"تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ فَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَةً أُولئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ «17»
آيا آن كس كه (همچون پيامبر اسلام) دليل روشنى (مثل قرآن) از طرف پروردگارش دارد و بدنبال او شاهدى از اوست، و پيش از او (نيز) كتاب موسى (كه) رهبر و رحمت بوده است (بر آمدن او بشارت داده، مانند كسى است كه اين خصوصيات را نداشته باشد؟)، آنان (كسانى كه حقجو هستند) به او ايمان مىآورند، و هر كس از احزاب (و گروههاى مختلف) كه به او كافر شود، وعدگاهش آتش است. پس، از آن در ترديد مباش (كه) قطعاً آن (وحى، كلامِ) حقّى است (كه) ازپروردگارت (نازل شده)، اگر چه اكثر مردم ايمان نياورند.
نکته ها
روايات بسيارى از ائمه معصومين عليهم السلام رسيده است كه مراد از «شاهِدٌ» در اين آيه علىبن ابىطالب عليهما السلام است. «3» چنانكه خود حضرت على عليه السلام نيز در خطبهاى فرمود: مُراد از «شاهد» من هستم.
«3». كافى، ج 1، ص 190.
جلد 4 - صفحه 36
طبق اين آيه، شاهد و گواه پيامبر صلى الله عليه و آله از اوست، نه جداى از او. و طبق روايات شيعه و سنّى پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: من از علىّ هستم و علىّ از من است. «1»
در آخرين آيهى سورهى رعد آمده است كه وقتى كفّار به پيامبر صلى الله عليه و آله گفتند: «لَسْتَ مُرْسَلًا» پيامبر صلى الله عليه و آله به امر خداوند پاسخ مىدهد: «كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ» يعنى براى گواهى ميان من و شما، خداوند و كسى كه علم كتاب نزد اوست كافى است. در آنجا نيز طبق روايات شيعه و سنّى مُراد از «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ» علىبن ابىطالب عليهما السلام است كه شهيد و گواه پيامبر صلى الله عليه و آله است. در آنجا شهيد و در اينجا شاهد است.
پیام ها
1- در تبليغ، با شيوهى سؤال، وجدانهاى سالم را به قضاوت بطلبيم. «أَ فَمَنْ كانَ»
2- قرآن، حجّت خداوند بر مردم است. «بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ»
3- كسى كه در زمان حيات پيامبر صلى الله عليه و آله همراه و دنبالهرو اوست، پس از پيامبر صلى الله عليه و آله هم جانشين پيامبر صلى الله عليه و آله است. «يَتْلُوهُ»
4- وجود پيروان راستين، وارسته و فداكار، يكى از راههاى شناخت و حقّانيّت پيامبران است. بَيِّنَةٍ ... شاهِدٌ مِنْهُ
5- خداوند حجّت را بر مردم تمام كرده است، هم خود قرآن معجزه است و هم گواهى چون علىبن ابىطالب عليهما السلام دارد و هم تورات از قبل بشارت آن را دادهاست. بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ ... شاهِدٌ مِنْهُ ... وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى
6- كتب آسمانى، مؤيّد يكديگرند. «مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى»
7- در تبليغ، شناخت مخاطب يك اصل است، چون در حجاز يهوديان بيش از مسيحيان بودهاند، خطاب قرآن با آنان است، گرچه در انجيل هم بشاراتبسيارى آمده است. «مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى»
«1». صحيح بخارى، كتاب صلح، باب «كيف نكتب»؛ مسند احمد حنبل، ج 5، ص 356.
جلد 4 - صفحه 37
8- كتب آسمانى و قوانين الهى، راه هدايت و وسيلهى رحمت براى مردم هستند. «إِماماً وَ رَحْمَةً»
9- مردم بايد كتاب آسمانى را امام وپيشواى خود قرار دهند. «كِتابُ مُوسى إِماماً»
10- امامت و رحمت بايد در كنار هم باشند. «إِماماً وَ رَحْمَةً»
11- ملاك و محور، حقّ باشد نه حزب. بجاى توجّه به حزب و نژاد و منطقه، بدنبال پيروى از حقّ باشيم. «وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزابِ»
12- همهى مردم از هر گروه و طايفه و حزب بايد به قرآن رو آورند وگرنه گرفتار قهر الهى هستند. «وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ»
13- كفر برخى از مردم سبب دلسردى و تزلزل مؤمنان نشود. وَ مَنْ يَكْفُرْ ... فَلا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ
14- اكثريّت، نشانهى حقانيّت نيست. الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ ... أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۱۷جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أُولئِكَ يُعْرَضُونَ عَلى رَبِّهِمْ وَ يَقُولُ الْأَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذِينَ كَذَبُوا عَلى رَبِّهِمْ أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ «18»
و كيست ستمكارتر از آنكه بر خداوند دروغ مىبندد؟ آنان (در قيامت) بر پروردگارشان عرضه مىشوند و شاهدان (آن روز انبيا و فرشتگان) خواهند گفت: اينها همان كسانى هستند كه بر پروردگارشان دروغ بستند. بدانيد، لعنت خدا بر ستمگران باد.
نکته ها
دادگاه قيامت، گواهان بسيار دارد:
الف: خداوند، كه شاهد بر همهى اعمال ماست. «إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ» «1»
«1». حج، 17.
جلد 4 - صفحه 38
ب: پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله. «فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهِيداً» «1» چگونه است حال آنها در آن روز كه براى هر امّتى گواهى بياوريم و تو را گواه بر آنها قرار دهيم.
ج: امامان معصوم عليهم السلام. «وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ» «2» ما شما را امّت ميانه قرار داديم تا گواه بر مردم باشيد. طبق روايات مراد از امّت، امامان معصومند، زيرا ساير افراد امّت، از علم و عصمت لازم براى گواهى در آن روز برخوردار نيستند.
د: فرشتگان. «وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِيدٌ» «3» در قيامت همراه هر انسانى دو فرشته مىآيد، يكى او را سوق مىدهد و يكى شاهد بر اوست.
ه: زمين. «يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها» «4» در قيامت زمين اخبار خود را بازگو مىكند
و: وجدان. «اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً» «5» نامهى عملت را بخوان و خود قضاوت كن كه با تو چه برخورد شود.
ز: اعضاى بدن. «يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ» «6» روز قيامت زبان و دست و پا به سخن آمده و عليه انسان گواهى مىدهند.
ح: زمان. امام سجّاد عليه السلام در دعاى ششم صحيفه مىفرمايد: «هذا يومٌ حادثٌ جديد و هو علينا شاهدٌ عتيد» امروز روز جديدى است كه در قيامت گواه اعمالى است كه در آن انجام مىدهيم.
ط: عمل. «وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً» «7» در قيامت اعمال انسان تجسّم يافته و در برابر او نمودار مىشوند.
سؤال: قرآن در مورد گناهان بسيارى كلمهى «أَظْلَمُ» را بكار برده است، در حالى كه بزرگترين ظلمها بايد يكى باشد، نه چند تا؟
پاسخ: گرچه اين تعبير در پانزده مورد بكار رفته است، امّا همهى آنها مربوط به انحرافات
«1». نساء، 41.
«2». بقره، 143.
«3». ق، 21.
«4». زلزال، 4.
«5». اسراء، 14.
«6». نور، 24.
«7». كهف، 48.
جلد 4 - صفحه 39
فكرى اعم از شرك، افترا، كتمان حقّ و جلوگيرى از راه و ياد خداست. بنابراين بزرگترين ظلمها، ظلم فكرى و فرهنگى و اعتقادى است.
قرآن در اين آيه و چند آيهى بعد، سيما و سرنوشتِ شخص افترازننده بر خداوند را چنين بيان مىكند: ظالمترين افراد است، از الطاف الهى محروم است، به قيامت ايمان ندارد، حقائق را تحريف مىكند، راه خدا را مىبندد، نه در دنيا قدرت فرار از سلطهى الهى را دارد و نه در قيامت ياورى، عذابش چند برابر، عمرش بر باد رفته، كوششهايش تباه گشته و نفس و جان باخته است.
پیام ها
1- افترا بر خداوند، بزرگترين ظلمهاست. نويسندگان و گويندگان مذهبى، مراقب گفتار و نوشتار خود باشند. «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ»
2- بزرگى و زشتى ظلم، بستگى به متعلّق آن دارد. «أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ»
3- در قيامت پردهها كنار مىرود و امرى پنهان نمىماند. «يُعْرَضُونَ عَلى رَبِّهِمْ»
4- در قيامت گواهان بسيارى شهادت خواهند داد، پس مراقب كار خود باشيم. «وَ يَقُولُ الْأَشْهادُ»"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۱۸جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ «19»
كسانى كه (مردم را) از راه خدا باز مىدارند و مىكوشند تا آن را كج جلوه دهند، در حالى كه آنها خودشان به آخرت كافرند.
نکته ها
دشمنان با شيوههاى مختلف از راه خداوند جلوگيرى مىكنند، از جمله: بدعت، تهمت، تفسير به رأى، جعل حديث، ايجاد شبهه، ركود مساجد، كنار زدن اهلبيتِ رسول خدا عليهم السلام، نهى از معروف، بهانه تراشى، ايجاد سرگرمىهاى ناسالم، مطرح كردن مسائل فرعى، شخصيّت تراشى، ترويج باطل، تحقير مؤمنان، تحريم مباحات، تشويق نابجا، تبليغ ناروا و
جلد 4 - صفحه 40
بزرگ نشان دادن طاغوتها و ... از مصاديق بارز بستن راه خدا، بستن دَرِ خانهى اولياى خدا و اهلبيت پيامبر عليهم السلام و رهبران معصوم و عادل است.
پیام ها
1- بستن راه خدا يا كج نشان دادن آن، ظلم است. الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ الَّذِينَ يَصُدُّونَ ...
2- دشمن در مرحلهى اوّل راه را مىبندد و اگر نتوانست، مسير را منحرف مىكند. يَصُدُّونَ ... وَ يَبْغُونَها عِوَجاً
3- تحريف معارف دينى و بد جلوه دادن دين، نوعى بستن راه خداست. يَصُدُّونَ ... وَ يَبْغُونَها عِوَجاً
4- دين خدا هيچ گونه كجى و انحرافى ندارد و مخالفان، خود شبهه و انحراف درست مىكنند. «يَبْغُونَها عِوَجاً»
5- ايمان نداشتن به آخرت مقدّمهى هرگونه ظلمى است. «بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ»"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۱۹جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
أُولئِكَ لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ يُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ ما كانُوا يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَ ما كانُوا يُبْصِرُونَ «20»
آنها در زمين عاجز كننده نيستند (و نمىتوانند بر مقدّرات شومى كه براى خود رقم زدهاند، غلبه كرده و از خطر فرار كنند.) و در برابر خداوند هيچ ياورى ندارند.
عذاب خدا نسبت به آنها مضاعف است. (چرا كه هم خود گمراه بودند و هم ديگران را با بستن راه خدا يا كج نشان دادن آن به گمراهى كشاندند)، آنان (از شدّت لجاجت و عناد،) توان شنيدن (حقّ) را ندارند و (آن را) نمىبينند.
نکته ها
سؤال: دو برابر شدن عذاب، با عدل الهى چگونه سازگار است؟
جلد 4 - صفحه 41
پاسخ: كسى كه به خاطر مقام و قدرتى كه دارد سبب انحراف ديگران مىشود، طبيعتاً بايد وزر آنها را نيز بر دوش كشد، لذا گناه دانشمندان به خاطر نقش الگويى آنان، چندين برابر افراد عادّى است و اين عين عدالت است.
پیام ها
1- ستمگران، تحت سيطرهى قهر و قدرت الهى قرار دارند و عاقبت كار خود را خواهند ديد. «لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ»
2- اهل افترا گمان نكنند كه حمايت و ولايت طاغوتها، سبب نجات آنها خواهد شد. «ما كانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ»
3- رهبران گمراه كه سبب انحراف ديگران شوند، گناه آنان را نيز بر دوش مىكشند. يَصُدُّونَ ... يَبْغُونَها عِوَجاً ... يُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ
4- كفر و لجاجت و تعصّب، چنان چشم و گوش منحرفان را كور و كر نموده كه نمىتوانند حقّ را ببينند و يا بشنوند. ما كانُوا يَسْتَطِيعُونَ ...
#تفسیر_سوره_هود_آیه۲٠جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
أُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ «21»
آنها كسانى هستند كه (سرمايهى وجود و عمر) خويش را از دست داده و از آنچه به دروغ مىساختند (نيز) بازماندهاند.
لا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ «22»
به ناچار آنان در قيامت، زيانكارترين افرادند.
نکته ها
در فرهنگ اسلام، دنيا بازارى است كه مردم فروشندهاند، و جان، مال و عمل، كالاى اين بازار است و خريداران دو دستهاند: دسته نخست خدا كه به قيمت گران مىخرد و دسته ديگر غير خدا، مانند: شيطان، هواى نفس كه به قيمت ناچيزى، اين كالاها را خريدارند. لذا واژههاى «اجر»، «ثواب»، «ضِعف» و «اضعاف»، براى سود و واژههاى «خُسر»، «خسران
جلد 4 - صفحه 42
مبين» و «اخسرين»، در مورد ضرر و زيان، در قرآن زياد مطرح شده است.
هشدار مهم آن است كه بدانيم هر ضرر و زيانى قابل جبران است، مگر گذران عمر كه ديگر باز نمىگردد.
گاهى مال ومسكن، يا مقام وقدرت ويا مدرك و عنوانِ انسان از بين مىرود، امّا گاهى انسان خودش را مىبازد وانسانيّت خود را به هدر مىدهد كه اين بالاترين خسارت است.
پیام ها
1- گفتارهاى باطل و ناحقّ گرچه به ظاهر جلوه دارند، امّا همه تباه شدنى هستند. «ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ»
2- بالاترين خسارتها، خسارت نفس و عمر انسان است، نه زيانهاى مالى. خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ ... هُمُ الْأَخْسَرُونَ
3- خسارتهاى دنيوى جبران پذير است، مهم خسارت در قيامت است كه چارهاى ندارد. «فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ»"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۲۱_۲۲جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام