"تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ جاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ «19»
آيا آبرسانى به حاجيان و تعمير مسجدالحرام را همانند كسى قرار دادهايد كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده و در راه خدا جهاد كرده است؟ اين دو نزد خداوند يكسان نيست و خداوند گروه ستمگر را هدايت نمىكند.
نکته ها
عباس، عموى پيامبر و شِيبه به يكديگر افتخار مىكردند؛ عباس به آبرسانىِ خود به زائران خانهى خدا مىباليد و شِيبه به كليددارى كعبه.
على عليه السلام به آن دو فرمود: ولى من با سنّ كم خود، به اين افتخار مىكنم كه شما با جهاد و شمشير من ايمان آورديد. عباس ناراحت شده و نزد پيامبر صلى الله عليه و آله از على عليه السلام شكايت كرد. اين آيه نازل شد. «1»
على عليه السلام بارها براى اولويّت خويش به اين آيه استشهاد كرد، چرا كه ايمان و جهاد، برتر از خدماتِ دورانِ شرك است كه فاقد ارزش معنوى است.
پیام ها
1- عملزده نشويم، عمل بدون ايمان، سرابى پوچ و جسدى بىجان است. أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِ ... كَمَنْ آمَنَ ...
2- رزمندگان مخلص برتر از ديگرانند، هر چند ديگران منشأ خدماتى از طريق مشاغل ديگر باشند. أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِ ... كَمَنْ ... جاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ
3- برابر دانستن رزمندگانِ با ايمان با ديگران، مورد توبيخ و يكى از ظلمهاى اجتماعى است. أَ جَعَلْتُمْ ... كَمَنْ ... جاهَدَ ... الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ
«1». تفسير نمونه؛ كافى، ج 8، ص 204.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 395
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
پرش به بالا↑ صاحب مجمع البیان گوید: این آیه درباره على علیهالسلام و عباس و طلحة بن شیبه نازل گردیده است. طلحة مى گفت من صاحب بیت هستم و کلید آن دست من است و اگر بخواهم شب را در آن بیتوته مى کنم. عباس مى گفت: من صاحب سقایت حاج هستم. على گفت: من نمیدانم شما چه مى گوئید من شش ماه قبل از همه مردم به طرف قبله (خانه کعبه) نماز خواندم و صاحب جهاد هستم (چنان که ثعلبى از عامه در تفسیر خود از حسن بصرى و شعبى و محمد بن کعب القرظى روایت کردند و نیز در کتاب جمع بین صحاح سته از عبدى و نیز در جزء دوم سنن نسائى هم ذکر شده است) و نیز گویند که امام على علیهالسلام به عموى خود عباس گفت: آیا مهاجرت کرده اى؟ و به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم ملحق گشته اى؟ عباس گفت: مگر من بالاتر از مهاجرین نیستم که تعمیر خانه خدا نمودم و سقایت حاج را به عهده داشتم سپس این آیه نازل گردید چنان که ابن سیرین و مرة الهمدانى گویند: (و نیز ابن المغازلى شافعى در کتاب مناقب از عبیدالله بن عبیدة نقل نموده است)، حاکم ابوالقاسم الحسکانى از ابن بریده نقل نماید که میان شیبة و عباس موضوع تفاخر در بین آمد و على بر آنها گذشت و گفت به چه چیز فخر مى فروشید. عباس گفت: فضل و برترى که به من داده شده به کسى داده نشده است زیرا سقایت حاج مینمودم. شیبه گفت: تعمیر مسجدالحرام با من بوده و من برترى دارم. على گفت: چیزى به من در کودکى عطا گردیده که به هیچ کس داده نشده است آن دو نفر گفتند، چه بوده؟ گفت: من با شمشیر خرطوم شما دو نفر را به خاک مالیدم تا این که به خدا و رسول او ایمان بیاورید. عباس در این میان غضبناک شد و در حالتى که دامن خود را مى کشید نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: یا محمد آیا مى بینى که على با چه روشى با من روبرو گردیده پیامبر على را خواند و فرمود یا على به عباس چه گفتى، على گفت: یا رسول الله به او حرف حق زدم در این میان جبرئیل نازل شد و عرض کرد یا محمّد خداوند سلام میرساند و مى گوید این آیه را بر آنها تلاوت کن پس از نزول آیه عباس سه مرتبه گفت: خشنود شدم، ابوحمزه ثمالى در تفسیر خود گوید: وقتى که عباس در جنگ بدر اسیر شد. عده زیادى از مهاجرین و انصار نزد وى آمدند و او را به خاطر کفر وى سرزنش نمودند و گفتند: چرا حق رحم و خویشاوندى خود را قطع کرده اى. عباس گفت: شما را چه چیز است که بدیهاى ما را گوشزد مى کنید ولى خوبى هاى ما را کتمان مى نمائید. گفتند: چه خوبى هائى داشته اید. عباس گفت: ما همان بودیم که مسجدالحرام را تعمیر نمودیم و پرده دار خانه کعبه بوده ایم و به حاجیان آب میدادیم سپس آیه 17 «ما کان للمشرکین» نازل گردید.
پرش به بالا↑ مسلم در صحیح خود و ابن حبان نیز در صحیح خود و ابوداود در سنن خویش از نعمان بن بشیر روایت کنند که گوید: نزدیک منبر رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بودم. عده اى از اصحاب هر یک سخنانى مى گفتند، یکى مى گفت: من باک و ترسى ندارم که عملى بعد از مسلمان شدن انجام ندهم زیرا کسى بودم که سقایت حاج میکردم دیگرى مى گفت من هم تعمیر مسجدالحرام کردم. دی
گرى مى گفت: من در راه خدا جهاد نمودم که از کارهائى که شما کردید بهتر است عمر بن الخطاب که در آن میان بود بر آنها بانگ زد و گفت: صداهاى خود را نزدیک منبر رسول خدا صلی الله علیه و آله بلند نکنید سپس گفت وقتى که نماز جمعه را بجاى آوردیم نزد پیامبر خواهم رفت و از اختلاف شما از او استفتاء خواهم نمود سپس این آیه نازل گردید.
پرش به بالا↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص403."
#تفسیر_سوره_توبه_آیه۱۹_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ «20»
كسانىكه ايمان آورده و هجرت كردند و در راه خدا با اموال و جانهاى خويش جهاد كردند، بزرگترين درجه را نزد خداوند دارند و اينان همان رستگارانند.
پیام ها
1- ايمان، هجرت و جهاد، همچون تقوا، در رأس همهى ارزشهاست. آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا ... أَعْظَمُ دَرَجَةً
2- اگر ملاك ارزش نزد مردم، روابط قبيلگى و نژادى است، در محاسبات الهى، ايمان، هجرت و جهاد، ملاكِ ارزش است. «1» «عِنْدَ اللَّهِ»
3- ايمان، لازمهى كمالات ديگر است. «آمَنُوا»
4- ارزش همهى كارهاى مقدّس، به نيّت آنهاست. «فِي سَبِيلِ اللَّهِ»
5- فوز و رستگارى، تنها در سايهى ايمان، هجرت و جهاد است. آمَنُوا وَ ... أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ
«1». اگر همهى مسلمانان وصحابه پيامبر در يك رديف باشند، نخستين ايمان آورنده و آنكه بيشترين مدّت را در جبهه بود و بيشترين ضربات را خورد، چه كسى جز على عليه السلام خواهد بود؟"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه۲٠_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
09.Tawba.020-22.mp3
4.05M
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۲٠_۲۱_۲۲_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فِيها نَعِيمٌ مُقِيمٌ «21»
پروردگارشان آنان را به رحمتى از ناحيه خود و رضايت خويش و باغهايى از بهشت، بشارت مىدهد كه برايشان در آن نعمتهاى ابدى است.
خالِدِينَ فِيها أَبَداً إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ «22»
آنان تا ابد در آنجا جاودانند. همانا نزد خداوند پاداشى بزرگ است.
جلد 3 - صفحه 396
نکته ها
خداوند، قليل و فانى ما را به گرانبهاترين قيمت مىخرد، «أَجْرٌ عَظِيمٌ» با آنكه ما هر چه داريم، از خود اوست.
پیام ها
1- خداوند، خود به مؤمنان مهاجر و مجاهد، مژدهى بهشت داده است. «1» «يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ»
2- نشانهى جامعيّت يك مكتب آن است كه علاوه بر هماهنگى با فطرت، به پيروان خود اميد دهد. «يُبَشِّرُهُمْ»
3- بشارت و پاداش، از شئون ربوبيّت است. «يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ»
4- برخوردارى از رحمت و رضوان بهشت، نمودى از فوز و رستگارى است. الْفائِزُونَ يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ ...
5- رحمت و رضاى خدا، بر نعمتهاى مادّى مقدّم است. «بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنَّاتٍ» (نام رحمت و رضوان قبل از بهشت آمده است)
6- باغهاى بهشت، پر نعمت است. «2» «نَعِيمٌ»
7- اگر به خاطر خدا از نعمتهاى فانى بگذريم، به نعمتهاى ابدى مىرسيم. «نَعِيمٌ مُقِيمٌ»
8- فنا و زوال، بزرگترين آفتِ نعمتهاى دنيوى است كه در قيامت اين آفت نيست. «مُقِيمٌ، خالِدِينَ، أَبَداً»
9- پاداش بزرگ، تنها در انحصار اوست، پاداشهاى ديگران از هر كس و هرچه كه باشد، كوچك است. «عِنْدَهُ» قبل از «أَجْرٌ عَظِيمٌ» نشانهى انحصار است.
10- خداوندى كه به همهى دنيا «قَلِيلٌ» مىگويد، به پاداش مجاهدان، «عَظِيمٌ» مىگويد.
«1». در آيات ديگر، بشارتهاى ديگرى نيز آمده است، همچون: «سقاهم ربّهم» (انسان، 21) و «صلواتٌ من ربّهم» بقره، 157.
«2». به گفتهى مفردات «نعيم» به معناى نعمت فراوان است.
جلد 3 - صفحه 397"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۲۱_۲۲_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا