"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ «21»
و (خردمندان) كسانى هستند كه آنچه را خداوند به پيوند با آن فرمان داده پيوند مىدهند و در برابر پروردگارشان (بخاطر شناختى كه دارند خشوع و) خشيت دارند و از سختى حساب مىترسند.
نکته ها
در روايات آمده است آنچه را كه خداوند به وصل آن فرمان داده، صلهى رحم، يعنى حفظ پيوندهاى خانوادگى و همچنين حفظ پيوندهاى مكتبى يعنى ارتباط دائم و عميق با رهبران آسمانى و پيروى از خط ولايت است. «1»
با نگاهى ساده و گذرا به جهان در عصر حاضر خواهيم ديد علىرغم آنكه بهترين و بيشترين سرمايه، يعنى نفت را در زير پاى خود دارند و بهترين نقطه وحدت و عشق بيش از يك ميليارد مسلمان، يعنى كعبه را در پيش روى، و از بهترين مكتب و منطق نيز برخوردارند، امّا بخاطر قطع ارتباط با مسأله رهبرى الهى، همچنان تحت انواع فشارهاى ابرقدرتها بسر مىبرند. از اين روست كه در آيه 27 سوره بقره بعد از جمله «وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ» عبارت «وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ» آمده است، زيرا بديهى است كه
«1». تفسيرصافى.
جلد 4 - صفحه 341
قطع رحم به تنهايى سبب فساد بر روى زمين نمىشود، بلكه اين رها كردن رهبرى الهى است كه گرفتار شدن در چنگال طاغوت و گسترش و نشر فساد و تباهى را بدنبال مىآورد.
ارتباطاتى را كه خداوند به آن امر فرموده، بسيار متنوّع و فراوان است، از جمله:
الف: ارتباط فرهنگى با دانشمندان. «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» «1»
ب: ارتباط اجتماعى با مردم. «اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا» «2»
ج: ارتباط عاطفى با والدين. «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» «3»
د: ارتباط مالى با نيازمندان. «مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً» «4»
ه: ارتباط فكرى در اداره جامعه. «وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ» «5»
و: ارتباط سياسى با ولايت. «وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» «6»
ز: ارتباط همه جانبه با مؤمنان. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» «7»
ح: ارتباط معنوى با اولياى خدا. «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» «8»
صله رحم:
صلهىرحم تنها به ديدن و ملاقات كردن نيست، كمكهاى مالى نيز از مصاديق صلهىرحم بشمار مىرود. امام صادق عليه السلام فرمودند: در اموال انسان غير از زكات، حقوق ديگرى نيز واجب است و آنگاه اين آيه را تلاوت فرمودند. «9» البتّه شايد مراد امام عليه السلام از حقوق ديگر، همان خمس باشد.
در اهميّت صلهرحم همين بس كه خداوند آن را در كنار ذكر خود قرار داده است. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ» «10»
ارحام تنها منحصر به خانواده و بستگان نسبى نيست، بلكه جامعه بزرگ اسلامى را كه در آن همه افراد امت با هم برادرند، «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» «11» و پدرشان پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و
«1». نحل، 43.
«2». آلعمران، 200.
«3». بقره، 83.
«4». بقره، 245.
«5». آلعمران، 159.
«6». نساء، 59.
«7». حجرات، 10.
«8». احزاب، 21.
«9». تفسيرصافى.
«10». نساء، 1.
«11». حجرات، 10.
جلد 4 - صفحه 342
حضرت على عليه السلام است نيز در برمىگيرد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: «انا و على ابوا هذه الامة» «1»
امام صادق عليه السلام در آستانه رحلت از دنيا، دستور دادند تا به بستگانى كه نسبت به ايشان جسارت كرده بودند هديهاى بدهند. وقتى حضرت در انجام اين كار مورد انتقاد قرار مىگيرند، آيه فوق را تلاوت مىفرمايند. «2» و اينگونه به ما ياد مىدهند كه شرط صلهىرحم خوشبينى، علاقه و رابطه آنها با ما نيست.
در توضيح عبارتهاى «يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ» و «يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ» بايد گفت كه اگر چه كلمات «خَشِيتُ» و «خوف» در بعضى موارد در معناى مترادف و مشابهى بكار رفته و از آنها يك معنا اراده گرديده است، امّا فىالواقع ميان آن دو تفاوت وجود دارد؛ به اينكه خشيت عبارت است از آن خوف و تأثر قلبى كه انسان بخاطر احترام و عظمت از كسى در دل پيدا مىكند، امّا خوف داراى معناى وسيعترى است و شامل هرگونه ترس و اضطرابى مىشود. به عبارت ديگر هيچگاه خشيت در مورد يك حادثه تلخ بكار نمىرود و انسان نمىگويد من از سرما، مرض و ... خشيت دارم در حالى كه كاربرد واژه خوف در امورى مثل ترس از سرما، گرما و مرض امرى رايج و شايع است. و نهايتاً، از آنجا كه خشيت بر مبناى علم انسان به عظمت و اهميّت و احترام طرف مقابل قرار دارد، مىتوان گفت كه خشيت مخصوص افراد عالم است و خوف در مورد همه مردم بكار مىرود. چنانكه قرآن مىفرمايد: «إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» «3» تنها دانشمندان از خدا خشيت دارند.
پیام ها
1- حفظ پيوندهاى مكتبى و اله
ى، نشانهى عقل صحيح است. أُولُوا الْأَلْبابِ ... الَّذِينَ يَصِلُونَ
2- ما بايد بخاطر فرمان خدا با بستگان ارتباط برقرار كنيم، خواه ديگران به دنبالارتباط با ما باشند يا نباشند. «أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ»
«1». بحار، ج 23، ص 295.
«2». تفسير نورالثقلين.
«3». فاطر، 28.
جلد 4 - صفحه 343
3- در ديد و بازديدها و صلهىرحمها، مواظب گناهان و از جمله چشم چرانىها باشيد. يَصِلُونَ ... يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ
4- هم از عظمت الهى پروا كنيد، «يَخْشَوْنَ» و هم از مجازات او بترسيد. «يَخافُونَ»
5- قطع رحم، سبب سختى حساب است. يَصِلُونَ ... يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ"
#تفسیر_سوره_رعد_آیه_۲۱جز۱۳
#سوره_مبارکه_رعد
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ الَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ «22»
و (خردمندان) كسانى هستند كه براى جلب توجّه پروردگارشان صبر پيشه كرده ونماز بپا داشتند واز آنچه روزيشان كرديم پنهانى وآشكارا انفاق كردند وبدى را با نيكى پاك مىكنند. آنانند كه سراى آخرت مخصوص آنهاست.
نکته ها
«صبر»، فقط به معناى تحمّل مشكلات نيست، بلكه شامل پايدارى در عبادت، مقابله با معصيت، بردبارى در مصيبت، تسليم در اطاعت و عدم غرور و مستى در نعمت نيز مىشود.
«وَجْهِ رَبِّهِمْ» به معناى جلب توجّه، عنايت و رضايت پروردگار است.
اقامه نماز يكى از مصاديق پيمانهاى الهى «عَهْدَ اللَّهِ» است كه در آيات سابق آمد، چنانكه در روايت نيز آمده است؛ «الصلاة عهد الله».
صبر و صلاة پيوند با خالق، انفاق و حسنه، ارتباط با مردم است.
انفاق داراى درجاتى است؛
گام اوّل: بخشش از فضل و دادههاى الهى. «أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناكُمْ» «1»
«1». بقره، 254.
جلد 4 - صفحه 344
گام دوم: بخشش از دسترنج و كسب حلال. «أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّباتِ ما كَسَبْتُمْ» «1»
گام سوم: بخشش از آنچه دوست دارند. «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» «2» گام چهارم: ايثار. «وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ» «3»
به فرمودهى الميزان، «عُقْبَى الدَّارِ» به معناى عاقبت به خيرى در دنياست، ولى مىتوان گفت كه شامل هر دو سرا «دنيا و آخرت» مىشود.
معناى اينكه بدى را با خوبى برطرف كنيم، اين است كه اگر از مومنان كسى كار ناشايستى در رابطه با ما انجام داد اغماض كنيم، نه اينكه با افراد ظالم و مفسد چنين رفتارى داشته باشيم، زيرا در مورد آنها بايد مقابله به مثل نمود. به هر صورت اگر چه اسلام دين اخلاق و عاطفه و بخشش است، ولى در جاى خود «لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ» «4» نيز دارد.
اسلام مكتب جامع و اولواالالباب افراد كاملى هستند. وجود جملاتى همچون: «يُوفُونَ»، «يَصِلُونَ»، «يَخْشَوْنَ»، «يَخافُونَ»، «صَبَرُوا»، «أَقامُوا»، «أَنْفَقُوا» و «يَدْرَؤُنَ» نشانه آن است كه انسانهاى كامل هم متعهد به پيمانهاى خود هستند، هم تمام ارتباطات خود را حفظ مىكنند، هم تقواى والايى دارند و هم بجاى انزوا، در همهى ميدانها حاضر و فعّالاند.
پیام ها
1- صبر و استقامتى ارزش دارد كه براى خداوند و در راه او باشد. (نه هر تعصب و لجاجت ويكدندگى) «صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ»
2- نماز بايد اقامه شود، نه آنكه فقط خوانده شود. يعنى بايد آداب، شرايط، حدود و دستورات آن مراعات شود. «أَقامُوا الصَّلاةَ»
3- رابطه با خدا بدون كمك به ديگران مقبوليّتى ندارد، گرچه كمك هم تنها كمك مالى نيست. «أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا»
4- به انفاق خود مغرور نشويد، آنچه مىدهيد از اوست. «أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ»
5- وقتى نيّت كار «ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ» يعنى رضايت پروردگار شد، ديگر پنهان و
«1». بقره، 267.
«2». آلعمران، 92.
«3». حشر، 9.
«4». نور، 2.
جلد 4 - صفحه 345
آشكار عمل مهم نيست. «سِرًّا وَ عَلانِيَةً»
6- حكمت اقتضا مىكند كه بعضى از كمكها علنى وبعضى ديگر مخفى باشد. «سِرًّا وَ عَلانِيَةً»
7- گناه را با توبه، منكر را با معروف، ظلم را با عفو، ناسزا را با سلام، عذاب را با صدقه، جفا را با صله، استبداد را با مشورت و ولايت طاغوت و شيطان را با ولايت حقّ جبران نماييم. «يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ»
8- خوش عاقبتى در دنيا و آخرت از آنِ صاحبان خرد است. أُولُوا الْأَلْبابِ ... أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ"
#تفسیر_سوره_رعد_آیه_۲۲جز۱۳
#سوره_مبارکه_رعد
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
هدایت شده از خانه قرآنی کریمه
3534924.mp3
1.06M
سلام علیکم
با هدف ترویج و آموزش و گسترش فرهنگ قرآنی
هر هفته یک صفحه از قرآن با صوت استاد پرهیزکار و متن همان صفحه در کانال قرار خواهد گرفت
#صفحه_۱۲_جز۱_بقره_پرهیزکار
#خانه_قرآنی_کریمه_منطقه_۱۸ ارتباط با ادمین @S_K_ahmadi54
https://eitaa.com/kareme18
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ الْمَلائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بابٍ «23»
(سراى آخرت) باغهاى جاودانى كه آنان و هر كس از پدران و همسران و فرزندانشان كه صالح بودهاند بدان داخل مىشوند و فرشتگان از هر درى (براى تبريك و تهنيت) بر آنان وارد مىشوند.
نکته ها
از ميان 127 مرتبهاى كه «جَنَّاتُ» و «جنت» در قرآن آمده، تنها 11 مورد از آن تعبير «جَنَّاتُ عَدْنٍ» دارد كه طبق حديثى از درّالمنثور، به معناى بهشت مخصوص است. «1»
رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: هر كس مىخواهد زندگى و مرگش همچون زندگى و مرگ من باشد و به «جَنَّاتُ عَدْنٍ» كه بهشت من است وارد شود، بايد علىّابنابيطالب عليهما السلام و ذريّهى او را، رهبر و امام خود قرار دهد كه آنها در علم و فهم، برترين انسانها و هادى مردم به سوى هدايتاند. «2»
بارها در قرآن آمده است كه افراد صالحِ يك خانواده، در بهشت نيز در كنار هم خواهند بود
«1». تفسير فرقان.
«2». تفسير نورالثقلين.
جلد 4 - صفحه 346
و از مصاحبت يكديگر لذت خواهند برد. البتّه ذكر عنوان بعضى از افراد خانواده مثل پدر، همسر و فرزند در آيه شريفه فوق دلالت بر خصوصيّتى ندارد و شامل همه افراد صالحخانواده، اعم از افراد مذكور و مادران، خواهران و برادران نيز مىشود. در ضمن شايد علت عدم ذكر نام مادر آن باشد كه مادر، همسر پدر است و مشمول «ازواج» مىگردد، همان گونه كه خواهر و برادر، ذريّه پدر، و عمو و عمّه از ذُرارى آباء شمرده مىشوند.
آنچه از آيات الهى به دست مىآيد اين است كه فرشتگان، در همه احوال در دنيا و آخرت (برزخ و قيامت) با انسان ارتباط دارند، گاهى بر او درود و صلوات مىفرستند، «يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ» «1» گاهى براى او استغفار و طلب بخشش مىكنند، «وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا» «2» و زمانى هم براى او دست به دعا برمىدارند، «رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ» «3» در هنگام مرگ و شروع عالم برزخ نيز با شعار و تلقين «أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا» «4» و با جمله «سَلامٌ عَلَيْكُمْ» جان آنها را مىگيرند. «الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ» «5» و در آخرت نيز از هر سو بر آنان سلام مىكنند.
براى بهشت هشت درب ذكر شده كه با تعداد اوصافى كه براى اولوا الالباب در آيات اخير شمرده شده مطابقت دارد. گويا هر كدام از اين صفتهاى هشتگانه، درى از درهاى بهشت و راهى بسوى سعادت ابدى را به سوى انسان باز مىكند.
هر پدر و فرزند، هر زن و شوهر و هر آباء و ذريّهاى در بهشت به يكديگر ملحق نمىشوند و در كنار هم قرار نمىگيرند، زيرا در روز قيامت، انساب و اسباب، كارساز نيستند. «فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ» «6» و آن روز هر كس در گرو اعمال خويش است، «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ» «7» و جز سعى و تلاش، چيز ديگرى مؤثر نيست، «لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى» «8» بنابراين ورود بعضى از بستگان بر بعضى ديگر، تنها به خاطر لياقت و صلاحيّت فردى خود آنهاست. مشابه اين آيه را مىتوان در سورههاى غافر، آيه 7 وطور آيه 21 نيز مشاهده كرد.
«1». احزاب، 43.
«2». غافر، 7.
«3». غافر، 8.
«4». فصّلت، 30.
«5». نحل، 32.
«6». مؤمنون، 101.
«7». مدّثر، 38.
«8». نجم، 39.
جلد 4 - صفحه 347
پیام ها
1- شرط ورود به بهشت، صالح بودن است. «وَ مَنْ صَلَحَ»
2- خانواده بهشتى، خانوادهاى است كه بين اعضاى آن همبستگى و صميميّت در مسير حقّ باشد. «صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ»
3- توجّه به عواطف در اسلام يك اصل است. براى انسان زندگى در بهترين مكانها، ولى به دور از خانواده، صفايى ندارد. «يَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ»"
#تفسیر_سوره_رعد_آیه_۲۳جز۱۳
#سوره_مبارکه_رعد
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ «24»
(فرشتگان هنگام ديدارِ بهشتيان به آنان مىگويند:) بخاطر استقامتى كه كرديد، بر شما درود باد. پس چه نيكوست سراى آخرت.
نکته ها
يكى از امتيازات بىنظير قرآن، بيان پرمحتواترين مطالب، در قالب سادهترين و مختصرترين كلمات است. از جمله همين عبارت «سَلامٌ عَلَيْكُمْ» كه جملهاى بسيار كوتاه و آسان، امّا پرمحتوا و رساست و سابقهى آن به انبياى گذشته همچون ابراهيم، نوح و آدم عليهم السلام مىرسد. «سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِي الْعالَمِينَ» «1»، «سَلامٌ عَلى مُوسى وَ هارُونَ» «2»
سلام، يكى از نامهاى خداوند، تهنيت خداوند بر پيامبران، تبريك الهى بر بهشتيان، زمزمه فرشتگان، كلام بينالمللى تمام مسلمانان، شعار بهشتيان در اين جهان و آن جهان، ذكر خالق و مخلوق، نداى وقت ورود و خروج، آغاز هر كلام در نامه و بيان است كه هم بر مرده و زنده و هم بر بزرگ و كوچك گفته مىشود و پاسخ آن در هر حال واجب است.
پيامِ سلام، احترام، تبريك، دعا، امان و تهنيت از سوى خداوند است. «سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ» «3» وقتى ما در پايان هر نماز مىگوييم: «السلام علينا و على عباد الله الصالحين»، با اين سلام تمام مرزهاى نژادى و امتيازات پوچ سنّ، جنسيّت، مال، مقام، زبان و زمان را درطول تاريخ در هم مىشكنيم و با همه بندگان صالح خدا ارتباط برقرار مىكنيم و بر آنها درود مىفرستيم.
«1». صافّات، 79.
«2». صافّات، 120.
«3». يس، 58.
جلد 4 - صفحه 348
در روايات آمده: گروهى از مردم قبل از رسيدگى به حساب، به بهشت مىروند، وقتى فرشتگان علت را سؤال مىكنند، جواب مىشنوند كه ما در دنيا بر اطاعت خداوند و بر مشكلات و مصايب صبر مىكرديم و اهل شكيبايى بوديم. فرشتگان با شنيدن جواب، از آنان با سَلامٌ عَلَيْكُمْ ... استقبال مىكنند. «1»
امام صادق عليه السلام فرمودند: ما اهل صبر هستيم، امّا شيعيان ما از ما صبورتر مىباشند. زيرا صبر ما بر چيزى است كه مىدانيم، ولى آنان بر چيزى صبر مىكنند كه نمىدانند. «2»
نكاتى پيرامون صبر:
1. منشأ و سرچشمه صبر را از خداوند بدانيم. «وَ ما صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ» «3»
2. مقصد و هدف از صبر را نيز رضايت الهى قرار دهيم، نه خوشنامى و نه هيچ چيز ديگر. «وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ» «4»
3. صبر از صفات انبيا است. «كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ» «5»
4. صبر كليد بهشت است. أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ ... «6»
5. صبر در بلاها و آزمايشاتِ الهى، محك و ملاك شناخت و روشن شدن چهرهى مجاهدان و صابران است. «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدِينَ مِنْكُمْ وَ الصَّابِرِينَ» «7»
6. صبر سبب دريافت صلوات خداوند است. «أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ» «8» (شايد يكى از علل صلوات بر پيامبر و اهلبيت او اين است كه آنها صابرترين مردم بودند.)
7. صبر نسبت به ايمان، به منزله سر براى بدن است. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: «الصبر من الايمان كالرأس من البدن» «9» 8. صبر، ميزان درجات بهشتيان است. «سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ»،
«1». تفسير قرطبى.
«2». تفسير صافى.
«3». نحل، 127.
«4». مدثر، 7.
«5». انبياء، 85.
«6». بقره، 214.
«7». محمد، 31.
«8». بقره، 157.
«9». بحار، ج 9، ص 203.
جلد 4 - صفحه 349
«أُوْلئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا» «1»، «وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً» «2»
9. صبر، داراى درجاتى است. در حديثى مىخوانيم كه صبر بر مصيبت 300 و صبر بر طاعت 600 و صبر از معصيت 900 درجه دارد. «3»
10. در سراسر قرآن فقط در مورد صابران اجر بىحساب مطرح شده است. «إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ» «4»
11. قرآن مجيد در كنار صبر، شكر را نيز مطرح فرموده است، اشاره به اينكه مشكلات هم نعمت هستند. «لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ» «5»
12. صبر، وصيّت امام حسين عليه السلام به فرزندش امام سجّاد عليه السلام است. «يا بنى اصبر على الحق و ان كان مرا» «6»
13. گاهى در يك اقدام چند نوع صبر ديده مىشود. نظير اقدام حضرت ابراهيم در قربانى كردن اسماعيل كه هم صبر بر اطاعت و تسليم و هم صبر بر مصيبت را لازم دارد.
پیام ها
1- سرچشمه همه كمالات صبر است. «بِما صَبَرْتُمْ» صبر در پايان هشت نشانه و كمال براى اولوا الالباب بيان شده وفرشتگان نيز اساس درود خود را صبر مؤمنان مىدانند.
2- سلام كردن به هنگام ورود، شيوه فرشتگان است. «يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ، سَلامٌ عَلَيْكُمْ»
3- بهشت «دارالسلام» است. چون فرشتهها از هر سو بر بهشتيان سلام مىكنند. «مِنْ كُلِّ بابٍ سَلامٌ عَلَيْكُمْ»
4- به كسانى كه پايدارى وپشتكار دارند احترام بگذاريم. «سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ»
5- در نظام الهى حتّى بكار بردن كلمات و درود و تب
ريك نيز بر اساس يك مبنا وحكمت (ايمان و عمل) است نه تملّق و گزافه. «سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ»
«1». فرقان، 75.
«2». انسان، 12.
«3». بحار، ج 71، ص 92.
«4». زمر، 10.
«5». ابراهيم، 5.
«6». بحار، ج 70، ص 184.
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 350"
#تفسیر_سوره_رعد_آیه_۲۴جز۱۳
#سوره_مبارکه_رعد
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As