eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
1.9هزار دنبال‌کننده
94 عکس
22 ویدیو
1 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54
مشاهده در ایتا
دانلود
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَقالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ ما نَراكَ إِلَّا بَشَراً مِثْلَنا وَ ما نَراكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَراذِلُنا بادِيَ الرَّأْيِ وَ ما نَرى‌ لَكُمْ عَلَيْنا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كاذِبِينَ «27» جلد 4 - صفحه 45 پس سران قومش كه كافر بودند گفتند: ما تو را جز انسانى مثل خودمان نمى‌بينيم و جز اراذل و اوباش كه ساده‌لوحند (و نسنجيده در نگاهِ اوّل يار تو گشته‌اند)، كس ديگرى را پيرو تو نمى‌يابيم، و براى شما هيچ برترى بر خودمان نمى‌بينيم، بلكه شما را دروغگومى‌پنداريم. نکته ها مخالفانِ حقّ، گاهى رهبران الهى را تضعيف كرده و مى‌گفتند: شما انسان‌هايى مثل ما هستيد، نه برتر از ما. گاهى پيروان آنها را كوچك مى‌شمرند و مى‌گفتند: آنها افرادى بى‌سر و پا و بى‌شخصيّت هستند. و گاهى مكتب را تضعيف مى‌كردند و مى‌گفتند: سخن شما دروغ و افترا يا سحر يا افسانه‌هاى پيشينيان است و يا سخنان شما حرف‌هاى عادّى است كه اگر بخواهيم ما نيز مثل آن را مى‌آوريم. پیام ها 1- معمولًا اشراف در خط اوّل مخالفان انبيا بوده‌اند. «فَقالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا» 2- مستكبران، از مساوات با توده‌ى مردم و خصوصاً محرومان ناراحت هستند. «هُمْ أَراذِلُنا» 3- كسانى كه وابستگى كمترى به دنيا دارند، بهتر و زودتر ايمان مى‌آورند. «ما نَراكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَراذِلُنا» 4- در ديد دنياپرستان، مال و ثروت ارزش است، نه حقّ و حقيقت. «ما نَرى‌ لَكُمْ عَلَيْنا مِنْ فَضْلٍ» 5- مخالفان انبيا، برهان ندارند و آنچه مى‌گويند بر اساس ظنّ و گمان و وهم است. «بَلْ نَظُنُّكُمْ» 6- عقل كفّار در چشم آنهاست. در اين آيه 3 بار كلمه‌ى‌ «ما نَرى‌» آمده است. تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 46" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى‌ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ آتانِي رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَ نُلْزِمُكُمُوها وَ أَنْتُمْ لَها كارِهُونَ «28» (نوح به قوم خود) گفت: آيا اگر ببينيد كه من بر دليل روشنى از طرف پروردگارم باشم و او از نزد خودش، رحمت (ويژه‌ى نبوّت) را به من داده باشد كه بر شما مخفى مانده است، (آيا باز هم سرپيچى مى‌كنيد؟) آيا شما را به پذيرش آن وادار كنيم، در حالى كه نسبت به آن كراهت داريد؟ نکته ها اين آيه به دو ايراد مخالفان كه در آيه‌ى قبل مطرح شد پاسخ مى‌دهد: الف: كفّار مى‌گفتند: تو انسانى مثل ما هستى. آيه پاسخ مى‌دهد: گرچه من در ظاهر مانند شما هستم، امّا مورد لطف و رحمت مخصوص پروردگار قرار گرفته‌ام و به من وحى مى‌شود. ب: مخالفان مى‌گفتند: پيروان تو افرادى ساده‌لوح و كوته فكر هستند. آيه پاسخ مى‌دهد كه چنين نيست. گرچه آنها در ظاهر از شما ضعيف‌ترند، امّا با ديدن بيّنه و برهان ايمان آوردند، نه بى‌دليل. انبيا در برابر مخالفان خود سعه‌ى صدر دارند، در مقابل آن همه سخنان ناروا و تهمت‌هاى نابجا، باز هم سخن از منطق و برهان و عاطفه مى‌زنند. پیام ها 1- انبيا از مردم، با مردم و نسبت به مردم مهربان بوده‌اند. «قالَ يا قَوْمِ» 2- در شيوه‌ى تبليغ، از اهرم عاطفه استفاده كنيم. «يا قَوْمِ» 3- دعوت انبيا همراه با بيّنه و برهان بوده است. «كُنْتُ عَلى‌ بَيِّنَةٍ» 4- مقام نبوّت، يك رحمت الهى است. «رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ» 5- انبيا تمام كمالات خود را از خدا مى‌دانند. «مِنْ رَبِّي، مِنْ عِنْدِهِ» 6- كسى كه نتواند برهان، معنويّت و نبوّت را درك كند، كور است. «فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ» جلد 4 - صفحه 47 7- انسان در انتخاب دين و مذهب اختيار دارد. «أَ نُلْزِمُكُمُوها» 8- تا انسان زمينه‌ى پذيرش حقّ را دارا نباشد، نمى‌تواند از نور وحى استفاده كند. «أَنْتُمْ لَها كارِهُونَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ يا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مالًا إِنْ أَجرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَ ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ لكِنِّي أَراكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ «29» (نوح ادامه داد كه) اى قوم من! از شما در برابر اين دعوت، اجرتى درخواست نمى‌كنم، پاداش من تنها بر خداست و من كسانى را كه ايمان آورده‌اند (به خاطر خواست نابجاى شما) طرد نمى‌كنم، (چرا كه) آنان پروردگارشان را ملاقات خواهند كرد (و از من شكايت خواهند نمود)، ولى من شما را قوم جاهلى مى‌بينم. پیام ها 1- بى‌توقّعى پيامبران، يكى از نشانه‌هاى حقّانيّت آنهاست. «لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مالًا» 2- رمز موفّقيّت مبلّغ، توقّع نداشتن از مردم و بى‌اعتنايى به سرمايه‌داران است. «لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مالًا» البتّه مبلّغان دينى نزد خداوند، اجر بزرگى دارند. «إِنْ أَجرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ» 3- اگر انبيا دنبال سوء استفاده بودند، به سراغ اشراف مى‌رفتند، نه فقرا. «لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مالًا» 4- اشراف براى ايمان آوردن خود شرط مى‌كردند كه فقرا رانده شوند، ولى انبيا قاطعانه با اين درخواست مخالفت مى‌كردند. ما أَنَا بِطارِدِ ... (جمله اسميّه و حرف (باء) نشانه‌ى قاطعيّت است) 5- كسى كه هدفش از تبليغ، مال و مقام نيست، فقير و غنى در نزد او يكسان است. «ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا» 6- به توقّع مستكبران اعتنا نكنيم. «ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا» 7- كفّار مؤمنان را اراذل مى‌شمردند، امّا پيامبر صلى الله عليه و آله مى‌فرمود: من آنها را با شما جلد 4 - صفحه 48 عوض نمى‌كنم. «ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا» 8- حكومتِ حقّ نبايد به خاطر جلب رضايت مرفّهين، طبقه محروم را از دست بدهد. «ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا» 9- آنها كه نزد خدا آبرو دارند نبايد طرد شوند. «ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا» 10- ياد قيامت، به موضع‌گيرى‌هاى دنيوى جهت صحيح مى‌دهد. «مُلاقُوا رَبِّهِمْ» 11- تحقير مؤمنان به خاطر فقرشان، نشانه‌ى بى‌خردى است. «قَوْماً تَجْهَلُونَ» 12- قرآن كسانى كه مؤمنان را اراذل مى‌شمرند، جاهل و نادان معرّفى مى‌كند. «قَوْماً تَجْهَلُونَ» (نه اشرافى‌گرى نشانه‌ى فهم است و نه فقر نشانه‌ى جهل) 13- يكى از درجات عرفان، ملاقات وشهود است كه مرفّهان نسبت به اين مقام بى‌خبرند. «الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ لكِنِّي أَراكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ يا قَوْمِ مَنْ يَنْصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ طَرَدْتُهُمْ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ «30» (نوح در جواب تقاضاى طرد مؤمنانِ تهى‌دست وگمنام گفت:) اى مردم! اگر من آنان را (از خود) برانم، چه كسى مرا در برابر خدا يارى خواهد كرد؟ چرا انديشه نمى‌كنيد؟ پیام ها 1- طرد و تحقير مردمِ با ايمان، (حتّى از طرف انبيا) قهر الهى را به دنبال خواهد داشت. «مَنْ يَنْصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ طَرَدْتُهُمْ» 2- هيچ كس نمى‌تواند مانع قهر خداوند شود. «مَنْ يَنْصُرُنِي مِنَ اللَّهِ» با طرد مؤمنان، چه كسى به يارى دين خدا مى‌آيد؟ «مَنْ يَنْصُرُنِي» 4- رضاى مخلوق را با غضب خالق معامله نكنيم. «مَنْ يَنْصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ طَرَدْتُهُمْ» 5- مردم‌دارىِ انبيا، از روى وظيفه‌ى الهى بوده است، نه به خاطر موقعيّت شخصى يا اجتماعى خودشان. «مَنْ يَنْصُرُنِي مِنَ اللَّهِ» 6- در تبليغ، با شيوه سؤال، وجدان و فكر مردم را به قضاوت بخوانيم. جلد 4 - صفحه 49 «مَنْ يَنْصُرُنِي، أَ فَلا تَذَكَّرُونَ» 7- ناتوانى همه‌ى موجودات را در برابر قهر الهى، همگان به آن اعتراف دارند، گرچه گاهى از آن غفلت كنند. «أَ فَلا تَذَكَّرُونَ»" ‏‏‏‏٠جز۱۲ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لا أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَ لا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْراً اللَّهُ أَعْلَمُ بِما فِي أَنْفُسِهِمْ إِنِّي إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِينَ «31» (نوح گفت:) من به شما نمى‌گويم كه گنجينه‌هاى الهى نزد من است و نه (مى‌گويم كه از پيش خود) غيب مى‌دانم و نمى‌گويم كه من فرشته‌ام و نمى‌گويم آن كسانى كه در پيشِ چشمِ شما خوارند، خداوند هرگز به آنان خيرى نخواهد رساند، (بلكه) خداوند به آنچه در دل آنهاست آگاه‌تر است. (اگر چيزى جز اين بگويم،) قطعاً از ستمكاران خواهم بود. نکته ها علم غيب، به طور مطلق و نسبت به هر چيز و در هر شرايطى مخصوص خداوند است، «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلَّا هُوَ» «1» امّا به اذن و اراده‌ى الهى گاهى براى اولياى خدا دريچه‌هايى از غيب گشوده مى‌شود، «تِلْكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيها إِلَيْكَ» «2» لذا پيامبران الهى، از علم غيب برخوردارند. چنانكه در آيه‌ى 26 سوره‌ى جنّ مى‌فرمايد: «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‌ غَيْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى‌ مِنْ رَسُولٍ» نه فقط علم غيب، بلكه قدرت انجام كارهاى خارق العاده نيز مخصوص خداست، امّا خداوند به هر كس كه بخواهد و به هر مقدار كه مصلحت بداند عطا مى‌كند. با آنكه مرگ و حيات بدست اوست، «أَنَّهُ هُوَ أَماتَ وَ أَحْيا» «3»، لكن حضرت عيسى‌ عليه السلام نيز با اذن او مردگان را زنده مى‌كند، «أُحْيِ الْمَوْتى‌ بِإِذْنِ اللَّهِ» «4» با آنكه خداوند جان‌ها را مى‌گيرد، «1». انعام، 59. «2». هود، 49. «3». نجم، 44. «4». آل‌عمران، 49. جلد 4 - صفحه 50 «اللَّهِ‌ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ» «1» لكن فرشتگان نيز با اذن او جان مردم را مى‌گيرند، «يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ» «2» با آنكه تنها او خالق است، «اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ» «3»، لكن حضرت عيسى‌ نيز با اذن الهى خلق مى‌كرد. «وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي» «4» پیام ها 1- انبيا ادّعاى توخالى ندارند، كارشان دعوت و هدفشان ارشاد است، آنهم در چارچوب بندگى خداوند. وَ لا أَقُولُ لَكُمْ‌ ... 2- شرط نبوّت، علم غيب و در دست داشتن گنجينه‌هاى هستى نيست. وَ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزائِنُ اللَّهِ‌ ... 3- هدف انبيا ارشاد معنوى است، نه تقسيم خزائن مادّى. وَ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزائِنُ اللَّهِ‌ ... 4- هر نعمتى كه به ما مى‌رسد، سرچشمه و خزينه‌اى دارد. («خَزائِنُ» جمع است و اشاره به سرچشمه‌ى همه‌ى نعمت‌هاست) 5- نسبت به اولياى خداوند غلوّ نكنيم. وَ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا ... وَ لا ... 6- اشراف قوم نوح، ظاهربين بودند. تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ‌ ... 7- در قضاوت نسبت به ديگران، به ظاهر آنها نگاه نكنيم. تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ‌ ... 8- الطاف خداوند نصيب مؤمنان گمنام و ضعيف خواهد شد و كارى به خيال و وهم ما ندارد. «تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْراً اللَّهُ أَعْلَمُ بِما فِي أَنْفُسِهِمْ» 9- ملاك لطف خداوند، لياقت باطنى ومعنوى انسان است. «اللَّهُ أَعْلَمُ بِما فِي أَنْفُسِهِمْ» 10- طرد ونالايق پنداشتن محرومان به خاطر فقر، ظلم است. «إِنِّي إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِينَ» 11- ادّعاهاى پوچ و توخالى و سوء استفاده از عناوين و مناصب دروغين، ظلم است. «إِنِّي إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِينَ» «1». زمر، 42. «2». سجده، 11. «3». رعد، 16. «4». مائده، 110. تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 51"