"تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبارَ «15»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هرگاه با (لشگركشى و) انبوه كافران برخورد كرديد، به آنان پشت نكنيد و مگريزيد.
نکته ها
«زَحف»، به معناى غلتيدن و روى زمين كشيدن است، به لشكركشى و حركت يك لشكر انبوه هم از اين جهت كه از دور چنين به نظر مىرسد كه روى زمين مىغلتند و پيش مىآيند، زحف گفته مىشود.
امام رضا عليه السلام فرمود: «فرار از جهاد، موجب وهن دين، استخفاف رهبر حقّ، جرأت يافتن دشمن و محو مذهب است». «1»
در فضائل حضرت على عليه السلام آمده است: «وى در تمام عمر، حتّى يك بار هم از جبهه و جنگ فرار نكرد». «2» و آن حضرت فرمودند: «پسنديدهترين مرگ، شهادت است، سوگند به آن كسى كه جان فرزند ابىطالب بهدست اوست، براى من كشته شدن با هزار ضربهى
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تفاسير نمونه و نور الثقلين.
جلد 3 - صفحه 284
شمشير، راحتتر و آسانتر از مرگ در بستر است». «1»
پیام ها
1- خداوند از مؤمنان انتظار ويژهاى دارد. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ...
2- تعداد زياد دشمن، مجوّز فرار از جبهه نمىشود. إِذا لَقِيتُمُ ... زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ
3- در هنگام نبرد، فرار از جنگ جايز نيست. إِذا لَقِيتُمُ ... فَلا تُوَلُّوهُمُ
(البتّه فرار، آنگاه ممنوع است كه دو گروه، با آمادگى جنگ كنند، ولى اگر دشمن مسلّح غافلگيرانه شبيخون زد و مسلمانان آمادگى نداشتند، عقبنشينى مانعى ندارد. «2»)
4- جنگهاى اسلامى، مكتبى است، نه استعمارى و از روى هوا و هوس. الَّذِينَ آمَنُوا ... الَّذِينَ كَفَرُوا"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه_۱۵_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما لَهُمْ أَلَّا يُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَ هُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ ما كانُوا أَوْلِياءَهُ إِنْ أَوْلِياؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ «34»
و چرا خداوند آنها را عذاب نكند؟ با اينكه آنان (مردم را) از مسجدالحرام باز مىدارند، در حالى كه سرپرست آنجا نيستند. جز افراد پرهيزگار ديگران حقّ توليت و سرپرستى آن را ندارند، ولى بيشترشان نمىدانند.
جلد 3 - صفحه 312
نکته ها
در آيهى قبل، خداوند به خاطر وجود پيامبر صلى الله عليه و آله در ميان مردم و همچنين برگشت وتوبه و استغفارشان، عذابى همچون عذاب آسمانى قوم عاد و ثمود را از آنان برداشت، امّا در اين آيه سخن از عذاب آنان است كه مىتوان گفت: آنها استحقاق عذاب را دارند، هر چند خداوند به خاطر وجود پيامبر صلى الله عليه و آله عذابشان نمىكند.
البتّه ممكن است مراد از عذاب در اين آيه، بلاها و سختىهاى جنگ و اسارت باشد.
حضرت على عليه السلام مىفرمايد: «اللّه اللّه فى بيت ربّكم لا تخلوه ما بقيتم فانّه ان تُرك لمتناظروا» «1»، از خدا پروا كنيد، از خدا پروا كنيد، دربارهى خانهى خدايتان كه اگر آن را رها كنيد و تعطيل شود، عذاب الهى، بىدرنگ شما را فراخواهد گرفت.
پیام ها
1- آنان كه مانع ورود مؤمنان به مسجد الحرام مىشوند، افراد بىتقوايى هستند و بايد منتظر عذاب الهى باشند. وَ ما لَهُمْ أَلَّا يُعَذِّبَهُمُ ...
2- كفّار، خود را به ناحقّ متولّى مسجدالحرام مىپنداشتند. «وَ ما كانُوا أَوْلِياءَهُ»
3- توليتِ خانهاى كه به دست ابراهيم خليل عليه السلام و بر اساس تقوا ساخته شده، نبايد به دست افراد بىتقوا باشد. «إِنْ أَوْلِياؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ»
4- تعيين سرپرست براى رسيدگى به امور مسجدالحرام ضرورى است. «إِنْ أَوْلِياؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ» (از اين كه آيه شرايط متولّى را بيان مىكند نه اصل آن را، پس تعيين توليت لازم است
#تفسیر_سوره_انفال_آیه_۳۴_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
ارد، بلكه هجرت از محيط شرك، كفر و گناه، براى حفظ دين و ايمان و يا براى برگشت از نافرمانى خداوند لازم است، چنانكه خداوند در پاسخ كسانى كه عذر آلودگى خود و ارتكاب به گناه را محيط ناسالم مىدانستند و مىگفتند: «كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ»، مىفرمايد: زمين خداوند كه پهناور بود، چرا به مكانى ديگر هجرت نكرديد؟ «قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً» «2» البتّه با توجّه به عبارت «مستضعفين»، معلوم مىشود كه اگر توانايى امر به معروف و نهى از منكر باشد، بايد به اين مهم اقدام نمود و جامعه را ترك نكرد و آن را مورد اصلاح قرار داد.
امام صادق عليه السلام مىفرمايد: هنگامى كه در محل و سرزمينى كه در آن زندگى مىكنى نافرمانى و معصيت خدا مىكنند، از آنجا به جايى ديگر هجرت كن. «اذا عصى اللّه فى ارض انت فيها فاخرج منها الى غيرها» «3»
چنانكه هجرت براى آموختن علم و دانش و براى بيان آموختههاى خود به ديگران نيز لازم است. «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ» «4»
در صدر اسلام دو هجرت رخ داده است: يكى در سال پنجم بعثت، هجرت گروهى از مسلمانان به سرزمين حبشه و ديگرى در سال سيزدهم بعثت، هجرت از مكّه به مدينه.
«1». الصحيح من سيرة النّبى، علّامه جعفر مرتضى، ج 3، ص 40.
«2». نساء، 97.
«3». بحار، ج 19، ص 35.
«4». توبه، 122.
جلد 3 - صفحه 364
پیام ها
1- اسلام، ايمان و عقيده، بدون تلاش و مجاهدت كافى نيست. مسلمانان صدر اسلام، يا مهاجر بودند يا پناهدهنده مهاجران، يا جهادگر و يا حامى مجاهدان. إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ ... وَ الَّذِينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا (شرايط متفاوت براى هركس تكليف خاصّى مىآورد، براى يكى هجرت و براى ديگرى پناهدادن به مهاجران.)
2- رابطهى ولايى، مخصوص كسانى است كه اهل هجرت، جهاد و كمك به ديگران باشند. «أُولئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ»
3- خداوند ميان مهاجران و انصار حقّ ولايت مقرّر كرده است. «وَ الَّذِينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ»
4- هجرت به سوى جامعهى اسلامى، شرط ولايت است و كسى كه هجرت نكند، ولايت ندارد. لَمْ يُهاجِرُوا ما لَكُمْ مِنْ وَلايَتِهِمْ ...
5- در جامعهى اسلامى بايد ميان مجاهدان ومهاجران با مرفّهان هجرت گريز، فرق باشد. «آمَنُوا وَ لَمْ يُهاجِرُوا»
6- كسى كه هجرت نكند، نه او را يارى كنيد و نه از او يارى بخواهيد. (كلمهى «وَلايَتِهِمْ» را دو گونه مىتوان معنا كرد: يكى «ولايت و حمايت شما از آنان» و ديگرى «كمك و حمايت آنان از شما»)
7- بايد از متخلّفان پيشين كه خواهان پيوستن به مسلمانان هستند، با آغوش باز استقبال كرد. «حَتَّى يُهاجِرُوا» (آرى، همينكه تاركان هجرت، هجرت كردند، شما آنان را حمايت كنيد)
8- اگر مسلمانانِ ديگر مناطق، تحت فشار كفر قرار گرفتند، نسبت به استمدادشان نبايد بىتفاوت بود. «إِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ»
9- در روابط با ديگران بايد اهمّ و مهم در نظر گرفته شود. مادامى كه كفّار به پيمانهاى خود با مسلمانان پايبند هستند، نمىتوان براى حمايت مسلمانانِ
جلد 3 - صفحه 365
زير سلطهى آنان اقدامى كرد. «إِلَّا عَلى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِيثاقٌ»"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه_۷۲_جز۱۰
@tafsir_qheraati ایتا