"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَدَلَّاهُما بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ ناداهُما رَبُّهُما أَ لَمْ أَنْهَكُما عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُلْ لَكُما إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُما عَدُوٌّ مُبِينٌ «22»
جلد 3 - صفحه 39
پس شيطان آن دو را با فريب و حيله به سقوط (و پرتگاه گناه) كشاند، پس چون از آن درخت (نهى شده) چشيدند، زشتى برهنگىشان براى آنان آشكار شد و به (پوشاندن خويش با) چسباندن برگ درختان بهشت بر خود پرداختند و خداوند ندايشان داد: آيا شما را از آن درخت نهى نكردم و به شما نگفتم كه شيطان براى شما دشمنى آشكار است؟!
نکته ها
«دلى» از «تدليه»، به معناى نزديك كردن است و اشاره به دلو و طناب براى وصول و رسيدن به هدفى است. گويا ابليس با طناب غرور، آنها را به چاه فريب انداخت.
«يَخْصِفانِ» از «خصف»، به معناى جمع كردن، دوختن و وصله كردن است.
خطاب خداوند با كلمهى «ندا» آمده است، «ناداهُما»، ندا براى خطاب دور است، گويا آدم و همسرش با خوردن از درخت نهى شده، از قرب خدا دور شدند.
عدّهاى از مفسّران مانند سيد مرتضى، طبرسى و ابوالفتوح رازى مىگويند: اخراج حضرت آدم از بهشت و آمدن به زمين، از باب مصلحت بود نه از جهت عقوبت و جزا. «1»
پیام ها
1- زن و مرد، هر دو در تيررس وسوسهى شيطانند. «فَدَلَّاهُما»
2- حربهى شيطان، فريب و غرور است. «بِغُرُورٍ»
3- تمايل به وسوسههاى شيطان، همچون دستيابى به طنابى سست و كوتاه و سقوط در چاه گناه است. «فَدَلَّاهُما»
4- توجّه نكردن به فرمانها و ارشادات الهى مهم است، چه كم باشد چه زياد. «فَلَمَّا ذاقَا» در ارتكاب گناه، كوچك و بزرگ مطرح نيست، مهم گستاخى انسان است. لذا گاهى گناه اندك نيز باعث رسوايى وسقوط انسان مىشود.
5- برهنگى، نوعى كيفر الهى است، (نه نشانهى كمال و تمدّن). «فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما ...»
«1». تفسير اثنىعشرى.
جلد 3 - صفحه 40
6- گاهى سقوط گام به گام است؛ ابتدا ايجاد فكر انحرافى، «فَدَلَّاهُما بِغُرُورٍ» سپس انجام منهيّات و خوردن چيزهاى ممنوع، «فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ» و آنگاه سقوط و برهنگى. «بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما»
7- زشتى برهنگى و كرامت پوشش، جزو فطرت انسان است. «وَ طَفِقا يَخْصِفانِ»
8- پوشش ارزش است، گرچه با سادهترين وسيله باشد. «وَرَقِ الْجَنَّةِ»
9- احكام و اوامر ونواهى و هشدارهاى خداوند همواره در جهت رشد و تربيت انسان است. «ناداهُما رَبُّهُما أَ لَمْ أَنْهَكُما»
10- حضرت آدم و حوّا پس از خوردن از آن درخت ممنوعه، از جايگاه عالى خود دور شدند. «تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ» و نفرمود: «هذِهِ الشَّجَرَةَ»
11- خداوند بدون اتمام حجّت، كسى را توبيخ نمىكند. أَ لَمْ أَنْهَكُما ... أَقُلْ لَكُما
12- در مسير راه خدا، لازم است دشمنان را بشناسيم. «عَدُوٌّ مُبِينٌ»
13- با آنكه دشمنى شيطان آشكار است؛ امّا انسان از خطر و دشمنى او غافل مىشود. «عَدُوٌّ مُبِينٌ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه_۲۲_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ «23»
(آدم و حوّا) گفتند: پروردگارا! ما بر خويشتن ستم كرديم و اگر ما را نبخشايى و رحم نكنى، قطعاً از زيانكاران خواهيم بود.
نکته ها
شيطان و آدم هر دو نافرمانى كردند؛ امّا شيطان نسبت به نافرمانى خود (ترك سجده)، به عدل و حكمت الهى اعتراض و استكبار كرد و برترى نژاد خود را مطرح ساخت و پشيمان هم نشد؛ امّا حضرت آدم و حوّا، به كار خلاف خود اعتراف كردند و از خداوند تقاضاى
جلد 3 - صفحه 41
بخشايش كردند. «1»
پیام ها
1- در برابر ستمهايى كه به خود روا مىداريم بايد از خداوند استمداد جوييم و آنها را جبران كنيم. قالا رَبَّنا ظَلَمْنا ...
2- آدم و حوّا، هم در تخلّف شريك بودند، هم در جبران گذشته و عذرخواهى. «ذاقَا، قالا رَبَّنا»
3- هرگونه خلافى، ظلم به خويشتن است، چون مخالفت با فرمان خدا مخالفت با تكامل و سعادت واقعى خود است. «ظَلَمْنا أَنْفُسَنا»
4- از آداب دعا و استغفار، ابتدا اعتراف به گناه است. «قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا»
5- نخستين خواستهى بشر از خدا، تقاضاى عفو ورحمت بود. «وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا»
6- مهمترين مسأله براى گناهكار، مغفرت الهى است، سپس درخواستهاى ديگر. «إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا»
7- عنايت و لطف و مهربانى خدا، جلوى خسارت ابدى را مىگيرد. إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا ... لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ
«1». تفسير نمونه.
پانویس"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه_۲۳_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى حِينٍ «24»
(خداوند) فرمود: فرود آييد، بعضى از شما دشمن بعض ديگريد و تا مدّتى (معيّن) براى شما در زمين جايگاه و وسيلهى بهرهگيرى خواهد بود.
قالَ فِيها تَحْيَوْنَ وَ فِيها تَمُوتُونَ وَ مِنْها تُخْرَجُونَ «25»
(او) فرمود: در اين زمين زندگى مىكنيد و در آن مىميريد و از آن (براى محاسبهى روز قيامت،) بيرون آورده مىشويد.
جلد 3 - صفحه 42
نکته ها
مخاطبان جملهى «اهْبِطُوا»، يا آدم و حوّا و ابليس هستند و يا آدم و حوّا و ذريّه آنها. البتّه در يك جا ابليس به تنهايى مورد خطاب قرار گرفته است، «فَاهْبِطْ مِنْها» «1» و در جاى ديگر آدم و حوّا، «قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِيعاً» «2» كه اگر جايگاه هبوط آنها يكى باشد، ممكن است «اهْبِطُوا» جمع بين آنها باشد.
مراد از «هبوط»، آمدن به زمين است، زيرا به دنبال آن مىفرمايد: «وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ»
گرچه خداوند توبهى آدم و حوّا را پذيرفت، «فَتابَ عَلَيْهِ» «3»، ولى اثر وضعى گناه باقى است. اثر وضعى آن ترك اولى و نافرمانى آدم و حوّا، خروج از آن جايگاه بهشتى و هبوط به زمين بود. «اهْبِطُوا»
پیام ها
1- از آثار وضعى خلاف و گناه نمىتوان گريخت. «قالَ اهْبِطُوا»
2- گاهى عملكرد والدين، در هبوط و سقوط نسل آنان هم اثر مىگذارد. قالَ اهْبِطُوا ...
3- بهشت آدم و حوّا، مكانى غير از زمين وبالاتر وبرتر از آن بود. «اهْبِطُوا»
4- دنيا جايگاه تنازع و تزاحم و تضادّ است و انسانها به خاطر تزاحم منافع و غرائز، با هم درگير مىشوند. «بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ»
5- زندگى دنيوى و بهرهورى از آن ابدى نيست. «إِلى حِينٍ»
6- انسان، پس از مرگ دوباره زنده خواهد شد. «مِنْها تُخْرَجُونَ» آدم از اين ناراحت و غمگين بود كه پنداشت ديگر به بهشت و زندگى جاويد نخواهد رسيد، خداوند فرمود: «پس از زندگى دنيا مىتواند به بهشت جاويد برسد».
7- مدّت ونهايت زندگى دنيوى براى بشر معلوم نيست. («حِينٍ» نكره آمده است)
«1». اعراف، 13.
«2». طه، 123.
«3». بقره، 37.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 43
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۲۵_۲۴_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُوارِي سَوْآتِكُمْ وَ رِيشاً وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِكَ خَيْرٌ ذلِكَ مِنْ آياتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ «26»
اى فرزندان آدم! همانا بر شما لباسى فروفرستاديم تا هم زشتى (برهنگى) شما را بپوشاند و هم زيورى باشد، و (لى) لباس تقوا همانا بهتر است. آن، از نشانههاى خداست، باشد كه آنان پند گيرند (و متذكّر شوند).
نکته ها
پس از نقل داستان حضرت آدم، خداوند در اين سوره چهار بار (در اين آيه و آيات 27، 31 و 35)، فرزندان آدم و نسل بشر را خطاب قرار داده و به امورى همچون: حفظ لباس تقوا، فريب شيطان را نخوردن، در خوراكىها و آشاميدنىها و تجمّلات اسراف نكردن و پذيرفتن دعوت انبيا، سفارش كرده است.
«ريش»، به معناى پر پرندگان است كه براى آنها، هم پوشش است و هم وسيلهى زيبايى، همچنين به لباسى كه براى انسان نوعى زينت به حساب آيد، ريش گفته مىشود.
همهى نعمتها به دست خداوند است و از خزينهى غيب الهى سرازير مىشود، چنانكه خداوند مىفرمايد: «وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» «1» هيچ چيز نيست، جز آنكه گنجينههاى آن نزد ماست و جز به اندازهى معلوم، فرو نمىفرستيم. و مىفرمايد: «وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ» «2»، وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ... «3».
پس مراد از نزولِ لباس از سوى خداوند، آفرينش و قرار دادن آن در اختيار انسان است. «أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً»
مراد از «لِباسُ التَّقْوى»، لباسى است كه بر اساس تقوا، تواضع، پاكى و پاكدامنى باشد و به هر يك از خشيت، طاعت، عفّت، حيا و عمل صالح نيز تعبير شده است. «4»
«1». حجر، 21.
«2». حديد، 25.
«3». زمر، 6.
«4». تفسير منهجالصادقين.
جلد 3 - صفحه 44
پیام ها
1- توجّه به نعمتهاى الهى، عامل عشق به خدا و دورى از غفلت است. قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ ... لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ
2- لباس، زمانى نعمت الهى است كه بدن را بپوشاند. «يُوارِي سَوْآتِكُمْ»
3- گرچه در تهيّهى لباس، علاوه بر عوامل طبيعى انسانها نيز تلاش مىكنند، ولى همهى اينها به دست خداست. «أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً»
4- پوشش وپوشاندن كار خداست، «أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُوارِي»، ولى برهنگى و برهنه كردن كار شيطان است. فَوَسْوَسَ ... لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُورِيَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما
5- لباس، نعمت الهى است، «لِباساً يُوارِي» و برهنگى و خلع لباس، كيفر گناه. «فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما»
6- پوشش و آراستگى با پوشاك و لباسهاى زيبا، مطلوب و محبوب خداوند است. «قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً ... وَ رِيشاً» آراستن و زينت و بهرهبردن از لباسهاى زيبا تا آنجا كه به اسراف كشيده نشود، مانعى ندارد.
7- معنويّت در كنار مادّيت، تقوا در كنار زينت لازم است. «رِيشاً وَ لِباسُ التَّقْوى»، و گرنه لباس مىتواند وسيلهى: اسراف، تكبّر، فساد، خودنمايى، مدپرستى، شهوترانى، فخرفروشى و امثال آن شود.
8- آن گونه كه در لباس مادى، پوشش عيوب، حفاظت از سرما و گرما و زيبايى مطرح است، تقوا هم عامل پوشش عيوب است، هم نگهدارنده از گناه و هم مايهى زيبايى معنوى انسان مىباشد. «لِباسُ التَّقْوى»
9- از خاك، پنبه مىرويد، از حيوان، پشم توليد مىشود و از آب دهان كرم، ابريشم، اينها همه از آيات الهى است كه مىتواند مايهى تذكّر و بيدارى انسان باشد. «ذلِكَ مِنْ آياتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 45
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
پرش به بالا↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 4، ص 608.
پرش به بالا↑ تفسیر كشف الاسرار.
پرش به بالا↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 355"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۲۶_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
هدایت شده از تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
بیاییم با پیوستن به کانال تفسیر صوتی استاد قرائتی و گوش دادن روزی یک آیه تفسیر قرآن از عمل کنندگان به قرآن باشیم(حدود ۱۰ دقیقه در روز)
@tafsir_qheraati
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا بَنِي آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِيُرِيَهُما سَوْآتِهِما إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ «27»
اى فرزندان آدم! مبادا شيطان فريبتان دهد، آنگونه كه پدر و مادرِ (نخستين) شما را از بهشت بيرون كرد، (با وسوسهى خوردن از آن درخت) لباس را از تن آن دو بركند تا عورتهايشان را بر آنان آشكار سازد. همانا شيطان و گروهش شما را از آنجا كه شما آنها را نمىبينيد مىبينند. ما شياطين را دوستان و سرپرستان كسانى كه ايمان نمىآورند قرار داديم.
نکته ها
آيهى قبل، از لباس به عنوان نعمت ياد كرد، اينجا هشدار مىدهد كه مواظب باشيد شيطان اين لباس و نعمت را از شما نگيرد.
شيطان گرچه اهل ايمان را نيز وسوسه مىكند و به لغزش مىاندازد، ولى نمىتواند ولايت و سلطهاى كامل بر آنها پيدا نمايد، «وَ ما كانَ لِي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ» «1» زيرا مؤمن، با توبه و پناه بردن به خدا نجات مىيابد. آرى، شيطان تنها بر كافران سلطه دارد.
از اينكه ما شيطان را نمىبينيم گمان نكنيم كه او هم ما را نمىبيند، بلكه او در هر مكان كه زمينهى گناه فراهم باشد حاضر است و بدنبال فتنه و فريب مىباشد.
پیام ها
1- از تاريخ و سرنوشت ديگران عبرت بگيريم. «كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ»
2- خود را بيمه شده و به دور از انحراف ندانيم، حضرت آدم كه مسجود فرشتگان بود، با فريب شيطان از جايگاه خود دور شد. أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ ...
3- برهنگى وكشف حجاب، عامل خروج از جايگاه قرب الهى است. «فَاخْرج أَبَوَيْكُمْ ... يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما»
«1». ابراهيم، 22.
جلد 3 - صفحه 46
4- هرگونه برنامه و تبليغاتى كه به برهنگى بيانجامد، شيطانى است. لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ ... يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما
5- هدف شيطان، برهنگى زن و مرد در برابر يكديگر است. «لِيُرِيَهُما سَوْآتِهِما»
6- شيطان تنها نيست، بلكه گروه و ايادى دارد. «إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ» چنانكه در جاى ديگر مىخوانيم: «وَ جُنُودُ إِبْلِيسَ» «1»
7- چون شيطان را نمىبينيم، از او غافل نباشيم و هميشه آماده باشيم. «لا يَفْتِنَنَّكُمُ ... لا تَرَوْنَهُمْ» زيرا فريبندگى شيطان به خاطر ناپيدايى اوست.
8- برهنگى، نشانهى عدم ايمان و سلطهى شيطان است. يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما ... أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ
9- سلطهى شيطان، به خاطر اعمال خود انسان است. «أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ»
10- سنّت خداوند آن است كه شيطان بر كافران و منكران حاكم شود. «إِنَّا جَعَلْنَا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ»
11- ايمان به خداوند، مانع ولايت و حاكميّت شيطان بر انسان مىشود. «أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ»
«1». شعراء، 95.
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۲۷_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ «28»
و هرگاه كار زشتى كنند، (در توجيه آن) گويند: ما پدران خود را بر اين كار يافتيم و خداوند ما را به آن دستور داده است. بگو: خداوند هرگز به كارهاى زشت فرمان نمىدهد. آيا چيزى را كه نمىدانيد به خدا نسبت مىدهيد؟!
جلد 3 - صفحه 47
نکته ها
در تفاسير مىخوانيم كه اين آيه مربوط به برهنگى، مشركان در حال طواف است كه در جاهليّت مرسوم بوده است. آنان اين كار را به تقليد از نياكان خود انجام مىدادند؛ امّا مدّعى مىشدند كه خداوند دستور داده اينچنين طواف كنند!
زشتكاران از نياكان خود تقليد مىكنند و شرك خود را به خدا نسبت مىدهند و مىگويند: «لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا» «1»، «لَوْ شاءَ اللَّهُ ما عَبَدْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ» «2» اين خواست خداوند بوده كه ما مشرك شديم و مىپنداشتند چون خدا به آنان مهلت داده، پس يا راضى به فحشا و زشتىهاى آنان است و يا به آن فرمان داده است.
در اين آيه، آنها ابتدا نياكان خود را مطرح كردند، «وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا» سپس فرمان خدا را «وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها»، شايد به اين دليل باشد كه كار نياكان، نزد آنان مهمتر از فرمان خداست.
پیام ها
1- توجيه گناه، بزرگتر از خود گناه و نشانهى سلطه و نفوذ شيطان است. «أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ ... قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا» چه توجيه اجتماعى (نياكان) و چه توجيه مذهبى (امر خدا به زشتىها).
2- پايبندى به روش زشت و غلط نياكان و بدعت در دين، نشانه ولايت شيطان و عدم ايمان است. إِنَّا جَعَلْنَا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ ... إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا ...
3- فساد و زشتى برخى اعمال، روشن و فطرى است. «فاحِشَةً» («فاحشه» به گناهى گفته مىشود كه قباحت و زشتى آن روشن باشد)
4- گاهى انحرافات انسان، براى نسلهاى بعدى الگو مىشود و منحرفان، بار گناه نسلهاى آينده را نيز به دوش مىكشند. «وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا»
5- روش گذشتگان، هميشه ارزشمند نيست و تقليد نابجا از پيشينيان ممنوع
«1». انعام، 148.
«2». نحل، 35.
جلد 3 - صفحه 48
است. «قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا»
6- خداوند در هيچ زمانى به زشتى فرمان نمىدهد. وَ اللَّهُ أَمَرَنا ... إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ (پاسخ فعل ماضى را با فعل مضارع مىدهد تا نشانهى استمرار باشد)
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۲۸_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا