"تفسیر نور (محسن قرائتی)
ذلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ مَنْ يُشاقِقِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ «13»
آن (حمايت الهى از مؤمنان و فرمان ضربه بر سرها و سرانگشتان دشمن)، به جهت آن بود كه آنان در برابر خدا و پيامبرش گردنكشى كردند، و هر كس با خدا و پيامبرش در افتد و مخالفت كند، خداوند داراى كيفرى سخت است.
ذلِكُمْ فَذُوقُوهُ وَ أَنَّ لِلْكافِرِينَ عَذابَ النَّارِ «14»
آن است (كيفر ما در دنيا)، پس بچشيد آن را و (بدانيد) عذاب دوزخ براى كافران (مهيّا) است.
جلد 3 - صفحه 283
پیام ها
1- قهر و خشم الهى، نتيجهى سركشى و طغيان است و بدون دليل و بىحساب نيست. ذلِكَ بِأَنَّهُمْ ...
2- مخالفت با رسول خدا، مخالفت با خداوند است. «شَاقُّوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ»
3- از سنّتهاى خداوند آن است كه هر كه با حقّ در افتد، نابود شود. وَ مَنْ يُشاقِقِ ... فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ
4- كافران، در دنيا گرفتار انتقام و هلاكت مىشوند و در آخرت گرفتار عذاب. «فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ- لِلْكافِرِينَ عَذابَ النَّارِ»"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۱۳_۱۴_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبارَ «15»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هرگاه با (لشگركشى و) انبوه كافران برخورد كرديد، به آنان پشت نكنيد و مگريزيد.
نکته ها
«زَحف»، به معناى غلتيدن و روى زمين كشيدن است، به لشكركشى و حركت يك لشكر انبوه هم از اين جهت كه از دور چنين به نظر مىرسد كه روى زمين مىغلتند و پيش مىآيند، زحف گفته مىشود.
امام رضا عليه السلام فرمود: «فرار از جهاد، موجب وهن دين، استخفاف رهبر حقّ، جرأت يافتن دشمن و محو مذهب است». «1»
در فضائل حضرت على عليه السلام آمده است: «وى در تمام عمر، حتّى يك بار هم از جبهه و جنگ فرار نكرد». «2» و آن حضرت فرمودند: «پسنديدهترين مرگ، شهادت است، سوگند به آن كسى كه جان فرزند ابىطالب بهدست اوست، براى من كشته شدن با هزار ضربهى
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تفاسير نمونه و نور الثقلين.
جلد 3 - صفحه 284
شمشير، راحتتر و آسانتر از مرگ در بستر است». «1»
پیام ها
1- خداوند از مؤمنان انتظار ويژهاى دارد. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ...
2- تعداد زياد دشمن، مجوّز فرار از جبهه نمىشود. إِذا لَقِيتُمُ ... زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ
3- در هنگام نبرد، فرار از جنگ جايز نيست. إِذا لَقِيتُمُ ... فَلا تُوَلُّوهُمُ
(البتّه فرار، آنگاه ممنوع است كه دو گروه، با آمادگى جنگ كنند، ولى اگر دشمن مسلّح غافلگيرانه شبيخون زد و مسلمانان آمادگى نداشتند، عقبنشينى مانعى ندارد. «2»)
4- جنگهاى اسلامى، مكتبى است، نه استعمارى و از روى هوا و هوس. الَّذِينَ آمَنُوا ... الَّذِينَ كَفَرُوا"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه_۱۵_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلى فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «16»
و جز آنها كه كنارهگيريشان براى ساز و برگ نبرد مجدّد يا پيوستن به گروه ديگرى از مسلمانان باشد، هركس در روز جنگ پشت به دشمن كند، قطعاً مورد خشم خدا قرار مىگيرد و جايگاه او جهنّم است و چه بد سرانجامى است.
نکته ها
«مُتَحَرِّفاً» به معناى خود را كنار كشيدن براى تغيير تاكتيك و خسته و گمراه كردن دشمن و سپس ضربه زدن به اوست و «مُتَحَيِّزاً»، پيوستن و جاى گرفتن در كنار گروه ديگر است، آنگاه كه رزمنده احساس تنهايى و ناتوانى كند.
عبارتِ «باءَ بِغَضَبٍ»، به معناى هموار ساختن و تحمّل غضب است.
در اين آيه، براى پشت كردن به دشمن كه حرام است، دو مورد استثنا ذكر شده است: يكى
«1». نهجالبلاغه، خطبه 121.
«2». تفسير فرقان.
جلد 3 - صفحه 285
براى جا به جايى تاكتيكى «مُتَحَرِّفاً» دوم براى پيوستن به گروه ديگرى از مسلمانان و حملهى دسته جمعى «مُتَحَيِّزاً».
البتّه در بعضى تفاسير، موارد ديگرى هم ذكر شده است، مانند فرار براى اطلاعرسانى به مسلمانان، يا براى حفظ سنگر مهمتر و موقعيّت بهتر. «1» ولى اينها همه مصداق همان مورد اوّل است.
فراريان از جبهه، مورد خشم وغضب خدا قرار دارند، وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ ... فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ و از جملهى كسانى هستند كه در هر نماز از آنان برائت مىجوييم. «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ» البتّه اين گناه، قابل توبه و بخشش است.
پیام ها
1- فرار از جبهه، گناهكبيره است و خداوند بر آن وعدهى قهر وعذاب داده است.
وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ ... فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ
2- عقبنشينى تاكتيكى، اشكال ندارد. «مُتَحَرِّفاً»
3- در جنگ، خدعه و فريب دادن دشمن جايز است. «مُتَحَرِّفاً»
4- همان گونه كه رفتن به جبهه مهمّ است، فرار نكردن هم مهمّ است، گاهى كسانى به جبهه مىروند، ولى با فرار، جهنّمى مىشوند. وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ ... مَأْواهُ جَهَنَّمُ
5- نصرت از سوى خداوند است، ولى بكارگيرى فنون و تاكتيكهاى نظامى و سياست جنگى هم لازم است. «مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً»
6- جايگاه فراريان از جهاد و غضب شدگان الهى، جهنّم است. «مَأْواهُ جَهَنَّمُ» (در واقع كسى كه از جهاد فرار مىكند، به دنبال مأمن و پناهگاهى است، امّا پناهگاهى جز آتش جهنّم نمىيابد.)
7- فرار از جنگ، هم ذلّت دنيوى دارد، «باءَ بِغَضَبٍ» هم عذاب اخروى، «مَأْواهُ
«1». تفسير فىظلالالقرآن.
جلد 3 - صفحه 286
جَهَنَّمُ» و فراريان عاقبتى بد در پيش دارند. «بِئْسَ الْمَصِيرُ»"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۱۶_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى وَ لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ «17»
شما (با نيروى خود)، آنان (كفّار) را نكشتيد، بلكه خداوند (با امدادهاى غيبى) آنها را به قتل رساند. (اى پيامبر!) آنگاه كه تير اافكندى، تو نيفكندى، بلكه خدا افكند (تا كافران را مرعوب كند) و تا مؤمنان را از سوى خويش به آزمونى نيكو بيازمايد، زيرا خداوند، بسيار شنوا و داناست.
نکته ها
در روز جنگ بدر، پيامبر صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود: مشتى خاك و سنگريزه از زمين بردار و به من بده. على عليه السلام چنين كرد وپيامبربا خواندن دعايى آنها را به سوى دشمن پرتاب كرد و به صورت معجزهآسايى، طوفانى به پا كرد وباعث وحشتى عجيب در دل دشمن شد. «1»
آرى، عامل مهم پيروزى در جنگ بدر، اراده و امداد الهى بود، نه نيروى مادّى و قواعد و تاكتيكهاى نظامى و گرنه لشگرى اندك و تنها با يك يا دو اسبسوار، چگونه بر سپاهى انبوه و كاملًا مجهّز و داراى يكصد اسبسوار، پيروز مىشد؟
«بَلاءٌ»، به معناى آزمايش است كه اگر با نعمت و پيروزى باشد، «بلاء حَسَن» است و اگر به وسيلهى مصيبت و مجازات باشد «بلاء سيّىء»، چنانكه قرآن دربارهى بنىاسرائيل مىفرمايد: «وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّيِّئاتِ» «2»
انسان اگر با اعتقاد صحيح و در مسير حقّ حركت كند و به فرمان الهى تلاش و كوشش كند، امدادهاى خداوند را در پى خود دارد، «لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً» و وجود او وجودى خدايى مىگردد، چنانكه در روايتى خداوند مىفرمايد: بنده با نافله و كارهاى مستحب به مقام قرب رسيده، دست او دست من، گوش او گوش من و تمام اعضا و جوارح او خدايى
«1». تفاسير الميزان ونمونه.
«2». اعراف، 168، تفسير نمونه.
جلد 3 - صفحه 287
مىشود و آنچه بخواهد، همان مىشود. انّه ليتقرّب الىّ بالنافلة حتّى احبّه فاذا احببتُه كنتُ سمعه الّذى يسمع به و بصره الّذى يبصر به و لسانه الّذى ينطق به و يده الّذى يبطش بها ان دعانى أجبتُه و ان سألنى أعطيتُه ... «1» پس اگر حركتى نيز انجام دهد، آن حركت از خداوند است. «وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى» امّا در مقابل اگر در مسير غير الهى و به فرمان ديگران حركت كند، در حقيقت وجودى شيطانى پيدا نموده است، چنانكه عايشه در رويارويى با سپاه اميرالمؤمنين على عليه السلام در جنگ جمل، به تأسّى از پيامبر صلى الله عليه و آله مشتى خاك به سوى آنان پرتاب كرد و دعا كرد، پس از آن حضرت على عليه السلام به او فرمودند: «اين شيطان بود كه چنين كرد. «و ما رميتَ اذ رميت و لكنّ الشّيطان رمى». «2»
پیام ها
1- پيروزى در جنگ موجب غرور و عُجب شما نشود، خداوند و امدادهاى او را فراموش نكنيد. فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ ...
2- انسان در افعال خود، نه مستقل از ارادهى خداوند است و نه مجبور. كارها، از آن جهت كه با اختيار از انسان سر مىزند، به او نسبت داده مىشود، ولى چون نيرو وتأثير از خداست، به خدا نسبت داده مىشود. ما رَمَيْتَ ... وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى
3- وجود پيامبر و رهبر، نقش بسزايى در جلب امدادهاى غيبى خداوند دارد.
وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ ...
4- جنگ و جهاد، از وسايل آزمايش الهى است تا مؤمنان واقعى از افراد سست ايمان و يا بىايمان شناخته شوند. «بَلاءً حَسَناً»
5- امداد الهى و پيروزى مؤمنان و شكست دشمنان اتّفاقى و بىحساب نيست، بلكه از روى علم وآگاهى خداوند است. «إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»
«1». كافى، ج 2، ص 352.
«2». شرح نهجالبلاغه ابن ابىالحديد، ج 1، ص 257.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 288"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۱۷_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا