"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالُوا تَاللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّى تَكُونَ حَرَضاً أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهالِكِينَ «85»
(فرزندان يعقوب به پدرشان) گفتند: به خدا سوگند تو پيوسته يوسف را ياد مىكنى، تا آنكه بيمار و لاغر شوى و (يا مشرف به مرگ و) از بين بروى.
نکته ها
«حرض»، به شخصى گويند كه عشق يا اندوه و حزن، او را فرسوده كرده باشد.
پیام ها
1- يوسفها همواره بايد در يادها باشند. «تَفْتَؤُا تَذْكُرُ يُوسُفَ» (اولياى خدا در دعاى ندبه، يوسف زمان را صدا مىزنند و گريه مىكنند.)
2- اگر مىخواهيد ببينيد چقدر كسى را دوست داريد، ببينيد چقدر به ياد او هستيد. «تَفْتَؤُا تَذْكُرُ يُوسُفَ»*
3- آن كه يوسف را مىشناسد، سوزى دارد كه افراد عادّى آن را درك نمىكنند.
«تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّى تَكُونَ حَرَضاً»
4- مسايل روحى وروانى، در جسم اثر مىگذارد. «حَرَضاً أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهالِكِينَ» (فراق مىتواند انسان را بشكند و يا بكشد، تا چه رسد به داغ و مصيبت.)
جلد 4 - صفحه 268
5- حساب عاطفه پدرى، از علاقههاى عادّى جداست. «تَكُونَ مِنَ الْهالِكِينَ»"
#تفسیر_سوره_یوسف_آیه_۸۵_جز۱۳
#سوره_مبارکه_یوسف
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ «86»
(يعقوب) گفت: من ناله (آشكار) وحزن (پنهان) خود را فقط به خدا شكايت مىبرم و از (عنايت و لطف) خداوند چيزى را مىدانم كه شما نمىدانيد.
نکته ها
«بث» به حزن شديد گفته مىشود كه گويا شدّت آن باعث شده كه دارندهاش نتواند آن را بيان كند.
حضرت آدم از كار خود به درگاه خدا ناله نمود؛ «قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا» «1» و حضرت ايّوب از بيمارى خود؛ «أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ» «2» و حضرت موسى از فقر و ندارى؛ «رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ» «3» و حضرت يعقوب از فراق فرزند. «إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي»
پیام ها
1- آنچه مذموم است، يا سكوتى است كه بر قلب واعصاب فشار مىآورد و سلامت انسان را به مخاطره مىاندازد و يا ناله و فرياد در برابر مردم است كه موقعيّت انسان را پايين مىآورد، امّا شكايت بردن به نزد خداوند مانعى ندارد. إِنَّما أَشْكُوا ... إِلَى اللَّهِ
2- موحّد، درد دل خود را تنها با خدا در ميان مىگذارد. إِنَّما أَشْكُوا ... إِلَى اللَّهِ
دست حاجت چو برى، نزد خداوندى بر
كه كريم است و رحيم است و غفور است و ودود
نعمتش نامتناهى، كرمش بى پايان
هيچ خواننده از اين در نرود بىمقصود
3- افراد ظاهربين از كنار حوادث به راحتى مىگذرند، ولى انسانهاى ژرفنگر
«1». اعراف، 23.
«2». انبياء، 83.
«3». قصص، 24.
جلد 4 - صفحه 269
آثار و حوادث را تا قيامت مىبينند. أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ...
4- يعقوب به زنده بودن يوسف و سرآمدن فراقش و به حقايقى دربارهى خدا و صفات او آگاه بود كه بر ديگران پوشيده بود. «أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»
5- شايد «ما لا تَعْلَمُونَ» همان رؤياى يوسف باشد كه يعقوب در آغاز آن را تعبير كرده بود"
#تفسیر_سوره_یوسف_آیه_۸۶_جز۱۳
#سوره_مبارکه_یوسف
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخِيهِ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ «87»
اى پسرانم! (بار ديگر به مصر) برويد و از يوسف و برادرش جستجو كنيد و از رحمت خداوند مأيوس نشويد، حقّ اين است كه جز گروه كافران، از رحمت خداوندى مأيوس نمىشوند.
نکته ها
«تحسّس» جستجوى چيزى از راه حس است. «تجسّس» به جستجو كردن در مورد بدىها و «تحسس» به جستجو كردن در مورد خوبىها گفته مىشود.
به تعبير راغب، «رَوْح» و «روح» به معناى جان است، ولى «رَوح» درموارد فَرَج و رحمت به كار مىرود، گويا با گشايش گره و مشكل، جان تازهاى در انسان دميده مىشود.
در تفسير تبيان آمده است: روح از ريح است، همان گونه كه انسان با وزش باد احساس راحتى مىكند با رحمت الهى نيز انسان شادمان مىگردد.
براساس روايات، يأس از رحمت خدا، از گناهان كبيره است. «1»
پیام ها
1- پدر نبايد با فرزندانش قطع رابطهى دائمى كند. وَ تَوَلَّى عَنْهُمْ ... يا بَنِيَ
2- شناخت، نياز به حركت دارد. «اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا»
«1». منلايحضرهالفقيه، باب معرفة الكبائر.
جلد 4 - صفحه 270
3- رسيدن به لطف الهى، با تنبلى سازگار نيست. «اذْهَبُوا، وَ لا تَيْأَسُوا»
4- اولياى خدا، هم خود مأيوس نمىشوند هم ديگران را از يأس باز مىدارند. «لا تَيْأَسُوا»
5- يأس، نشانهى كفر است. لا يَيْأَسُ ... إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ زيرا مأيوس شده، در درون خود مىگويد: قدرت خدا تمام شده است."
#تفسیر_سوره_یوسف_آیه_۸۷جز۱۳
#سوره_مبارکه_یوسف
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قالُوا يا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ «88»
پس هنگامى كه (مجدداً) بر يوسف وارد شدند، گفتند: اى عزيز! قحطى ما و خاندان ما را فراگرفته و (براى خريد گندم) بهاى اندكى با خود آوردهايم، (اما شما كارى به پول اندك ما نداشته باش) سهم ما را بطور كامل وفا كن و بر ما ببخش، زيرا كه خداوند كريمان و بخشندگان را پاداش مىدهد.
نکته ها
«بضاعت» به مالى گويند كه عنوان «بها» به خود بگيرد. «مُزْجاةٍ» از ريشهى «ازجاء» به معناى طرد كردن است. از آنجايى كه معمولًا فروشندگان بهاى كم را برمىگردانند، «بضاعت مزجاة» گفته شده است.
برخى از مفسران گفتهاند: مراد از «تَصَدَّقْ عَلَيْنا» درخواست بازگرداندن بنيامين است.
در روايات آمده است: يعقوب نامهاى براى يوسف نوشت كه محتواى آن تجليل از يوسف، بيان قحطى كنعان، تقاضاى آزادى بنيامين و تبرئه فرزندان از سرقت بود و به همراه فرزندان براى يوسف فرستاد. وقتى يوسف در مقابل برادران آن نامه را خواند، بوسيد و بر چشم گذاشت و گريهاى كرد كه قطرات اشك بر لباسش نشست.
برادران كه هنوز يوسف را نمىشناختند شگفتزده بودند كه اين همه احترام به پدر ما براى چيست؟ كمكم برق اميدى در دل آنها روشن شد. خنده يوسف را چون ديدند، با خود گفتند
جلد 4 - صفحه 271
نكند او يوسف باشد. «1»
پیام ها
1- براى يعقوب، يوسف مطرح است؛ «فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ» ولى براى فرزندان گندم. «فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ»
2- تحقير كنندگان، روزى تحقير مىشوند. فرزندانى كه با غرور مىگفتند: «نَحْنُ عُصْبَةٌ» ما قوى هستيم، «سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ» برادر ما دزد بود، «إِنَّ أَبانا لَفِي ضَلالٍ» پدر ما در گمراهى آشكار است، امروز با حقارت مىگويند: «مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ»
3- براى درخواست كمك و مساعدت، فرهنگ خاصّى لازم است:
الف: تجليل از كمك كننده. «أَيُّهَا الْعَزِيزُ»
ب: بيان حال و نياز خود. «مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ»
ج: كمبود بودجه (فقر مالى). «بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ»
د: ايجاد انگيزه در كمك كننده. «تَصَدَّقْ عَلَيْنا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ»
4- فقر و نياز، انسان را ذليل مىكند. «مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ»
آنچه شيران را كند روبَه مزاج
احتياج است احتياج است احتياج
«1». تفسير نمونه."
#تفسیر_سوره_یوسف_آیه_۸۸جز۱۳
#سوره_مبارکه_یوسف
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَ أَخِيهِ إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ «89»
(يوسف) گفت: آيا دانستيد با يوسف و برادرش چه كرديد آنگاه كه شما نادان بوديد.
نکته ها
در يك سؤال ممكن است اهداف گوناگونى نهفته باشد، اهدافى مثبت و سازنده و يا منفى و آزاردهنده، سؤال يوسف كه پرسيد آيا مىدانيد با يوسف و برادرش چه كرديد؟، ممكن است
جلد 4 - صفحه 272
براى اين باشد كه من ماجرا را مىدانم. يا اينكه ممكن است هدف از سؤال اين باشد كه كار بدى كرديد، توبه كنيد و ممكن است هدفش تشفّى خاطر بنيامين باشد كه در جلسه حضور دارد و ممكن است هدفش سرزنش و توبيخ و ملامت يا به رخ كشيدن عزّت خود و يا سرزنش به اينكه با اين همه جنايت چرا اميد تصدّق داريد؟
درميان غرضهايى كه مطرح شد، سه مورد اوّل با مقام يوسف سازگارى دارد، ولى باقى موارد با فتوّت و كرامتى كه آيات بعد از يوسف گزارش مىكند، همخوانى ندارند. او عليرغم اينكه نسبت دزدى شنيد، چيزى نگفت و سرانجامِ كار به برادران گفت: «لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ»
جهل، تنها به معناى ندانستن نيست، بلكه غلبه هوسها نوعى بىتوجّهى است. انسان گناهكار هر چند عالم باشد، جاهل است چون توجّه ندارد و آتش دوزخ را براى خود مىخرد.
پیام ها
1- پرونده خطاها و گناهان روزى گشوده خواهد شد. «هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ»*
2- فتوّت در آن است كه جزئيات خلاف مطرح نشود. «ما فَعَلْتُمْ»
3- وقتى به قدرت رسيديد، ديگر مظلومان را فراموش نكنيد. «ما فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَ أَخِيهِ»*
4- فتوّت در آن است كه راه عذر به خطاكار تلقين شود. «إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ»"
#تفسیر_سوره_یوسف_آیه_۸۹جز۱۳
#سوره_مبارکه_یوسف
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As