"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيارِهِمْ جاثِمِينَ «67»
و ستمگران را صيحهاى (آسمانى) فرا گرفت، پس در خانههايشان به روى در افتادند (و مردند).
كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيها أَلا إِنَّ ثَمُودَ كَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلا بُعْداً لِثَمُودَ «68»
آنچنان (قوم ثمود در اثر اين صيحه و زلزله نابود شدند) كه گويى هرگز در آنجا ساكن نبودهاند، بدانيد كه همانا ثمود به پروردگارشان كفر ورزيدند. بدانيد كه ثمود (از رحمت الهى) دور باد.
نکته ها
«جاثِمِينَ»، از «جَثْم» به معناى نشستن بر زانو ويا افتادن به روى است، حالتى مثل برقگرفتگى كه انسان را در هر حالى كه هست خشك مىكند وقدرت فرار را از او مىگيرد.
كلمهى «يَغْنَوْا» از ماده «غنى» به معناى اقامت در مكانى است.
پروندهى قوم لجوج و ستمگر ثمود در اين آيه بسته مىشود.
حضرت صالح عليه السلام از انبياى عرب و قوم ثمود بوده كه در وادى القرى (سرزمينى ميان مدينه و شام) زندگى مىكردند و شغلشان كشاورزى و باغدارى بوده است. نام حضرت صالح عليه السلام در تورات كنونى نيست. «1»
همان گونه كه امروزه وقتى هواپيماهاى مافوق صوت، ديوار صوتى را مىشكنند، در اثر صداى مهيب ناشى از آن شيشهها خرد مىشود، زنان باردار سقط مىكنند و ضربان قلبها تند مىگردد، پايان عمر جهان نيز با صيحهاى همراه خواهد بود كه به واسطهى آن همه چيز در هم فرو خواهد ريخت. «ما يَنْظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يَخِصِّمُونَ» «2»
«1». تفسير الميزان.
«2». يس، 49.
جلد 4 - صفحه 88
چنانكه قيامت و صحنه محشر هم به واسطهى صيحهاى پديد خواهد آمد. «إِنْ كانَتْ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً، فَإِذا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ» «1»
پیام ها
1- نزول قهر و عذاب الهى بر ستمكاران، نتيجهى ظلم وستم خود آنهاست. «أَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُوا»
2- كيفر الهى فقط در قيامت نيست، ظلم و ستم، در همين دنيا نيز كيفر داده مىشود. «أَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُوا»
«1». يس، 53."
#تفسیر_سوره_هود_آیه۶۷_۶۸جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِيمَ بِالْبُشْرى قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ «69»
و همانا فرستادگان ما (كه فرشتگانى به صورت انسان بودند)، ابراهيم را مژده آورده گفتند: سلام، (ابراهيم نيز) گفت: سلام. پس زمانى نگذشت كه گوسالهى بريانى را (براى پذيرايى) نزد آنان آورد.
پیام ها
1- فرشتگان، به اذن الهى به صورت وشكل انسان در مىآيند. «جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِيمَ»
2- سخن را بايد با سلام آغاز كرد. «قالُوا سَلاماً»
3- سلام، يك شعار آسمانى و شيوهاى ملكوتى است. «قالُوا سَلاماً»
4- سلام را به نحو بهتر بايد جواب داد. (جملهى «سلام» جملهى اسميّه است كه دوام وثبوت آن از جملهى فعليّهى «قالُوا سَلاماً» بيشتر است)
5- در پذيرايى بايد تسريع نمود. «فَما لَبِثَ»
6- پذيرايى از ميهمان يك ارزش است، اگر چه ناشناس باشد. «جاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ»
جلد 4 - صفحه 89
7- ابراهيم عليه السلام، ميهمان دوست و سخاوتمند بود. «جاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ»
8- از ميهمان در مورد غذا سؤال نكنيم. (آيا غذا ميل داريد؟ آيا غذا خوردهايد؟ چه غذايى مىخواهيد؟) «جاءَ بِعِجْلٍ»
9- در پذيرايى، خودمان مباشر باشيم. «جاءَ بِعِجْلٍ»
10- غذا را نزد ميهمان ببريم، نه ميهمان را به طرف غذا. «جاءَ بِعِجْلٍ»
11- پذيرايى از ميهمان، مطلوب و ويژه باشد. «1» «بِعِجْلٍ حَنِيذٍ»
«1». در سورهى ذاريات مىخوانيم كه پذيرايى حضرت ابراهيم عليه السلام از ميهمانانش با كباب كردن گوساله چاقى بوده است. «عجل سمين»"
#تفسیر_سوره_هود_آیه-۶۹جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلَمَّا رَأى أَيْدِيَهُمْ لا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قالُوا لا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمِ لُوطٍ «70»
پس چون (ابراهيم) ديد كه دست آنان به سمت غذا دراز نمىشود (و از آن نمىخورند)، آنان را نشناخت و ترسى از آنان در دل او افتاد (كه شايد غذا نمىخورند تا نمكگير نشوند و بتوانند براحتى سوء قصد خود را انجام دهند)، امّا ميهمانان گفتند: مترس، همانا ما براى (قلع و قمع) قوم لوط فرستاده شدهايم.
نکته ها
احساس خطر كردن حضرت ابراهيم عليه السلام، غير از ترس و ضعفى است كه معمولًا انسانها در برخورد با مسائل به آن دچار مىشوند، زيرا او بتشكن تاريخ بود و هرگز از چيزى نمىترسيد، امّا توجّه به خطر و سوء قصد، مسئله ديگرى است.
سلسله مراتب را بايد رعايت كرد: از آنجا كه حضرت لوط عليه السلام و قوم او يكى از شاخههاى تحت امر حضرت ابراهيم عليه السلام بودند. لذا براى هلاكت قوم لوط، ابتدا حضرت ابراهيم عليه السلام در جريان قرار مىگيرد.
پیام ها
1- فرشتگان از غذاهاى مادّى مصرف نمىكنند. «لا تَصِلُ إِلَيْهِ»
جلد 4 - صفحه 90
2- علم انبيا محدود است. «نكرهم»
3- غذا نخوردن ميهمان در عصر ابراهيم عليه السلام، نشانهى خصومت با ميزبان بود. «أَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً»
4- گاهى ريشهى ترس انسان، جهل است. أَوْجَسَ مِنْهُمْ ... لا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنا
5- يكى از مأموريّتهاى فرشتگان، آوردن عذاب است. «أُرْسِلْنا إِلى قَوْمِ لُوطٍ»"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۷٠_جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ «71»
و همسر ابراهيم ايستاده بود، پس (چون گفتگوها را شنيد،) خنديد، ما او را به (فرزندى به نام) اسحاق و پس از اسحاق، (فرزندى به نام) يعقوب بشارت داديم.
نکته ها
كلمهى «ضحك» به معناى خنديدن، ولى كلمهى «ضحك» به معناى عادت ماهانه است.
خنديدنِ همسر ابراهيم عليه السلام، يا براى اين بود كه فهميد غذا نخوردن ميهمانان نشانهى خطرى براى ابراهيم نيست، لذا خوشحال شد. يا آنطور كه در بعضى تفاسير آمده است، ساره، همسر ابراهيم عليه السلام زن سالمندى بود كه مدّتها عادت ماهانه نداشت، امّا به محض شنيدن خبر، ناگهان اين حالت به او دست داد و او فهميد كه اراده الهى بر فرزنددار شدن او تعلّق گرفته است. چنانكه امام صادق عليه السلام فرمود: مراد از «فَضَحِكَتْ»، حيض شدن اوست. «1»
پیام ها
1- گاهى حضور زن در صحنه لازم است. «وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ»
2- روحيّهى زن ظريفتر از مردان است. (حضرت ابراهيم عليه السلام و همسرش ساره هر دو، ماجرا را شنيدند، امّا فقط ساره خنديد) «فَضَحِكَتْ»
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 4 - صفحه 91
3- در لابلاى دلهرهها، بشارت هم وجود دارد. أَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً ... فَبَشَّرْناها
4- از بهترين بشارتها، نعمتى مستمر و دنبالهدار است. «وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ» «1»
5- نام انبياى الهى از پيش تعيين شده است. «إِسْحاقَ، يَعْقُوبَ»
6- با اينكه هر دسته از فرشتگان الهى مأموريّت خاصّى دارند، امّا اين گروه از فرستادگان، چند منظور را دنبال مىكردند، يكى قلع و قمع و هلاكت مفسدان قوم لوط، وديگرى بشارت فرزند به ابراهيم عليه السلام وساره. «أُرْسِلْنا إِلى قَوْمِ لُوطٍ، فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ»
«1». شايد نامگذارى «يعقوب» كه از واژه «عقب» است، بدين جهت باشد كه بعد از اسحاق مىآيد. تفسير الميزان"
#تفسیر_سوره_هود_آیه_۷۱جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَتْ يا وَيْلَتى أَ أَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ وَ هذا بَعْلِي شَيْخاً إِنَّ هذا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ «72»
(همسر ابراهيم) گفت: اى واى بر من! آيا داراى فرزند مىشوم در حالى كه من پيرزنم و اين شوهرم پيرمرد؟ براستى كه اين چيز عجيبى است!
نکته ها
همسر ابراهيم عليه السلام براستى حقّ داشت كه تعجّب كند، زيرا او «عَجُوزٌ عَقِيمٌ» بود «2» يعنى علاوه بر پيرى و داشتن سنّى حدود نود سال، در جوانى نيز نازا بود و ابراهيم عليه السلام نيز صد سال داشت.
به فرمودهى تفسير الميزان، «بَعْل» به كسى مىگويند كه نيازى به ديگرى نداشته باشد و بتواند روى پاى خودش بايستد، و از آنجا كه شوهر مىتواند مخارج خود را به تنهايى تأمين نمايد، به او «بَعل» گفته مىشود.
به نخلى هم كه نياز به آبيارى نداشته باشد، «بعل» اطلاق مىگردد.
«2». ذاريات، 29.
جلد 4 - صفحه 92
پیام ها
1- زن مىتواند به مرحلهاى برسد كه با فرشتگان سخن بگويد. «قالَتْ»
2- اظهار تعجّب از اعمال قدرت الهى، منافاتى با ايمان به خداوند ندارد. «إِنَّ هذا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ»
3- قدرت خدا را در امكانات محدود خود محصور نسازيم. «أَنَا عَجُوزٌ، بَعْلِي شَيْخاً» (هميشه اسباب و علل ظاهرى، كارساز نيست)"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۷۲_جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام