"تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ «24»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هرگاه خدا و رسول شما را به چيزى كه حياتبخش شماست دعوت مىكنند، بپذيريد و بدانيد خداوند، ميان انسان و دل او حايل مىشود و به سوى او محشور مىشويد.
نکته ها
حيات، اقسام مختلفى دارد:
1. حيات گياهى. «أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» «1» خداوند زمين را زنده مىكند.
2. حيات حيوانى. «لَمُحْيِ الْمَوْتى» «2» خداوند مردگان را زنده مىكند.
3. حيات فكرى. «مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ» «3» آن كه مرده بود و زندهاش كرديم.
4. حيات ابدى. «قَدَّمْتُ لِحَياتِي» «4» كاش براى زندگيم چيزى از پيش فرستاده بودم.
مقصود از حياتى كه با دعوت انبيا فراهم مىآيد، حيات حيوانى نيست، چون بدون دعوت انبيا نيز اين نوع حيات وجود دارد، بلكه مقصود حيات فكرى، عقلى ومعنوى، اخلاقى و اجتماعى و بالاخره حيات و زندگى در تمام زمينهها مىباشد. البتّه ممكن است مراد از دعوت به حيات در اينجا (به دليل آن كه آيه در كنار آيات جنگ بدر آمده است)، دعوت به جهاد باشد.
حيات انسان، در ايمان و عمل صالح است و خداوند و انبيا هم مردم را به همان دعوت كردهاند. «دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ» اطاعت از فرامين آنان رمز رسيدن به زندگى پاك و طيّب است، چنانكه در جاى ديگر مىخوانيم: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً» «5» و طبق روايات شيعه وسنّى، يكى از مصاديق حيات طيّبه، پذيرش
«1». حديد، 17.
«2». فصّلت، 39.
«3». انعام، 122.
«4». فجر، 24.
«5». نحل، 97.
جلد 3 - صفحه 295
نداى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در مسألهى ولايت علىّبن أبىطالب عليهما السلام و اهلبيت اوست. «1»
حايل و فاصله شدن خدا ميان انسان و قلبش، نشاندهندهى حاضر و ناظر بودن خداوند در همه جا و احاطهى او بر تمام موجودات است و اينكه قدرت و توفيق از اوست. از رگ گردن به ما نزديكتر است، فعاليّت عقل و روح نيز به دست اوست و اگر لطف او نبود، هرگز انسان به حقّانيّت حقّ و بطلان باطل پى نمىبرد.
از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه يكى از مصاديق حايل شددن خدا بين انسان و دل او، مسألهى محو و اثبات است؛ محو كفر و اثبات ايمان، محو غفلت و شك و تثبيت تذكّر و يقين. «2» در جاى ديگر فرمودند: «خداوند نمىگذارد انسان، باطل را حقّ ببيند». «3» همچنين فرمودند: «گاهى انسان با گوش، چشم، زبان و دست خود به چيزى علاقه دارد، ولى اگر آن را انجام دهد، قلبش با آن همراه نيست و مىداند آنچه ميل به آن داشته حقّ نيست». «4» و ممكن است حائل شدن، كنايه از مرگ باشد.
پیام ها
1- شرط ايمان واقعى، اجابت كردن دعوت خدا و رسول است. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ»
2- دعوت خدا و رسول، داراى حقيقت و هويّتى واحد دارد. «دَعاكُمْ» و نفرمود:
«دعواكم»
3- حركت در مسير خدا و انبيا، حيات واقعى است و كناره گيرى از آن، مرگ انسانيّت است. «دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ» 4- تمام دستورات دينى و فرامين انبيا، حتّى فرمان جنگ و جهاد، مايهى حيات فرد و جامعه مىباشد. «دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ»
5- كسى كه به حضور و احاطه خداوند ايمان داشته باشد، از دعوت پيامبران
«1». تفسير فرقان.
«2». تفسير فرقان.
«3». بحار، ج 5، ص 205.
«4». تفسير نورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 296
سرپيچى نمىكند. اسْتَجِيبُوا ... يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ
6- تا فرصت داريم، حقّ را بپذيريم. (بنابراين كه حائل شدن خدا بين انسان و قلبش، كنايه از مرگ باشد). اسْتَجِيبُوا ... يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ
7- نه مؤمن مغرور شود ونه از كافر مأيوس گرديد، چون دلها به دست خداست و او مقلّب القلوب است. «يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ»
8- هر فكر و انديشهاى كه بر دل انسان بگذرد، خداوند بدان آگاه است. «يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ»
9- خداوند از هر چيزى به انسان نزديكتر است، حتّى از قلب او به خودش.
«يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ»
10- همهى ما خواسته يا ناخواسته در قيامت محشور خواهيم شد، پس به رسولان الهى پاسخ مثبت دهيم. اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ ... إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۲۴_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
با پیوستن به کانال تفسیر صوتی استاد قرائتی و گوش دادن روزی یک آیه تفسیر قرآن از عمل کنندگان به قرآن باشیم(حدود ۱۰ دقیقه در روز)
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ «25»
و بترسيد (و حفظ كنيد خود را) از فتنهاى كه تنها دامنگير ستمگران شما نمىشود، (بلكه همه را فرا خواهد گرفت، چرا كه ديگران نيز در مقابل ستمگران سكوت كردند) و بدانيد كه خداوند سخت كيفر است.
نکته ها
«فتنه»، به معناى شرك، كفر، بلا و آزمايش، شكنجه و عذاب است و در اين آيه به معناى بلا و مصيبتهاى اجتماعى است. «1»
در آيهى قبل، دستور اطاعت از پيامبر صلى الله عليه و آله بود، اينجا پرهيز از فتنه. پس معلوم مىشود كه يكى از مصاديق فتنه، عدم اطاعت از پيامبر است و مفهوم اين آيه، با آيهى «وَ اعْتَصِمُوا
«1». تفسير نمونه.
جلد 3 - صفحه 297
بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» «1» يكسان است. «2»
مصداق ديگر فتنه، فساد و فحشا مىباشد كه باعث فروپاشى يك نظام مىشود و آسيب آن عمومى و فراگير است. مثل فساد حكّام بنىاميّه كه چون ولايت پيشواى حقّ را كنار زدند، مسلمانان را قرنها به ذلّت كشاندند.
سكوت و ترك امر به معروف و نهى از منكر، باعث فتنه و فراگيرشدن عذاب است، چنانكه پيامبر فرمودند: «خداوند هرگز تمام مردم را به خاطر گناه بعضى از آنان مجازات نمىكند، مگر زمانى كه منكرات در ميان آنان آشكار گردد و ديگران در حالى كه توان انكار و برخورد با آن را داشته باشند، سكوت كنند كه اگر چنين شد، خداوند همهى آنان (خاصّ و عام) را عذاب مىكند». «3» چنانكه حضرت على عليه السلام فرمودند: «اگر گناهى پنهانى انجام گيرد، خداوند عموم مردم را عذاب نمىكند، امّا اگر گروهى منكراتى را آشكارا انجام دهند و مردم آنان را سرزنش نكنند، هر دو گروه مستوجب عقوبت مىشوند». «4»
معناى پرهيز از اعمالى كه باعث فتنه شده ودر همه تأثير مىگذارد، عزلت وكنارهگيرى از مسائل نيست، بلكه هوشيارى و توجّه انسان را مىرساند. حضرت على عليه السلام مىفرمايد: «در فتنهها مثل بچّه شترى باشيد كه نه از شما بار بكشند و نه شما را بدوشند و نه از شما بهرهبردارى كنند. «كن فى الفتنة كابن الّبون، لاظهر فيركب و لاضرع فيحلب» «5»
هنگام نزول اين آيه، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «هركس پس از من در جانشينى على عليه السلام ظلم كند، «فكانّما جحد نبوّتى و نبوة الانبياء قبلى» گويا رسالت من و نبوّت پيامبران پيشين را انكار كرده است». «6»
پیام ها
1- تخلّف از دين و دستورات الهى، مايهى بروز فتنه و نزول عذاب الهى است.
دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ ... وَ اتَّقُوا فِتْنَةً ...
«1». آلعمران، 103.
«2». تفسير الميزان.
«3». تفسير نمونه.
«4». تفسير اثنىعشرى.
«5». نهجالبلاغه، حكمت 1.
«6». تفسير فرقان.
جلد 3 - صفحه 298
2- نه خود عامل فتنه شويم، نه با فتنهگران همصدا شويم و نه در برابرشان سكوت كنيم. «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً»
3- افراد جامعهى ايمانى علاوه بر كارهاى خود، نسبت به كارهاى ديگران نيز بايد تعهّد داشته باشند. چون گاهى آثار كارهاى خلاف، دامنگير ديگران هم مىشود، همچون كسى كه در كشتى، جايگاه خود را سوراخ كند. «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً»
4- توجّه به شدّت و سختى عذاب الهى، زمينهساز پرهيز از ظلم و گناه است. وَ اتَّقُوا فِتْنَةً ... أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
پرش به بالا↑ در تفسیر على بن ابراهیم آمده كه این آیه درباره طلحه و زبیر نازل شده هنگامى كه با امیرالمومنین على علیهالسلام جنگ كردند و نسبت به او ظلم و ستم روا داشتند، صاحب مجمع البیان از حاكم ابوالقاسم الحسكانى او از سید ابوالحمد مهدى بن نزار الحسینى و او بعد از ده واسطه از ابن عباس نقل كند كه وقتى كه این آیه نازل گردید. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود هر كه بعد از من نسبت به على علیهالسلام اذیت و آزارى روا بدارد مانند آنست كه نبوت من و پیامبران قبل از من را انكار كرده است، صاحب تفسیر برهان گوید ابوعبدالله محمد بن على بن السراج كه از مخالفین و عامه است. مرفوعا از عبدالله بن مسعود روایت نموده كه گفت: پیامبر بعد از نزول این آیه به من فرمود: اى ابن مسعود بدان هر كه نسبت به على علیهالسلام ظلم و ستم روا بدارد مانند آنست كه نبوت من و پیامبران پیش از من را انكار كرده باشد.
پرش به بالا↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص377."
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۲۵_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ اذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآواكُمْ وَ أَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ «26»
و به ياد آوريد زمانى را كه شما كم بوديد و در زمين (مكّه) مستضعف بوديد، مىترسيديد مردم (دشمنان) شما را بربايند، پس (خداوند در مدينه) پناهتان داد و با يارى خويش، شما را نيرومند كرد و از پاكيزهها به شما روزى داد، باشد كه شما شكرگزارى كنيد.
نکته ها
«تخطف»، به معناى به سرعت گرفتن و ربودن است.
مسلمانان مكّه قبل از هجرت پيامبر به مدينه، همواره مورد اذيّت و آزار و شكنجهى مشركان بودند، لذا با سفارش و تدبير پيامبر به صورت فردى يا دستهجمعى به ديگر مناطق هجرت مىكردند؛ بعضى به حبشه، بعضى به يمن و طائف و برخى به شعب ابىطالب رفتند و پيوسته در ترس و اضطراب بودند و هنگامى كه به مدينه مهاجرت كردند، هيچ خانه و كاشانهاى نداشتند و عدّهى بسيارى از آنان جزو اصحاب صُفّه ودر مسجد پيامبر جاى گرفته بودند. انصار نيز در اوائل هجرت پيامبر به مدينه، در فقر و ندارى و قحطى گرفتار بودند به
جلد 3 - صفحه 299
حدّى كه به دانهاى خرما بسنده مىكردند، به علاوه گرفتار اذيّت و آزار يهوديان نيز بودند.
امّا در اواخر بعثت، خداوند به مسلمانان مكنت و توانايى داد و به چنان قدرتى رسيدند كه اهل ذمّه به آنان جزيه مىدادند و يا مشركان همواره در ترس و اضطراب از كشته و اسيرشدن و به غلامى و كنيزى گرفته شدن توسط مسلمانان بودند و بعضى نيز با طوع و رغبت اموال خود را تقديم مسلمانان مىكردند. «1» در اينجا خداوند ضعف و ناتوانى آنان را يادآور مىشود تا شكرگزار قدرت و امنيّت بوجود آمده باشند.
پیام ها
1- يادآورى روزهاى ناتوانى و روزهاى يارى خداوند، مايهى دور شدن از فتنههاست. «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً- وَ اذْكُرُوا»
2- در ابتدا تعداد مسلمانان، بسيار كم بود. (كلمهى «قَلِيلٌ» به جاى «قَلِيلُونَ»، تأكيد بر كم بودن است)
3- مسلمانان در مكّه تا پيش از هجرت به مدينه، دائماً ترس و دلهره داشتند.
«تَخافُونَ» (فعل مضارع، نشانهى استمرار است)
4- در راه حقّ، از كمى نفرات وناتوانى وآوارگى نهراسيم، «وَ اذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ» كه يارى خداوند حتمى است. فَآواكُمْ وَ أَيَّدَكُمْ ...
5- امنيّت «فَآواكُمْ»، توان رزمى و پيروزى «أَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ» و بهبودى وضع اقتصادى «رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ»، از نعمتهاى ويژهى الهى است.
6- يادآورى روزهاى ضعف و مقايسهى آن با روزهاى پيروزى، مايهى شكرگزارى و عشق و توكّل به خداوند است. وَ اذْكُرُوا ... لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
7- در سايهى ايمان، خداوند به گروه اندكِ ضعيفِ هراسناك، عزّت و قدرت و مكنت مىبخشد. (كلّ آيه)
«1». تفسير اطيبالبيان.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 300"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۲۶_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا