"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُونَ «97»
(اى پيامبر!) البتّه ما مىدانيم كه سينهات بواسطه آنچه مىگويند، تنگ مىشود.
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ «98»
پس (براى تقويت خود) پروردگارت را با سپاس و ستايش به پاكى ياد كن و از سجده كنندگان باش.
وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ «99»
و پروردگارت را پرستش كن تا آنكه يقينى (مرگ)، تو را فرارسد.
نکته ها
در ميان مفسران مشهور آن است كه مراد از «يقين» در اين آيات، مرگ يعنى يقينىترين امر نزد بشر است. همان گونه كه در آيهى 46 سوره مدّثر نيز از زبان كفّار آمده كه: «وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ حَتَّى أَتانَا الْيَقِينُ» ما معاد را تا لحظه مرگ تكذيب مىكرديم. گرچه معناى يقين، مرگ نيست، ولى مرگ زمينهاى براى يقين پيدا كردن است، چون هنگام فرارسيدن مرگ تمام پردهها كنار رفته و انسان به واقعيات يقين پيدا مىكند.
بعضى از منحرفان آيه «وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ» را دستاويز قرار داده و مىگويند: اگر
جلد 4 - صفحه 485
به يقين رسيدى، ديگر عبادت لازم نيست!. غافل از آنكه خطاب آيه به پيامبر صلى الله عليه و آله است كه از روز اوّل به يقين رسيده بود ودر برابر تطميع وتهديدهاى كفّار مىفرمود: اگر ماه را در يك دستم و خورشيد را در دست ديگرم قرار دهيد، دست از وظيفهى خود برنمىدارم، ولى با آن يقين تا آخرين لحظه عمر عبادت مىكرد.
پیام ها
1- اگر بدانيم رنج ما زير نظر خداست، تحمّل مشكلات آسان مىشود. «نَعْلَمُ»
2- ظرفيّت تمام افراد حتّى انبيا محدود است. «يَضِيقُ صَدْرُكَ»
3- گاهى لجاجت و ياوهگويى، سعهصدردارترين افراد را در فشار قرار مىدهد. «يَضِيقُ صَدْرُكَ» با آنكه خداوند فرموده: «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ»
4- سينه پيامبر در جنگها تنگ نشد، ولى از حرفها دلگير شد. «يَضِيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُونَ»
5- دواى فشار روحى وروانى، نماز، سجده، تسبيح و حمد خداوند است. يَضِيقُ ... فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ ... وَ اعْبُدْ (ابن عباس مىگويد: هرگاه پيامبر صلى الله عليه و آله غمگين مىشد، به نماز برمىخاست.) «1»
6- مهمتر از عبادت، استمرار آن است. «وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ»
7- تداوم بر بندگى حق، سبب پيدا شدن يقين است. وَ اعْبُدْ ... يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ
«الحمدلِلَّه ربّ العالمين»
«1». تفسير نمونه."
#تفسیر_سوره_حجر_آیه_۹۷_۹۹جز۱۴
#سوره_مبارکه_حجر
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
جلد 4 - صفحه 489
سیمای سوره نحل
شانزدهمين سورهى قرآن كريم، كه يكصد و بيست و هشت آيه دارد، به دليل اشاره به خلقتِ زنبور عسل، «نحل» نام گرفته است.
با آنكه قرآن، كتابِ تشريع است، ولى نام بسيارى از سورههاى آن بر اساس تكوين است، همچون «نَجْم/ ستاره»، «شَمْس/ خورشيد»، «فيل»، «عنكبوت» و «نحل». اين نامها، رمز آن است كه همه موجودات هستى، چه در آسمان و چه در زمين، چه كوچك و چه بزرگ، همه نزد قدرت او يكسانند و كتابِ شريعت، بر اساس كتابِ طبيعت، بنا نهاده شده و اين دو كتاب، از يك مبدأ نشأت گرفتهاند.
يكى از نامهاى اين سوره، «نعمت» است، زيرا بالغ بر پنجاه نعمت در آن بيان شده است.
در اين سوره، از نعمتهاى الهى، دلايل توحيد و معاد، احكام جهاد، تهديد مشركان، نهى از ظلم و فحشا، پيمانشكنى و بدعتها و وسوسههاى شيطانى، مطالبى به ميان آمده است.
مطابق نظر مرحوم علامه طباطبايى در تفسير الميزان، از شأن نزولهاى آيات اين سوره، فهميده مىشود كه چهل آيه اوّل آن، مربوط به اواخر دوران مكّه و هشتاد و هشت آيه ديگر آن، مربوط به اوايل زمان هجرت به مدينه است.
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 490
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان.
أَتى أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ «1»
فرمان (قهر) خدا آمد پس در آن شتاب نكنيد او منزه و برتر از هرچيزى است كه براى او شريك مىسازند.
يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ «2»
خداوند فرشتگان را، همراه با وحى كه از فرمان اوست، بر هر كس از بندگانش كه بخواهد فرو مىفرستد كه مردم را هشدار دهيد كه معبودى جز من نيست پس تنها از من پروا كنيد (و مخالف دستورم عمل نكنيد.)
نکته ها
گرچه مورد آيه، عجلهى كفّار در امر نزول قهر خداوند است، امّا جملهى «أَتى أَمْرُ اللَّهِ» اختصاصى به فرمان قهر الهى ندارد، بلكه شامل همه فرمانهاى خداوند، همچون فرمان جهاد، فرمان ظهور امام زمان عليه السلام و فرمان برپايى روز قيامت، مىشود كه نبايد در اين امور عجله كرد.
«روح» يكى از فرشتگانِ مقرّب الهى است كه نام او در قرآن، به صورت جداگانه و معمولًا در كنار «ملائكة» آمده است: «يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِكَةُ» «1»،
«1». نبأ، 37.
جلد 4 - صفحه 491
«تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ» «1» و «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ».
امّا در اينجا در آيه «يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ»، به جاى حرفِ «واو» بين دو كلمه، حرف «باء» بكار رفته است، شايد از آن جهت كه مراد از «روح» در اين آيه، آن فرشته نباشد، بلكه مراد معناى لغوىِ «روح» يعنى حياتِ معنوى باشد كه معناى آيه چنين مىشود: خداوند فرشتگان را همراه با اسباب حيات، بر بندگانى كه بخواهد نازل مىكند. چنانكه در آيهى «وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا» «2» مراد از «روح» قرآن است كه مايه حياتِ معنوى مىباشد: «دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ» «3»
پیام ها
1- فرمانهاى الهى قطعى و وقوع قهر او حتمى است. «أَتى أَمْرُ اللَّهِ»، «أَتى» فعل ماضى مىباشد، گويا عذاب آمده است.
2- خداوند به وعدههاى خود عمل مىكند. «أَتى أَمْرُ اللَّهِ» در آيه 109 سورهى بقره و 24 سورهى توبه، خداوند وعده داده بود كه «حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ»* اكنون مىفرمايد: «أَتى أَمْرُ اللَّهِ»
3- در كار خدا عجله نكنيد كه كار او حكيمانه است و در وقت خود انجام مىشود. «فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ»
4- نزول فرشتهى وحى، محتواى وحى و كسىكه آن را دريافت مىكند، همه و همه در مدار ارادهى الهى است. «مِنْ أَمْرِهِ»
5- رسالت، امرى انتصابى است نه اكتسابى. «مَنْ يَشاءُ» البتّه خداوند حكيم است و بىجهت كسى را به مقام نبوّت نمىرساند: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ» «4»
6- اوّلين شرط دريافت وحى الهى، روح عبوديّت و بندگى پيامبران بوده است. «مِنْ عِبادِهِ»
«1». معارج، 4.
«2». شورى، 52.
«3». انفال، 24.
«4». انعام، 124.
جلد 4 - صفحه 492
7- هشدار دادن به مردم، در رأس وظايف پيامبران است. «أَنْذِرُوا»
8- اساس عقايد، بر توحيد واساسِ عمل صالح، بر تقواست. «لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ»
9- پروا و پاكى، در سايهى توحيد معنا پيدا مىكند. «لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ»"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۱جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
جلد 4 - صفحه 489
سیمای سوره نحل
شانزدهمين سورهى قرآن كريم، كه يكصد و بيست و هشت آيه دارد، به دليل اشاره به خلقتِ زنبور عسل، «نحل» نام گرفته است.
با آنكه قرآن، كتابِ تشريع است، ولى نام بسيارى از سورههاى آن بر اساس تكوين است، همچون «نَجْم/ ستاره»، «شَمْس/ خورشيد»، «فيل»، «عنكبوت» و «نحل». اين نامها، رمز آن است كه همه موجودات هستى، چه در آسمان و چه در زمين، چه كوچك و چه بزرگ، همه نزد قدرت او يكسانند و كتابِ شريعت، بر اساس كتابِ طبيعت، بنا نهاده شده و اين دو كتاب، از يك مبدأ نشأت گرفتهاند.
يكى از نامهاى اين سوره، «نعمت» است، زيرا بالغ بر پنجاه نعمت در آن بيان شده است.
در اين سوره، از نعمتهاى الهى، دلايل توحيد و معاد، احكام جهاد، تهديد مشركان، نهى از ظلم و فحشا، پيمانشكنى و بدعتها و وسوسههاى شيطانى، مطالبى به ميان آمده است.
مطابق نظر مرحوم علامه طباطبايى در تفسير الميزان، از شأن نزولهاى آيات اين سوره، فهميده مىشود كه چهل آيه اوّل آن، مربوط به اواخر دوران مكّه و هشتاد و هشت آيه ديگر آن، مربوط به اوايل زمان هجرت به مدينه است.
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 490
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان.
أَتى أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ «1»
فرمان (قهر) خدا آمد پس در آن شتاب نكنيد او منزه و برتر از هرچيزى است كه براى او شريك مىسازند.
يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ «2»
خداوند فرشتگان را، همراه با وحى كه از فرمان اوست، بر هر كس از بندگانش كه بخواهد فرو مىفرستد كه مردم را هشدار دهيد كه معبودى جز من نيست پس تنها از من پروا كنيد (و مخالف دستورم عمل نكنيد.)
نکته ها
گرچه مورد آيه، عجلهى كفّار در امر نزول قهر خداوند است، امّا جملهى «أَتى أَمْرُ اللَّهِ» اختصاصى به فرمان قهر الهى ندارد، بلكه شامل همه فرمانهاى خداوند، همچون فرمان جهاد، فرمان ظهور امام زمان عليه السلام و فرمان برپايى روز قيامت، مىشود كه نبايد در اين امور عجله كرد.
«روح» يكى از فرشتگانِ مقرّب الهى است كه نام او در قرآن، به صورت جداگانه و معمولًا در كنار «ملائكة» آمده است: «يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِكَةُ» «1»،
«1». نبأ، 37.
جلد 4 - صفحه 491
«تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ» «1» و «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ».
امّا در اينجا در آيه «يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ»، به جاى حرفِ «واو» بين دو كلمه، حرف «باء» بكار رفته است، شايد از آن جهت كه مراد از «روح» در اين آيه، آن فرشته نباشد، بلكه مراد معناى لغوىِ «روح» يعنى حياتِ معنوى باشد كه معناى آيه چنين مىشود: خداوند فرشتگان را همراه با اسباب حيات، بر بندگانى كه بخواهد نازل مىكند. چنانكه در آيهى «وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا» «2» مراد از «روح» قرآن است كه مايه حياتِ معنوى مىباشد: «دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ» «3»
پیام ها
1- فرمانهاى الهى قطعى و وقوع قهر او حتمى است. «أَتى أَمْرُ اللَّهِ»، «أَتى» فعل ماضى مىباشد، گويا عذاب آمده است.
2- خداوند به وعدههاى خود عمل مىكند. «أَتى أَمْرُ اللَّهِ» در آيه 109 سورهى بقره و 24 سورهى توبه، خداوند وعده داده بود كه «حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ»* اكنون مىفرمايد: «أَتى أَمْرُ اللَّهِ»
3- در كار خدا عجله نكنيد كه كار او حكيمانه است و در وقت خود انجام مىشود. «فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ»
4- نزول فرشتهى وحى، محتواى وحى و كسىكه آن را دريافت مىكند، همه و همه در مدار ارادهى الهى است. «مِنْ أَمْرِهِ»
5- رسالت، امرى انتصابى است نه اكتسابى. «مَنْ يَشاءُ» البتّه خداوند حكيم است و بىجهت كسى را به مقام نبوّت نمىرساند: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ» «4»
6- اوّلين شرط دريافت وحى الهى، روح عبوديّت و بندگى پيامبران بوده است. «مِنْ عِبادِهِ»
«1». معارج، 4.
«2». شورى، 52.
«3». انفال، 24.
«4». انعام، 124.
جلد 4 - صفحه 492
7- هشدار دادن به مردم، در رأس وظايف پيامبران است. «أَنْذِرُوا»
8- اساس عقايد، بر توحيد واساسِ عمل صالح، بر تقواست. «لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ»
9- پروا و پاكى، در سايهى توحيد معنا پيدا مىكند. «لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ»"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۲جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ «3»
او آسمانها وزمين را براساس حقّ آفريد او از آنچه با او شريك مىسازند برتر است.
خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ «4»
او انسان را از نطفهاى آفريد، پس آنگاه او به آشكارا با (خداوند) دشمنى مىورزد.
نکته ها
آيه چهارم اين سوره، مشابه آيه 77 سوره يس است كه مىفرمايد: «خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِيَ خَلْقَهُ» يعنى با آنكه ما او را از نطفهاى آفريدهايم، امّا چنان به خود مغرور شده كه در برابر ما به دشمنى برمىخيزد و براى ما اين مثال را مىزند كه چگونه استخوانهاى پوسيده، دوباره زنده مىشوند، گويا او آفرينش خودش را فراموش كرده است.
در آيات ديگر از جمله آيه 20 سورهى مرسلات، قرآن از نطفه، به «ماءٍ مَهِينٍ» «آبى پَست» تعبير مىكند. چگونه «ماءٍ مَهِينٍ»، «خَصِيمٌ مُبِينٌ» مىشود؟
پیام ها
1- آفرينش آسمان و زمين، بيهوده و باطل نيست، بلكه بر حقّ استوار است. خَلَقَ ... بِالْحَقِ
2- كدام بُت ويا معبودى مىتواند در خلقت، شريك خداوند باشد؟ خَلَقَ ... تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ
3- مبارزه با شرك، بايد مستمّر و مداوم باشد. جملهى «تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ» در آيه
جلد 4 - صفحه 493
اوّل و سوّم تكرار شده است.
4- غرور و تكبّرِ انسان تا بدان حدّ است كه در برابر خالق خود به خصومت و اظهار دشمنى مىپردازد. «خَصِيمٌ مُبِينٌ»"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۳_۴جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها لَكُمْ فِيها دِفْءٌ وَ مَنافِعُ وَ مِنْها تَأْكُلُونَ «5»
وچهارپايان را آفريد، كه براى شما در آنها وسيله گرمى وبهرههايى است و از (گوشت و شير) آنها مىخوريد.
وَ لَكُمْ فِيها جَمالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَ حِينَ تَسْرَحُونَ «6»
و براى شما در چهارپايان، (شب هنگام) كه از چراگاه برمىگردانيد و (بامدادان) كه به چراگاه مىفرستيد، شكوه و جلوهاى است.
نکته ها
«تَسْرَحُونَ» از «سرح» به معناى فرستادن دام به چراگاه، و «تُرِيحُونَ» از «روح» به معناى هنگام بازگشت چارپايان به آغل است.
منافع حيوانات براى انسان بسيار است. شير و گوشت آن براى خوراك، پوست و پشم آن براى كفش و لباس، پُشتِ آن براى بار، پاى آن براى شخم و فضولات آن براى كود، و با اين همه بركات، زحمت آن براى انسان بسيار اندك است.
در روايات، بهترين كار پس از زراعت، دامدارى عنوان شده است، البتّه به شرط آن كه همراه با پرداخت زكات و توجّه به محرومان باشد.
پیام ها
1- چهارپايان، (مثل ديگر موجودات)، براى انسان آفريده شدهاند. «وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها لَكُمْ»
2- توجّه به نعمتها، عشق به آفريدگار وروح بندگى را در انسان زنده مىكند. «وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها لَكُمْ»
جلد 4 - صفحه 494
3- گياه خوارى، ارزش نيست. خداوند خوردن گوشتِ حيوانات را يكى از منافع آنها مىشمرد. «وَ مِنْها تَأْكُلُونَ»
4- جمالِ جامعه، به استقلال، خودكفايى، توليد و توسعهى دامدارى است. لَكُمْ فِيها جَمالٌ حِينَ تُرِيحُونَ ...
5- جمال و زينت، يكى از نيازهاى طبيعى فرد و جامعه است. «لَكُمْ فِيها جَمالٌ»
6- جمالِ جامعه، در حركت و تلاش است، نه ركود و خمود، آنهم حركتِ جمعى نه تكروى! «فِيها جَمالٌ حِينَ تُرِيحُونَ»
7- جمال، در خدمتِ مردم بودن است، نه فقط فكر سير كردنِ شكم خود بودن.
جمال، تحتِ امرِ چوپان عاقل بودن است، نه يله و رها بودن. «جَمالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَ حِينَ تَسْرَحُونَ»"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۵_۶جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As