"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعاً أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ «99»
واگر پروردگارت مىخواست، (به اجبار) همهى مردم روى زمين يكجا ايمان مىآوردند. (اكنون كه سنّت خدا بر ايمان اختيارى مردم است،) پس آيا تو مردم را مجبور مىكنى تا ايمان آورند؟!
نکته ها
خداوند، هم قدرت دارد، هم حكمت و از قدرتش آنجا و آن گونه استفاده مىكند كه خلاف حكمت نباشد و چون حكمتش اقتضا دارد كه مردم آزاد باشند، هرگز با قدرت قهرى خود آنان را به ايمان اجبارى وادار نمىكند.
امّا مشركان مىگفتند: «لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا» «1» اگر خدا مىخواست ما مشرك نبوديم، پس شرك ما خواست خدا بوده است و ما بالاجبار مشرك شدهايم! اين آيه مىتواند پاسخى به سخن آنان باشد كه اگر اراده خدا بر اجبار كردن است، چرا اجبار به انحراف و شرك كند و لااقل اجبار به هدايت و ايمان بكند!؟
پیام ها
1- ايمان بر مبناى انتخاب است، نه اجبار وتحميل. «أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ»
2- پيامبر صلى الله عليه و آله از روى دلسوزى، براى ايمان آوردن مردم اصرار مىكرد. «أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ»
«1». انعام، 148.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 625"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه۹۹جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ «100»
در حالى كه هيچ كس جز به اذن و ارادهى الهى توفيق ايمان ندارد و خداوند پليدى (ترديد و كفر) را بر كسانى كه نمىانديشند مقرّر مىدارد.
پیام ها
1- مردم نه مجبور به ايمانند (طبق آيهى قبل) و نه بدون هدايت و توفيق الهى، به ايمان آوردن موفّق مىشوند. «1» «إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ»
2- كفر، پليدى است. «الرِّجْسَ»
3- لطف الهى و توفيق ايمان، شامل اهلخرد و تعقّل مىشود و آنكه با اختيار خود فكر و تعقّل نكند، مشمول قهرالهى مىشود. «وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ»
4- عقل سالم، زمينهساز ايمان است و بىايمانى، نشانهى بىخردى است. ... لا يَعْقِلُونَ
«1». «لاجبر و لاتفويض بل امر بين الامرين» بحار، ج 4، ص 197"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه۱٠٠جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلِ انْظُرُوا ما ذا فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما تُغْنِي الْآياتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ «101»
بگو: (به ديدهى عبرت) بنگريد كه در آسمانها و زمين چيست؟ امّا نشانهها و هشدارها براى كسانى كه ايمان نمىآورند سودى ندارد.
نکته ها
در آيهى قبل، عدم تعقّل دليل كفر به شمار آمد، در اين آيه، تفكّر و تدّبر، راه ايمان دانسته شده است.
«نَذْرٍ» يا جمعِ «نَذِيرٍ» است يعنى انبيا، يا جمع «انذار»، يعنى هشدارها.
جلد 3 - صفحه 626
پیام ها
1- مطالعه و تدبّر در آفرينش، بهترين و سادهترين و عمومىترين راه خداشناسى است. انْظُرُوا ...
2- نگاهى ارزشمند و مؤثّر در تصميمگيرى است كه با ارادهى انسان باشد، نه صرف ديدن و انعكاس اشيا در مغز و اعصاب. انْظُرُوا ...
3- آيات الهى و هشدارها، تنها در انسانهاى پاك نهاد و غيرلجوج مؤثّر است. وَ ما تُغْنِي الْآياتُ ...
4- انسان، در گزينش مكتب آزاد است، لذا گاهى در برابر انبيا و كتب آسمانى و نشانههاى خدا در جهان مىايستد و ايمان نمىآورد. «قَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ»"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه_۱٠۱جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَهَلْ يَنْتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ «102»
پس آيا (كسانى كه در برابر آن همه آيات وانبياى الهى سرپيچى مىكنند،) انتظار چيزى جز نظير روزگارِ (پر نكبت و ذلّت) پيشينيان را دارند؟ بگو:
در انتظار باشيد كه من نيز با شما از منتظرانم (تا همان بلائى كه بر سر آنها آمد، بر سر شما نيز بيايد).
پیام ها
1- سنّت وقانون خداوند نسبت به همهى مردم يكسان است. «مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ»
2- تاريخ گذشتگان، عبرتى براى آيندگان است. «خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ»
3- به مهلتهاى الهى مغرور نشويم. «فَانْتَظِرُوا»
4- پايان بىدينى، تباهى است. «فَانْتَظِرُوا»
5- لجاجت مردم، گاهى انبيا را نيز مأيوس كرده به حدّى كه يأس خود را اعلام مىكردند. «قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 627"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه۱٠۲جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا كَذلِكَ حَقًّا عَلَيْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنِينَ «103»
(به هنگام نزول بلا ومجازات،) پيامبران و مؤمنان را نجات مىدهيم. اين گونه بر ما حقّ است كه مؤمنان (به تو را نيز) رهائى بخشيم.
نکته ها
سؤال: به تجربه مشاهده كردهايم كه گاهى خوب و بد (خشك و تر) با هم مىسوزند و در آيهى 25 سورهى انفال نيز هشدار مىدهد كه بترسيد از فتنهاى كه تنها به ستمگران نمىرسد، بلكه به مؤمنان نيز مىرسد، بنابراين چگونه اين آيه مىفرمايد: مؤمنان را به هنگام نزول بلا نجات مىدهيم؟
پاسخ: اهل ايمان اگر در ميان كفّار و مجرمان ساكت باشند، قهر خدا همه را فرا مىگيرد، ولى اگر به وظيفهى الهى خود، يعنى نهى از منكر عمل كنند، خداوند هنگام خطر آنان را نجات مىدهد.
پیام ها
1- خداوند انبيا ومؤمنان را به قهر خود گرفتار نمىكند. نُنَجِّي رُسُلَنا ... نُنْجِ الْمُؤْمِنِينَ
2- از سنّتهاى الهى و از جمله حقوقى كه مؤمنان بر خدا دارند، نجات و حمايت آنان به هنگام عذاب وخطر است. «كَذلِكَ حَقًّا عَلَيْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنِينَ»
3- وعدهى نجات ورهائى، بهترين پشتوانهى نهضتهاى الهى است. «حَقًّا عَلَيْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنِينَ»
4- آينده از آنِ مؤمنان است. «حَقًّا عَلَيْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنِينَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 628"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه_۱٠۳جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي شَكٍّ مِنْ دِينِي فَلا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ «104»
بگو: اى مردم! اگر از (درستى) دين من در شك و ترديديد، پس (بدانيد كه من) كسانى را كه شما به جاى خدا مىپرستيد، نمىپرستم، بلكه خدايى را مىپرستم كه جان شما را (در وقت مرگ) مىگيرد و مأمورم كه از مؤمنان باشم.
پیام ها
1- شكّ ديگران، باعث شك وترديد ما نشود. قاطعيّت، شرط رهبرى است. إِنْ كُنْتُمْ فِي شَكٍّ مِنْ دِينِي فَلا أَعْبُدُ ...
2- هرگونه سازش، مداهنه و انعطاف با كافران ممنوع است، بايد جبههى كفر را از خود مأيوس سازيم. فَلا أَعْبُدُ ...
3- دشمن حتّى در سران اسلام هم طمع دارد. پس بايد برائت و تسليمناپذيرى خود را به صراحت اعلام كنيم. «فَلا أَعْبُدُ»
4- كسى كه مرگ و حيات به دست اوست، سزاوار پرستش است. «أَعْبُدُ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ»
5- با آنكه مرگ و حيات هر دو تنها به دست خداست، امّا اين آيه، مرگ را مطرح مىكند. زيرا مرگ، بهترين وسيلهى هشدار است. «الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ»
6- مشركان، معبودهاى خود را عاقل مىپنداشتند. ( «الَّذِينَ» براى عقلا مىباشد)
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 629"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه۱٠۴_جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
10.Yunus.104-106.mp3
2.78M
#تفسیر_سوره_یونس_آیه۱٠۴_۱٠۵_۱٠۶جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَنْ أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ «105»
و (به من فرمان داده شده كه) به آئينى خالى از هرگونه شرك، روىآور و هرگز از مشركان مباش.
وَ لا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُكَ وَ لا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذاً مِنَ الظَّالِمِينَ «106»
و غير از خداوند، چيزى را كه نه سودى براى تو دارد، نه زيانى، نخوان.
پس اگر چنين كنى، همانا تو از ستمگران (مشرك) خواهى بود.
نکته ها
«حَنيف»، به معناى راست ومستقيم است كه در او هيچگونه انحرافى به چپ و راست وجود ندارد.
پیام ها
1- ديندارى، تصميم و همّت و عشق مىطلبد. «أَقِمْ وَجْهَكَ»
2- دين اسلام، آئينى بىانحراف است. «حَنِيفاً»
3- مسلمانِ راستين، پس از پذيرش اسلام به هيچ شركى آلوده نمىشود و به طاغوتها نمىگرايد. «وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ»
4- عاقلان، يا براى سود كار مىكنند، يا براى رفع خطر ودفع ضرر. بتها نه نفعى دارند و نه قدرت دفع ضرر. پس شرك، نوعى حماقت است. لا تَدْعُ ... ما لا يَنْفَعُكَ وَ لا يَضُرُّكَ
5- شرك، ظلم و مشرك، ظالم است. «فَإِنَّكَ إِذاً مِنَ الظَّالِمِينَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 630"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه_۱٠۵_۱٠۶جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ «107»
و اگر خداوند (براى آزمايش يا هدف ديگر بخواهد) زيانى به تو برساند، جز خود او كسى توان برطرف كردن آن را ندارد واگر براى تو خيرى بخواهد، هيچ كس مانع فضل او نخواهد شد. خير را به هر كس از بندگانش كه بخواهد مىرساند و او بس آمرزنده و مهربان است.
نکته ها
اينكه در برطرف كردن ضرر، تعبير «إِلَّا هُوَ» آمده، امّا در برطرف كردن خير نيامده، به خاطر آن است كه خداوند ضررى را كه به انسان برسد برطرف مىكند، امّا فضلى را كه به انسان برسد او بر نمىدارد، مگر آنكه اعمال ما آن را تغيير دهد. «1»
چنانكه در قرآن آمده است: «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» «2» يعنى تغيير نعمت، بستگى به عملكرد خود انسان دارد. «3»
پیام ها
1- خير و شرّ تنها به دست خداست. «إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ، يُرِدْكَ بِخَيْرٍ»
2- هر تلخى و ضررى شرّ نيست، گاهى حوادث تلخ براى بيدارى فطرت يا آزمودن انسان است. «بِضُرٍّ» و نه «بَشِّرِ»
3- مقصود خدا، خير رساندن است. از اين رو در مورد خير، «يُرِدْكَ» و اراده به كار رفته و در ضرر، تعبير «يَمْسَسْكَ» آمده است. «4»
4- خيرى كه به انسان مىرسد، فضل الهى است، نه استحقاق انسان. «لِفَضْلِهِ»
5- خواست خدا، بر اساس حكمت است و مشيّتهاى او در كنار حكيم بودن او معنى مىشود. «يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ»
«1». تفسير روحالمعانى.
«2». رعد، 11.
«3». در دعاى كميل نيز مىخوانيم: «اللّهم اغفر لى الذنوب الّتى تغيّر النعم»
«4». تفسير روحالمعانى.
جلد 3 - صفحه 631"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه۱٠۷جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام