eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2.2هزار دنبال‌کننده
102 عکس
24 ویدیو
2 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54 تاریخ ایجاد کانال ۱۳۹۹/۸/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى‌ أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعاً وَ يُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ «65» بگو: او تواناست كه از بالاى سرتان يا از زير پايتان عذابى بر شما بفرستد يا شما را به صورت گروه‌هاى گوناگون با هم درگير كند، و طعم تلخ جنگ و خونريزى را توسط يكديگر به شما بچشاند. بنگر كه چگونه آيات را گونه‌گون بازگو مى‌كنيم، باشد كه بفهمند. وَ كَذَّبَ بِهِ قَوْمُكَ وَ هُوَ الْحَقُّ قُلْ لَسْتُ عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ «66» و قوم تو اين قرآن را تكذيب كردند، با آنكه سخن حقّى است، بگو: من وكيل و عهده‌دار ايمان آوردن شما نيستم. جلد 2 - صفحه 481 نکته ها «لبس» به معناى آميختن، و «شيع» جمع «شيعه»، به معناى گروه است. در آيه‌ى قبل، قدرت نجات‌بخش الهى مطرح شد، اينجا قدرت قهر و عذاب او. امام باقر عليه السلام فرمودند: مراد از عذاب آسمانى، دود و صيحه و مراد از عذاب زمينى، فرورفتن در آن و مراد از «يَلْبِسَكُمْ شِيَعاً»، تفرقه در دين و بدگويى و كشتن يكديگر است. «1» شايد آن حضرت در مقام بيان بعضى از نمونه‌ها بوده‌اند نه تمام مصاديق، زيرا مثلا عذاب فوق شامل فشار طاغوت‌ها كه حاكم بر مردمند و عذاب تحت شامل قهرى بدنبال نافرمانى مردم از رهبر حقّ كه از مردم و در مردم و هم سطح آنان است نيز مى‌شود. تعابير گوناگونى در قرآن خطاب به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله، اين مضمون را بيان مى‌كند كه پيامبر مسئولِ ابلاغ دين خداست، نه اجبار مردم به ايمان آوردن. از جمله: «ما جَعَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً» «2»، «لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ» «3»، «ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ» «4»، «ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ» «5»، «أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ» «6»، «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ» «7»، «إِنْ أَنْتَ إِلَّا نَذِيرٌ» «8» و «قُلْ لَسْتُ عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ». پیام ها 1- يكى از وظايف پيامبر، يادآورى قدرت بى‌مانند خداوند است. «قُلْ هُوَ الْقادِرُ» 2- شرك، زمينه‌ساز دريافت انواع عذاب‌هاست. ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ قُلْ هُوَ الْقادِرُ ... 3- خداوند، هم نجات‌بخش است، هم عذابگر، آنكه آگاهانه سراغ غير خدا مى‌رود، بايد منتظر عذاب باشد. قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى‌ أَنْ يَبْعَثَ‌ ... 4- تفرقه و تشتّت، از عذاب‌هاى الهى و در كنار عذاب آسمانى و زمينى مطرح شده است. «يَلْبِسَكُمْ شِيَعاً» «1». تفسير نورالثقلين. «2». انعام، 107. «3». غاشيه، 22. «4». ق، 45. «5». مائده، 99. «6». يونس، 99. «7». بقره، 256. «8». فاطر، 23. جلد 2 - صفحه 482 5- گاهى مردم، به وسيله‌ى مردم و با دست يكديگر عذاب و تنبيه مى‌شوند. «يُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ» 6- مبلّغان دينى بايد از روشهاى گوناگونى براى ارشاد مردم بهره‌گيرند. «انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآياتِ»" ‏‏‏‏۶۵_۶۶_جز۷ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) لِكُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ وَ سَوْفَ تَعْلَمُونَ «67» براى هر خبرى (كه خداوند يا پيامبرش به شما مى‌دهد) وقتى مقرّر است (كه در آن واقع مى‌شود) و به زودى خواهيد دانست. نکته ها در آيه‌ى قبل گفته شد: خداوند قدرت دارد از هرسو برشما عذاب نازل كند، اين آيه مى‌فرمايد: اگر عذابى بر كفّار لجوج نازل نشد، عجله نكنيد، زيرا براى تحقّق هر خبرى زمانى معيّن است. پیام ها 1- تحقّق همه‌ى خبرها و برنامه‌هاى الهى، قطعى و بر اساس حكمت و زمان‌بندى معيّن است. (هيچ حادثه‌اى بدون برنامه و هدف وتصادفى نيست) «لِكُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ» 2- گرچه مجبور به ايمان‌آوردن نيستيد، ولى فكر عاقبت و فرجام كار خودتان باشيد. «وَ سَوْفَ تَعْلَمُونَ» جلد 2 - صفحه 483 3- زود قضاوت نكنيد و مهلت دادن‌هاى الهى را نشانه‌ى غفلت خدا از خودتان نپنداريد. «سَوْفَ تَعْلَمُونَ»" ‏‏‏‏۶۷_جز۷ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى‌ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ «68» و هرگاه كسانى را ديدى كه در آيات ما (به قصد تخطئه،) كندوكاو مى‌كنند، از آنان روى بگردان تا (مسير سخن را عوض كرده) وارد مطلب ديگرى شوند واگر شيطان تو را به فراموشى انداخت، پس از توجّه، (ديگر) با اين قوم ستمگر منشين. نکته ها «خوض» به معناى كندوكاو وگفتگو به قصد تمسخر و تحقير است، نه براى فهم و درك حقيقت. «1» «بَعْدَ الذِّكْرى‌» ممكن است به معناى تذكّر دادن ديگرى، يا به معناى متذكّر شدن خود انسان باشد. سؤال: پيامبران الهى معصوم هستند، پس چگونه در آيه سخن از نفوذ شيطان در پيامبر مطرح شده است؟ «يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ» پاسخ: تأثير شيطان در به فراموشى كشاندن، مسأله‌اى فرضى است، مثل آيه‌ى‌ «لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ» «2» يا آيه‌ «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ» «3» يعنى اگر مشرك شوى، يا اگر به ما نسبتى ناروا بدهى، نه اينكه چنين شده است. و ممكن است مراد اصلى آيه، پيروان پيامبر باشند، نه خود ايشان، همان‌گونه كه در فارسى‌ «1». تفسير مجمع‌البيان. «2». زمر، 65. «3». حاقّه، 44. جلد 2 - صفحه 484 مى‌گوييم: «به در مى‌گوييم كه ديوار بشنود». مشابه اين مطلب، در سوره‌ى نساء آيه‌ى 140 نيز آمده است: إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ‌ ... اگر شنيديد كه به آيات الهى كفر مى‌ورزند يا مسخره مى‌كنند با آنان منشينيد تا سخن را عوض كنند. در روايات متعدّدى از پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمّه معصومين عليهم السلام از همنشينى با اهل گناه، يا شركت در جلسه‌اى كه گناه مى‌شود و انسان قدرت جلوگيرى از آن را ندارد نهى شده است، حتّى اگر آنان از بستگان انسان باشند. حضرت على عليه السلام به فرزندش وصيّت كرد: خداوند بر گوش واجب كرده كه راضى به شنيدن گناه و غيبت نشود. «1» رسول خدا صلى الله عليه و آله با استناد به اين آيه فرمودند: كسى كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد، در مجلسى كه در آن امامى سبّ مى‌شود و يا از مسلمانى عيب‌جويى مى‌گردد نمى‌نشيند. «2» حضرت على عليه السلام «مجالسة الاشرار تورث سوء الظنّ بالاخيار» همنشينى با بدان، سبب سوء ظنّ به نيكان مى‌شود. «3» پیام ها 1- غيرت و تعصّب دينى خود نسبت به مقدّسات را به دشمنان نشان دهيد. «إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ» 2- اعراض از بدى‌ها ومبارزه‌ى منفى با زشتكاران، يكى از شيوه‌هاى نهى از منكر است. «فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ» 3- توجّه و گوش دادن به سخنان باطل (و ديدن و خواندن كتب و برنامه‌هاى گمراه كننده) نكوهيده است. «4» «يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ» البتّه در مواردى كه براى آگاهى و ردّ و پاسخ دادن توسط اهل فن باشد، اشكالى ندارد. «1». تفسير نورالثقلين. «2». وسائل، ج 16، ص 266. «3». وسائل، ج 16، ص 365. «4». شايد بتوان براى تحريم كتب و برنامه‌هاى ضالّه، به اين آيه استناد كرد. جلد 2 - صفحه 485 4- به جاى هضم شدن در جامعه، يا گروه و مجلس ناپسند، وضع آن را تغيير دهيد. «حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ» 5- اعلام برائت ومحكوم كردن لفظى كافى نيست، بايد به شكلى برخورد كرد. فَأَعْرِضْ‌ ... فَلا تَقْعُدْ 6- مجالست با ظالمان نارواست، پس پرهيز كنيم. «فَلا تَقْعُدْ» 7- شرط تكليف، توجّه و آگاهى است. «إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ» (فراموشى، عذر پذيرفته‌اى است) 8- سخن گفتن به ناحقّ درباره‌ى آيات قرآن، (از طريق استهزا، تفسير به رأى، بدعت و تحريف) ظلم است. «الظَّالِمِينَ» ‏‏‏‏۶۸_جز۷ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ ما عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ وَ لكِنْ ذِكْرى‌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ «69» كسانى كه پروا پيشه كردند، به گناه ستمكاران بازخواست نخواهند شد، ولى بايد آنان را پند دهند تا شايد پرهيزكار شوند. نکته ها آيه‌ى تحريم كه در باره همنشينى با ياوه گويان و مسخره كنندگان نازل شد، عدّه‌اى گفتند: پس به مسجدالحرام هم نبايد برويم و طواف نيز نكنيم، چون دامنه‌ى استهزاشان تا آنجا هم كشيده شده است. اين آيه نازل شد كه حساب مسلمانانِ با تقوا كه به مقدار توان تذكّر مى‌دهند جداست، آنها مسجدالحرام را ترك نكنند. «1» شركت در جلسه‌ى اهل‌گناه به قصد نهى از منكر وارشاد، مانعى ندارد، البتّه براى آنان كه با «1». تفسير نورالثقلين. جلد 2 - صفحه 486 تقوا و نفوذ ناپذيرند، وگرنه بسيارى براى نجات غريق مى‌روند و خود غرق مى‌شوند. شد غلامى كه آب جو آرد آب جو آمد غلام ببرد پیام ها 1- رعايت اهمّ و مهمّ در مسائل، از اصول عقلى و اسلامى است. شنيدن موقّتى ياوه‌ها به قصد پاسخگويى يا نجات منحرفان، جايز است. «وَ ما عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ» 2- تقوا وسيله‌ى حفاظت و بيمه‌ى انسان در مقابل گناه است. (مثل لباس ضد حريق، براى مأموران آتش نشانى) «وَ ما عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ» 3- از همنشينى با ياوه‌سرايان پرهيز كنيم وسخنانشان را استماع نكنيم، ولى اگر به ناچار چيزى به گوش ما، رسيد مانعى ندارد. ما عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ‌ ... مِنْ شَيْ‌ءٍ 4- علاوه بر تقواى خود، بايد به فكر متّقى كردن ديگران نيز باشيم. «وَ لكِنْ ذِكْرى‌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ»" ‏‏‏‏۶۹_جز۷ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ ذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ ذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما كَسَبَتْ لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ وَ إِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لا يُؤْخَذْ مِنْها أُولئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِما كَسَبُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ «70» و كسانى را كه دين خود را به بازى و سرگرمى گرفتند و زندگى دنيا مغرورشان كرده است، رها كن و به وسيله‌ى قرآن پندشان ده تا مبادا به كيفر آنچه كسب كرده‌اند به هلاكت افتند، در حالى كه جز خدا هيچ ياور و شفيعى ندارند، و اگر (انسان در آن روز) هرگونه عوضى (براى كيفر) بپردازد از او پذيرفته نمى‌شود، آنان كسانى هستند كه به سزاى آنچه كسب كرده‌اند به هلاكت افتادند براى آنان شرابى از آب سوزان و عذابى دردناك به كيفر كفر شان خواهد بود. جلد 2 - صفحه 487 نکته ها مراد از رها كردن منحرفان در جمله‌ى‌ ذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ‌ ...، اظهار تنفّر و قطع رابطه كردن با آنان است كه گاهى هم به نبرد با آنها مى‌انجامد، نه اين‌كه تنها به معناى ترك جهاد با آنان باشد. كلمه‌ى‌ «تُبْسَلَ» به معناى محروم شدن از خوبى و به هلاكت رسيدن است. به بازى گرفتن دين، هر زمانى به شكلى خود را نشان مى‌دهد، گاهى با اظهار عقائد خرافى، گاهى با قابل اجرا ندانستن احكام، گاهى با توجيه گناهان و گاهى با بدعت وتفسير به رأى وپيروى از متشابهات و ... است. پیام ها 1- غيرت دينى، سبب طرد افراد بى‌دين و بايكوت كردن مخالفان مكتب در جامعه است. ذَرِ الَّذِينَ‌ ... چنانكه در آيات ديگرى نيز مى‌خوانيم: «فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ» «1»، «ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا» «2» و «لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ» «3» 2- دلبستگى و فريفته شدن به دنيا، زمينه‌ى به بازى گرفتن دين است. الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِباً ... غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا 3- تذكّر و موعظه، مى‌تواند سبب نجات از قهر و عذاب الهى گردد. «وَ ذَكِّرْ بِهِ» 4- در تذكّر و هشدار بايد از قرآن بهره‌گرفت. «وَ ذَكِّرْ بِهِ» 5- به دنيا مغرور نشويم كه در قيامت جز خداوند چيزى به كمك ما نمى‌آيد. «لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ» 6- عامل بدبختى‌هاى انسان، خود او و عملكرد اوست. بِما كَسَبَتْ‌ ... بِما كَسَبُوا ... عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ‌ «1». سجده، 30. «2». حجر، 3. «3». نحل، 127. تفسير نور(10جلدى)، ج‌2، ص: 488" ‏‏‏‏۷۰_جز۷ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قُلْ أَ نَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُنا وَ لا يَضُرُّنا وَ نُرَدُّ عَلى‌ أَعْقابِنا بَعْدَ إِذْ هَدانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّياطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرانَ لَهُ أَصْحابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى‌ وَ أُمِرْنا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ «71» بگو: آيا غير خداوند، چيزى را بخوانيم كه سود و زيانى براى ما ندارد و پس از آنكه خداوند هدايتمان كرد، به عقب باز گشته (و كافر) شويم؟ همچون كسى كه شياطين او را در زمين از راه به در برده‌اند و سرگردان مانده است در حالى كه براى او يارانى (دلسوز) است كه او را به هدايت دعوت كرده (و مى‌گويند:) نزد ما بيا (و حقّ را بپذير ولى او گوشش بدهكار نيست). بگو هدايتى كه از سوى خدا باشد هدايت واقعى است و ما مأموريم كه براى خداى جهانيان تسليم باشيم. وَ أَنْ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ اتَّقُوهُ وَ هُوَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ «72» و (به ما امر شده كه) نماز برپا داريد و از خداوند پروا كنيد، و اوست آنكه همگان نزدش محشور مى‌شويد. نکته ها در آيه‌ى 72، از ميان همه‌ى وظايف به «نماز»، و از ميان همه‌ى عقائد به «معاد» اشاره شده است و اين اهميّت آنها را مى‌رساند. در يكتاپرستى، آرامش وتمركز است، ولى در شرك وچندتاپرستى، گيجى وتحيّر. «أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ» «1» آيا چند ارباب گوناگون بهتر است يا يك خداى قهّار؟ خداوند هم يكى است: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» و هم زود راضى مى‌شود «يا سريع الرّضا»، ولى غير خدا هم زيادند و هم هر كدام توقّعات گوناگونى دارند و زود راضى نمى‌شوند. «1». يوسف، 39. جلد 2 - صفحه 489 پیام ها 1- با سؤال وجدان‌ها را تحريك كنيد. «قُلْ أَ نَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ» 2- شرك، غير منطقى است، چون انگيزه‌ى پرستش، كسب سود يا دفع ضرر است و بت‌ها قادر به هيچ نفع وضرر رساندن نيستند. «لا يَنْفَعُنا وَ لا يَضُرُّنا» 3- از غريزه‌ى منفعت‌خواهى مردم، در راه تبليغ و تربيت آنان استفاده كنيم. «لا يَنْفَعُنا وَ لا يَضُرُّنا» 4- شرك، نوعى عقب‌گرد و ارتجاع اعتقادى است. «نُرَدُّ عَلى‌ أَعْقابِنا» 5- شرك، مايه‌ى سرگردانى و تحيّر است. «حَيْرانَ» 6- در برابر انحرافات، بايد موضع‌گيرى صريح و مكرّر داشت. قُلْ أَ نَدْعُوا ... قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ‌ ... 7- تسليم خدا شدن، مايه‌ى رشد خودماست. «لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ» 8- نماز، همراه تقوا كارساز است. «أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ اتَّقُوهُ» 9- ايمان به معاد و رستاخيز، عامل پيدايش تقوا در انسان است. «وَ اتَّقُوهُ وَ هُوَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ»" ‏‏‏‏۷۱_۷۲_جز۷ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ يَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَ لَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ «73» و او كسى است كه آسمان‌ها و زمين را به حقّ آفريد و روزى كه بگويد: موجود شو، بى درنگ موجود مى‌شود، سخن او حقّ است. (و روز قيامت) روزى كه در «صور» دميده مى‌شود، حكومت تنها از اوست، داناى غيب و شهود است و اوست حكيم و آگاه. جلد 2 - صفحه 490 نکته ها در قرآن دو نوع دميدن در صور آمده است: يكى ويرانگر و ديگرى برانگيزنده‌ى مردم براى رستاخيز. در اين آيه، يك بار آن مطرح شده است، امّا در آيه‌ى 68 سوره‌ى زمر، دميدن در دو صور مطرح است: «وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرى‌ فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ» اگر در آيات قبل، سخن از تسليم بودن در برابر خدا و اقامه‌ى نماز بود، اينجا علّت آن ذكر شده كه آفرينش به دست اوست، او آگاه و حكيم است و از هر چيزى با خبر است. امام صادق عليه السلام درباره‌ى‌ «عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ» فرمودند: غيب آن است كه هنوز نيامده و شهادت آنچه كه بوده است مى‌باشد. «1» پیام ها 1- آفرينش، حكيمانه و هدفدار است. «بِالْحَقِّ»؛ البتّه به اين نكته در آيات متعدّدى اشاره شده است، از جمله: «وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطِلًا» «2» 2- براى اراده‌ى خداوند، هيچ مانعى نيست. «كُنْ فَيَكُونُ» 3- غيب و شهود، نهان و آشكار، براى خداوند يكسان است. «عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ» 4- مبناى حكومت الهى بر حكمت و علم است. لَهُ الْمُلْكُ‌ ... وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ 5- در قيامت، جلوه و نمود قدرت الهى بر همه آشكار مى‌شود، چون آنجا اسباب و وسائل كارساز نيست. «لَهُ الْمُلْكُ» «1». معانى‌الاخبار، ص 146. «2». ص، 27. تفسير نور(10جلدى)، ج‌2، ص: 491" ‏‏‏‏۷۳_جز۷ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَةً إِنِّي أَراكَ وَ قَوْمَكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «74» و (ياد كن) آن هنگام كه ابراهيم به پدرش آزر گفت: آيا بتان را خدايان مى‌گيرى؟ بى شك تو و قومت را در گمراهى آشكار مى‌بينم. نکته ها كلمه‌ى «أب» بطور طبيعى به معناى پدر است، ولى به معناى جدّ مادرى، عمو و مربّى هم گفته مى‌شود. چنانكه فرزندان يعقوب به پدران و عموى پدر خود حضرت اسماعيل نيز اب گفتند: «نَعْبُدُ إِلهَكَ وَ إِلهَ آبائِكَ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ» «1» وپيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نيز فرمود: «أنا و علىّ أبَوا هذه الامّة» «2»، من و على، پدران اين امّتيم. آزر، عموى ابراهيم بود، نه پدرش. پدران ابراهيم همه موحّد بوده‌اند. از علماى اهل سنّت نيز، طبرى، آلوسى و سيوطى مى‌گويند: آزر پدر ابراهيم نبوده است. به علاوه، ابراهيم به پدر و مادر خويش دعا كرد: رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَ‌ ... «3» در حالى كه مسلمان حقّ ندارد براى مشرك طلب مغفرت كند، هرچند فاميل او باشد. از مجموع اينها برمى‌آيد كه «أب» در اين آيه به معناى پدر نيست. به علاوه نام پدر ابراهيم عليه السلام در كتب تاريخ، «تارُخ» ذكر شده است، نه آزر. «4» استغفار حضرت ابراهيم براى عمويش آزر نيز قبل از روشن شدن روحيّه‌ى كفر او و به خاطر وعده‌اى بود كه به او داده بود، و چون فهميد كه حقّ‌پذير نيست، از او تبرّى جست و جدا شد. «فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ» «5» پیام ها 1- خويشاوندى، مانع نهى از منكر نيست. إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ‌ ... «1». بقره، 133. «2». بحار، ج 16، ص 364. «3». ابراهيم، 41. «4». تفسير الميزان. «5». توبه، 114. جلد 2 - صفحه 492 2- ملاك در برخورد، حقّ است نه سنّ و سال. «قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ» (حضرت ابراهيم به عموى خود كه سن بيشتر داشته، آشكارا حقّ را بيان كرده و هشدار داده است.) 3- در شيوه‌ى دعوت به حق، بايد از بستگان نزديك شروع كرد. «لِأَبِيهِ» و بايد از مسائل اصلى سخن گفت. «أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَةً» 4- سابقه‌ى شرك وبت‌پرستى، به پيش از رسالت حضرت ابراهيم بازمى گردد. «أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً» 5- اكثريّت، سابقه و سنّ، باطل را تبديل به حقّ نمى‌كند و همه جا ارزش نيست. «أَراكَ وَ قَوْمَكَ فِي ضَلالٍ» 6- بت‌پرستى، انحرافى است كه وجدان‌هاى سالم و عقل، از آن انتقاد مى‌كنند. أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً ... ضَلالٍ مُبِينٍ‌ 7- گرچه ابراهيم عليه السلام حليم بود، «إِنَّ إِبْراهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ» «1» و پيامبر بايد حتّى با فرعون هم نرم حرف بزند، ولى لحن برخورد حضرت ابراهيم در اين آيه، به خاطر اصرار عمويش بر كفر بود. «إِنِّي أَراكَ وَ قَوْمَكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ» «1». توبه، 114." ‏‏‏‏۷۴_جز۷ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ «75» و اين‌گونه ملكوت آسمان‌ها و زمين را به ابراهيم نشان داديم تا (يقين پيدا كند و) از اهل يقين باشد. نکته ها درباره‌ى ملكوت، بزرگان سخنانى گفته‌اند كه برخى را در اينجا نقل مى‌كنيم: جلد 2 - صفحه 493 كلمه‌ى‌ «مَلَكُوتَ» از «ملك» است و «واو» و «تاء» براى تأكيد و مبالغه به آن افزوده شده است. ملكوت آسمان‌ها يعنى مالكيّت مطلق و حقيقى خداوند نسبت به آنها و مشاهده ملكوت يعنى مشاهده اشيا از جهت انتساب آنها با خداوند. ديد ملكوتى يعنى درك توحيد در هستى و باطل بودن شرك. «1» عوالم هستى به چهار بخش تقسيم شده است: لاهوت (عالم الوهيّت كه جز خدا كسى از آن آگاه نيست)، جبروت (عالم مجرّدات)، ملكوت (عالم اجسام) و ناسوت (عالم كون و فساد و تغيير و تحوّلات). «2» عالم ملكوت، عالم اسرار و نظم و شگفتى‌ها و جهان غيب است. «3» ملكوت آسمان‌ها، عجايب آنهاست. «4» ابراهيم با ديدن ملكوت آسمان‌ها و زمين، بيشتر با سنّت، خلقت، حكمت و ربوبيّت الهى آشنا شد. به فرموده‌ى امام باقر عليه السلام خداوند به چشم ابراهيم عليه السلام، قدرت و نورى بخشيد كه عمق آسمان‌ها و عرش و زمين را مشاهده مى‌كرد. «5» استدلال محكم و برخورد علمى با ديگران، نيازمند ايمان قلبى است. حضرت ابراهيم هم پس از يقين، «لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ» وارد استدلال مى‌شود كه در آيات پس از اين مى‌آيد. «6» حرف «واو» در جمله‌ى‌ «وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ» رمز آن است كه ديد ملكوتى چند هدف داشته كه يكى از آن اهداف، به يقين رسيدن حضرت ابراهيم بوده است. پیام ها 1- آنكه حقّ را شناخت و به آن دعوت كرد و از چيزى نهراسيد، خداوند «ديدِ ملكوتى» به او مى‌بخشد. (همچون حضرت ابراهيم، به مقتضاى آيه قبل) وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ‌ ... آرى، يك جوان هم مى‌تواند با رشد معنوى، به ديد ملكوتى دست يابد. چون طبق تفاسير متعدّد، ابراهيم در آن زمان نوجوان بود. «1». تفسير الميزان. «2». تفسير اطيب‌البيان. «3». قاموس، معجم‌الوسيط. «4». تفسير روح‌المعانى. «5». تفسير نورالثقلين. «6». تفسير الميزان. جلد 2 - صفحه 494 2- يقين، عالى‌ترين درجه‌ى ايمان است. «وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ» 3- به يقين رسيدن، نياز به امداد الهى دارد. نُرِي‌ ... الْمُوقِنِينَ‌" ‏‏‏‏۷۵_جز۷ @tafsir_qheraati ایتا