eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
1.9هزار دنبال‌کننده
94 عکس
22 ویدیو
1 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54
مشاهده در ایتا
دانلود
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قاتِلُوا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لا يُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَ هُمْ صاغِرُونَ «29» با كسانى از اهل كتاب (يهود، نصارى، مجوس، صابئين،) كه به خدا و روز قيامت ايمان نمى‌آورند و آنچه را خدا و رسولش حرام كرده‌اند، حرام نمى‌شمرند و به دين حقّ گردن نمى‌نهند بجنگيد، تا با خوارى و ذلّت، به دست خود جزيه بپردازند. نکته ها در آيات قبل، سخن از پليد بودن مشركان و نبرد با آنان بود، در اين آيه شيوه‌ى برخورد با اهل كتاب را بيان مى‌كند كه يكى از دو راه در پيش آنان است: جنگ، يا پرداختِ جزيه. همان‌گونه كه مسلمانان با پرداخت خمس و زكات، به دولت اسلامى كمك مى‌كنند و از مزاياى امنيّت و خدمات بهره‌مند مى‌شوند، اهل كتاب نيز با پرداخت مبلغى به نام جِزيه، بودجه‌اى را كه صرف آنها مى‌شود، تا حدّى تأمين مى‌كنند. جلد 3 - صفحه 405 مقدار جزيه را نيز رهبر مسلمانان تعيين مى‌كند. البتّه بايد به اندازه‌اى باشد كه پرداخت آن براى اهل كتاب سنگين باشد. «وَ هُمْ صاغِرُونَ» امام صادق عليه السلام فرمود: اگر مقدار جزيه كم باشد، در پرداخت تفاوتى در روحيّه‌ى آنان حاصل نشده و احساس حقارت نمى‌كنند. «1» با اينكه اهل كتاب، به خدا و قيامت ايمان دارند، ولى در آيه آنان را نسبت به خدا و قيامت بى‌ايمان معرّفى كرده است، زيرا قرآن، كسانى را كه به بخشى از معارف ايمان دارند و بخشى را منكرند، كافر مى‌داند. «2» به علاوه اگر ايمان به مبدأ و معاد آميخته به خرافات باشد، به منزله‌ى كفر است. «3» پیام ها 1- اهل كتاب، اگر به دستورات انبياى خود عمل نكنند، مجرم شناخته مى‌شوند. قاتِلُوا الَّذِينَ‌ ... لا يُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ‌ 2- دين حقّ، تنها اسلام است و اديان ديگر به دليل تحريف وخرافاتى كه در آنها جا داده‌اند، حقّ نمى‌باشند. «وَ لا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ» 3- در مقابل كفّار اهل كتاب كه ايمان نمى‌آورند، دو راه وجود دارد: يا جنگ، يا پرداخت جزيه. قاتِلُوا ... حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ 4- گرفتن ماليات سرانه از اهل كتاب، الزامى است وبايد از موضع قدرت و به صورت نقدى باشد وآنان نيز با تواضع وتسليم بپردازند. «عَنْ يَدٍ، صاغِرُونَ» 5- حكومت اسلامى بايد از چنان قدرتى برخوردار باشد كه ديگران تسليم او شوند. قاتِلُوا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ‌ ... وَ هُمْ صاغِرُونَ‌ 6- اقلّيت‌هاى مذهبى بايد در برابر نظام اسلامى خاضع باشند. صاغِرُونَ‌ «1». تفسير نورالثقلين؛ كافى، ج 3، ص 566. «2». يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ‌ ... أُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ حَقًّا. نساء، 150. «3». تفسير صافى. تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 406" ‏‏‏‏٠ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى‌ الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ «30» و يهوديان مى‌گفتند: عُزير، پسر خداست و مسيحيان مى‌گفتند: مسيح، پسر خداست. اين سخنى است (باطل) كه به زبانشان مى‌آورند وبه گفتار كسانى كه پيش از اين كافر شده‌اند، شباهت دارد (كه مى‌گفتند: فرشتگان دختران خدا هستند.) خدا آنان را بكُشد، چگونه (از حقّ) رويگردان مى‌شوند. نکته ها «عُزَيْرٌ»، عربى شده‌ى «عَزراء» است، مثل «عِيسَى» كه عربىِ «يَسوع» و «يحيى» كه معرّبِ «يوحَنّا» است. عُزير يكى از علماى بزرگ يهود بود كه لقب «مُنجىِ يهود» يافت. زيرا پس از واقعه‌ى قتل عام مردم به دست بخت‌النصر و خرابى معبدها و سوزاندن تورات و اسارت زنان و فتح بابل توسّط كورش، عُزير نزد كورش آمد و از او خواست كه به يهوديان سروسامانى بخشد. اين آيه، به گونه‌اى توضيح و دليل آيه‌ى قبل است كه فرمود: اهل كتاب به خدا و قيامت ايمان ندارند. محقّقان معتقدند بسيارى از معارف تورات و انجيل، با خرافات بودائيان و برهمائيان و يونانيان آميخته شده است، حتّى بسيارى از داستان‌هاى انجيل، عيناً در مذهب بودا و برهمايى ديده مى‌شود. البتّه يهوديان امروز، عُزير را فرزند خدا نمى‌دانند، ولى در زمان پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله، چنين عقيده‌اى داشته و در مقابل سؤال پيامبر كه «با اينكه مقام موسى بالاتر است، چرا او را فرزند خدا نمى‌دانيد؟» جوابى نداشتند. «1» «1». تفسير نمونه. جلد 3 - صفحه 407 پیام ها 1- با آنكه فقط گروهى از يهود، عُزير را فرزند خدا مى‌دانستند، ولى چون ديگران نيز سكوت كردند، نسبتِ انحراف به همه داده است. «قالَتِ الْيَهُودُ» 2- درباره‌ى شخصيّت‌هاى دينى والهى نبايد غلّو كرد. عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ‌ ... الْمَسِيحُ‌ ... 3- عقايد يهود و نصارى، آميخته به خرافات است. «ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ» 4- مشركان، بت‌ها را شريك خدا و فرشتگان را دختران خدا مى‌دانستند، يهود و نصارى، عُزير و عيسى را پسر خدا، از اين جهت كلامشان به كلام كفّار شباهت داشت. «يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا» 5- ريشه‌ى خرافات در مذهب يهود و نصارى، در عقايد كفّار پيشين است. «يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ» پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی پرش به بالا↑ ابن ابى‌حاتم در تفسیر خود از ابن عباس روایت کرده و با زیادکردن یکى دیگر از آنان بنام محمد بن دحیة گوید: به رسول خدا گفتند چگونه از تو پیروى نمائیم در حالتى که قبله ما را ترک نمودى و نمی‌دانى که عزیز پسر خدا است سپس این آیه نازل گردید. پرش به بالا↑ محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص409." ‏‏‏‏٠_جز۱٠ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلَّا هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ «31» (اهل كتاب،) دانشمندان و راهبانِ خود و مسيح فرزند مريم را به جاى خداوند به خدائى گرفتند، در حالى كه دستور نداشتند جز خداى يكتا را كه معبودى جز او نيست بپرستند. خداوند از هر چه براى او شريك مى‌پندارند، منزّه است. نکته ها «احبار»، جمع «حِبر»، به معناى دانشمند و «رهبان»، جمع «راهب»، به معناى تاركِ دنيا و دِيرنشين است. آنان با همه‌ى قداستشان بنده‌ى خدايند، نه معبود. اطاعت بى‌قيد و شرط از احبار و راهبان، نوعى پرستش آنان است و امام صادق عليه السلام فرمود: «مَن اطاعَ رجلًا فى معصية اللَّهِ فقد عَبَدَه» هر كس در راه معصيت خدا، از ديگرى پيروى كند، جلد 3 - صفحه 408 او را پرستش نموده است. «1» امام صادق عليه السلام فرمود: اهل كتاب براى علماى خود، نماز و روزه انجام نمى‌دادند، بلكه علماى آنان حرام‌هايى را حلال و حلال‌هايى را حرام كرده بودند و مردم از آنان پيروى مى‌كردند. «2» در قيامت، مشركان از اينكه خدا را با شركاى ديگر برابر پنداشته‌اند، حسرت مى‌خورند و مى‌گويند: «تَاللَّهِ إِنْ كُنَّا لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ إِذْ نُسَوِّيكُمْ بِرَبِّ الْعالَمِينَ» «3» پیام ها 1- اطاعت بى‌قيد و شرط از غير خدا، نوعى عبادت غير خداست. «ما أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً» 2- انسان‌پرستى به هر شكل، شرك است. هيچ شخصيّتى نبايد بت شود. «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ» 3- پيامبرِ معصوم كه همه‌ى فكر و هدفش خداست، حسابى جدا از علما دارد، لذا نام مسيح جداگانه مطرح شده است. أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ‌ ... وَ الْمَسِيحَ‌ 4- عشق‌ها، دوستى‌ها و اطاعت‌ها بايد حدّ و مرز داشته باشد. هر نوع نظام، قطب، مراد، مرشد، اطاعت تشكيلاتى و حزبى و ...، اگر سرچشمه‌اش وحى و امر خدا نباشد، شرك است. اتَّخَذُوا ... أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ‌ 5- خطر انحراف از توحيد به شرك، هميشه و همه جا بوده است. اتَّخَذُوا ... أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ‌ 6- تنها خداوند حقّ قانونگذارى دارد. آنان كه قانون غيرخدا را مى‌پذيرند، ازمدار اسلام، خارجند. «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ» 7- غلوّ و زياده‌روى درباره‌ى انبيا، پرستش انبيا و يا آنان را فرزند خدا دانستن، شرك است. «سُبْحانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ» «1». تفسير نورالثقلين. «2». بحار، ج 2، ص 98. «3». شعراء، 98. تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 409" ‏‏‏‏٠ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ «32» مى‌خواهند نور خدا را با دهانهايشان خاموش سازند، ولى خداوند جزاين نمى‌خواهد كه نور خود را به كمال برساند، هرچند كفّار، ناراحت باشند. نکته ها پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: خداوند به اهل زمين نگاه كرد و من را انتخاب كرد، سپس بار ديگر نگاه كرد و على‌بن ابى‌طالب عليهما السلام را انتخاب فرمود، او بعد از من نور زمين است. آنگاه حضرت اين آيه را تلاوت كردند. «1» پیام ها 1- توطئه دشمنان، دائمى وبى‌وقفه است. «يُرِيدُونَ» (فعل‌مضارع، نشانه استمرار و تداوم است) 2- احكام اسلام ودين خدا، نور است ونور، سرچشمه‌ى حيات. «نُورَ اللَّهِ» 3- هرچند گروه‌هاى كفّار هر دسته‌اى به نوعى تلاش مى‌كنند، امّا هدف همه‌ى آنها خاموش ساختنِ فروغ دين است. «يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ» 4- تلاش‌هاى كافران در مبارزه با دين، مثل فوت كردن به خورشيد است. «2» «يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ» 5- يكى از تلاش‌هاى دشمنان دين، تبليغات است. «بِأَفْواهِهِمْ» 6- اگر نداى اسلام از زبان پيامبر نور است، تداوم آن در شكل امامت، اتمام نور است. «3» «يُتِمَّ نُورَهُ» «1». بحار، ج 23، ص 320. «2». نمرودها، فرعون‌ها، بنى‌اميه و بنى‌عباس و امثال آنان، نمونه‌هاى عملى تلاش كفّارند. «3». چنانكه در آيه‌ى اكمال دين، مسأله‌ى امامت به عنوان اتمام نعمت به حساب آمده است: «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى». مائده، 3. جلد 3 - صفحه 410 7- خداوند به طرفداران حق، وعده‌ى پيروزى داده است. أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ‌ ... 8- خداوند، فروغ دين را نه تنها حفظ مى‌كند، بلكه گسترش مى‌دهد. «يُتِمَّ نُورَهُ» 9- كفّار بدانند كه با اراده‌ى حتمى خداوند براى پيروزى دين حقّ، طرف‌اند و هرگونه تلاش بر عليه مكتب اسلام محكوم به شكست است. «يُتِمَّ نُورَهُ» 10- اسلام مكتبى جاودانه بوده، «يُتِمَّ نُورَهُ» و مخالف آن كافر است. «وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ» 11- اراده‌ى الهى، در مسير راضى ساختن پيامبر خويش است، هرچند كفّار را خوش نيايد. «1» «وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ» «1». در داستان تغيير قبله نيز خداوند قبله‌اى قرار داد كه پيامبر اسلام راضى باشد؛ «قِبْلَةً تَرْضاها» (بقره، 144) و نيز: «وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى‌» ضحى، 5." ‏‏‏‏٠ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‌ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ «33» او كسى است كه پيامبر خود را با هدايت ودين حقّ فرستاد، تا آن را بر همه‌ى دين‌ها پيروز گرداند، هر چند مشركان ناراحت باشند. نکته ها اين آيه به همين صورت، علاوه بر اين سوره در دو سوره‌ى ديگر نيز آمده است: سوره‌ى فتح، آيه‌ى 28 و سوره‌ى صفّ، آيه‌ى 9. گرچه اسلام از نظر منطق و استدلال هميشه پيروز بوده است، امّا اين آيه، غلبه‌ى ظاهرى و وعده‌ى حاكميّت اسلام بر جهان را بيان مى‌كند. چنانكه در آيات ديگرى نيز «ظَهَرَ» به معناى استيلا يافتن آمده است، مثل: «إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ» «2» اگر بر شما غالب شوند، سنگسارتان مى‌كنند. ودرباره‌ى كفّار آمده است: «إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلًّا وَ لا ذِمَّةً» «3» اگر بر شما غالب شوند، هيچ عهد و پيمانى را مراعات نمى‌كنند. «2». كهف، 20. «3». توبه، 8. جلد 3 - صفحه 411 از يك سو اين آيه تاكنون تحقّق نيافته است و از سويى ديگر خداوند وعده‌ى حاكميّت كلّى اسلام را داده و وعده‌اش دروغ نيست، در نتيجه همان گونه كه در روايات بسيارى آمده است، اين آيه به ظهور حضرت مهدى عليه السلام اشاره دارد. مسأله‌ى حضرت مهدى عليه السلام و قيام جهانى او، در روايات بسيارى از طريق شيعه و اهل‌سنّت آمده و در اغلب كتب حديثى عامّه نيز مطرح شده و از مسلّمات اعتقادى مسلمانان است. هرچند برخى از جمله وهابيّت به دروغ اين عقيده را مخصوص شيعه دانسته‌اند. «1» امام باقر عليه السلام فرمودند: زمانى خواهد آمد كه هيچ كس باقى نخواهد ماند، مگر اينكه به رسالت حضرت محمّد صلى الله عليه و آله اقرار خواهد كرد. «2» در مورد حاكميّت دين در سراسر گيتى، احاديث بسيارى است؛ از جمله از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه در زمان ظهور امام زمان عليه السلام، هيچ خانه‌اى و هيچ قريه‌اى نخواهد بود، مگر آنكه اسلام وارد آن خواهد شد، چه بخواهند، چه نخواهند. و صداى اذان هر صبح و شام در هر قريه‌اى شنيده خواهد شد. «3» پیام ها 1- محور وپايه‌ى دين اسلام، حقّ است. «دِينِ الْحَقِّ» (همه‌ى اديان‌آسمانى حقّند، ولى به خاطر پيدايش تحريف در آنها، حقّانيت آنها مخدوش شده است) 2- حقّ بر باطل پيروز است. «لِيُظْهِرَهُ» 3- اراده و حركت خود را با اراده‌ى الهى هماهنگ سازيم، وگرنه محو و نابود خواهيم شد. «لِيُظْهِرَهُ‌، وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» «1». منتخب الأثر. «2». تفسير نورالثقلين. «3». تفسير صافى. تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 412" ‏‏‏‏٠ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ «34» اى كسانى‌كه ايمان آورده‌ايد! بسيارى از دانشمندان و راهبان، (با سوء استفاده از موقعيّت خود،) اموال مردم را به ناحق مى‌خورند و آنان را از راه خدا باز مى‌دارند و كسانى‌كه طلا و نقره مى‌اندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمى‌كنند، پس آنان را به عذابى دردناك، بشارت بده! نکته ها معناى احبار و رهبان در آيه‌ى 31 گذشت. علماى يهود به‌خاطر منافع مادّى خود، حقّ را كتمان كردند وبه حقانيّت دين اسلام اعتراف نكردند، يا رشوه گرفتند و گناه بخشودند، يا تفتيش عقايد كرده و به ديگران تهمت زدند. سوء استفاده از موقعيّت‌ها، حرام است وبزرگ‌ترين خطر براى علماى دين، فساد مالى است. «لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ» (كسانى‌كه متولّى موقوفات‌اند و آنها را در مسير اهداف وقف شده مصرف نمى‌كنند، از مصاديق اين آيه مى‌باشند) زكات در روايات‌: از امام صادق عليه السلام پرسيدند: در چه مقدار مال، زكات واجب مى‌شود؟ حضرت فرمود: زكات ظاهر يا باطن؟ گفتند: هر دو. حضرت ابتدا نصابى را براى زكات ظاهر بيان نموده و آنگاه در بيان زكات باطن فرمودند: «فلا تستأثر على اخيك بما هو احوج اليه منك» «1» آنچه را برادر دينى‌ات به آن نيازمندتر از توست، او را انتخاب و ترجيح دهى. در روايتى ديگر، آن حضرت مى‌فرمايد: «انّما اعطاكم اللَّه هذه الفضول من الأموال لتوجّهوها «1». تفسير صافى. جلد 3 - صفحه 413 حيث وجّهها اللَّه تعالى و لم تُعطِّلوها لتكنِزوها» «1» خداوند اين مال‌هاى اضافى را به شما عطا كرد تا در مسير رضاى او خرج كنيد، نه آنكه احتكار و گنج كنيد. طبق روايات، امام زمان عليه السلام چون ظهور كند، گنج‌ها را حرام مى‌كند و همه را به مبارزات خود به مصرف مى‌رساند. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: انّ اللَّه فرض على اغنياء المسلمين فى اموالهم القدرَ الّذى يَسَعُ فقرائهم ... الا انّ اللَّه يحاسبهم حساباً شديداً و يعذّبهم عذابا اليما «2» خداوند، در مال مسلمانانِ ثروتمند، به مقدارى زكات واجب كرده كه كفاف فقرا را بدهد، آگاه باش! اگر به وظيفه‌ى خود عمل نكنند، همانا خداوند از آنان حسابرسى شديد مى‌كند. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: هر مالى كه زكات آن پرداخت نشود كنز است، گرچه پنهان نباشد، يا غيرطلا و نقره باشد. «3» ابوذر و آيه‌ى كنز: ابوذر غفارى، صحابى بزرگوار پيامبر، در اعتراض به زراندوزى‌هاى معاويه و عثمان و عمّال حكومت و حيف و ميل اموال عمومى، صبح و شام اين آيه را با صداى بلند در برابر معاويه و سپس در مقابل عثمان مى‌خواند و مى‌گفت: اين آيه مخصوص مانعان زكات نيست و هر نوع زراندوزى را شامل مى‌شود. در تفسير شريف الميزان آمده است كه از برخوردهاى ابوذر با عثمان و معاويه و كعب الأحبار، بر مى‌آيد كه ثروت‌اندوزى در جامعه‌ى فقير حرام است، گرچه از راه حلال باشد و زكاتش پرداخت شده باشد. البتّه برخى آن را به اجتهاد شخصى ابوذر نسبت مى‌دادند، ولى خودش مى‌گفت: «ما قلتُ لهم الّا ما سَمعتُ من نبيّهم» آنچه گفته‌ام از پيامبر شنيده‌ام. از طرفى صراحت و صداقت ابوذر هم مورد تأييد پيامبر است. از فرازهاى برجسته‌ى زندگى ابوذر، همين امر به معروف و نهى از منكر او نسبت به حكّام، «1». تفسير صافى. «2». تفسير صافى. «3». تفسير كنزالدقائق. جلد 3 - صفحه 414 در زمينه‌ى ريخت‌وپاش‌هاى اقتصادى است و نزاعش با عثمان بر سر مال و مقام نبود، بلكه اعتراض به يك منكر اجتماعى بود. سرانجام عثمان، اين صحابى پارسا و انقلابى را به شام تبعيد كرد، از شام هم به بدترين وضعى به مدينه آوردند، سپس به «ربذه» تبعيد شد و در تبعيدگاه، مظلومانه جان سپرد. و اين نيز از فرازهاى ناپسند وننگين حكومت عثمان بود. ديگران براى تبرئه‌ى عثمان، كوشيده‌اند تا به ابوذر تهمت سوسياليست بودن و فكر اشتراكى داشتن و مخالفت با مالكيّت خصوصى بزنند، امّا علامه امينى قدس سره در الغدير، بحث مبسوطى در ردّ اين اتهام دارد. «1» تبعيدهاى مكرّر ابوذر به خاطر مناقشات او با حكومت و فريادهاى اعتراض آميزش بر ضدّ روش مالى عثمان و زراندوزى معاويه و توجيه‌گرى‌هاى كعب‌الأحبار، در كتب تاريخى شيعه و اهل سنّت آمده است، «2» هر چند برخى خواسته‌اند به نوعى توجيه كنند و اين مناقشات را به حساب آزادى بيان و عقيده در دوره‌ى عثمان بگذارند، يا آنكه تبعيد آن صحابى بزرگوار را به عنوان اينكه «دفع شرّ مهم‌تر از كسب منفعت است» بدانند و حضورش را در مدينه و شام، شرّ تلقّى كنند و تبعيدش را رعايتِ مصلحت به شمار آورند، «3» ولى اين رفتار ننگ‌آلود با يار صديق و پرهيزكار پيامبر كه ز
بان صريح و اعتراض دلسوزانه‌اش تنها با انگيزه‌ى عمل به وظيفه در برابر انحرافات بود، هيچ توجيه و تأويلى نمى‌پذيرد. پیام ها 1- بعضى از علماى اهل كتاب، بد نيستند. «كَثِيراً مِنَ الْأَحْبارِ» 2- بهره‌گيرى علما از مال مردم و بهره نرساندن به آنان كه موجب بى‌رغبتى مردم به دين مى‌شود شايد مصداقِ «صدّ عن سبيل اللَّه» باشد. لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ‌ ... وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ‌ «1». الغدير، ج 8، ص 335. «2». تفسير نمونه. «3». از جمله: تفسير المنار، ج 10، ص 406- 407. جلد 3 - صفحه 415 3- بازداشتن علماى يهود و نصارى مردم را از راه حقّ، به خاطر دست‌يابى به دنياست. يَكْنِزُونَ‌ ... يَصُدُّونَ‌ 4- در اسلام، محدوديّتى براى سرمايه نيست، امّا راه تحصيل آن شروطى دارد و زراندوزى و بدمصرف كردن ثروت حرام است. الَّذِينَ يَكْنِزُونَ‌ ... وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ‌ (وقتى زراندوزى حرام باشد، احتكارِ ضروريّات قطعاً حرام است) 5- مال اندوزى و حرص، احتكار و پنهان كردن است. چون مشكلات بسيارى را براى جامعه فراهم مى‌كند. الَّذِينَ يَكْنِزُونَ‌ ... وَ لا يُنْفِقُونَها 6- دنياپرستى علما و زراندوزى ثروتمندان، سبب قهر الهى است. فَبَشِّرْهُمْ‌ ... 7- جمع‌آورى طلا و نقره و پول، و انفاق نكردن و احتكار آن، گناه كبيره است. چون وعده‌ى عذاب به آن داده شده است. الَّذِينَ يَكْنِزُونَ‌ ... بِعَذابٍ أَلِيمٍ‌ پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی پرش به بالا↑ شیخ بزرگوار در کتاب امالى از ابوالمفضل نقل نماید که گفت: وقتى که این آیه نازل شد، پیامبر فرمود: هر کس که زکات خویش را بدهد اموال او کنز نخواهد بود. اگر چه در زیر هفت طبقه زمین پنهان باشد و هر کس که زکات مال خود را نپردازد اموال او کنز و گنج محسوب خواهد گردید اگرچه در زیرزمین پنهان نشده و در روى زمین باشد». پرش به بالا↑ محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص410." ‏‏‏‏٠ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا