"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنى وَ يَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنا وَ إِنْ يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ يَأْخُذُوهُ أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثاقُ الْكِتابِ أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ وَ دَرَسُوا ما فِيهِ وَ الدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ «169»
پس از آنان، فرزندانى (ناصالح) جانشينان آنها شدند كه كتاب آسمانى (تورات) را به ارث بردند (ولى قدر آن را ندانستند)، متاع ناپايدار اين دنيا را مىگرفتند (و با رها كردن قانون خدا) مىگفتند: به زودى ما بخشوده خواهيم شد. و اگر بار ديگر همان منافع مادّى پيش آيد، باز هم آنرا مىگيرند (و قانون خدا را رها مىكنند). آيا از آنان در كتاب آسمانى، پيمان گرفته نشده كه جز حقّ، نسبتى به خدا ندهند؟ با اينكه مطالب آن كتاب وپيمان را بارها (به صورت درس) خواندهاند، (ولى در عمل، دنيا پرستند) در حالى كه خانه آخرت براى اهل تقوا بهتر است. آيا تعقّل نمىكنيد؟
نکته ها
«خلف»، اغلب به فرزند ناصالح گفته مىشود و «خلف» به فرزند صالح. «1»
«عرض»، به معناى هرگونه سرمايه است، ولى «عرض»، تنها پول نقد مىباشد، همچنين به موجود عارضى و كم دوام وناپايدار «عَرَض» مىگويند، لذا چون دنيا ناپايدار است، به آن عرض گفته مىشود. فيض كاشانى مىگويد: مراد از «عَرَض» در آيه، رشوه است.
«درس»، به معناى تكرار است و از آنجا كه به هنگام مطالعه و فراگرفتن چيزى از استاد، مطالب تكرار مىشود به آن درس گفته شده و به چيزهايى كه مكرّر استفاده و كهنه شدهاند نيز مندرس مىگويند. «2»
امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند سفارش نموده، مردم چيزى را كه نمىدانند نگويند، سپس آن حضرت اين آيه را تلاوت فرمودند: «أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثاقُ الْكِتابِ أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ
«1». تفسير نمونه.
«2». تفسير نمونه.
جلد 3 - صفحه 211
إِلَّا الْحَقَّ» «1»
امام حسن عليه السلام فرمود: «عجب لمن يتفكّر فى مأكوله كيف لا يتفكّر فى معقوله فيجنب بطنه ما يوذيه و يودع صدره ما يرويه»، تعجّب از كسى است كه در غذا و خوراك جسمى خود تفكّر و تأمّل مىكند، امّا در انتخاب غذاى فكرى خود هيچ انديشهاى ندارد و هرچيزى را در دل و عقيدهى خود جاى مىدهد. «2»
پیام ها
1- تاريخ، شاهد نسلهايى دنياگرا و گناهكار از يهود بوده است. فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ ...
2- دنياگرايى، از آفات دين است. مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ ... يَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنى
3- يهوديان هم دسترسى به تورات داشتند، هم آگاهى كامل به آن. «وَرِثُوا الْكِتابَ»
4- كسى كه از تعاليمِ كتاب آسمانى آگاه شد، شايسته نيست دنياگرايى و حرامخوارى را پيشه خود كند. وَرِثُوا الْكِتابَ يَأْخُذُونَ ...
5- رشوه و حرامخوارى در اديان ديگر نيز مورد انتقاد و توبيخ بوده است.
«يَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنى»
6- يهوديان به گناه خود اعتراف داشتند، ولى مىگفتند بخشيده خواهيم شد.
«سَيُغْفَرُ لَنا»
7- يهوديان چنان خودخواه بودند كه خيال مىكردند بدون توبه بخشيده مىشوند. «سَيُغْفَرُ لَنا» آرى، كسى كه مغفرت را براى خود تضمين شده مىداند، قابل توبيخ است.
8- اميد بىجا، مثل خوف نابجا مخرّب است. «سَيُغْفَرُ لَنا» اميد به رحمت الهى على رغم اصرار برگناه نابجاست.
«1». تفسير نورالثقلين و كافى، ج 1، ص 43.
«2». تفسير فرقان؛ بحار، ج 1، ص 218.
جلد 3 - صفحه 212
9- حرامخواران يهود به گناه خود اصرار داشتند. «وَ إِنْ يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ يَأْخُذُوهُ»
10- هركس با وجود گناه، مغفرت الهى را براى خود حتمى بپندارد، به خدا نسبت ناحقّ داده است. «أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ»
11- دانستن تعاليم كتاب آسمانى و مطالعهى آن به طور مكرّر كافى نيست، عمل به آن لازم است. وَرِثُوا الْكِتابَ ... دَرَسُوا
12- جهان آخرت، جهانى برتر و داراى نعمتهايى جاودانه و پايدار است. «وَ الدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ»
13- دورى از حرامخوارى، نشانهى تقواست. (جملهى «يَتَّقُونَ»، در برابر جملهى «يَأْخُذُونَ عَرَضَ» قرار گرفته است.)
14- بهرهگيرى از حيات سراسر خير اخروى، در گرو تقوا و پرهيزگارى است. «وَ الدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ»
15- هركس دنبال دنيا برود و آخرت را رها كند، خردمند نيست. «أَ فَلا تَعْقِلُونَ»
16- از روشهاى تبليغى و تربيتى، سؤال و پرسش از مخاطبان است كه وجدانها را بيدار مىكند. «أَ فَلا تَعْقِلُونَ»"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۶۹_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ الَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ إِنَّا لا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ «170»
و كسانى كه به كتاب (آسمانى) تمسّك مىجويند و نماز را به پا داشتهاند (بدانند كه ما) قطعاً پاداش اصلاحگران را تباه نخواهيم كرد.
نکته ها
در روايات آمده است: اين آيه بيانگر ويژگىهاى اهلبيت عليهم السلام وشيعيان آنان مىباشد. «1»
قرآن، همواره در كنار اكثريّت مفسد، اقليّت صالح را هم مطرح مىكند. (در آيهى قبل انتقاد
«1». تفسير اثنىعشرى.
جلد 3 - صفحه 213
و در اين آيه، ستايش است)
«الْكِتابَ»، شامل همهى كتابهاى آسمانى مىشود و مفهوم آيه اختصاص به پيروان دين خاص و يا كتاب خاصّى ندارد، ولى با توجّه به آيات گذشته، شايد مراد تورات باشد.
در اين آيه از گروهى كه به كتاب آسمانى تمسّك مىكنند تقدير شده، امّا در جاى ديگر كسانى را كه كتاب در اختيارشان است، ولى به آن تمسّك نمىكنند، به الاغى تشبيه كرده كه بار كتاب حمل مىكند. «مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً» «1»
«مصلح»، هم به كسى كه در صدد اصلاح خويش است و هم به كسى كه در تلاش براى اصلاح جامعه است، گفته مىشود.
با اينكه نماز، جزو محتواى كتاب آسمانى است، ولى به دليل اهميّت آن، به طور جداگانه ذكر شده است، زيرا نماز ستون دين است و اقامهى دين بستگى به آن دارد. چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: «الصلاة عمود الدّين» «2» و يا در جاى ديگر فرمودند: هر چيزى داراى صورتى است و سيماى دين شما نماز است، پس نبايد سيماى دين خودتان را خراب كنيد.
«و وجه دينكم الصلاة فلا يشيننّ احدكم وجه دينه» «3»
پیام ها
1- تلاوت، حفظ، چاپ و نشر كتاب آسمانى، كافى نيست، بلكه بايد به آن عمل كرد تا نجاتبخش باشد. «يُمَسِّكُونَ» (چنانكه عمل به نسخهى پزشك، تنها راه درمان است.)
2- در اديان و كتابهاى آسمانى گذشته نيز نماز بوده است. «أَقامُوا الصَّلاةَ»
3- افراد بىنماز و جاهل به كتاب خدا، نمىتوانند مصلح كامل باشند. يُمَسِّكُونَ بِالْكِتابِ ... أَقامُوا الصَّلاةَ ... الْمُصْلِحِينَ
4- دين علاوه بر آثار اخروى، در اصلاح زندگى دنيوى نيز نقش دارد. «الْمُصْلِحِينَ»
«1». جمعه، 5.
«2». تفسير اثنىعشرى؛ التهذيب، ج 2، ص 237.
«3». تفسير فرقان؛ كافى، ج 3، ص 270.
جلد 3 - صفحه 214
5- اقامهى نماز، وسيله اصلاح جامعه است. «أَقامُوا الصَّلاةَ، الْمُصْلِحِينَ» (اقامه يعنى اهتمام كامل به برپايى نماز در تمام شئون زندگى، نه صرف خواندن نماز)
6- اصلاح واقعى، دو شرط دارد: تمسّك كردن به قانون الهى و رابطهى استوار داشتن با خدا از طريق اقامهى نماز. (تمام آيه)"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۷٠_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
07.Araf.170.mp3
2.68M
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۷٠_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَ ظَنُّوا أَنَّهُ واقِعٌ بِهِمْ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اذْكُرُوا ما فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ «171»
و (به ياد آور) زمانى كه كوه (طور) را از جاى كنده، همچون سايبانى بالاى سرشان قرار داديم و گمان كردند كه آن بر سرشان خواهد افتاد، (در آن حال، به آنان گفتيم:) آنچه را (از احكام و دستورها) به شما داديم، قدرتمندانه و جدّى بگيريد و آنچه را در آن است به ياد آوريد (و عمل كنيد) باشد كه اهل تقوا شويد.
نکته ها
اين آيه، مشابه آيهى 63 سوره بقره وآخرين آيه در اين سوره است كه دربارهى بنىاسرائيل سخن مىگويد. از آيهى 103 تا اينجا، پياپى مسائلى را در مورد آنان مطرح كرده است.
«نَتق»، به معناى كندن و پرتاب كردن و «ظُلَّةٌ»، به معناى پارهى ابر، سقف و سايبان است.
موسى عليه السلام كه براى ميقات الهى به كوه طور رفته بود، در بازگشت براى هدايت بنىاسرائيل تورات را همراه خود آورد، امّا آنان به مخالفت پرداختند، خداوند كوه را از جا كند وبالاى سرشان قرار داد، آنان وحشت كردند و به سجده افتادند و قول اطاعت دادند، ولى طولى نكشيد كه دوباره از دين برگشتند.
سؤال: آيا پيمان گرفتن و اطاعت در حال اجبار ارزشى دارد؟
پاسخ: اوّلًا هر اجبارى بد نيست، گاهى معتاد را مجبور به ترك اعتياد مىكنند كه خود يك ارزش است. البتّه عقيدهى قلبى را نمىتوان با اجبار تحميل كرد، امّا عمل صحيح را مىتوان به اجبار در جامعه ترويج داد. ثانياً گاهى كارى در آغاز به اجبار القا مىشود، ولى به تدريج از روى آگاهى و اختيار انجام مىگيرد.
جلد 3 - صفحه 215
از امام صادق عليه السلام پرسيدند: «مراد از قوّت در اين آيه قوّت بدنى است يا قلبى؟ حضرت فرمودند: هر دو». «1»
پیام ها
1- قرار گرفتن كوه، بالاى سر بنىاسرائيل و تهديد آنان، حادثهاى است كه نبايد فراموش شود. وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ ...
2- ياد گرفتن كافى نيست، بلكه بايد يادآورى شود. خُذُوا ... اذْكُرُوا
3- براى تربيت عمومى جامعه و براى جلوگيرى از انحراف، گاهى بايد از اهرم فشار استفاده كرد. إِذْ نَتَقْنَا ... خُذُوا ما آتَيْناكُمْ ...
4- احكام الهى را بايد با جدّيت و قدرت عمل كرد. «بِقُوَّةٍ»
5- براى رسيدن به كمال تقوا، قاطعيّت در دين و تصميم جدّى لازم است.
خُذُوا ... بِقُوَّةٍ ... لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ
6- هدف كتب آسمانى و دستورهاى دين، خداترسى و پيدايش تقوا در مردم است. «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»
7- با بيان فلسفه و آثار قوانين، دستورات واحكام، ديگران را براى توجّه و عمل به آن تشويق نماييم. خُذُوا ... لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۷۱_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا