eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
1.9هزار دنبال‌کننده
94 عکس
22 ویدیو
1 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لا عَلَى الَّذِينَ إِذا ما أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لا أَجِدُ ما أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوْا وَ أَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلَّا يَجِدُوا ما يُنْفِقُونَ «92» ونيز (اشكالى نيست) بر آنان كه چون نزد تو آمدند تا آنان را براى شركت در جبهه بر مركبى سوار كنى، گفتى: چيزى نمى‌يابم كه شما را بر آن سوار كنم و آنان (از نزد تو) برگشتند، در حالى كه چشمانشان از اندوه، اشكبار بود كه چرا چيزى ندارند كه خرج جهاد كنند. (آرى، بر اين گونه فقيرانِ عاشق جهاد، براى نرفتن به جبهه گناهى نيست) نکته ها در آيه‌ى قبل، سخن از كسانى بود كه توان مالى براى كمك به جهاد نداشتند ودر اين آيه سخن از فقيرانى است كه به خاطر فقر، مركبى براى حضور در جبهه ندارند لذا غصّه مى‌خورند واشك مى‌ريزند، به اين جهت در پاداش رزمندگان شريكند. چنانكه حسن بصرى مى‌گويد: رسول خدا صلى الله عليه و آله به رزمندگان جنگ تبوك مى‌فرمود: در هر مالى كه خرج كرديد و هر آسيبى كه ديديد، گروهى از جاماندگان در مدينه با شما شريكند، چون قلباً علاقمند به‌ جلد 3 - صفحه 485 شركت در جبهه بودند. «1» پیام ها 1- تأمين امكاناتِ جنگى رزمندگان، به عهده‌ى حكومت است. «أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ» 2- ارزش انسان‌ها، به انگيزه‌ها و روحيّات آنان است، نه تنها حركت و امكانات مادّى ومالى. «أَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ» (آيه كسانى را مى‌ستايد كه پول و امكانات ندارند، ولى ايمان و سوز و شور جبهه رفتن دارند) 3- مؤمن از شركت نداشتن در جبهه، ناراحت وگريان است. «تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ» «1». تفسير درّالمنثور. جلد 3 - صفحه 486 پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی پرش به بالا↑ صاحب مجمع البیان گوید: درباره هفت نفرى که به گریه درآمده بودند، نازل گردیده که عبارتند از: عبدالرحمن بن کعب و علیة بن زید و عمرو بن ثعلبه و ابن غنمة، اینان از بنى‌النجار بودند و سالم بن عبیر و هرم بن عبدالله و عبدالله بن عمرو بن عوف و عبدالله بن معقل از مزنیه که نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم آمدند و گفتند: یا رسول اللّه ما را در موقع جهاد سوار کن زیرا چیزى نداریم که با آن بیرون برویم. پیامبر فرمود: من هم چارپایانى ندارم که شما را سوار کنم چنان که ابوحمزه ثمالى روایت کرده است و نیز ابن ابى‌حاتم در تفسیر خود از طریق عوفى از ابن عباس روایت نموده است. پرش به بالا↑ محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص432." ‏‏‏‏٠ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ وَ هُمْ أَغْنِياءُ رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَعْلَمُونَ «93» راه (ايراد ومؤاخذه،) تنها بر كسانى است كه در عينِ توانگرى و ثروتمندى، از تو اذن مى‌خواهند (كه به جبهه نروند) و راضى شده‌اند كه با متخلّفان باشند. خداوند بر دلهايشان مُهر زده است، از اين رو نمى‌دانند. نکته ها تفاوت مؤمن و منافق تا به كجاست! در آيه‌ى قبل ديديم مؤمن از اينكه وسيله‌اى براى رفتن به جبهه ندارد گريه مى‌كند و اشك مى‌ريزد، «أَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ» ولى در اين آيه مى‌خوانيم كه منافقانِ ثروتمند، براى ترك جبهه اصرار دارند واز پيامبر اجازه مى‌خواهند!! پیام ها 1- فقير و غنى، در رفتن به جبهه يكسان‌اند و ثروت، نه امتيازى براى ترك جبهه است و نه عذر و بهانه‌اى براى آن .... عَلَى الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ وَ هُمْ أَغْنِياءُ 2- شانه‌خالى كردن از مسئوليّت، موجب بدفرجامى و از دست دادن شناختِ صحيح مى‌شود. «طَبَعَ‌، لا يَعْلَمُونَ" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) يَعْتَذِرُونَ إِلَيْكُمْ إِذا رَجَعْتُمْ إِلَيْهِمْ قُلْ لا تَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبارِكُمْ وَ سَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى‌ عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «94» جلد 3 - صفحه 487 هنگامى كه از جهاد برگشتيد، (منافقانِ متخلّف از جنگ تبوك،) براى شما عذر مى‌آوردند. بگو: عذرتراشى نكنيد، ما هرگز حرف شما را باور نمى‌كنيم، خداوند ما را از اخبار (و احوال) شما آگاه كرده است. خداوند و پيامبرش عملكرد شما را مى‌بينند، آنگاه نزد خدايى كه داناى پنهان و آشكار است بازگردانده مى‌شويد و او شما را به آنچه مى‌كرديد، آگاه خواهد كرد. نکته ها حدود هشتاد نفر از منافقان، در جنگ تبوك شركت نكردند، و هنگامى كه پيامبر و مسلمانان از جنگ بازگشتند، براى توجيه كار خود، بهانه‌هاى مختلفى را مطرح كردند. آيه نازل شد كه آنچه را مى‌گويند باور نكنيد و آنها را به خدا واگذاريد. پیام ها 1- مسلمانان بايد چنان مقتدر باشند كه متخلّفان، خود را موظّف به عذرخواهى كنند. «يَعْتَذِرُونَ» 2- با منافقانِ عذر تراش، قاطعانه برخورد كنيم. «لا تَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكُمْ» 3- خداوند از راه غيب، پيامبرش را از اخبار منافقان و اعمال مردم آگاه مى‌سازد. «قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ» 4- پس از پايان جنگ، عذر و بهانه تراشى‌ها آغاز مى‌شود. يَعْتَذِرُونَ‌ ... إِذا رَجَعْتُمْ‌ 5- علم خدا نسبت به غيب و شهود، پيدا و پنهان، يكى است و چيزى از او پنهان نيست. «عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ» 6- يادآورى قيامت، از بهترين عوامل سازنده‌ى انسان است. «تُرَدُّونَ‌، فَيُنَبِّئُكُمْ» 7- انسان در برابر تمام كارهاى خود مسئول است وقيامت، روز رسوايى است. فَيُنَبِّئُكُمْ‌ ... تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 488" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) «95» وَ لَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ‌ ولى آنها هرگز به سبب آنچه از پيش فرستاده‌اند، آرزوى مرگ نكنند و خداوند به حال ستمگران، آگاه است. نکته ها نترسيدن از مرگ، نشانه‌ى صدق ويقين است. وقتى مرگ از راه مى‌رسد شوخى‌ها، تعارفات و خيالات مى‌گريزند، تنها انسان مى‌ماند و اعمال او. در لحظه‌ى مرگ، انسان باور مى‌كند كه متاع دنيا كم است و آخرت بهتر وباقى است. در لحظه مرگ، انسان باور مى‌كند كه دنيا غنچه‌اى است كه براى هيچكس شكفته نمى‌شود و دوستان دنيوى مگسانند دور شيرينى. انسان اگر به مرتبه يقين برسد، هرچه به مرگ نزديك‌تر مى‌شود، احساس قرب ووصول به لقا وديدار الهى مى‌كند. به همين دليل حضرت على عليه السلام وقتى ضربه‌ى شمشير را بر فرق خود احساس كرد فرمود: «فُزتُ و ربّ الكعبة» قسم به پروردگار كعبه رستگار شدم. امام حسين عليه السلام در كربلا هر چه به زمان شهادت نزديك مى‌شد، صورتش برافروخته و شكوفاتر مى‌گرديد، و وقتى در شب آخر از يارانش پرسيدند: مرگ نزد شما چگونه است؟ جلد 1 - صفحه 164 جملاتى را در جواب عرضه داشتند كه نشان دهنده‌ى يقين آنان به حقّانيّت راهشان بود، آنها مرگ را شيرين مى‌دانستند و حتّى برخى از آنان در همان شب آخر با يكديگر مزاح مى‌كردند. پیام ها 1- ترس از مرگ، در واقع ترس از كيفر كارهاى خودماست. «بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ» 2- مدّعيان دروغگو و متوقّعان نابجا، ظالمند. «وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ»* 3- خودتان مى‌دانيد كه چه كرده‌ايد، خداوند نيز كه از آنها با خبر است، پس اين همه ادّعا براى چه؟! «وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) يَحْلِفُونَ لَكُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرْضى‌ عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ «96» براى شما سوگند مى‌خورند تا شما از آنان راضى شويد. (بدانيد كه شما هم) اگر از آنان راضى شويد، قطعاً خداوند از گروه فاسق، خشنود نخواهد شد. نکته ها شايد سوگندشان در آيه قبل، براى آن بوده كه متعرّض آنان نشوند، در اين آيه علاوه بر صرف‌نظر و عدم‌تعرّض مسلمانان، خواهانِ رضايت قلبى آنان نيز هستند. «لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ» منافقان، براى رضايت قلبى مسلمانان ارزشى قائل نبودند، اصرارشان بر رضايت، تنها براى مصون ماندن از عكس‌العمل قهرآميز مسلمانان بود، تا بتوانند پايگاه اجتماعى و نفوذ خود را در جامعه حفظ كنند! پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: «مَن التمسَ رضى اللَّه بسخطِ الناسِ رضىَ اللَّه عنه و ارضى‌ عنه الناسَ و من التمس رضى الناس بسخطِ اللَّهِ سخط اللَّه عليه واسَخَط عليه الناسَ» كسى‌كه به قيمت خشم مردم، در پى رضاى خدا باشد، خدا از او راضى مى‌شود و مردم را هم از او راضى مى‌سازد، و هركس با خشمِ خدا در پى جلب رضايت مردم باشد، خداوند از او ناراضى مى‌شود و دل مردم را هم از او خشمگين و ناراضى مى‌كند. «1» پیام ها 1- منافقان، در پى جلب نظر مردم و حفظ پايگاه خود در ميان مردمند و كارى به رضاى خدا و توبه ندارند. «لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ» «1». تفسير نورالثقلين. جلد 3 - صفحه 490 2- در پى جلب رضاى الهى باشيم، نه رضاى مردم كه گذشتِ مردم مهّم نيست، عفو وقهر الهى مهّم است. «فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرْضى‌» 3- چون خدا از منافقان راضى نيست، آنان كه از منافقان راضى شوند، راهشان را از خدا جدا كرده‌اند. فَإِنْ تَرْضَوْا ... فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرْضى‌ 4- جلب رضاى مؤمنان در همه جا، مستلزم جلب رضاى خدا نيست. فَإِنْ تَرْضَوْا ... فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرْضى‌ 5- هرگز از فاسق، مادامى كه در فسق است، راضى نشويد. «فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرْضى‌ عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً وَ أَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‌ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ «97» باديه‌نشينانِ عرب (به‌خاطر دورى از تعليم وتربيت وسخنان پيامبر)، در كفر ونفاق شديدترند وبه اينكه حدود آنچه را خدا بر پيامبرش نازل كرده ندانند سزاوارتر، و خداوند دانا و حكيم است‌ نکته ها «اعراب» يعنى باديه‌نشينان. مفردِ آن «اعرابى» است، نه «عَرب». اعرابى بودن به معناى دورى از فرهنگ دينى و تعاليم مكتب است. كلمه‌ى «اعراب» ده بار در قرآن آمده و جز يك مورد، بقيّه‌ى موارد، مثل روايات، نكوهش‌آميز است. در حديث آمده است: «تفقّهوا فى الدّين فانّه مَن لم يتفقّه فى الدين فهو اعرابى» دين‌شناس شويد، چون هر كه فهم عميقِ دينى نداشته باشد، اعرابى است. در حديث ديگرى نيز مى‌خوانيم: «نحن بنوهاشم و شيعتنا العربُ و ساير الناسِ اعرابٌ» ياران و پيروان ما عرب‌اند و ديگران اعرابند. «1» مردم عصر پيامبر صلى الله عليه و آله دو گروه بودند: شهرنشين و باديه‌نشين. چون آيات قبل درباره‌ى‌ «1». تفسير نورالثقلين. جلد 3 - صفحه 491 پيروزى مسلمانان در جنگ تبوك بود، اين آيه شايد اشاره به اين باشد كه از باديه‌نشينان جاهل و همجوار، غافل نباشيد كه ممكن است با تحريك دشمنان، دست به آشوب بزنند. پیام ها 1- باديه‌نشينى، موجب دورى از فرهنگ وآداب دينى مى‌شود. «الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً» 2- محيط اجتماعى و فرهنگى انسان، در بينش و موضع‌گيرى او در مورد حقايق و معارف مؤثّر است. «الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً» 3- افرادِ ناآگاه و دور از فرهنگ، گاهى آلت دست كافران و منافقان قرار مى‌گيرند و از خود آنها هم بى‌منطق‌تر مى‌شوند. «الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً» 4- كفر و نفاق، درجاتى دارد. «أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً» 5- يكى از عوامل كفر و نفاق، ناآگاهى است. أَشَدُّ كُفْراً ... أَلَّا يَعْلَمُوا 6- دانستن احكام دين، لازم است وگرنه اعرابى هستيم. «يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ» 7- شهرنشينان جاهل به حدود الهى، به منزله‌ى اعراب و باديه‌نشينان، بلكه بدتر از آنان هستند. «أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا