06.Anaam.69.mp3
2.55M
#تفسیر_سوره_انعام_آیه_۶۹_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ ذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما كَسَبَتْ لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ وَ إِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لا يُؤْخَذْ مِنْها أُولئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِما كَسَبُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ «70»
و كسانى را كه دين خود را به بازى و سرگرمى گرفتند و زندگى دنيا مغرورشان كرده است، رها كن و به وسيلهى قرآن پندشان ده تا مبادا به كيفر آنچه كسب كردهاند به هلاكت افتند، در حالى كه جز خدا هيچ ياور و شفيعى ندارند، و اگر (انسان در آن روز) هرگونه عوضى (براى كيفر) بپردازد از او پذيرفته نمىشود، آنان كسانى هستند كه به سزاى آنچه كسب كردهاند به هلاكت افتادند براى آنان شرابى از آب سوزان و عذابى دردناك به كيفر كفر شان خواهد بود.
جلد 2 - صفحه 487
نکته ها
مراد از رها كردن منحرفان در جملهى ذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ ...، اظهار تنفّر و قطع رابطه كردن با آنان است كه گاهى هم به نبرد با آنها مىانجامد، نه اينكه تنها به معناى ترك جهاد با آنان باشد.
كلمهى «تُبْسَلَ» به معناى محروم شدن از خوبى و به هلاكت رسيدن است.
به بازى گرفتن دين، هر زمانى به شكلى خود را نشان مىدهد، گاهى با اظهار عقائد خرافى، گاهى با قابل اجرا ندانستن احكام، گاهى با توجيه گناهان و گاهى با بدعت وتفسير به رأى وپيروى از متشابهات و ... است.
پیام ها
1- غيرت دينى، سبب طرد افراد بىدين و بايكوت كردن مخالفان مكتب در جامعه است. ذَرِ الَّذِينَ ... چنانكه در آيات ديگرى نيز مىخوانيم: «فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ» «1»، «ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا» «2» و «لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ» «3»
2- دلبستگى و فريفته شدن به دنيا، زمينهى به بازى گرفتن دين است. الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِباً ... غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا
3- تذكّر و موعظه، مىتواند سبب نجات از قهر و عذاب الهى گردد. «وَ ذَكِّرْ بِهِ»
4- در تذكّر و هشدار بايد از قرآن بهرهگرفت. «وَ ذَكِّرْ بِهِ»
5- به دنيا مغرور نشويم كه در قيامت جز خداوند چيزى به كمك ما نمىآيد. «لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ»
6- عامل بدبختىهاى انسان، خود او و عملكرد اوست. بِما كَسَبَتْ ... بِما كَسَبُوا ... عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ
«1». سجده، 30.
«2». حجر، 3.
«3». نحل، 127.
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 488"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه_۷۰_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا
06.Anaam.70.mp3
2.87M
#تفسیر_سوره_انعام_آیه_۷۰_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ أَ نَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُنا وَ لا يَضُرُّنا وَ نُرَدُّ عَلى أَعْقابِنا بَعْدَ إِذْ هَدانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّياطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرانَ لَهُ أَصْحابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى وَ أُمِرْنا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ «71»
بگو: آيا غير خداوند، چيزى را بخوانيم كه سود و زيانى براى ما ندارد و پس از آنكه خداوند هدايتمان كرد، به عقب باز گشته (و كافر) شويم؟ همچون كسى كه شياطين او را در زمين از راه به در بردهاند و سرگردان مانده است در حالى كه براى او يارانى (دلسوز) است كه او را به هدايت دعوت كرده (و مىگويند:) نزد ما بيا (و حقّ را بپذير ولى او گوشش بدهكار نيست). بگو هدايتى كه از سوى خدا باشد هدايت واقعى است و ما مأموريم كه براى خداى جهانيان تسليم باشيم.
وَ أَنْ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ اتَّقُوهُ وَ هُوَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ «72»
و (به ما امر شده كه) نماز برپا داريد و از خداوند پروا كنيد، و اوست آنكه همگان نزدش محشور مىشويد.
نکته ها
در آيهى 72، از ميان همهى وظايف به «نماز»، و از ميان همهى عقائد به «معاد» اشاره شده است و اين اهميّت آنها را مىرساند.
در يكتاپرستى، آرامش وتمركز است، ولى در شرك وچندتاپرستى، گيجى وتحيّر. «أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ» «1» آيا چند ارباب گوناگون بهتر است يا يك خداى قهّار؟
خداوند هم يكى است: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» و هم زود راضى مىشود «يا سريع الرّضا»، ولى غير خدا هم زيادند و هم هر كدام توقّعات گوناگونى دارند و زود راضى نمىشوند.
«1». يوسف، 39.
جلد 2 - صفحه 489
پیام ها
1- با سؤال وجدانها را تحريك كنيد. «قُلْ أَ نَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ»
2- شرك، غير منطقى است، چون انگيزهى پرستش، كسب سود يا دفع ضرر است و بتها قادر به هيچ نفع وضرر رساندن نيستند. «لا يَنْفَعُنا وَ لا يَضُرُّنا»
3- از غريزهى منفعتخواهى مردم، در راه تبليغ و تربيت آنان استفاده كنيم. «لا يَنْفَعُنا وَ لا يَضُرُّنا»
4- شرك، نوعى عقبگرد و ارتجاع اعتقادى است. «نُرَدُّ عَلى أَعْقابِنا»
5- شرك، مايهى سرگردانى و تحيّر است. «حَيْرانَ»
6- در برابر انحرافات، بايد موضعگيرى صريح و مكرّر داشت. قُلْ أَ نَدْعُوا ... قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ ...
7- تسليم خدا شدن، مايهى رشد خودماست. «لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ»
8- نماز، همراه تقوا كارساز است. «أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ اتَّقُوهُ»
9- ايمان به معاد و رستاخيز، عامل پيدايش تقوا در انسان است. «وَ اتَّقُوهُ وَ هُوَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ»"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه_۷۱_۷۲_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا
06.Anaam.71-72.mp3
3.73M
#تفسیر_سوره_انعام_آیه_۷۱_۷۲_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ يَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَ لَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ «73»
و او كسى است كه آسمانها و زمين را به حقّ آفريد و روزى كه بگويد: موجود شو، بى درنگ موجود مىشود، سخن او حقّ است. (و روز قيامت) روزى كه در «صور» دميده مىشود، حكومت تنها از اوست، داناى غيب و شهود است و اوست حكيم و آگاه.
جلد 2 - صفحه 490
نکته ها
در قرآن دو نوع دميدن در صور آمده است: يكى ويرانگر و ديگرى برانگيزندهى مردم براى رستاخيز. در اين آيه، يك بار آن مطرح شده است، امّا در آيهى 68 سورهى زمر، دميدن در دو صور مطرح است: «وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرى فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ»
اگر در آيات قبل، سخن از تسليم بودن در برابر خدا و اقامهى نماز بود، اينجا علّت آن ذكر شده كه آفرينش به دست اوست، او آگاه و حكيم است و از هر چيزى با خبر است.
امام صادق عليه السلام دربارهى «عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ» فرمودند: غيب آن است كه هنوز نيامده و شهادت آنچه كه بوده است مىباشد. «1»
پیام ها
1- آفرينش، حكيمانه و هدفدار است. «بِالْحَقِّ»؛ البتّه به اين نكته در آيات متعدّدى اشاره شده است، از جمله: «وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطِلًا» «2»
2- براى ارادهى خداوند، هيچ مانعى نيست. «كُنْ فَيَكُونُ»
3- غيب و شهود، نهان و آشكار، براى خداوند يكسان است. «عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ»
4- مبناى حكومت الهى بر حكمت و علم است. لَهُ الْمُلْكُ ... وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ
5- در قيامت، جلوه و نمود قدرت الهى بر همه آشكار مىشود، چون آنجا اسباب و وسائل كارساز نيست. «لَهُ الْمُلْكُ»
«1». معانىالاخبار، ص 146.
«2». ص، 27.
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 491"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه_۷۳_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا
06.Anaam.73.mp3
2.87M
#تفسیر_سوره_انعام_آیه_۷۳_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَةً إِنِّي أَراكَ وَ قَوْمَكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «74»
و (ياد كن) آن هنگام كه ابراهيم به پدرش آزر گفت: آيا بتان را خدايان مىگيرى؟ بى شك تو و قومت را در گمراهى آشكار مىبينم.
نکته ها
كلمهى «أب» بطور طبيعى به معناى پدر است، ولى به معناى جدّ مادرى، عمو و مربّى هم گفته مىشود. چنانكه فرزندان يعقوب به پدران و عموى پدر خود حضرت اسماعيل نيز اب گفتند: «نَعْبُدُ إِلهَكَ وَ إِلهَ آبائِكَ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ» «1» وپيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نيز فرمود: «أنا و علىّ أبَوا هذه الامّة» «2»، من و على، پدران اين امّتيم. آزر، عموى ابراهيم بود، نه پدرش. پدران ابراهيم همه موحّد بودهاند.
از علماى اهل سنّت نيز، طبرى، آلوسى و سيوطى مىگويند: آزر پدر ابراهيم نبوده است. به علاوه، ابراهيم به پدر و مادر خويش دعا كرد: رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَ ... «3» در حالى كه مسلمان حقّ ندارد براى مشرك طلب مغفرت كند، هرچند فاميل او باشد.
از مجموع اينها برمىآيد كه «أب» در اين آيه به معناى پدر نيست. به علاوه نام پدر ابراهيم عليه السلام در كتب تاريخ، «تارُخ» ذكر شده است، نه آزر. «4»
استغفار حضرت ابراهيم براى عمويش آزر نيز قبل از روشن شدن روحيّهى كفر او و به خاطر وعدهاى بود كه به او داده بود، و چون فهميد كه حقّپذير نيست، از او تبرّى جست و جدا شد. «فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ» «5»
پیام ها
1- خويشاوندى، مانع نهى از منكر نيست. إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ ...
«1». بقره، 133.
«2». بحار، ج 16، ص 364.
«3». ابراهيم، 41.
«4». تفسير الميزان.
«5». توبه، 114.
جلد 2 - صفحه 492
2- ملاك در برخورد، حقّ است نه سنّ و سال. «قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ» (حضرت ابراهيم به عموى خود كه سن بيشتر داشته، آشكارا حقّ را بيان كرده و هشدار داده است.)
3- در شيوهى دعوت به حق، بايد از بستگان نزديك شروع كرد. «لِأَبِيهِ» و بايد از مسائل اصلى سخن گفت. «أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَةً»
4- سابقهى شرك وبتپرستى، به پيش از رسالت حضرت ابراهيم بازمى گردد. «أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً»
5- اكثريّت، سابقه و سنّ، باطل را تبديل به حقّ نمىكند و همه جا ارزش نيست. «أَراكَ وَ قَوْمَكَ فِي ضَلالٍ»
6- بتپرستى، انحرافى است كه وجدانهاى سالم و عقل، از آن انتقاد مىكنند. أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً ... ضَلالٍ مُبِينٍ
7- گرچه ابراهيم عليه السلام حليم بود، «إِنَّ إِبْراهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ» «1» و پيامبر بايد حتّى با فرعون هم نرم حرف بزند، ولى لحن برخورد حضرت ابراهيم در اين آيه، به خاطر اصرار عمويش بر كفر بود. «إِنِّي أَراكَ وَ قَوْمَكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ»
«1». توبه، 114."
#تفسیر_سوره_انعام_آیه_۷۴_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا
06.Anaam.74.mp3
3.9M
#تفسیر_سوره_انعام_آیه_۷۴_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ «75»
و اينگونه ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم نشان داديم تا (يقين پيدا كند و) از اهل يقين باشد.
نکته ها
دربارهى ملكوت، بزرگان سخنانى گفتهاند كه برخى را در اينجا نقل مىكنيم:
جلد 2 - صفحه 493
كلمهى «مَلَكُوتَ» از «ملك» است و «واو» و «تاء» براى تأكيد و مبالغه به آن افزوده شده است. ملكوت آسمانها يعنى مالكيّت مطلق و حقيقى خداوند نسبت به آنها و مشاهده ملكوت يعنى مشاهده اشيا از جهت انتساب آنها با خداوند. ديد ملكوتى يعنى درك توحيد در هستى و باطل بودن شرك. «1»
عوالم هستى به چهار بخش تقسيم شده است: لاهوت (عالم الوهيّت كه جز خدا كسى از آن آگاه نيست)، جبروت (عالم مجرّدات)، ملكوت (عالم اجسام) و ناسوت (عالم كون و فساد و تغيير و تحوّلات). «2»
عالم ملكوت، عالم اسرار و نظم و شگفتىها و جهان غيب است. «3»
ملكوت آسمانها، عجايب آنهاست. «4»
ابراهيم با ديدن ملكوت آسمانها و زمين، بيشتر با سنّت، خلقت، حكمت و ربوبيّت الهى آشنا شد. به فرمودهى امام باقر عليه السلام خداوند به چشم ابراهيم عليه السلام، قدرت و نورى بخشيد كه عمق آسمانها و عرش و زمين را مشاهده مىكرد. «5»
استدلال محكم و برخورد علمى با ديگران، نيازمند ايمان قلبى است. حضرت ابراهيم هم پس از يقين، «لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ» وارد استدلال مىشود كه در آيات پس از اين مىآيد. «6»
حرف «واو» در جملهى «وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ» رمز آن است كه ديد ملكوتى چند هدف داشته كه يكى از آن اهداف، به يقين رسيدن حضرت ابراهيم بوده است.
پیام ها
1- آنكه حقّ را شناخت و به آن دعوت كرد و از چيزى نهراسيد، خداوند «ديدِ ملكوتى» به او مىبخشد. (همچون حضرت ابراهيم، به مقتضاى آيه قبل) وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ ... آرى، يك جوان هم مىتواند با رشد معنوى، به ديد ملكوتى دست يابد. چون طبق تفاسير متعدّد، ابراهيم در آن زمان نوجوان بود.
«1». تفسير الميزان.
«2». تفسير اطيبالبيان.
«3». قاموس، معجمالوسيط.
«4». تفسير روحالمعانى.
«5». تفسير نورالثقلين.
«6». تفسير الميزان.
جلد 2 - صفحه 494
2- يقين، عالىترين درجهى ايمان است. «وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ»
3- به يقين رسيدن، نياز به امداد الهى دارد. نُرِي ... الْمُوقِنِينَ"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه_۷۵_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا
06.Anaam.75.mp3
2.13M
#تفسیر_سوره_انعام_آیه_۷۵_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأى كَوْكَباً قالَ هذا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ الْآفِلِينَ «76»
پس چون شب بر او پرده افكند ستارهاى ديد، گفت: اين پروردگار من است. پس چون غروب كرد، گفت: من زوال پذيران را دوست ندارم.
نکته ها
در زمان ابراهيم عليه السلام ستارهپرستى رايج و ستاره را در تدبير هستى مؤثّر مىپنداشتند.
سؤال: آيا پيامبر بزرگى همچون حضرت ابراهيم حتّى براى يك لحظه مىتواند ستاره يا ماه و يا خورشيد را بپرستد؟
پاسخ: مجادله و گفتگوى حضرت ابراهيم با مشركان، از باب مماشات و نشان دادن نرمش در بحث، براى رد عقيدهى طرف است، نه اينكه عقيدهى قلبى او باشد زيرا شرك با عصمت منافات دارد. گفتن كلمهى «يا قَوْمِ» در دو آيهى بعد نشانهى مماشات در گفتن «هذا رَبِّي» است، به همين دليل وقتى غروب ماه و خورشيد را مىبيند، مىگويد: من از شرك شما بيزارم، و نمىگويد از شرك خودم (آيهى 78).
به علاوه در آيهى قبل خوانديم كه خداوند، ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم نشان داد و او به يقين رسيد و آغاز اين آيه با حرف «فاء» شروع شد، يعنى نتيجه آن ملكوت و يقين اين نوع استدلال بود.
موجودى كه طلوع و غروب دارد، محكوم قوانين است نه حاكم بر آنها. ابراهيم، ابتدا موقّتاً پذيرش آن را اظهار مىكند تا بعد با استدلال ردّ كند.
جلد 2 - صفحه 495
پیام ها
1- يكى از شيوههاى احتجاج، اظهار همراهى با عقيدهى باطل و سپس ردّ كردن آن است. «هذا رَبِّي»
2- بيدار كردن فطرتها، فعال كردن انديشهها و توجّه به احساسات، يكى از شيوههاى تبليغ است. «لا أُحِبُّ الْآفِلِينَ»
3- محبوب واقعى كسى است كه محدود به مكان، زمان و موقّت نباشد. «لا أُحِبُّ الْآفِلِينَ»
4- معبود، بايد محبوب و عبادت بايد عاشقانه باشد، روح دين، عشق است. «لا أُحِبُّ الْآفِلِينَ»"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه_۷۶_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا
06.Anaam.76.mp3
3.93M
#تفسیر_سوره_انعام_آیه_۷۶_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بازِغاً قالَ هذا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ «77»
پس (بار ديگر) چون ماه را در حال طلوع و درخشش ديد، گفت: اين پروردگار من است. پس چون غروب كرد، گفت: اگر پروردگارم مرا هدايت نكرده بود، قطعاً از گروه گمراهان مىبودم.
نکته ها
كلمهى «بازغ» از «بزغ»، به معناى شكافتن وجارى ساختن خون است. امّا در اينجا گويا طلوع خورشيد و ماه، پردهى تاريكى شب را مىشكافد و سرخى كم رنگى در اطراف خود پديد مىآورد. «1»
ابراهيم عليه السلام هم با ستاره پرستان برخورد كرد، هم با ماه و خورشيد پرستان. «2» به گفتهى بسيارى از مفسّران، گفتگوى حضرت ابراهيم با مشركان منطقهى بابل بود.
«1». تفسير نمونه.
«2». تفسير نورالثقلين.
جلد 2 - صفحه 496
انسان در هر فرضيهاى كه به بن بست رسيد، بايد بدون لجاجت، مسير را عوض كند. بر خلاف مشهور كه مىگويند: مرد آن است كه روى حرف خود بايستد و پافشارى كند، اين آيه به ما مىگويد: مرد آن است كه حرفش حقّ باشد، گرچه با تغيير موضع باشد.
پیام ها
پيامهاى 1 و 2 و 3 آيهى قبل، در اينجا نيز موضوعيّت دارد.
4- در انتقاد، بايد از روش گام به گام بهره گرفت. در آيهى قبل فرمود: من «آفلين» را دوست ندارم. ولى اينجا مىفرمايد: پرستش ماه، انحراف و ضلالت است.
5- در راه شناخت، بايد به فيض و هدايت الهى تكيه كرد و بدون آن، نمىتوان به سرچشمهى زلال معارف رسيد. «1» «لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي»
6- انبيا هم به هدايت الهى نيازمندند. «لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي»
7- هدايتگرى از شئون ربوبيّت است. «يَهْدِنِي رَبِّي»
«1». تفسير الميزان."
#تفسیر_سوره_انعام_آیه_۷۷_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا
06.Anaam.77.mp3
2.59M
#تفسیر_سوره_انعام_آیه_۷۷_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بازِغَةً قالَ هذا رَبِّي هذا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قالَ يا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ «78»
پس چون خورشيد را برآمده ديد گفت: اينست پروردگار من، اين بزرگتر (از ماه و ستاره) است. امّا چون غروب كرد، گفت: اى قوم من! همانا من از آنچه براى خداوند شريك قرار مىدهيد بيزارم.
نکته ها
در اين آيه نيز ابراهيم عليه السلام در مقام بحث و گفتگو است، نه در مقام بيان عقيدهى شخصى، و همچنان كه گذشت كلمهى «يا قَوْمِ» و نيز «مِمَّا تُشْرِكُونَ» (شرك مىورزيد، نه مىورزم) دليل آن است كه خود آن حضرت، ماه و خورشيد و ستاره را نمىپرستيده است. «2»
«2». تفسير اطيبالبيان.
جلد 2 - صفحه 497
پیام ها
پيامهاى 1 و 2 و 3 آيهى 76، در اينجا نيز مورد استفاده است.
4- كوچكى و بزرگى اجسام مهم نيست، همهى آنها چون متغيّر و ناپايدارند، پس نمىتوانند خدا باشند. «هذا أَكْبَرُ»
5- شيوهى تعليم حقّ يا انتقاد از باطل، بايد گام به گام باشد. ابتدا نفى ستارهو ماه و در نهايت خورشيد. فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ ... قالَ
6- برائت از شرك، «فرياد ابراهيمى» است. «إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ»
7- برائت از «شرك» است، نه از «افراد». «مِمَّا تُشْرِكُونَ»، نه «مِنْكُمْ».
8- برائت جستن، بايد پس از بيان برهان و استدلال باشد. (اوّل افول و غروب را مطرح كرد، بعد برائت از شرك را). فَلَمَّا أَفَلَتْ قالَ ."
#تفسیر_سوره_انعام_آیه_۷۸_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا
06.Anaam.78.mp3
2.1M
#تفسیر_سوره_انعام_آیه_۷۸_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا