"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَوْ تَرى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ «50»
و (اى پيامبر!) اگر ببينى آن هنگام كه فرشتگان جان كافران را مىگيرند، بر چهرهها وپشتهاى آنان ضربه مىزنند (و مىگويند:) بچشيد عذاب سوزان را.
ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ «51»
اين (كيفر،) دستاورد كارهاى پيشين شماست و (گرنه) شكّى نيست كه خداوند بر بندگانش ستمگر نيست.
نکته ها
در قرآن، بارها از سخت جان دادن كفّار، سخن به ميان آمده است، از جمله در سورهى محمّد آيهى 27 و سورهى انعام آيهى 93 و در مقابل، از آسان جان دادن مؤمنان نيز سخن به ميان آمده است، از جمله در آيهى 32 سورهى نحل مىخوانيم: «الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
«يَتَوَفَّى»، به معناى گرفتن است و قرآن مىفرمايد: ما كفّار را مىگيريم آنجايى كه جسم انسان در دنيا مىناند، پس معلوم مىشود كه روح او را مىگيرند. بنابراين، حقيقت انسان به روح اوست. تا انسان زنده است روح همراه جسم اوست و پس از مرگ، از جسم او جدا شده وباقى مىماند.
جلد 3 - صفحه 336
پیام ها
1- خداوند با قهر به كفّار، پيامبر و مؤمنان را دلدارى مىدهد. وَ لَوْ تَرى ...
2- فرشتگان الهى، مؤمنان و كافران را مىشناسند. «إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا»
3- قهر اخروى خداوند به كافران، از لحظهى جان دادن آغاز مىشود. إِذْ يَتَوَفَّى ... يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ ...
4- در برزخ نيز عذاب هست. «ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ»
5- مجازاتهاى الهى، كيفر كارهاى خود انسان است، نه انتقام خداوند. ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ ...
6- ظلم به يك نفر، به منزلهى ظلم به همه است. «لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ» (كوچكترين ظلمى از جانب خداوند، ستمى بسيار بزرگ است و او منزّه از آن است.)
7- كيفرهاى الهى، براساس عدل است. «لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ»"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۵٠_۵۱_جز۱۰
@tafsir_qheraati ایتا
08.Anfal.50.51.mp3
2.82M
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۵٠_۵۱_جز۱۰
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقابِ «52»
(اى پيامبر! روش كافران زمان تو،) مثل روش فرعونيان و كفّار پيش از آنان است كه (از روى لجاجت و عناد) به آيات خداوند كفر ورزيدند، پس خداوند نيز به كيفر گناهانشان، آنان را گرفتار كرد. قطعاً خداوند، نيرومند سخت كيفر است.
پیام ها
1- گاهى كفر و لجاجت، براى بعضى عادت و خصلت شده و در اين صورت، عذاب نازل مىشود. «كَدَأْبِ»
2- همهى اقوام نزد خدا يكسانند و اگر راه انحراف و كفر بروند، كيفر مىبينند.
كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَفَرُوا ... فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ آرى، سنّت الهى در عقوبت كفّار، ثابت است و مجازات مشركان در جنگ بدر، حكم خاصّى نبوده است.
3- گناه، سبب قهر الهى است. «فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ»
جلد 3 - صفحه 337
4- خداوند، در كيفر كافران عاجز نيست و همهى اقوام (مثل فرعون قوى يا مشركان ضعيف) در برابر قهر خدا عاجزند. «إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقابِ»"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۵۲_جز۱۰
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ «53»
آن (كيفر) بدين سبب است كه خداوند، نعمتى را كه به قومى عطا كرده، تغيير نمىدهد، مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند، و همانا خداوند، بسيار شنوا و داناست.
نکته ها
در احاديث متعدّدى عواملى مانند: ظلم و گناه، سبب تغيير نعمتهاى الهى به حساب آمدهاند، چنانكه بازگشت از گناه و انحراف و حركت در مسير حقّ، موجب سرازير شدن انواع نعمتهاى الهى است. «1»
گناهان و ستمها، انسان را از لياقت بهرهورى از لطف الهى دور مىكند. چنانكه حضرت على عليه السلام در خطبه قاصعه بدان اشاره كرده و در دعاى كميل مىخوانيم: الّلهم اغفر لى الذنوب الّتى تهتك العصم ... الّلهم اغفر لى الذّنوب الّتى تغيّر النّعم ...
در نامه حضرت على عليه السلام به مالك اشتر مىخوانيم: «هيچ چيز مانند ظلم وستم، نعمتهاى الهى را تغيير نمىدهد، چون خداوند نالهى مظلوم را مىشنود، در كمين ظالمان است». «2»
امام صادق عليه السلام فرمودند: «همواره از سختىها و گرفتارىهاى روز و شب كه عقوبت معصيت و گناهان شماست، به خدا پناه ببريد». «3»
پیام ها
1- زوال نعمتها، از ناحيهى خودماست، وگرنه سنّت خدا بر استمرار نعمتهاست. ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً ... حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». نهجالبلاغه، نامه 53.
«3». كافى، ج 2، ص 269.
جلد 3 - صفحه 338
2- دادنها و گرفتنها از سوى خدا، قانونمند و حكيمانه است. لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً ... حَتَّى يُغَيِّرُوا ...
3- رحمت خداوند بر غضبش مقدّم است. «أَنْعَمَها عَلى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا»
4- در اسلام علاوه بر كيفر فردى، كيفرهاى اجتماعى نيز قانون دارد. «عَلى قَوْمٍ»
5- فطرت انسان، بر ايمان و پاكى استوار است و اين انسان است كه خود را تغيير مىدهد. «يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»
6- انسان، تاريخ را مىسازد، نه آنكه اقتصاد، جبر تاريخ و محيط، انسان را بسازد. «حَتَّى يُغَيِّرُوا ...» البتّه محيط و اقتصاد بىاثر نيست، ليكن نقش اصلى با ارادهى انسان است، و هيچ يك از آنها انسان را مجبور نمىكند.
7- افراد، جامعه را مىسازند و هرگونه تحوّل مثبت يا منفى در جامعه، بر پايهى تحوّلِ فكرى و فرهنگى افراد است. قَوْمٍ ... يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ
8- سعادت و شقاوت ملّتها، در گرو تحوّلات درونى آنهاست، نه قدرت و ثروت. «حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»
9- در تحليل سرنوشت جوامع، محور، روحيّهى مردم است، نه شانس، خرافات، نظامهاى حاكم، جبر تاريخ و ... «يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»
10- همهى ما در نظر خدا هستيم و كيفر كفّار متّكى بر علم گسترده خداوند است. «أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۵۳_جز۱۰
@tafsir_qheraati ایتا
تفسیر نور (محسن قرائتی)
كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَّبُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ كُلٌّ كانُوا ظالِمِينَ «54»
(اى پيامبر! روحيّهى مردمِ زمان تو،) همچون خوى و روش فرعونيان و كسانى است كه پيش از آنان بودند، آيات پروردگارشان را تكذيب كردند، پس ما نيز به سزاى گناهانشان، هلاكشان ساختيم و فرعونيان را غرق كرديم، و همگى (فرعونيان و كفّار قريش) ستمگر بودند.
جلد 3 - صفحه 339
نکته ها
تعبير «كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ» در دو آيهى قبل نيز آمده بود، امّا اين تكرار منافاتى با بلاغت ندارد، چون موقعيّتها متفاوت است. آنجا سخن از كيفر الهى نسبت به ظالم بود، اينجا تغيير نعمت براساس تغيير حالات مردم است. البتّه ممكن است در آيهى قبل، عذاب اخروى منظور باشد و اينجا عذاب دنيوى.
پیام ها
1- از سرنوشت گذشتگان درس بگيريم. «كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ»
2- تكذيب آيات الهى، زمينهى هلاكت انسان است. «كَذَّبُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَكْناهُمْ»
3- انسان، داراى اختيار است و سرنوشت او در گرو عملكرد خودش مىباشد.
«كَذَّبُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ»
4- ظلم و گناه، عامل قهر الهى است، چه ظلم به خويش، چه به مردم و چه به انبيا و مكتب. فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ ... كانُوا ظالِمِينَ
5- بعضى از سختىها، حوادث و اتّفاقات دنيوى و زوال نعمتها، پيامد گناهان انسان مىباشد. «فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ»
6- تكذيب آيات الهى و گناه، ظلم است. كَذَّبُوا ... كانُوا ظالِمِينَ"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۵۴_جز۱۰
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ «55»
قطعاً بدترين جنبندگان نزد خداوند، آنانند كه كافر شدند، پس آنان ايمان نمىآورند.
نکته ها
آيهى 22، «شَرَّ الدَّوَابِّ» را كسانى دانست كه نمىانديشند، اين آيه آنان را كسانى مىداند كه ايمان نمىآورند وكفر مىورزند. پس ريشهى كفر، عدم تعقّل صحيح است. قرآن، ارزش انسان را در گرو عقل و ايمان مىداند كه اگر تعقّل نكند، يا كفر ورزد، از مدار انسانيّت خارج مىشود. انسان واقعى، كسى است كه عاقل و مؤمن باشد.
جلد 3 - صفحه 340
آرى، كافرى كه حقّ رامىفهميد؛ امّا ايمان نمىآورد، نزد مردم عنوانى داشته باشد، ولى نزد خداوند بدترين جنبنده است."
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۵۵_جز۱۰
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
الَّذِينَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَ هُمْ لا يَتَّقُونَ «56»
(بدترين جنبندگان نزد خداوند،) آنانند كه از ايشان پيمان گرفتهاى، سپس پيمان خود را در هر بار مىشكنند و (در وفادارى وحفظ پيمان،) اهل تقوا و پروا نيستند.
نکته ها
پيمان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با يهوديان اين بود كه به مشركان كمك نكنند و در صدد آزار مسلمانان برنيايند، ولى يهوديان پيمان را شكستند و در جنگ خندق به مشركان اسلحه فروخته و آنان را يارى كردند.
در روايات آمده است: «كسىكه وفادار نباشد و پيمانشكنى كند، منافق است، هرچند نماز بخواند و روزه بگيرد». «1»
پیام ها
1- رهبر مسلمانان مىتواند با كفّار پيمان ببندد. «عاهَدْتَ مِنْهُمْ» چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله پيمانهاى متعدّدى با كفّار مىبست، هرچند بعضى از آنان متعهّد نباشند. «يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ»
2- پيمان شكنى دليل بر پيمان نبستن مجدّد نيست. «يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ»
3- پيمانشكنى، با انسانيّت سازگار نيست. شَرَّ الدَّوَابِ ... يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ
4- كفر، زمينهى پيمانشكنى است. الَّذِينَ كَفَرُوا ... يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ
5- پيمانشكنى، بىتقوايى است. يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ ... وَ هُمْ لا يَتَّقُونَ
6- بيشترين خطر از سوى كسانى است كه پيمان شكنى شيوه و خصلت آنان شده
«1». كافى، ج 2، ص 290.
جلد 3 - صفحه 341
و از آن پروايى ندارند. يَنْقُضُونَ ... فِي كُلِّ مَرَّةٍ ... لا يَتَّقُونَ"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۵۶_جز۱۰
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ «57»
پس (اى پيامبر!) هرگاه در جنگ به آنان دستيافتى، (با برخوردهاى قاطع) افراد پشت جبههى آنان را به وحشت افكنده و متفرّق ساز، باشد كه پند گيرند (و دست از توطئه بردارند).
نکته ها
«تَثْقَفَنَّهُمْ» از «ثقف»، به معناى درك چيزى است از روى دقّت و سرعت. يعنى در برخورد با كفّار، كاملًا هوشيار باشيد تا غافلگير نشويد.
«تشريد»، به معناى ايجاد ناامنى و اضطراب و متفرّق ساختن است. يعنى چنان به دشمن حمله كنيد و برنامهريزى جنگى داشته باشيد كه حاميان پشتپرده و نيروهاى پشت جبههى آنان، به وحشت افتاده و به فكر حمله و پشتيبانى نباشند.
پیام ها
1- برخورد شما با دشمنان، بايد غافلگير كننده، سريع، دقيق وكوبنده باشد و اين از اصول نظامى است. تَثْقَفَنَّهُمْ ... فَشَرِّدْ بِهِمْ
2- آگاهى و ديد رهبر مسلمانان بايد به قدرى باشد كه وسعت و دنبالهى توطئه و توطئهگران را بشناسد وبر عليه آنان تصميم درست وقاطع بگيرد. «فَشَرِّدْ بِهِمْ»
3- به دفاعهاى روز مرّه و خط اوّل بسنده نكنيم و از عقبههاى دشمن و طرّاحان صحنه غافل نشويم. «مَنْ خَلْفَهُمْ» چنانكه در رانندگى نبايد تنها به جلو خيره شد، بلكه بايد به فراتر و دورتر نيز چشم دوخت.
4- كيفر پيمانشكنانى كه امنيّت و ثبات جامعه را به هم مىزنند، آن است كه آنان را وحشتزده و مضطرب سازيم. «فَشَرِّدْ بِهِمْ»
5- با آنكه اسلام، دين رأفت ورحمت است، ولى خيانت وپيمانشكنى و بهمزننده نظم و امنيّت را تحمّل نمىكند. «فَشَرِّدْ بِهِمْ»
جلد 3 - صفحه 342
6- جامعهى اسلامى بايد هيبت و شوكت داشته باشد. «فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ»
7- از كفّار، زهر چشم بگيريم تا از فكر حملهى مجدّد به ما صرف نظر كنند. «فَشَرِّدْ بِهِمْ»
8- اسلام در كنار تبليغ و موعظه، دينِ اعمال قدرت و برخورد با پيمانشكنان و اخلالگران نيز هست. «فَشَرِّدْ بِهِمْ» و بايد با خط مقدّم آنان طورى رفتار شود كه مايهى عبرت ديگران شود. «مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
پرش به بالا↑ ابوالشیخ از ابن شهاب روایت کرده که جبرئیل به پیامبر وارد شد و گفت: یا رسول الله سلاح را نهادى در حالتى که همیشه در طلب قوم بودى بنابراین بیرون برو که خداوند درباره طایفه بنىقریظه به تو اجازه داده است و آیه 59 درباره بنىقریظه نازل گردیده است.
پرش به بالا↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص390."
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۵۷_جز۱۰
@tafsir_qheraati ایتا