"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِلى مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ قَدْ جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْمِيزانَ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ «85»
و به سوى (مردم) مَديَن، برادرشان شعيب را (فرستاديم. آن حضرت) گفت: اى قوم من! (تنها) خدا را بپرستيد، جز او خدايى براى شما نيست. همانا از طرف پروردگارتان (معجزه و) دليلى روشن برايتان آمده است. پس پيمانه و ترازو را (در داد و ستدها) تمام ادا كنيد و كالاهاى مردم را كم نگذاريد و در زمين پس از اصلاح آن فساد نكنيد. اين (رهنمودها) برايتان بهتر است، اگر مؤمن باشيد.
نکته ها
اين پنجمين داستان پيامبران در اين سوره است. داستان شعيب عليه السلام در سورههاى متعدّدى از جمله در سوره هود، شعراء نيز بيان شده است.
مَديَن يكى از شهرهاى شام بود كه در جغرافياى امروز، نزديك اردن و نامش معان است، منطقهاى سرسبز، داراى مردمى بتپرست ومرفّه كه در معامله و تجارت كمفروش بودند.
حضرت شعيب عليه السلام بر آنان مبعوث شد، امّا سرانجام آنها به خاطر لجاجت و نافرمانى از او هلاك شدند. سپس آن حضرت بر مردم «ايكه» مبعوث شد و به ارشاد آنان پرداخت، امّا آنها نيز دستورهاى الهى را نپذيرفتند وسرانجام هلاك شدند. كَذَّبَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ إِذْ قالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ ... «1»
البتّه احتمال دارد «مَديَن» همان «ايْكه» باشد، چون ايكه به منطقهى پر درخت و بيشهزار و نخلستان مىگويند. يعنى شهر شعيب دو نام داشته است: مَديَن و ايكه.
«1». شعراء، 176- 189.
جلد 3 - صفحه 112
انسان بىايمان همواره گرفتار انحراف و فساد است، امّا در هر زمانى به گونهاى. مثلًا در زمان حضرت لوط، لواط و فساد اخلاقى و در زمان حضرت شعيب، كم فروشى و فساد اقتصادى رواج داشته است.
پیام ها
1- رفتار حضرت شعيب نسبت به مردم، دلسوزانه و برادرانه بود و شايد نسبتى با اهل مدين داشته است. «أَخاهُمْ شُعَيْباً»
2- تبليغ و تربيت بايد همراه با عاطفه و محبّت باشد. «قالَ يا قَوْمِ»
3- توحيد و يكتاپرستى، محور دعوت انبياست. اعْبُدُوا اللَّهَ ...
4- معجزه و دليلهاى انبيا، در مسير رشد و تربيت مردم و وابسته به ربوبيّت خداوند است. «بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ»
5- پس از شرك و انحراف عقيدتى، انحرافهاى اقتصادى مهمترين مسألهى قوم حضرت شعيب بوده است. اعْبُدُوا اللَّهَ ... فَأَوْفُوا الْكَيْلَ
6- كمفروشى، تقلّب در معامله، كم ارزش جلوه دادن اجناس مردم و ايجاد خلل در اقتصاد، حرام و از مصاديق فساد است. «لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تُفْسِدُوا»
7- پيامبران، بر مسائل اقتصادى جامعه نيز نظارت داشته و درصدد سلامت و بهبود زندگى مردم بودند. «لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ» دين و برنامههاى آن، از زندگى دنيا جدا نيست.
8- كم كارى هم مثل كم فروشى است، به جاى «أَمْوالَهُمْ» فرمود: «أَشْياءَهُمْ» تا شامل همه چيز بشود.
9- ايمان كامل واقتصاد سالم، تأمينكننده سعادت دنيا وآخرت است. «ذلِكُمْ خَيْرٌ»
10- هشدار و دستورهاى انبيا، سراسر خير است و موجب سعادت انسان مىشود. «ذلِكُمْ خَيْرٌ»
11- ايمان، ضامن كسب وكار صحيح وعدالت اجتماعى است. لا تَبْخَسُوا النَّاسَ ... إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 113
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۸۵_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لا تَقْعُدُوا بِكُلِّ صِراطٍ تُوعِدُونَ وَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ تَبْغُونَها عِوَجاً وَ اذْكُرُوا إِذْ كُنْتُمْ قَلِيلًا فَكَثَّرَكُمْ وَ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ «86»
و بر سر هر راهى منشينيد تا مؤمنان را تهديد كنيد و (آنان را) از راه خدا، كه كج جلوه مىدهيد بازداريد و ياد كنيد زمانى را كه اندك بوديد، پس خداوند شما را بسيار گرداند و بنگريد كه عاقبت مفسدان چگونه بود!
نکته ها
مراد از نشستن بر سر هر راه، ممكن است نشستن كنار خيابان و كوچهها براى فتنهگرى باشد، و شايد مراد تلاش در راه فساد از هر راه و با هر شيوه باشد، همچنانكه در آيه 16 خوانديم كه شيطان سوگند ياد كرد براى انحراف انسان در كمين راه حقّ نشسته است، «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ» كه مراد، نشستن ظاهرى نيست.
پیام ها
1- دشمنان حقّ، براى جلوگيرى از راه خدا، همه جا در كمين هستند و از هر راه و شيوهاى استفاده مىكنند. «وَ لا تَقْعُدُوا بِكُلِّ صِراطٍ»
2- ترساندن مردم و ايجاد مزاحمت براى آنان، ممنوع است. «تُوعِدُونَ»
3- دشمن مىكوشد تا سيماى دين را تحريف كند و بدجلوه دهد. «تَبْغُونَها عِوَجاً»
4- گاهى افزونى جمعيّت (با نظم و برنامه)، مىتواند يك ارزش باشد. «فَكَثَّرَكُمْ»
5- يكى از عوامل تربيت و هدايت مردم، توجّه به نعمتها و يادآورى سرگذشت پيشينيان است. وَ اذْكُرُوا ... وَ انْظُرُوا
6- مطالعهى تاريخ و عبرتگرفتن از آن، سفارش الهى است. وَ انْظُرُوا كَيْفَ ...
7- در مطالعهى زندگى مردم، به پايان و سرانجام كارشان بنگريد، نه كاميابىهاى مقطعى آنان. «عاقِبَةُ»
8- بستن و منحرف كردن راه خدا، نوعى فساد است. تَصُدُّونَ ... عِوَجاً ... المفسدين
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 114"
07.Araf.086.mp3
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۸۶_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِنْ كانَ طائِفَةٌ مِنْكُمْ آمَنُوا بِالَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ وَ طائِفَةٌ لَمْ يُؤْمِنُوا فَاصْبِرُوا حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنا وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ «87»
و اگر گروهى از شما به آنچه من براى آن فرستاده شدهام ايمان آورده و گروهى ايمان نياوردهاند، پس (عجله نكنيد كه لطف و قهر خدا چه شد؟) صبر كنيد تا خداوند ميان ما داورى كند و او بهترين داوران است.
نکته ها
مخالفان حضرت شعيب، با جسارت مىگفتند: پس قهر خدا چه شد؟ مؤمنان و طرفداران آن حضرت هم منتظر امدادهاى الهى بودند. اين آيه براى پاسخ به هر دو گروه است، تا نه كفّار مغرور شوند و نه مؤمنان دلسرد و مأيوس گردند.
پیام ها
1- وظيفهى پيامبر، ابلاغ دين و دستورات الهى است، «أُرْسِلْتُ» مردم نيز در قبول و ردّ آن آزاد و داراى اختيار مىباشند. «طائِفَةٌ مِنْكُمْ آمَنُوا ... وَ طائِفَةٌ لَمْ يُؤْمِنُوا»
2- در مكتب انبيا، ايمان به هدف و راه آنان لازم است. «أُرْسِلْتُ» يعنى ايمان به آنچه براى آن آمدهام.
3- تاريخ طرفداران حقّ و باطل را با توجّه به پايان و سرانجام كارشان بايد مطالعه كرد. «فَاصْبِرُوا»
4- گرايش گروهى از مردم به كفر، ما را متزلزل نكند كه خداوند حاكم است. «فَاصْبِرُوا حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنا»
5- كسى كه بداند خداوند بهترين و برترين داور است، صبور است و در كيفر و پاداش عجله نمىكند. «فَاصْبِرُوا ... وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ» چنانكه باكى از حكم ديگران نيز ندارد.
جلد 3 - صفحه 115"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۸۷_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يا شُعَيْبُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنا قالَ أَ وَ لَوْ كُنَّا كارِهِينَ «88»
سران مستكبر قوم شعيب گفتند: اى شعيب! حتماً تو و كسانى را كه با تو ايمان آوردهاند، از آبادىمان بيرون خواهيم كرد، مگر آنكه به آئين ما برگرديد. (شعيب) گفت: گرچه بىرغبت باشيم؟
نکته ها
زورگويى و تهديد به اخراج و تبعيد، به نوعى در مورد همهى انبيا بوده است، چنانكه در جاى ديگر مىخوانيم: كافران نسبت به پيامبران خود چنين تهديدهايى داشتهاند. «قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنا» «1»
هيچ يك از انبيا، پيش از رسالت، مشرك و بتپرست نبودهاند، ولى برخورد آنان با مشركان آرام بوده است. امّا پس از رسالت با عزم و ارادهاى قوىتر مردم را هدايت كرده و با مشركان مقابله مىكردند، لذا خطاب «لَتَعُودُنَّ»، به پيروان انبيا است، نه خود آنان. «2»
پیام ها
1- اشراف مستكبر، دشمن انبيا بودهاند. قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا ... لَنُخْرِجَنَّكَ
2- استدلال و منطق، شيوهى انبياست، «جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ» «3» ولى روش كفّار، تهديد و زورگويى است. «لَنُخْرِجَنَّكَ»
3- مبلّغان نبايد از تهديدهاى مخالفان بترسند، چون در اين راه، تهديد به قتل و تبعيد هميشه بوده است. «لَنُخْرِجَنَّكَ»
4- تحميل عقائد، شيوهى كفّار است و دين تحميلى سودى ندارد. لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنا ... كارِهِينَ
«1». ابراهيم، 13.
«2». تفسير نمونه.
«3». اعراف، 85.
جلد 3 - صفحه 116
5- در برخورد با جهالت كافران، از ادب و گفتار نرم و حكميانه استفاده كنيم. «أَ وَ لَوْ كُنَّا كارِهِينَ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۸۸_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا