"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ إِبْراهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ «75»
بدرستى كه ابراهيم، بردبار و صاحب آه و ناله و اهل توبه و انابه بود.
يا إِبْراهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَ إِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ «76»
(امّا از آنجا كه فرمان قهر الهى در مورد قوم لوط حتمى بود، لذا فرشتگان در پاسخ به تقاضاى شفاعت و تأخير در عذاب به او گفتند:) اى ابراهيم! از اين (تقاضا) صرفنظر كن، كه به تحقيق فرمان قهر پروردگارت صادر شده و قطعاً عذاب غير قابل برگشت به سراغ آنهاخواهد آمد.
نکته ها
در آيهى 74، حضرت ابراهيم عليه السلام با فرشتگان در بارهى عذاب قوم لوط جدال كرد، در آيهى 76 مىفرمايد: اى ابراهيم! از اين جدال و اصرار دستبردار. در ميان اين دو آيه كه به جدال ابراهيم عليه السلام و تذكّر خداوند به او اشاره مىكند، براى حفظ شخصيّت و مقام او و اينكه جدال او تنها بر اساس دلسوزى براى امّت است، نه انكار و يا چيز ديگر، در آيهى 75 مىفرمايد:
ابراهيم عليه السلام حليم و اوّاه و مُنيب است.
پیام ها
1- انبيا، دلسوزترين رهبران جامعهى بشرى هستند، و با حلم و ناله وانابه، براى نجات مردم تلاش مىكنند. «لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ»
2- تذكّرات بايد با حفظ مقام و شخصيّت افراد همراه باشد. «إِنَّ إِبْراهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ»
3- شفاعت ابراهيم براى مردم، قبل از اطلاع او به قطعى شدن عذاب بوده است. «قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ»
جلد 4 - صفحه 96
4- عذاب الهى نيز در مسير تربيت انسان است. «أَمْرُ رَبِّكَ»
5- گاهى شفاعت انبيا هم پذيرفته نمىشود. زمانى كه فرمان حتمى خداوند صادر شد، هيچ مقامى نمىتواند مانع آن شود. «يا إِبْراهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا»"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۷۵_۷۶_جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا لُوطاً سِيءَ بِهِمْ وَ ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَ قالَ هذا يَوْمٌ عَصِيبٌ «77»
و هنگامى كه فرستادگان ما، (فرشتگان مأمور عذاب،) به سراغ لوط آمدند، دربارهى آمدن آنان غمگين شد و براى حفظ آنها (از آزار اين قوم شرور،) به تنگ آمد، (با خود) گفت: امروز، روز سختى است!
نکته ها
چون رسولان الهى در قالب جوانانى زيباروى به سراغ حضرت لوط آمدند و ميهمان او شدند، لذا آن حضرت از سوءقصد قوم فاسد خود نسبت به ميهمانانش نگران شد.
جملهى «ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً» يعنى دستش كوتاه شد، كنايه از اينكه عاجز گرديده و راه بروى او بسته شد.
پیام ها
1- علم انبيا محدود است. «لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا» (حضرت لوط نمىدانست كه اين ميهمانان فرشتهاى در صورت انسانند)
2- مرحلهى اوّل مبارزه با منكر، مرحلهى قلبى است. «سِيءَ بِهِمْ»
3- حفظ ميهمان، بر عهدهى ميزبان است. «ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً»"
#تفسیر_سوره_هود_آیه_۷۷جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ جاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَ مِنْ قَبْلُ كانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ قالَ يا قَوْمِ هؤُلاءِ بَناتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَ لَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ «78»
جلد 4 - صفحه 97
و قوم لوط، كه سابقهى كارهاى بد داشتند، به سرعت به سراغ او آمدند. (حضرت لوط، براى جلوگيرى از تعرّض مردم به فرشتگان، با اشاره به دخترانِ خود، به آنان) گفت: اى قوم من! اينها دختران منند، (كه مىتوانيد با آنان ازدواج كنيد. اگر قصدى داريد) آنها براى شما پاكترند، پس از خدا پروا كنيد (و دست به گناه نزنيد) و مرا در پيش ميهمانانم رسوا مسازيد، آيا در (ميان) شما يك نفر رشيد (جوانمرد) وجود ندارد؟ (كه بجاى گناه ازدواج را بپذيرد؟)
نکته ها
«يُهْرَعُونَ» از «اهراع» به معناى راندن شديد است، يعنى غريزهى شهوت، لجام گسيخته اين قوم سركش را به سوى ميهمانان حضرت لوط عليه السلام مىراند.
مراد از «أَطْهَرُ» آن نيست كه لواط پاك است و ازدواج پاكتر، «1» بلكه از باب مماشات با گنهكار است كه اگر به دنبال دفع شهوت هستى، ازدواج بهتر از گناه است. «2»
در پيچ و تاب اضطراب و دلهره و مشكلات است كه استعدادها و حالات روحى شكوفا مىگردد. اگر فرشتگانِ الهى از همان لحظهى ورود، خود را به حضرت لوط عليه السلام معرّفى مىكردند، ديگر نه از آه و ناله و نگرانى و استمداد از احساسات مردمى خبرى بود و نه از پيشنهاد ازدواج.
سؤال: چگونه پيامبر، دختر مؤمنهى خود را به ازدواج مرد كافرى در مىآورد؟
پاسخ: شايد در هنگام ازدواج، ايمان را شرط مىكردند تا اين وابستگى و ازدواج، وسيلهى ايمان آنان شود، وشايد مراد از «بَناتِي» دختران مردم باشد، زيرا پيامبر به منزله پدر امّت است. شايد هم در آن زمان اين گونه وصلت اشكالى نداشته است.
پیام ها
1- گاهى جامعهى انسانى چنان سقوط مىكند كه مردم با شتاب به سوى انحراف و گناه مىروند. «يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ»
«1». نظير «خير» در «قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ» جمعه، 11.
«2». تفسير الميزان.
جلد 4 - صفحه 98
2- نفس سركش، انسان را به سوى گناه سوق مىدهد. «يُهْرَعُونَ»
3- با انجام هر گناه، زمينه براى گناهان بعدى فراهم مىشود. «وَ مِنْ قَبْلُ كانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ»
4- براى جلوگيرى از منكرات بايد ابتدا راههاى معروف را باز كرد و به مردم نشان داد. «هؤُلاءِ بَناتِي، لا تُخْزُونِ»
5- معناى عفّت و پاكدامنى، انزوا نيست، بلكه رعايت پاكى در رفت و آمد طبيعى و عادّى است. «هؤُلاءِ بَناتِي» (حضرت لوط در حضور مردان، به دختران خود اشاره مىكند)
6- براى هدايت جامعه، موعظه و راهنمايى كافى نيست، بايد در مواردى ايثار كرد. «بَناتِي»
7- پيشنهاد ازدواج از طرف پدر دختر، مانعى ندارد. «هؤُلاءِ بَناتِي»
8- ازدواج، تنها راه صحيح و پاك براى ارضاى غريزهى جنسى است و راههاى ديگر نادرست و ناپاك است. «هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ»
9- عادّى شدن گناه، تكليف انسان در نهى از منكر را ساقط نمىكند. «وَ مِنْ قَبْلُ كانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ، فَاتَّقُوا اللَّهَ»
10- همجنسبازى، در اديان گذشته، حرام، منفور ومطرود بوده است. «فَاتَّقُوا اللَّهَ»
11- با اينكه احتمال اثر بسيار كم است، ولى باز هم بايد نهى از منكر كرد. «فَاتَّقُوا اللَّهَ»
12- توهين و آزار ميهمان، اهانت و اذيّت به ميزبان محسوب مىشود. «لا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي»
13- ارزش ميهمان نوازى به اندازهاى است كه شريفترين انسانها بيشترين زجرها را براى آن تحمّل مىكنند. «لا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي»
14- دفاع از ميهمان، يك حقّ انسانى و بىتفاوتى نسبت به او يك كار ناجوانمردانه است. «لا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي»
جلد 4 - صفحه 99
15- در ارشاد جاهل، از عواطف و احساسات مردم كمك بگيريم. «أَ لَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ»
16- همجنسبازى، با مردانگى، رشادت و غيرت سازگار نيست. «أَ لَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ»"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۷۸جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام