّكَ بِما عَهِدَ عِنْدَكَ لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَ لَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرائِيلَ «134» و چون بلا و بدبختى بر آنان واقع شد، (نزد موسى آمده) گفتند: اى موسى! براى ما نزد پروردگارت به خاطر عهدى كه نزد تو دارد (و دعاى تو را مستجاب مى‌كند)، دعا كن كه اگر اين بلا را از ما برگردانى، قطعاً به تو ايمان مى‌آوريم و حتماً بنى‌اسرائيل را (آزاد كرده و) با تو روانه مى‌كنيم. «1». فتح، 4 و 7. تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 155 فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلى‌ أَجَلٍ هُمْ بالِغُوهُ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ «135» پس همين كه نكبت و بدبختى را (به خاطر دعاى موسى) از آنان تا مدّتى كه بايد به آن مى‌رسيدند برداشتيم، باز هم پيمان خود را مى‌شكستند. نکته ها «نكث»، در اصل به معناى باز كردن ريسمان تابيده شده است، سپس در مورد پيمان‌شكنى به كار رفته است. «أَجَلٍ» در اين آيه، ممكن است مراد مدّتى باشد كه حضرت موسى عليه السلام براى رفع بلا تعيين مى‌كرد كه مثلًا فلان روز يا فلان ساعت بر طرف خواهد شد، تا بفهمند كه اين كيفر الهى است نه تصادفى. و يا مراد اين باشد كه آن قوم لجوج، سرانجام گرفتار قهر حتمى خواهند شد، ولى تا رسيدن آن اجل حتمى و غرق شدن در دريا، موقّتاً عذاب برداشته مى‌شود. مراد از عهد، يا استجابت دعاى موسى مى‌باشد و يا منظور مقام نبوّت و رسالت اوست. «1» پیام ها 1- نياز و گرفتارى، غرور انسان را مى‌شكند. لَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قالُوا ... آنچه شيران را كند روبه مزاج‌ احتياج است، احتياج است، احتياج‌ 2- كافران نيز از طريق توسّل به اولياى خدا، نتيجه مى‌گرفتند. «يا مُوسَى ادْعُ لَنا» 3- فرعونيان نيز به وجود خدايى كارساز براى حضرت موسى، ايمان داشتند. «يا مُوسَى ادْعُ لَنا رَبَّكَ» 4- دعا، در جلب رحمت خدا و دفع سختى‌ها وبلاها مؤثّر است. «ادْعُ لَنا رَبَّكَ» 5- آزادسازى انسان‌ها، از رسالت‌هاى انبياست. «لَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرائِيلَ» 6- برطرف كردن عذاب و قهر الهى، تنها به دست خود اوست. «فَلَمَّا كَشَفْنا» «1». تفسير نمونه. جلد 3 - صفحه 156 7- به وعده‌هاى ديگران، به هنگام اضطرار و ناچارى، چندان تكيه نكنيم. فَلَمَّا كَشَفْنا ... يَنْكُثُونَ‌ 8- تجاوزگرى انسان، اغلب در هنگام رفاه و احساس بى‌نيازى است. كَشَفْنا ... يَنْكُثُونَ‌ چنانكه در جاى ديگر مى‌خوانيم: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى‌ أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى‌» «1» 9- حوادث تلخ و شيرين در نظام هستى، زمان‌بندى دارد. «إِلى‌ أَجَلٍ»" https://wiki.ahlolbait.com/%D8%A2%DB%8C%D9%87_134_%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87_%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%81#:~:text=%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1%20%D9%86%D9%88%D8%B1%20(%D9%85%D8%AD%D8%B3%D9%86,%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF.%20%C2%AB%D8%A5%D9%90%D9%84%D9%89%E2%80%8C%20%D8%A3%D9%8E%D8%AC%D9%8E%D9%84%D9%8D%C2%BB