"تفسیر نور (محسن قرائتی)
الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِي كانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «157»
(رحمت الهى، شامل كسانى است كه علاوه بر ايمان، زكات وتقوا،) از رسول و پيامبر درس نخواندهاى پيروى مىكنند كه (نام و نشانههاى او را) نزد خويش در تورات و انجيل نوشته مىيابند. (پيامبرى كه) آنان را به نيكى فرمان مىدهد و از زشتى باز مىدارد و آنچه را پاكيزه و پسنديده است برايشان حلال مىكند و پليدىها را بر ايشان حرام مىكند و از آنان بار گران (تكاليف سخت) و بندهايى را كه بر آنان بوده برمىدارد (وآزادشان مىكند). پس آنان كه به او ايمان آورده و او را گرامى داشته و يارى كنند و از (قرآن) نورى كه همراه او نازل شده است پيروى كنند، آنان همان رستگارانند.
نکته ها
كلمهى «امى»، منسوب به «ام»، به معناى مادر، به كسى گفته مىشود كه درس نخوانده باشد، مثل كسى كه از مادر متولّد شده است. بعضى گفتهاند: امّى، يعنى برخاسته از امّت و تودهى مردم، نه اشراف. برخى هم آن را منسوب به «أُمَّ الْقُرى» دانستهاند كه نام مكّه است، پس امّى يعنى مكّى.
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله امّى و درس نخوانده بود، «الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ» چنانكه در آيهى 48 سورهى عنكبوت نيز مىخوانيم: «وَ ما كُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ» تو هرگز پيش از اين كتابى نمىخواندى و با دست خود نمىنوشتى. البتّه آن حضرت توانايى
جلد 3 - صفحه 189
نوشتن و خواندن هر دو را داشت. «1»
در تمام مكّه در عصر بعثت، 17 مرد و يك زن با سواد بيشتر وجود نداشت و اگر پيامبر صلى الله عليه و آله حتّى كلمهاى از يك نفر آموخته بود، نمىتوانست خود را در ميان مردم، امّى بنامد. «2»
كلمهى «اصر»، به معناى نگهدارى و محبوس كردن است و به هر كار و تكليف سخت و دشوار كه انسان را از فعّاليّت باز دارد گفته مىشود، چنانكه به عهد و پيمان و كيفر نيز گفته شده است. «اغلال»، جمع «غل»، به معناى زنجير، شامل عقائد باطل، خرافات، بتپرستى، بدعت و سنّتهاى دست و پاگير جاهلى مىشود.
گرچه به دلايلى، تورات و انجيل را تحريف شده مىدانيم، امّا در همين تورات و انجيل موجود نيز اشارات و بشاراتى نسبت به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله به چشم مىخورد و سبب مىشود كه اهل كتاب، پيامبر خدا را بشناسند، آنگونه كه پدر فرزند خود را مىشناسد. «3» اگر نام و نشان پيامبر اسلام در تورات و انجيل نبود، مخالفان، آن دو كتاب را آورده، مىگفتند: نيافتيم و از اين راه وارد خصومت مىشدند، نه از راه لشكركشى و پرداخت هزينههاى آن چنانى و جزيه دادن.
در احاديث متعدّدى از شيعه و سنّى مىخوانيم كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: هر آيهاى از قرآن كه دربارهى مؤمنان و صفات نيك آنان آمده، علىّ در رأس آن و رهبر آنان است. «ما انزل اللّه آية فيها «يا ايّها الّذين آمنوا» الّا و علىٌّ رأسها و اميرها». «4»
پيامبر صلى الله عليه و آله به اصحاب خود فرمودند: پس از شما قومى مىآيند كه پيامبرى را نديدهاند و تنها به وسيلهى كتاب و مكتوبى ايمان مىآورند و آنگاه اين آيه را تلاوت فرمودند. «5»
«1». تفسير نمونه.
«2». تفسير نمونه، نقل از فتوحالبلدان بلاذرى، ص 459.
«3». از جمله: تورات، سِفر تكوين، فصل 17، آيه 18؛ سِفر پيدايش، باب 49، آيه 10 وانجيليوحنّا، باب 14، آيه 15 و باب 15، آيه 26.
«4». تفسير فرقان.
«5». تفسير مجمعالبيان.
جلد 3 - صفحه 190
پیام ها
1- پيروان پيامبر اسلام، از رحمت خاصّ الهى برخوردارند. فَسَأَكْتُبُها ... الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ
2- پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله، واسطهى رحمت واسعهى الهى است. وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُها ... الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَ
3- پيامبر اسلام هم مقام نبوّت داشت، هم مقام رسالت. «الرَّسُولَ النَّبِيَّ» «نبىّ» به كسى مىگويند كه از وحى الهى آگاهى دارد و خبر مىدهد، ولى «رسول» مسئول ابلاغ، اجرا و نظارت هم مىباشد.
4- نشانهها و صفات ذكر شده از پيامبر در تورات و انجيل، به گونهاى با آن حضرت تطبيق داشت كه گويا خود او را در آن دو كتاب مىيافتند. «يَجِدُونَهُ» ونفرمود: «يجدون علائمه»
5- براى نفوذ سخن و اثبات حقّ، مدرك رسمى و سند كتبى لازم است. «مَكْتُوباً»
6- پيامبران پيشين، به آمدن پيامبر اسلام بشارت دادهاند. مَكْتُوباً عِنْدَ
هُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ ...
7- امر به معروف و نهى از منكر، در رأس برنامههاى بعثت پيامبران است.
يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ...
8- موضوع مصرف و تغذيه، مورد عنايت اسلام است. يُحِلُ ... يُحَرِّمُ (قبل از نزول قرآن، يهود ونصارا در دام خرافات وبرنامههاى طاقتفرسا و تحريم حلالها و بدعتگذارىها بودند كه با ظهور اسلام، تمام آنها برداشته شد.)
9- براى اصلاح جامعه، ابتدا بايد امكانات حلال را فراهم كرد، سپس براى امور حرام، محدوديّت ايجاد نمود. ( «يُحِلُّ»، قبل از «يُحَرِّمُ» است).
10- حلالها و حرامهاى الهى، بر اساس فطرت است. «يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ» ( «طيب»، به چيزى گفته مىشود كه مطابق طبع انسان باشد)
11- عادات و رسوم غلط، زنجيرى بر افكار مردم است. انسان بدون انبيا، وابسته
جلد 3 - صفحه 191
و اسير است. «يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ»
12- احترام و تكريم، بايد همراه امداد و تعاون باشد. «عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ» ( «عَزَّرُوهُ» از «تعزير»، به معناى حمايت با شمشير است ومراد كسانى هستند كه پيامبر اسلام را در جبههها يارى مىكردند.)
13- تنها ايمان به پيامبر صلى الله عليه و آله كافى نيست، حمايت هم لازم است. عَزَّرُوهُ ... نَصَرُوهُ
14- قرآن، نورى است كه دلها و انديشهها را روشن مىكند و همواره قرين پيامبر صلى الله عليه و آله بود. «النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ» (نبوّت پيامبر، همراه قرآن و از طرف خدا نازل شده است)
15- عامل رستگارى و فلاح، ايمان و حمايت از پيامبر و پيروى از قرآن است.
فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَ اتَّبَعُوا ... أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۵۷_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعاً الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ يُحيِي وَ يُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ كَلِماتِهِ وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ «158»
بگو: اى مردم! همانا من فرستادهى خداوند به سوى همه شما هستم، آن (خدايى) كه حكومت آسمانها و زمين از آن اوست، هيچ معبودى جز او نيست، زنده مىكند و مىميراند، پس به خداوند و پيامبر او (همان) پيامبر درس ناخواندهاى كه به خداوند و گفتار او ايمان دارد، ايمان بياوريد و از او پيروى كنيد، باشد كه هدايت يابيد.
نکته ها
بر خلاف ادّعاى بىاساس برخى كه مىگويند: پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله ابتدا در فكر ارشاد مردم منطقهى خود بود و چون موفّق شد، به فكر ارشاد جهانيان افتاد! قرآن با جملاتى همچون:
جلد 3 - صفحه 192
«كَافَّةً لِلنَّاسِ» «1»، «لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ» «2»، «لِلْعالَمِينَ نَذِيراً» «3» و ...، جهانى بودن رسالت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را از همان آغاز بيان مىكند. «4» البتّه رسالت جهانى آن حضرت نيز مثل هر طرحى، مرحله به مرحله پيش مىرود: ابتدا دعوت از اهل و عشيره، سپس مردم مكّه و آنگاه همهى مردم.
امام مجتبى عليه السلام فرمود: جمعى از يهود نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمده، گفتند: آيا تو گمان مىكنى مثل موسى، پيامبر هستى؟ حضرت پس از اندكى سكوت فرمودند: آرى، منم خاتم پيامبران و پيشواى پرهيزكاران و فرستادهى پروردگار جهانيان. پرسيدند: بر چه كسانى مبعوث شدهاى؟
عرب يا عجم يا ما؟ آيهى فوق نازل شد. «5» يعنى من بر همهى جهانيان رسولم.
تكرار كلمهى «امى» در اين آيه و آيهى قبل، نشانهى اهميّت آن در اثبات حقانيّت پيامبر صلى الله عليه و آله و قرآن است.
با توجّه به آيهى قبل كه فرمود: آنان نام و نشان پيامبر اسلام را در تورات و انجيل به خوبى مىيابند، مخاطب اين آيه همهى مردم حتّى يهود و نصارا مىباشند.
اين آيه، ابتدا بر سه مطلب تأكيد مىكند: 1. اثبات خالقيّت خداوند. «لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» 2. توحيد و يگانگى خداوند. «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ» 3. قيامت و حشر و نشر. «يُحيِي وَ يُمِيتُ» پايان، آيه مىفرمايد: حال كه مبدأ و معاد بدست خداست، پس به او ايمان آوريد: «6» «فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ»
پیام ها
1- رسالت حضرت محمّد صلى الله عليه و آله جهانى است. «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعاً» و مكتب جهانى، رهبر جهانى لازم دارد.
2- كسى كه حكومت كامل بر همهى هستى دارد، قدرت بر زنده كردن و ميراندن هم دارد. لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ... هُوَ يُحيِي وَ يُمِيتُ
«1». سبأ، 28.
«2». انعام، 19.
«3». فرقان، 1.
«4». تفسير نمونه.
«5». تفاسير صافى و نمونه.
«6». تفسير اثنىعشرى.
جلد 3 - صفحه 193
3- نبوّت، لازمهى توحيد و معاد است. چون خداوند يكتا، مالك هستى است، «لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» حيات ومرگ نيز به دست اوست، «هُوَ يُحيِي وَ يُمِيتُ» پس، رهبرى و هدايت انسانها هم بايد از طرف او باشد. «فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ»
4- رهبر بايد به راه خود ايمان كامل داشته باشد. «يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ كَلِماتِهِ»
5- ايمان به خدا و رسول و تبعيّت از پيامبر صلى الله عليه و آله، در كنار هم رمز هدايت است.
فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ... وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ
6- پيروى از قرآن و سنّت و سيرهى پيامبر، هر دو لازم است. «وَ اتَّبِعُوهُ» (در آيهى قبل سخن از تبعيّت از نور و قرآن بود و در اينجا تبعيّت از پيامبر صلى الله عليه و آله)
7- حتّى اهل كتاب نيز بايد به پيامبر اسلام ايمان داشته و از او پيروى كنند. يا أَيُّهَا النَّاسُ ... فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ... وَ اتَّبِعُوهُ
8- تقليد و تبعيتى كه انسان را به هدايت و كمال برساند، ارزشمند است. «وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ»"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۵۸_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ «159»
و از قومموسى، گروهى مردم را به حقّ راهنمايى مىكنند و به حقّ، دادگرى مىكنند.
نکته ها
هدايت شدن به حقّ، نشانهى دورى از تعصّب و شناخت حقّ و پيروى از آن است و اين گروه هدايت يافتهى يهود، كارى به ساير لجوجان بهانهگير نداشتند.
شايد مراد از اين گروه، يهوديانى باشند كه دعوت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله را لبيك گفتند، البتّه در جاى ديگر مطلق آمده و اختصاصى به قوم يهود ندارد. «وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ
جلد 3 - صفحه 194
يَعْدِلُونَ» «1» در روايات متعدّد، آمده است كه اينان گروهى هستند كه به نبوّت پيامبر صلى الله عليه و آله اقرار كرده و همراه حضرت حجّت عليه السلام ظهور مىكنند. «2»
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: اى مردم! صراط مستقيمى كه پيروى از آن لازم است، من هستم پس از من، علىّ عليه السلام و آنگاه فرزندان من از نسل او، «أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ» امامانى كه مردم را به حقّ هدايت كرده و به حقّ دادگرى مىكنند. «3»
حضرت على عليه السلام فرمود: بنىاسرائيل پس از موسى عليه السلام هفتاد و يك فرقه شدند كه همه در آتشند، جز يك فرقه از آنها و آنگاه اين آيه را تلاوت فرمودند. «4»
پیام ها
1- در برخورد با مخالفان نيز بايد انصاف داشت و خدمات و كمالاتشان را ناديده نگرفت. «وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ»
2- هدايت كنندگان، خود بايد ملازم و معتقد و پيرو حقّ باشند. «يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ»"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۵۹_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ وَ ظَلَّلْنا عَلَيْهِمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ «160» و آنان (قوم موسى) را به دوازده گروه تقسيم كرديم كه هر يك شاخهاى از دودمان بنىاسرائيل و امّتى بودند، و به موسى آنگاه كه قومش از او آب طلبيدند، وحى كرديم كه عصاى خود را بر آن سنگ بزن، پس از آن سنگ،
دوازده چشمه جوشيد (و به اطراف سرازير شد، آن گونه كه) هر گروه آبشخور (سهم آب) خود را به خوبى شناختند. و ابر را بر فراز آنان سايهبان ساختيم و «مَنّ» و «سَلوى» (دو نوع خوراكى) بر آنان نازل كرديم (و به آنان گفتيم:) از پاكيزههايى كه روزى شما كردهايم، بخوريد. آنان (با ناسپاسى خود) بر ما ستم نكردند، بلكه بر خويشتن ستم كردند.
نکته ها
«اسباط» جمع «سِبط»، به فرزندان و نوهها و شاخههاى يك فاميل گفته مىشود. هر يك از تيرههاى بنىاسرائيل، از يكى از فرزندان يعقوب منشعب شده بودند. «انبجاس» به معناى جوشيدن و فوران كم و مختصر است.
«من»، غذايى است همچون عسل و شيرهى گياهى (نظير گزانگبين)، و «سلوى» پرندهاى است حلال گوشت، شبيه كبوتر (و بلدرچين).
عدد «دوازده»، عدد ماههاى سال، عدد نقباى بنىاسرائيل، عدد چشمههاى آبى كه با اعجاز حضرت موسى صورت گرفت و عدد امامان معصوم عليهم السلام است. مخالفان اهلبيت، بسيار كوشيدهاند تا اين حديث پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را (كه شيعه و سنّى با دهها سند آن را نقل كردهاند) خلفاىِ پس از من دوازده نفر و همه از قريشند، «1» بر حاكمان بنىاميّه و بنى عباس تطبيق دهند، امّا نتوانستهاند.
با زدن عصا به سنگ، دو معجزه اتّفاق افتاد: جوشيدن آب بسيار، پديدار شدن چشمهها به تعداد قبيلهها. در روايات مىخوانيم كه حضرت موسى عليه السلام با توسّل به اهلبيت پيامبر عليهم السلام دست به اعجاز زد. «2»
حضرت شعيب عليه السلام به ديدن داماد خود موسى عليه السلام آمد، صف طولانى منتظران ملاقات با موسى عليه السلام را ديد. به موسى پيشنهاد كرد كه مردم را گروه گروه كند و براى هر دسته، مسئولى معيّن كند تا بخشى از مشكلات را آنها حلّ كنند و مسائل مهمتر را به موسى عليه السلام
«1». الغدير و اثبات الهداه، ج 1، ص 433.
بعضى از مطالب و جريانها در آيات متعدّدى از قرآن، به ظاهر تكرار شده است، از جمله اين داستان كه در آيه 57 به بعد سورهى بقره نيز آمده و اين بيانگر آن است كه تكرار يك موضوع، با انگيزهى تربيتى مانعى ندارد.
پیام ها
1- در ادارهى امور، وجود تشكيلات، تقسيم كار و طبقهبندى، نقش مهمى دارد.
«وَ قَطَّعْناهُمُ»
2- دوازده گروه بنىاسرائيل، همه از يك ريشه بودند. «قَطَّعْناهُمُ» به جاى «جَعَلْنَا»
3- گروه گروه شدن، با حفظ وحدت در هدف، ضررى ندارد. «قَطَّعْناهُمُ»
4- عرضه بعد از تقاضا، اهميّت بيشترى دارد. اسْتَسْقاهُ ... اضْرِبْ بِعَصاكَ
5- وسيله مهم نيست، ارادهى الهى مهم است كه گاهى يك عصاى چوبى را كارگشا در همه جا قرار مىدهد. «بِعَصاكَ» (عصا، در جايى مار و اژدها و در جاى ديگر وسيلهاى براى ايجاد چشمههاى آب مىشود)
6- توسّل به پيامبران براى رهايى از مشكلات جايز، بلكه به اجابت نزديك است.
مردم، نيازهاى اقتصادى و مادّى خود را نيز با انبيا در ميان مىگذاشتند و به آنان متوسّل مىشدند. اسْتَسْقاهُ ... فَانْبَجَسَتْ
7- اگر هر گروه بداند كه به كجا بايد رجوع كند، بسيارى از مشكلات اجتماعى حل مىشود. «قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ»
8- به مردم آگاهى دهيم، خودشان عمل مىكنند. «قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ» و نفرمود: «قد شرب»
9- خداوند، هم آب مورد نياز بنىاسرائيل را تأمين كرد، هم غذاى آنان را. اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً ... الْمَنَّ وَ السَّلْوى
10- پيدايش و حركت ابرها و عملكرد آنها، همه تحت تدبير و ارادهى الهى است. «وَ ظَلَّلْنا عَلَيْهِمُ الْغَمامَ»
11- منّ و سلوى، از غذاهاى طيّب است. (جملهى «كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ»، پس از «الْمَنَّ وَ السَّلْوى» آمده است)
12- خداوند، روزىرسانِ مردم، «رَزَقْناكُمْ» و خواهان بهرهگيرى طيّب از نعمتهاى پاك و پاكيزه است. «كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ»
13- با يك ضربه عصاى موسى، چشمهها از دل سنگ جوشيد، ولى با آن همه معجزه، دلهاى نا اهلان تكان نخور
د. «وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»
- كفران نعمت، سبب محروميّت از آن مىشود و زيانش به ناسپاسان مىرسد.
«وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»
15- آنان كه از نعمتهاى مادّى در راه رشد و معنويّت خود ب
د. «وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»
- كفران نعمت، سبب محروميّت از آن مىشود و زيانش به ناسپاسان مىرسد.
«وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»
15- آنان كه از نعمتهاى مادّى در راه رشد و معنويّت خود بهره نگيرند، به خود ستم كردهاند. «كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۶٠_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
07.Araf.160.mp3
3.73M
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۶٠_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ وَ كُلُوا مِنْها حَيْثُ شِئْتُمْ وَ قُولُوا حِطَّةٌ وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً نَغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ «161»
و (به ياد آوريد) آن هنگام كه به آنان (بنىاسرائيل) گفته شد در اين آبادى (بيتالمقدّس) ساكن شويد و از (نعمتهاى) آن در هر نقطه و هرگونه كه مىخواهيد بخوريد (و به عنوان استغفار از آن همه بهانهجويى و آزار موسى) بگوييد: «حطّة» (خدايا! گناهان ما را فرو گذار) و سجدهكنان از درب (بيتالمقدّس) وارد شويد تا خطاهاى شما را ببخشاييم، ما به زودى (پاداشِ) نيكوكاران را مىافزاييم.
جلد 3 - صفحه 198
نکته ها
كلمهى «حِطَّةٌ»، به معناى نزول چيزى از بالاست، (انحطاط هم از اين ريشه است) و به مفهوم تقاضاى نزول رحمت و عفو الهى است.
فرمان اين بود كه بنىاسرائيل هنگام ورود به سرزمين مقدّس، با اين كلمه از خداوند آمرزش بطلبند، ولى آنان از روى استهزا، كلمه را عوض كردند و گفتند: «حنطة». «1»
مشابهى اين آيه، با تفاوتى اندكى در سورهى بقره (آيه 58) نيز آمده است.
در روايات متعدّد، امامان معصوم عليهم السلام فرمودند: «نحن باب حطّتكم» باب حطّهى شما ماييم.
يعنى اگر در مدار حكومت و ولايت ما وارد شويد، مورد لطف قرار مىگيريد. «2»
بسيارى از مفسّران مراد از قريه را بيتالمقدّس دانستهاند.
سير طبيعى آن است كه ابتدا با آدابى كه سفارش شده داخل شهر شده، سپس آن را مسكن قرار داده و آنگاه از غذاهاى آنجا بخورند، ولى در اين آيه اوّل مسكن و غذا آمده، بعد توبه و مغفرت و ورود به شهر، شايد به خاطر آن كه تأمين مسكن و غذا، زمينه و بسترى است كه دستورات اخلاقى را بپذيرند.
پیام ها
1- داستان ورود بنىاسرائيل به بيتالمقدّس، همراه با عذرخواهى از خداوند در برابر لجاجتها و تغيير كلمات سفارش شده، داستانى عبرتآموز و قابل دقّت است. «وَ إِذْ»
2- براى آوارگان، مسكن مهمترين مسئله است. (ابتدا از مسكن سخن به ميان آمده است) «اسْكُنُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ»
3- بيتالمقدّس، سرزمينى پر نعمت است. «وَ كُلُوا مِنْها حَيْثُ شِئْتُمْ»
4- خداوند، همهى نيازهاى مادّى ومعنوى، دنيوى و اخروى بشر را تأمين مىكند و براى برخوردارى از نعمتهايى همچون مسكن، غذا، عفو ولطف، دستور
«1». تفسير نمونه.
«2». تفسير كنزالدقائق.
جلد 3 - صفحه 199
مىدهد كه دعا و استغفار كنند و سجده نمايند. اسْكُنُوا ... كُلُوا ... قُولُوا حِطَّةٌ
5- خداوند، با يك عذرخواهى و توبهى خالصانه، «قُولُوا حِطَّةٌ» گناهان بسيارى را مىبخشد. «نَغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئاتِكُمْ» چنانكه در دعا مىخوانيم: «يا مَن يقبل اليَسير و يَعفو عن الكثير» اى خدايى كه كم را مىپذيرى و گناه زياد را مىبخشايى!
6- براى دريافت لطف و آمرزش الهى، هم استغفار و دعا لازم است، هم عمل.
«قُولُوا حِطَّةٌ وَ ادْخُلُوا الْبابَ»
7- ورود به مكانهاى مقدّس، ادب و آداب ويژهاى دارد. «وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً»
8- بايد ميان نيكوكار و گنهكار، تفاوت باشد. وقتى خطاكاران بخشوده مىشوند، نيكوكاران هم از درجه و لطف بيشترى برخوردار مىگردند. «سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ»
9- در نظام مديريّت و تشويق ديگران، بايد همواره نيكوكاران را امتياز داد.
«سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ»"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۶۱_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَظْلِمُونَ «162»
پس ستمكاران آنان (بنىاسرائيل)، آنچه را به آنان گفته شده بود، بر سخنى ديگر تغيير دادند، ما هم به خاطر ستمپيشگى آنان، عذابى آسمانى بر آنان فرستاديم.
نکته ها
تحريف و تغيير، گاهى آشكار است، مثل تغيير لفظِ «حِطّة» به «حِنطة»، و گاهى با حفظ قالب لفظ، محتوا و روح يك موضوع را عوض مىكنند، نظير حيلهى بنىاسرائيل براى گرفتن ماهى در روز شنبه كه در آيهى بعد مطرح شده است.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: «لاتركبوا ما ارتكب اليهود فتستحلّوا محارم اللّه بادنى الحيل»، آنچه يهوديان مرتكب آن شدند كه با كوچكترين حيله و توجيه، حرامهاى خدا را حلال
جلد 3 - صفحه 200
مىكردند، شما انجام ندهيد. «1»
قرآن، سه نوع تحريف را در قانون الهى مطرح مىكند:
1. تغيير واژهها، مثل بنىاسرائيل كه به جاى گفتن كلمهى «حِطَّةٌ» يعنى طلب آمرزش و عفو، گفتند: «حِنطة» يعنى گندم.
2. تغيير زمان، مثل آنكه بنىاسرائيل حوضچههايى را در ساحل دريا ساختند و شنبهها كه صيد حرام بود، ماهى در آنها جمع مىشد و روز يكشنبه كه صيد آزاد بود، آنها را صيد مىكردند و مىگفتند: ما در روز شنبه و روز تعطيل صيد نكردهايم. «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ» «2»
3. تغيير روشنفكرانه و دستكارى در تقويم طبيعى، مثل تأخيرانداختن ماههاى حرام. در دوران جاهليّت؛ چون مايل نبودند كه جنگ را به خاطر فرا رسيدن ماههاى حرام قطع كنند، ماهها را به تأخير مىانداختند كه آيه نازل شد. «إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيادَةٌ فِي الْكُفْرِ» «3»
پیام ها
1- كيفر تحريف وتغيير دستورهاى خدا، قهر وعذاب است. فَبَدَّلَ ... فَأَرْسَلْنا
2- تغييرات لجوجانه و بر اساس استهزا، قابل بخشش نيست. «رِجْزاً مِنَ السَّماءِ»
3- همهى كيفرها مربوط به قيامت نيست، بلكه گاهى در دنيا نيز كيفر داده مىشود. «رِجْزاً مِنَ السَّماءِ»
4- سرنوشت انسان به دست خودش است و عذاب، نتيجهى ستم خود اوست.
«بِما كانُوا يَظْلِمُونَ»
«1». تفاسير فرقان و درّالمنثور.
«2». بقره، 65.
«3». توبه، 37.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 201"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۶۲_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
هدایت شده از تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
🌹🌹 گروه الذاکربن حسینی از وات ساپ به ایتا پبوست🌹💫💫💫
👇👇https://eitaa.com/joinchat/1561264506C4a51756dad
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كانَتْ حاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَ يَوْمَ لا يَسْبِتُونَ لا تَأْتِيهِمْ كَذلِكَ نَبْلُوهُمْ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ «163»
و (اى پيامبر!) از آنان دربارهى (مردم) آن آبادى كه كنار دريا بود سؤال كن! آنگاه كه (به قانون،) در روز شنبه تجاوز مىكردند، هنگامى كه روز تعطيل (شنبه)، ماهىها (به روى آب در) كنارههاى دريا نزد آنان مىآمدند، و (لى) روزى كه تعطيل نبودند، ماهيان آشكار نمىشدند. ما اين گونه آنان را به خاطر تجاوز و فسقشان آزمايش مىكرديم.
نکته ها
كلمهى «سَبت»، به معناى قطع و تعطيل كردن كار است و براى استراحت و آرامش از آن به تعطيلى تعبير مىشود. بنابراين «يوم السَبت» يعنى روز تعطيل كه، روز شنبه بود و «يَوْمَ لا يَسْبِتُونَ» يعنى روزى كه تعطيل نمىكردند.
«شُرَّعاً» جمع «شارع»، به معناى ساحل و كنار آب است، روز شنبه كه صيد حرام بود، ماهىها خود را از عمق آب به ساحل مىرساندند. بعضى نيز گفتهاند مراد از «شُرَّعاً» ماهىهايى است كه سر از آب بيرون آورده و خود را نشان مىدهند. «1»
گروهى از بنىاسرائيل (مردم ايله) كه در ساحل دريا زندگى مىكردند، به فرمان خدا در روزهاى شنبه صيد ماهى براى آنها ممنوع بود، امّا در همان روز، ماهىهاى دلخواه آنان، «حِيتانُهُمْ» جلوهگرى بيشترى مىكردند، «شُرَّعاً» و مردم را بيشتر وسوسه مىكردند! كه اين خود آزمايش الهى بود. اين قوم، قانون الهى را مزوّرانه شكستند و با ساختن حوضچههاى ساحلى و بستن راه فرار و خروج ماهىهايى كه شنبهها به آن وارد مىشدند، روز يكشنبه به راحتى آنها را صيد مىكردند و ادّعا مىكردند كه از فرمان الهى تخلّف نكرده و روز شنبه صيد نكردهاند.
«1». تفسير راهنما.
جلد 3 - صفحه 202
خداوند، گرچه ماهى را براى استفادهى مردم آفريده است، ولى از هفتهاى يك روز صيد ماهى را به عنوان امتحان، منع فرمود، بنابراين هر تحريمى، الزاماً جنبهى بهداشتى ندارد، ماهى شنبه با روزهاى ديگر از نظر مواد پروتئينى فرقى ندارد.
حضرت على عليه السلام به شدّت از توجيه گناه و حلال كردن حرام با توجيه خمر به نبيذ، رشوه به هديه و ربا به معامله، انتقاد مىكردند. «1»
گاهى آزمايش الهى، در صحنههايى است كه تمايلات انسان به اوج مىرسد، چنانكه در اين آيه منع از صيد و آزمايش در حالى است كه ماهىها بيشتر خود را نشان مىدهند، «تَأْتِيهِمْ حِيتانُهُمْ» يا در آيهى 94 سورهى مائده كه سخن از تحريم شكار در حالت احرام است، مىخوانيم: «لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللَّهُ بِشَيْءٍ مِنَ الصَّيْدِ تَنالُهُ أَيْدِيكُمْ وَ رِماحُكُمْ» آنجا كه شكار، در دسترس و در تيررس است، منع صيد در آن حالت، يك آزمايش الهى است.
پیام ها
1- قانونشكنى نياكان، نسلهاى بعدى را نيز شرمنده مىكند. وَ سْئَلْهُمْ ...
2- نقل خصلتهاى زشت نياكان كه به خاطر آنها تنبيه شدهاند، براى عبرت ديگران مانعى ندارد. «عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي»
3- ساحلنشينى و گذران زندگى از طريق ماهىگيرى، در طول تاريخ بوده است.
كانَتْ حاضِرَةَ الْبَحْرِ ...
4- چهرهى واقعى گناه، با توجيه و حيله، عوض نمىشود. (ساختن حوضچههاى كنار دريا براى صيد روز بعد) «يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ»
5- ماهيان دريا، به ارادهى الهى قدرت تشخيص روزهاى هفته و افراد صيّاد را پيدا مىكنند. تَأْتِيهِمْ ... لا تَأْتِيهِمْ
6- جلوههاى دنيايى و مادّى، يكى از آزمايشهاى الهى است. «كَذلِكَ نَبْلُوهُمْ»
«1». نهجالبلاغه، خطبه 156.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 203"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۶۳_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا