"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا إِنْ هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «31»
و هرگاه آيات ما بر آنان تلاوت شود، گويند: به خوبى شنيديم (چيز مهمى نيست)، اگر بخواهيم قطعاً مانند اين قرآن را بيان مىكنيم، اين جز افسانههاى پيشينيان نيست.
نکته ها
در آيهى قبل، سخن از مكرهاى پى در پى كفّار و توطئه براى طرد و كشتن پيامبر صلى الله عليه و آله بود، اين آيه نمونهاى از مكرهاى فرهنگى آنان را كه براى تحقير مكتب و قرآن طرح شده است، بيان مىكند.
«أَساطِيرُ» جمع «اسطوره»، به معناى افسانههاى خرافى و خيالى است كه يا دربارهى انسانهاى اوّليه است و يا ساخته و پرداخته آنان است.
نضربن حارث در سفر به ايران، داستان رستم واسفنديار را فراگرفت و در حجاز براى مردم بازگو مىكرد و مدّعى بود كه من هم مىتوانم مثل محمّد صلى الله عليه و آله حرف بزنم و قصه بگويم. «1»
پیام ها
1- از حربههاى دشمن، عوامفريبى، سبك شمردن و مسخره كردن حقّ است. «قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا» امّا دشمنان طبل توخالىاند و تنها ادّعا دارند و در عمل، از آوردن نظير قرآن عاجزند.
2- دشمنان نيز به برترى و فوق تصوّر بودن قرآن، اعتراف داشتند. «إِنْ هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ»
3- تهمت تحجّر، سنّتگرايى وكهنهپرستى، از قديمىترين تهمتها به مؤمنان است. «أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ»
«1». تفاسير مجمعالبيان، روحالمعانى و فىظلالالقرآن.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 309"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۳۱_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ «32»
و (به ياد آور) زمانى كه مخالفان (دست به دعا برداشته) گفتند: خدايا! اگر اين (اسلام و قرآن) همان حقّ از جانب تو است، پس بر ما از آسمان سنگهايى بباران يا عذابى دردناك براى ما بياور.
نکته ها
اينگونه نفرينها، يا از شدّت تعصّب و لجاجت است و يا براى عوامفريبى. بر خود نفرين مىكنند تا مردم سادهدل احساس كنند كه آنان حقّ هستند و اسلام، باطل است.
پس از تعيين حضرت على عليه السلام به امامت از سوى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله كه به فرمان خداوند در غدير خم انجام شد و حضرت فرمودند: «مَن كنت مولاه فهذا علىّ مولاه»، نعمانبن حارث كه از منافقان بود، نزد پيامبر آمده، گفت: ما را به توحيد، نبوّت، جهاد، حج، روزه، نماز و زكات، دستور دادى پذيرفتيم، حالا هم اين جوان را امام ما قرار دادهاى؟! پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «به فرمان خدا بود».
او از شدّت ناراحتى به خود نفرين كرد و در نفرين، همين آيه را خواند. «1» امّا هنوز چند قدمى برنداشته بود كه سنگى از آسمان بر سر او فرود آمد و او را به هلاكت رساند و آيات اوّل سورهى معارج نازل گرديد. «2» «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ»
پیام ها
1- گاهى تقدّسنمايى و سوگند يادكردن، از حربههاى دشمن براى فريب مؤمنان است. اللَّهُمَ ... فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً ...
2- عناد و لجاجت، انسان را تا مرز رضايت به نابودى خويش پيش مىبرد.
«1». الغدير، ج 1، ص 239- 266، به نقل از 30 نفر از علماى اهلسنّت.
«2». تفسير مجمعالبيان.
جلد 3 - صفحه 310
3- برخى از مخالفان پيامبر، به خدا و تأثير او در هستى و اثر داشتن دعا معتقد بودند. اللَّهُمَّ إِنْ كانَ ... فَأَمْطِرْ عَلَيْنا ... أَوِ ائْتِنا ..."
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۳۲_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ «33»
و (لى) تا تو در ميان مردمى، خداوند بر آن نيست كه آنان را عذاب كند، و تا آنان استغفار مىكنند، خداوند عذاب كنندهى آنان نيست.
نکته ها
با توجّه به اينكه در آيهى بعد، كفّار مكّه به عذاب تهديد شدهاند، معلوم مىشود كه منظور از نفى عذاب در اين آيه، برداشته شدن عذاب عمومى از مسلمانان به بركت وجود شخص پيامبر صلى الله عليه و آله است، مثل عذابهاى اقوام پيشين، وگرنه اشخاصى در موارد خاصّى گرفتار عذاب الهى شدهاند. مانند: نعمانبن حارث در آيهى قبل.
در احاديث آمده است كه خداوند به خاطر وجود برخى افراد پاك و علماى ربّانى، سختى و عذاب را از ديگران برمىدارد. چنانكه در ماجراى قلع و قمع قوم لوط، حضرت ابراهيم به فرشتگان مأمور عذاب گفت: «إِنَّ فِيها لُوطاً» يعنى آيا با وجود يك مرد خدايى در منطقه، آنجا را نابود مىسازيد؟! فرشتگان گفتند: ما مىدانيم كه لوط در آنجاست و به او دستور داديم تا از آنجا خارج شود. «1»
يا حضرت على عليه السلام پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «يكى از دو امان از ميان ما رفت، أمان ديگر را كه استغفار است حفظ كنيد». «2»
و يا در روايت مىخوانيم امام رضا عليه السلام به زكريا ابن آدم فرمود: «در شهر قم بمان! كه خداوند همان گونه كه به واسطهى امام كاظم عليه السلام بلا و عذاب را از اهل بغداد برداشت، به واسطهى
«1». عنكبوت، 31- 32.
«2». نهجالبلاغه، حكمت 88.
جلد 3 - صفحه 311
وجود تو نيز بلا را از آن شهر دور مىكند». «1»
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «مرگ و زندگى من براى شما خير است؛ در زمان حياتم خداوند عذاب را از شما بر مىدارد و پس از مرگم نيز با عرضهى اعمالتان به من، با استغفار و طلب بخشش من، مشمول خير مىشويد. «امّا فى مماتى فتعرض علىّ اعمالكم فاستغفر لكم» «2»
نافرمانى و انجام بعضى گناهان، از اسباب نزول بلا و عذاب الهى است، و راه جبران آن توبه و استغفار است. «وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» چنانكه در دعاى كميل مىخوانيم: «اللّهم اغفر لى الذنوب الّتى تنزل البلاء» وهمان گونه كه خداوند در آيهاى ديگر مىفرمايد: «وَ ما كانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرى بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ» «3» تا وقتى كه مردم اهل صلاح و اصلاح باشند، خداوند آنان را هلاك نمىكند.
پیام ها
1- وجود پيامبر صلى الله عليه و آله و مردان خدا، مايهى امان براى اهل زمين است. «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ»
2- استغفار، مانع بلاست. «وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» (برگشت از كفر و الحاد نيز نوعى استغفار است.)
3- توبه و استغفار، اهميّت ويژهاى نزد خدا دارد، چنانكه سرنوشت امّتى را نيز تغيير مىدهد. «وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ»
«1». بحار، ج 57، ص 217.
«2». تفسير نورالثقلين.
«3». هود، 117."
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۳۳_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما لَهُمْ أَلَّا يُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَ هُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ ما كانُوا أَوْلِياءَهُ إِنْ أَوْلِياؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ «34»
و چرا خداوند آنها را عذاب نكند؟ با اينكه آنان (مردم را) از مسجدالحرام باز مىدارند، در حالى كه سرپرست آنجا نيستند. جز افراد پرهيزگار ديگران حقّ توليت و سرپرستى آن را ندارند، ولى بيشترشان نمىدانند.
جلد 3 - صفحه 312
نکته ها
در آيهى قبل، خداوند به خاطر وجود پيامبر صلى الله عليه و آله در ميان مردم و همچنين برگشت وتوبه و استغفارشان، عذابى همچون عذاب آسمانى قوم عاد و ثمود را از آنان برداشت، امّا در اين آيه سخن از عذاب آنان است كه مىتوان گفت: آنها استحقاق عذاب را دارند، هر چند خداوند به خاطر وجود پيامبر صلى الله عليه و آله عذابشان نمىكند.
البتّه ممكن است مراد از عذاب در اين آيه، بلاها و سختىهاى جنگ و اسارت باشد.
حضرت على عليه السلام مىفرمايد: «اللّه اللّه فى بيت ربّكم لا تخلوه ما بقيتم فانّه ان تُرك لمتناظروا» «1»، از خدا پروا كنيد، از خدا پروا كنيد، دربارهى خانهى خدايتان كه اگر آن را رها كنيد و تعطيل شود، عذاب الهى، بىدرنگ شما را فراخواهد گرفت.
پیام ها
1- آنان كه مانع ورود مؤمنان به مسجد الحرام مىشوند، افراد بىتقوايى هستند و بايد منتظر عذاب الهى باشند. وَ ما لَهُمْ أَلَّا يُعَذِّبَهُمُ ...
2- كفّار، خود را به ناحقّ متولّى مسجدالحرام مىپنداشتند. «وَ ما كانُوا أَوْلِياءَهُ»
3- توليتِ خانهاى كه به دست ابراهيم خليل عليه السلام و بر اساس تقوا ساخته شده، نبايد به دست افراد بىتقوا باشد. «إِنْ أَوْلِياؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ»
4- تعيين سرپرست براى رسيدگى به امور مسجدالحرام ضرورى است. «إِنْ أَوْلِياؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ» (از اين كه آيه شرايط متولّى را بيان مىكند نه اصل آن را، پس تعيين توليت لازم است
#تفسیر_سوره_انفال_آیه_۳۴_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكاءً وَ تَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ «35»
(دعا و) نمازشان نزد بيت اللّه (كعبه)، جز سوت و دست زدن نبود. پس به خاطر آنكه كفر مىورزيديد، عذاب (الهى را) بچشيد.
نکته ها
«مُكاءً»، به معناى سوت زدن و «تَصْدِيَةً»، به معناى دست زدن است.
سوت كشيدن آنان شايد به خاطر اعلام حضورشان نسبت به بتهايى بوده كه در كعبه قرار داشته است.
مفسّران از مصاديق روشن عذاب در جملهى «فَذُوقُوا الْعَذابَ» را شكست مشركان در جنگ بدر مىدانند. «1»
پیام ها
1- بىاحترامى و انجام امور لغو و بيهوده، همچون دست و سوت زدن در مكان مقدّس، نشاندهندهى لياقت نداشتن براى توليت آن مكان است. إِنْ أَوْلِياؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ ... وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكاءً وَ تَصْدِيَةً
2- در طول تاريخ، مراسم مذهبى دستخوش تحريف و يا آميخته به امورى لغو شده است. صَلاتُهُمْ ... مُكاءً وَ تَصْدِيَةً
3- گاهى مقدّسترين مراكز، صحنهى بالاترين خرافات مىشود. «عِنْدَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكاءً وَ تَصْدِيَةً»
4- كفر و بىاحترامى به مقدّسات، عذاب الهى را بدنبال دارد. «مُكاءً وَ تَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ»
5- لجاجت و استمرار در كفر و انحراف، عامل نزول عذاب است. «فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ»
«1». تفاسير مجمعالبيان، الميزان و فىظلالالقرآن.
جلد 3 - صفحه 314"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۳۵_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَسَيُنْفِقُونَها ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ «36»
همانا آنان كه كافر شدند، اموال خود را صرف مىكنند تا از (رفتن مردم به) راه خدا جلوگيرى كنند. در آينده نيز اين گونه خرجها را خواهند داشت، سپس (اموال هزينه شده) مايهى حسرت آنان مىگردد و آنگاه شكست مىخورند. و آنان كه كافر شدند، به سوى دوزخ محشور خواهند شد.
نکته ها
بعضى نزول اين آيه را دربارهى بودجهى سنگينى كه كفّار مكّه براى جنگ بدر خرج كردند، مىدانند، ولى عموميّت آيه، شامل همهى بودجههايى مىشود كه صرف مبارزه و مقابله با اسلام مىشود.
تكرار جملهى «الَّذِينَ كَفَرُوا» شايد براى آن باشد كه برخى از كفار سرمايه گذار، بعداً مسلمان شدند و حسرت پولهاى خرج شده را مىخوردند، برخى هم كه بر كفر باقى ماندند و اهل دوزخ شدند. آرى، جهنّم براى كفّارى است كه بر كفر خود باقى مىمانند، امّا مؤمنان اگر به نتيجه هم نرسند حسرت نمىخورند، چون خداوند اجر آنها را مىدهد.
پیام ها
1- كفّار همواره براى جلوگيرى از گسترش اسلام، اموال خود را خرج مىكنند، ولى در نهايت نتيجهاى جز حسرت و شكست قطعى ندارد. (تمام آيه)
2- پيامبر صلى الله عليه و آله، خبر غيبى مىدهد كه در آينده نيز بر ضد اسلام سرمايهگذارى خواهند كرد، ولى پيروزى با اسلام است. فَسَيُنْفِقُونَها ... ثُمَّ يُغْلَبُونَ
3- تلاش كافران تنها شكست دنيوى ندارد، بلكه عذاب اخروى نيز دارد.
جلد 3 - صفحه 315
يُغْلَبُونَ ... إِلى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ
4- بى ايمانى وكفر، سبب سقوط انسان و ورود به دوزخ است. «وَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۳۶_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ يَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلى بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعاً فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ «37»
(اين حسرت، شكست و عذاب،) براى آن است كه خداوند، ناپاك را از پاك (در اين جهان و آن جهان) جدا كند و پليدىها را برهم نهد و همه را متراكم سازد و در دوزخ قرار دهد، آنان همان زيانكارانند.
نکته ها
«فَيَرْكُمَهُ»، به معناى متراكم ساختن و روى هم انباشتن است.
گرچه جهنّم بسيار بزرگ است و پيوسته مىگويد: «هَلْ مِنْ مَزِيدٍ» «1» و بيشتر مىخواهد، ولى هر يك از دوزخيان در تنگنا به سر مىبرند. همانند ديوار بزرگى كه جاى ميخهاى بسيار دارد، ولى هر ميخى در فشار است.
پیام ها
1- از نتايج جنگ حقّ و باطل، روشن شدن روحيّات، انگيزهها، عملكردها، تعهّدات و توطئههاست تا جوهرهى انسانها كشف شود. «لِيَمِيزَ اللَّهُ»
2- جداسازى طرفداران حقّ از باطل، از سنّتهاى الهى است. «لِيَمِيزَ اللَّهُ» چنانكه در روز قيامت نيز خطاب مىشود: «وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ» «2»
3- تراكم، فشار و ضيق مكان، از ويژگىهاى دوزخ و دوزخيان است. «فَيَرْكُمَهُ جَمِيعاً فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ»
4- خسارت واقعى انسان، دوزخى شدن اوست. «فِي جَهَنَّمَ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ»
«1». ق، 30.
«2». يس، 59.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 316"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۳۷_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا