eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2.2هزار دنبال‌کننده
102 عکس
24 ویدیو
2 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54 تاریخ ایجاد کانال ۱۳۹۹/۸/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ إِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلًا وَ يُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولًا وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ «44» و (به ياد آوريد) زمانى كه چون با دشمن برخورد كرديد، خداوند دشمنان را در نظر شما كم جلوه داد (تا با جرأت حمله كنيد) و شما را نيز در ديدگاه آنان اندك نشان داد (تا از كفّار مكّه، كمك نخواهند). اين كار براى آن بود كه خداوند كارى را كه مى‌بايست انجام شود، تحقّق بخشد. و (بدانند كه) همه‌ى كارها به خدا باز مى‌گردد (و اراده‌ى او بر هر چيزى نافذ است). نکته ها هنگامى‌كه كفّار مسلمانان را ديدند، آن چنان در نظرشان كم جلوه كرد كه گفتند: ما بردگان خود را مى‌فرستيم تا مسلمانان را نابود كنند، «1» ولى زمانى‌كه جنگ شروع شد، در هنگامه‌ى نبرد، مسلمانان را زياد و دو برابر ديدند و مرعوب شدند. «2» چنانكه در جاى ديگر خداوند مى‌فرمايد: «يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ» «3» پیام ها 1- تقديرهاى الهى، اراده را از انسان سلب نمى‌كند. «وَ إِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ» ترغيب دو سپاه در جنگ بدر به رويارويى، بيانگر آن است كه تحقّق جنگ، از اختيار آنان خارج نبوده است. 2- امدادهاى الهى، هم پيش از جنگ نصيب مسلمانان شد، «فِي مَنامِكَ» و هم‌ هنگام جنگ. يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ‌ ... «1». تفسير صافى. «2». تفاسير نمونه و الميزان. «3». آل‌عمران، 13. جلد 3 - صفحه 328 3- گاهى خداوند براى يارى رساندن به مسلمانان، با اعمال ولايت تكوينى، در ديده‌ها تصرّف مى‌كند. يُرِيكُمُوهُمْ‌ ... فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلًا 4- بهره‌بردارى از حواسّ ظاهرى نيز به دست خداوند است. «فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلًا وَ يُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ» 5- پيروزى تنها به جمعيّت و نفرات نيست، بلكه عواملى همچون ايمان و روحيّه‌ى رزمندگان و لطف و تقدير خداوند تعيين كننده است. (كلّ آيه)" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ «45» اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! هرگاه با گروهى (از دشمن) روبرو شديد، ثابت‌قدم باشيد و خدا را بسيار ياد كنيد تا شما رستگار شويد. نکته ها مراد از ذكر و ياد خدا در آيه، تنها ذكر زبانى نيست، بلكه توجّه درونى و ياد لطف‌ها و امدادهاى و وعده‌هاى و ياد عزّت، عظمت و فرمان او نيز مقصود است، چنانكه امام صادق عليه السلام فرمودند: «از امور مهمّى كه خداوند بر بندگان لازم دانسته است، بسيار ياد نمودن از خداوند است، ياد الهى هنگام مواجهه با حلال‌ها و حرام‌ها كه اگر اطاعت الهى باشد بدان عمل كند و اگر معصيت خدا باشد، آن را ترك كند». «1» پیام ها 1- لازمه‌ى ايمان، ثابت قدمى است. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ... فَاثْبُتُوا 2- ما مأمور به ثبات قدم در جبهه‌ايم، «فَاثْبُتُوا» امّا همين پايدارى را هم بايد از خدا بخواهيم. «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا» «2» «1». بحار، ج 93، ص 163. «2». بقره، 250. جلد 3 - صفحه 329 3- فضاى جبهه‌ى مسلمانان بايد آكنده از ياد خدا باشد و هر چه مشكلات بيشتر باشد، نياز به ياد خدا بيشتر است. «وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً» 4- يادى از خدا كافى نيست، بايد خدا را بسيار ياد كنيم. «وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً» زيرا اگر در بحران جنگ و حوادث جبهه، ياد خدا زياد نباشد، امكان انحراف در هدف، عمل وشيوه بيشتر است. 5- در جبهه، بايد ياد خدا، جايگزين ياد زن، فرزند، مال و ... شود. «وَ اذْكُرُوا اللَّهَ» چنانكه امام سجاد عليه السلام در دعاى مرزداران مى‌فرمايد: خدايا! ياد مال و فرزندان و ... را از دل رزمندگان ببر و بهشت را جلوى چشمشان جلوه بده. «1» 6- پايدارى و ياد خدا، رمز پيروزى در نبرد و رستگارى جاويد است. فَاثْبُتُوا وَ اذْكُرُوا اللَّهَ‌ ... لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ‌ 7- ميدان‌هاى نبرد وجبهه‌ها، يكى از مراكز رستگارى است. «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ «46» و از خداوند و فرستاده‌اش اطاعت كنيد و با يكديگر نزاع نكنيد، كه سست مى‌شويد ومهابت و قوّتتان از بين مى‌رود، و صبر كنيد، همانا خداوند با صابران است. نکته ها در آيه‌ى قبل، به دو عامل از عوامل پيروزى مؤمنان يعنى «پايدارى» و «ياد خدا» اشاره شد، و در اين آيه، عامل اطاعت و وحدت مطرح است، چنانكه در آيه‌ى قبل به ثبات قدم از جهت جسم وظاهر اشاره شد و در اين آيه، از صبر در جنبه‌ى روانى و باطنى ياد شده است. «ريح» باد، كنايه از قدرت و شوكت است، همچون بادى كه پرچم‌ها را به اهتزاز در مى‌آورد جلد 3 - صفحه 330 و نشانه‌ى برپايى، كامروايى و عظمت است. اگر در سايه‌ى اختلاف و نزاع، اين عظمت بر باد رود، خوار و حقير مى‌شويد. همان گونه كه اگر باد لاستيك ماشين و يا توپ ورزشى خارج شود، بسيارى از حركت‌ها، سفرها و ورزشها تعطيل مى‌شود. اتّحاد و يكپارچگى و دورى از اختلاف و تفرقه، از دستورات اكيد الهى است كه در آيات متعدّد به آن فرمان داده است و اين فرمان بايد در تمام زمينه‌ها رعايت شود، مخصوصاً در حال جنگ و درگيرى با دشمن كه ضرورت بيشترى دارد، چنانكه خداوند در سوره صف از اتحاد، نظم و هماهنگى مجاهدان تعريف كرده است. «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ» «1» پیام ها 1- جهاد، بايد با فرماندهى رهبر مسلمانان و به فرمان خدا و رسول (و جانشينان بر حقّ) او باشد. إِذا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا ... وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ‌ 2- قانون و رهبر الهى، محور وحدت و اتحاد است. «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» ( «أَطِيعُوا» به قوانين الهى و «رَسُولَهُ» به رهبر آسمانى اشاره دارد) 3- نزاع، شما را از درون پوك ساخته و از بيرون، بى‌آبرو مى‌كند. «فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِيحُكُمْ» (در طول تاريخ، چه ضعف‌ها و شكست‌هايى كه به خاطر عمل نكردن به اين آيه، نصيب مسلمانان شده است!) 4- در اطاعت و وحدت، پايدار باشيم و اگر چيزى بر خلاف ميل ما بود، يا بر خلاف ميل ما عمل شد، صابر باشيم و يكديگر را تحمّل كنيم. «وَ اصْبِرُوا» 5- ايمان به اينكه خداوند با صابران است، انسان را به صبر و پايدارى سوق مى‌دهد. «وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ» 6- نصرت و امداد الهى، با صابران است. «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ» «1». صفّ، 4. تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 331" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ اللَّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ «47» و مثل كسانى نباشيد كه از روى سرمستى و خودنمايى و غرور و ريا در برابر مردم، از خانه‌هاى خود (به سوى جبهه) خارج شدند و مردم را از راه خدا بازمى‌داشتند وحال آنكه خداوند، به آنچه انجام مى‌دهند احاطه دارد. نکته ها چون كاروان تجارتى ابوسفيان- از دست مسلمانان- سالم به مكّه رسيد، ابوسفيان به ابوجهل پيغام داد كه ما به سلامت به مكّه رسيديم، شما كه براى يارى ما رفته‌ايد، برگرديد. ابوجهل مغرورانه گفت: تا مسلمانان را سركوب نكنيم و به افتخار پيروزى شراب ننوشيم و قدرت خود را نشان ندهيم، برنمى‌گرديم. امّا سرانجام شكست خوردند و ابوجهل در آن جنگ، جام مرگ را نوشيد. در اين آيه و دو آيه‌ى قبل، عوامل موفقيّت چنين بيان شده است: ثبات قدم، ياد خدا، اطاعت از رهبرى، پرهيز از اختلاف، صبر، پرهيز از غرور، ريا و دنياطلبى. پیام ها 1- غرور و ريا، از آفات قدرت در جبهه‌ى جنگ است. «خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ» 2- تفاوت اصولى جنگ‌هاى اسلامى و غير اسلامى در هدف است. هدف مسلمانان از جنگ، رفع فتنه است (آيه‌ى 39 اين سوره)، امّا هدف ديگران، سلطه‌جويى و قدرت‌نمايى است. «بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ» 3- هنگام عزيمت به جبهه، نيّت خود را خالص سازيد و به فكر خودنمايى نباشيد. «رِئاءَ النَّاسِ» (گرچه سياق آيات، به جنگ بدر مربوط مى‌شود، امّا شامل منافقان كه رياكارانه و براى خودنمايى و ياشايعه‌پراكنى و تضعيف روحيه به جبهه مى‌روند نيز مى‌شود.) جلد 3 - صفحه 332 4- جبهه‌ى باطل براى بستن راه حقّ و جلوگيرى از حركت معنوى و الهى جامعه، تلاش مى‌كند. «وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ» 5- دشمنان بدانند با همه تلاشى كه در برابر خدا مى‌كنند، امّا هرگز از تحت قدرت الهى خارج نمى‌شوند. «وَ اللَّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ إِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ وَ قالَ لا غالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَ إِنِّي جارٌ لَكُمْ فَلَمَّا تَراءَتِ الْفِئَتانِ نَكَصَ عَلى‌ عَقِبَيْهِ وَ قالَ إِنِّي بَرِي‌ءٌ مِنْكُمْ إِنِّي أَرى‌ ما لا تَرَوْنَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ وَ اللَّهُ شَدِيدُ الْعِقابِ «48» و (به يادآور) زمانى كه شيطان، كارهاى آنان (مشركان) را در نظرشان زيبا جلوه داد و گفت: امروز هيچ كس از مردم، بر شما غالب نخواهد شد و من ياور شمايم. امّا همين كه دو لشكر با هم درآويختند (و فرشتگان به يارى سپاه اسلام آمدند،) شيطان به عقب برگشت و گفت: هر آينه من از شما بيزارم، من چيزى را مى‌بينم كه شما نمى‌بينيد، همانا من از خدا بيم دارم و خداوند سخت عقوبت است. نکته ها كلمه‌ى «جار» به معناى ياور، شريك، همسايه و هم‌سوگند آمده كه در اينجا معناى اوّل مناسب‌تر است. كلمه‌ى‌ «نَكَصَ» به معناى خوددارى و برگشت است و «عقب» به معناى پاشنه‌ى پا و «نَكَصَ عَلى‌ عَقِبَيْهِ» يعنى بر پاشنه‌هاى پا چرخيد و پشت كرد. گفتگوى شيطان با طرفدارانش كه در اين آيه مطرح شده، ممكن است همان وسوسه‌هاى شيطانى باشد، يا آنكه شيطان در قالب انسان، اهداف خود را دنبال كند و در قيافه‌ى انسان، به اغوا و وسوسه بپردازد كه روايات هم در اين باره وارد شده است. «1» «1». تفاسير مجمع‌البيان ونورالثقلين. جلد 3 - صفحه 333 چنانكه شيطان در جنگ بدر، به صورت سراقةبن مالك (از سرشناسان قبيله‌ى بنى‌كنانه) درآمد و مشركان را تشويق و ترغيب مى‌كرد و به آنان وعده‌ى همراهى و پيروزى مى‌داد، امّا با حضور فرشتگان در آستانه‌ى پيروزى سپاه اسلام، پا به فرار گذارد. پس از شكست كفّار، در مكّه به او مى‌گفتند: تو سبب شكست ما شدى! و او قسم مى‌خورد كه حتّى از مكّه بيرون نيامده است. پس معلوم شد كه شيطان در قيافه‌ى سراقه، به آنان وعده‌ى پيروزى داده، سپس فرار كرده است. شيطان براى جبهه‌ى باطل كار تبليغاتى مى‌كند و در آغاز مبارزه به آنان روحيّه مى‌دهد، ولى به هنگام ديدن امدادهاى الهى، آنان را رها كرده و عقب‌نشينى مى‌كند. پیام ها 1- يكى از راه‌هاى فريب شيطان، زيبا جلوه‌دادن بدى‌هاست. «زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ» آرى، نيكو پنداشتن كارهاى بد وناهنجارى‌ها، نشانه‌ى نفوذ شيطان در افكار انسان است. 2- شيطان و شيطان‌صفتان، ديگران را براى فساد، توجيه وتحريك مى‌كنند. «زَيَّنَ‌، لا غالِبَ‌، جارٌ لَكُمْ» 3- ايمان، حمايت فرشتگان را به دنبال دارد و كفر، حمايت شيطان را. «جارٌ لَكُمْ» 4- شيطان، منافق، فريب‌كار، دروغگو و بى‌وفاست. جارٌ لَكُمْ‌ ... بَرِي‌ءٌ مِنْكُمْ‌ 5- شياطين، آتش فتنه را روشن مى‌كنند، ولى خود را در معركه قرار نمى‌دهند. «إِنِّي بَرِي‌ءٌ مِنْكُمْ» 6- توكّل بر غير خدا، سبب رها شدن انسان در مشكلات مى‌شود. إِنِّي جارٌ لَكُمْ‌ ... إِنِّي بَرِي‌ءٌ مِنْكُمْ‌ 7- روابط غير الهى، ناپايدار وغير قابل اطمينان است. «قالَ إِنِّي بَرِي‌ءٌ مِنْكُمْ» 8- شيطان، از قدرت فرشتگان آگاه است. «إِنِّي أَرى‌ ما لا تَرَوْنَ» و مشاهده‌ى قدرت‌فرشتگان، سبب عقب‌گرد او شد. «قالَ إِنِّي بَرِي‌ءٌ مِنْكُمْ» 9- شيطان، قادر بر مشاهده‌ى برخى امور پنهانى است. «إِنِّي أَرى‌ ما لا تَرَوْنَ» جلد 3 - صفحه 334 10- شيطان، به خداوند معتقد و به شدّت عقوبت او آگاه است. «إِنِّي أَخافُ اللَّهَ وَ اللَّهُ شَدِيدُ الْعِقابِ» به گفته ابن عباس: «شيطان به دروغ ادّعاى ترس از خداوند را داشت، وگرنه كار او به اينجا نمى‌كشيد». «1»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ دِينُهُمْ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ «49» (به يادآور) زمانى كه منافقان و بيماردلان مى‌گفتند: آنان (مسلمانان را) دينشان مغرورشان كرده است، (كه بى‌ترس حمله مى‌كنند. غافل از آنكه مسلمين بر خدا توكّل نموده‌اند.) وكسى كه بر خدا توكّل كند، پس (بداند) قطعاً خداوند شكست‌ناپذير حكيم است. نکته ها منافقان و افراد سست ايمان و بى‌اعتقاد به نصرت الهى، تصوّر نمى‌كردند مسلمانان با جمعيّت و سلاح اندك پيروز شوند و آنان را فريب‌خورده مى‌پنداشتند. پیام ها 1- كسانى كه روحيه ناسالم دارند، با منافقان همصدا مى‌شوند. «إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» 2- منافقان، مسلمانان را فريب‌خورده و مغرور مى‌پندارند. (و مى‌گويند: مگر مى‌توان با «اللّه اكبر» و با دست خالى به جنگ سلاح رفت؟! مگر مى‌شود ...) «غَرَّ هؤُلاءِ دِينُهُمْ» 3- گرايش‌ها وديدگاه‌ها، در نوع برداشت انسان تأثير مى‌گذارد. از يك عمل، چند برداشت مى‌شود؛ يكى توكّل مى‌پندارد و ديگرى فريب‌خوردگى وغرور. إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ ... وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ‌ جلد 3 - صفحه 335 4- توكّل بر خدا، از حساب غرور، جداست. وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ‌ ... (توكّل بر خداوند در جنگ بدر، عامل پيروزى شد) 5- بايد بر كسى توكّل و اعتماد كرد كه شكست ناپذير و تمام كارهايش حكيمانه است. «عَزِيزٌ حَكِيمٌ» (قدرت خداوند، همراه با عزّت وحكمت است)" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لَوْ تَرى‌ إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ «50» و (اى پيامبر!) اگر ببينى آن هنگام كه فرشتگان جان كافران را مى‌گيرند، بر چهره‌ها وپشت‌هاى آنان ضربه مى‌زنند (و مى‌گويند:) بچشيد عذاب سوزان را. ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ «51» اين (كيفر،) دستاورد كارهاى پيشين شماست و (گرنه) شكّى نيست كه خداوند بر بندگانش ستمگر نيست. نکته ها در قرآن، بارها از سخت جان دادن كفّار، سخن به ميان آمده است، از جمله در سوره‌ى محمّد آيه‌ى 27 و سوره‌ى انعام آيه‌ى 93 و در مقابل، از آسان جان دادن مؤمنان نيز سخن به ميان آمده است، از جمله در آيه‌ى 32 سوره‌ى نحل مى‌خوانيم: «الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» «يَتَوَفَّى»، به معناى گرفتن است و قرآن مى‌فرمايد: ما كفّار را مى‌گيريم آنجايى كه جسم انسان در دنيا مى‌ناند، پس معلوم مى‌شود كه روح او را مى‌گيرند. بنابراين، حقيقت انسان به روح اوست. تا انسان زنده است روح همراه جسم اوست و پس از مرگ، از جسم او جدا شده وباقى مى‌ماند. جلد 3 - صفحه 336 پیام ها 1- خداوند با قهر به كفّار، پيامبر و مؤمنان را دلدارى مى‌دهد. وَ لَوْ تَرى‌ ... 2- فرشتگان الهى، مؤمنان و كافران را مى‌شناسند. «إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا» 3- قهر اخروى خداوند به كافران، از لحظه‌ى جان دادن آغاز مى‌شود. إِذْ يَتَوَفَّى‌ ... يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ‌ ... 4- در برزخ نيز عذاب هست. «ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ» 5- مجازات‌هاى الهى، كيفر كارهاى خود انسان است، نه انتقام خداوند. ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ‌ ... 6- ظلم به يك نفر، به منزله‌ى ظلم به همه است. «لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ» (كوچك‌ترين ظلمى از جانب خداوند، ستمى بسيار بزرگ است و او منزّه از آن است.) 7- كيفرهاى الهى، براساس عدل است. «لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ»" ‏‏‏‏٠_۵۱_جز۱۰ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقابِ «52» (اى پيامبر! روش كافران زمان تو،) مثل روش فرعونيان و كفّار پيش از آنان است كه (از روى لجاجت و عناد) به آيات خداوند كفر ورزيدند، پس خداوند نيز به كيفر گناهانشان، آنان را گرفتار كرد. قطعاً خداوند، نيرومند سخت كيفر است. پیام ها 1- گاهى كفر و لجاجت، براى بعضى عادت و خصلت شده و در اين صورت، عذاب نازل مى‌شود. «كَدَأْبِ» 2- همه‌ى اقوام نزد خدا يكسانند و اگر راه انحراف و كفر بروند، كيفر مى‌بينند. كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَفَرُوا ... فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ‌ آرى، سنّت الهى در عقوبت كفّار، ثابت است و مجازات مشركان در جنگ بدر، حكم خاصّى نبوده است. 3- گناه، سبب قهر الهى است. «فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ» جلد 3 - صفحه 337 4- خداوند، در كيفر كافران عاجز نيست و همه‌ى اقوام (مثل فرعون قوى يا مشركان ضعيف) در برابر قهر خدا عاجزند. «إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقابِ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى‌ قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ «53» آن (كيفر) بدين سبب است كه خداوند، نعمتى را كه به قومى عطا كرده، تغيير نمى‌دهد، مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند، و همانا خداوند، بسيار شنوا و داناست. نکته ها در احاديث متعدّدى عواملى مانند: ظلم و گناه، سبب تغيير نعمت‌هاى الهى به حساب آمده‌اند، چنانكه بازگشت از گناه و انحراف و حركت در مسير حقّ، موجب سرازير شدن انواع نعمت‌هاى الهى است. «1» گناهان و ستم‌ها، انسان را از لياقت بهره‌ورى از لطف الهى دور مى‌كند. چنانكه حضرت على عليه السلام در خطبه قاصعه بدان اشاره كرده و در دعاى كميل مى‌خوانيم: الّلهم اغفر لى الذنوب الّتى تهتك العصم ... الّلهم اغفر لى الذّنوب الّتى تغيّر النّعم ... در نامه حضرت على عليه السلام به مالك اشتر مى‌خوانيم: «هيچ چيز مانند ظلم وستم، نعمت‌هاى الهى را تغيير نمى‌دهد، چون خداوند ناله‌ى مظلوم را مى‌شنود، در كمين ظالمان است». «2» امام صادق عليه السلام فرمودند: «همواره از سختى‌ها و گرفتارى‌هاى روز و شب كه عقوبت معصيت و گناهان شماست، به خدا پناه ببريد». «3» پیام ها 1- زوال نعمت‌ها، از ناحيه‌ى خودماست، وگرنه سنّت خدا بر استمرار نعمت‌هاست. ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً ... حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ‌ «1». تفسير نورالثقلين. «2». نهج‌البلاغه، نامه 53. «3». كافى، ج 2، ص 269. جلد 3 - صفحه 338 2- دادن‌ها و گرفتن‌ها از سوى خدا، قانونمند و حكيمانه است. لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً ... حَتَّى يُغَيِّرُوا ... 3- رحمت خداوند بر غضبش مقدّم است. «أَنْعَمَها عَلى‌ قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا» 4- در اسلام علاوه بر كيفر فردى، كيفرهاى اجتماعى نيز قانون دارد. «عَلى‌ قَوْمٍ» 5- فطرت انسان، بر ايمان و پاكى استوار است و اين انسان است كه خود را تغيير مى‌دهد. «يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» 6- انسان، تاريخ را مى‌سازد، نه آنكه اقتصاد، جبر تاريخ و محيط، انسان را بسازد. «حَتَّى يُغَيِّرُوا ...» البتّه محيط و اقتصاد بى‌اثر نيست، ليكن نقش اصلى با اراده‌ى انسان است، و هيچ يك از آنها انسان را مجبور نمى‌كند. 7- افراد، جامعه را مى‌سازند و هرگونه تحوّل مثبت يا منفى در جامعه، بر پايه‌ى تحوّلِ فكرى و فرهنگى افراد است. قَوْمٍ‌ ... يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ‌ 8- سعادت و شقاوت ملّت‌ها، در گرو تحوّلات درونى آنهاست، نه قدرت و ثروت. «حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» 9- در تحليل سرنوشت جوامع، محور، روحيّه‌ى مردم است، نه شانس، خرافات، نظام‌هاى حاكم، جبر تاريخ و ... «يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» 10- همه‌ى ما در نظر خدا هستيم و كيفر كفّار متّكى بر علم گسترده خداوند است. «أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
تفسیر نور (محسن قرائتی) كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَّبُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ كُلٌّ كانُوا ظالِمِينَ «54» (اى پيامبر! روحيّه‌ى مردمِ زمان تو،) همچون خوى و روش فرعونيان و كسانى است كه پيش از آنان بودند، آيات پروردگارشان را تكذيب كردند، پس ما نيز به سزاى گناهانشان، هلاكشان ساختيم و فرعونيان را غرق كرديم، و همگى (فرعونيان و كفّار قريش) ستمگر بودند. جلد 3 - صفحه 339 نکته ها تعبير «كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ» در دو آيه‌ى قبل نيز آمده بود، امّا اين تكرار منافاتى با بلاغت ندارد، چون موقعيّت‌ها متفاوت است. آنجا سخن از كيفر الهى نسبت به ظالم بود، اينجا تغيير نعمت براساس تغيير حالات مردم است. البتّه ممكن است در آيه‌ى قبل، عذاب اخروى منظور باشد و اينجا عذاب دنيوى. پیام ها 1- از سرنوشت گذشتگان درس بگيريم. «كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ» 2- تكذيب آيات الهى، زمينه‌ى هلاكت انسان است. «كَذَّبُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَكْناهُمْ» 3- انسان، داراى اختيار است و سرنوشت او در گرو عملكرد خودش مى‌باشد. «كَذَّبُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ» 4- ظلم و گناه، عامل قهر الهى است، چه ظلم به خويش، چه به مردم و چه به انبيا و مكتب. فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ‌ ... كانُوا ظالِمِينَ‌ 5- بعضى از سختى‌ها، حوادث و اتّفاقات دنيوى و زوال نعمت‌ها، پيامد گناهان انسان مى‌باشد. «فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ» 6- تكذيب آيات الهى و گناه، ظلم است. كَذَّبُوا ... كانُوا ظالِمِينَ‌" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ «55» قطعاً بدترين جنبندگان نزد خداوند، آنانند كه كافر شدند، پس آنان ايمان نمى‌آورند. نکته ها آيه‌ى 22، «شَرَّ الدَّوَابِّ» را كسانى دانست كه نمى‌انديشند، اين آيه آنان را كسانى مى‌داند كه ايمان نمى‌آورند وكفر مى‌ورزند. پس ريشه‌ى كفر، عدم تعقّل صحيح است. قرآن، ارزش انسان را در گرو عقل و ايمان مى‌داند كه اگر تعقّل نكند، يا كفر ورزد، از مدار انسانيّت خارج مى‌شود. انسان واقعى، كسى است كه عاقل و مؤمن باشد. جلد 3 - صفحه 340 آرى، كافرى كه حقّ رامى‌فهميد؛ امّا ايمان نمى‌آورد، نزد مردم عنوانى داشته باشد، ولى نزد خداوند بدترين جنبنده است." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) الَّذِينَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَ هُمْ لا يَتَّقُونَ «56» (بدترين جنبندگان نزد خداوند،) آنانند كه از ايشان پيمان گرفته‌اى، سپس پيمان خود را در هر بار مى‌شكنند و (در وفادارى وحفظ پيمان،) اهل تقوا و پروا نيستند. نکته ها پيمان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با يهوديان اين بود كه به مشركان كمك نكنند و در صدد آزار مسلمانان برنيايند، ولى يهوديان پيمان را شكستند و در جنگ خندق به مشركان اسلحه فروخته و آنان را يارى كردند. در روايات آمده است: «كسى‌كه وفادار نباشد و پيمان‌شكنى كند، منافق است، هرچند نماز بخواند و روزه بگيرد». «1» پیام ها 1- رهبر مسلمانان مى‌تواند با كفّار پيمان ببندد. «عاهَدْتَ مِنْهُمْ» چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله پيمان‌هاى متعدّدى با كفّار مى‌بست، هرچند بعضى از آنان متعهّد نباشند. «يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ» 2- پيمان شكنى دليل بر پيمان نبستن مجدّد نيست. «يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ» 3- پيمان‌شكنى، با انسانيّت سازگار نيست. شَرَّ الدَّوَابِ‌ ... يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ‌ 4- كفر، زمينه‌ى پيمان‌شكنى است. الَّذِينَ كَفَرُوا ... يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ‌ 5- پيمان‌شكنى، بى‌تقوايى است. يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ‌ ... وَ هُمْ لا يَتَّقُونَ‌ 6- بيشترين خطر از سوى كسانى است كه پيمان شكنى شيوه و خصلت آنان شده‌ «1». كافى، ج 2، ص 290. جلد 3 - صفحه 341 و از آن پروايى ندارند. يَنْقُضُونَ‌ ... فِي كُلِّ مَرَّةٍ ... لا يَتَّقُونَ‌" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ «57» پس (اى پيامبر!) هرگاه در جنگ به آنان دست‌يافتى، (با برخوردهاى قاطع) افراد پشت جبهه‌ى آنان را به وحشت افكنده و متفرّق ساز، باشد كه پند گيرند (و دست از توطئه بردارند). نکته ها «تَثْقَفَنَّهُمْ» از «ثقف»، به معناى درك چيزى است از روى دقّت و سرعت. يعنى در برخورد با كفّار، كاملًا هوشيار باشيد تا غافلگير نشويد. «تشريد»، به معناى ايجاد ناامنى و اضطراب و متفرّق ساختن است. يعنى چنان به دشمن حمله كنيد و برنامه‌ريزى جنگى داشته باشيد كه حاميان پشت‌پرده و نيروهاى پشت جبهه‌ى آنان، به وحشت افتاده و به فكر حمله و پشتيبانى نباشند. پیام ها 1- برخورد شما با دشمنان، بايد غافلگير كننده، سريع، دقيق وكوبنده باشد و اين از اصول نظامى است. تَثْقَفَنَّهُمْ‌ ... فَشَرِّدْ بِهِمْ‌ 2- آگاهى و ديد رهبر مسلمانان بايد به قدرى باشد كه وسعت و دنباله‌ى توطئه و توطئه‌گران را بشناسد وبر عليه آنان تصميم درست وقاطع بگيرد. «فَشَرِّدْ بِهِمْ» 3- به دفاع‌هاى روز مرّه و خط اوّل بسنده نكنيم و از عقبه‌هاى دشمن و طرّاحان صحنه غافل نشويم. «مَنْ خَلْفَهُمْ» چنانكه در رانندگى نبايد تنها به جلو خيره شد، بلكه بايد به فراتر و دورتر نيز چشم دوخت. 4- كيفر پيمان‌شكنانى كه امنيّت و ثبات جامعه را به هم مى‌زنند، آن است كه آنان را وحشت‌زده و مضطرب سازيم. «فَشَرِّدْ بِهِمْ» 5- با آنكه اسلام، دين رأفت ورحمت است، ولى خيانت وپيمان‌شكنى و بهم‌زننده نظم و امنيّت را تحمّل نمى‌كند. «فَشَرِّدْ بِهِمْ» جلد 3 - صفحه 342 6- جامعه‌ى اسلامى بايد هيبت و شوكت داشته باشد. «فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ» 7- از كفّار، زهر چشم بگيريم تا از فكر حمله‌ى مجدّد به ما صرف نظر كنند. «فَشَرِّدْ بِهِمْ» 8- اسلام در كنار تبليغ و موعظه، دينِ اعمال قدرت و برخورد با پيمان‌شكنان و اخلال‌گران نيز هست. «فَشَرِّدْ بِهِمْ» و بايد با خط مقدّم آنان طورى رفتار شود كه مايه‌ى عبرت ديگران شود. «مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ» پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی پرش به بالا↑ ابوالشیخ از ابن شهاب روایت کرده که جبرئیل به پیامبر وارد شد و گفت: یا رسول الله سلاح را نهادى در حالتى که همیشه در طلب قوم بودى بنابراین بیرون برو که خداوند درباره طایفه بنى‌قریظه به تو اجازه داده است و آیه 59 درباره بنى‌قریظه نازل گردیده است. پرش به بالا↑ محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص390." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ إِمَّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى‌ سَواءٍ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنِينَ «58» و اگر خوف آن داشتى كه گروهى (در پيمان) خيانت كنند، تو نيز عهدشان را به سوى آنان بيانداز (و آن را لغو كن، يا به آنان اعلام كن كه همانند خودشان عمل‌خواهى كرد.) همانا خداوند خائنان را دوست ندارد. وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَبَقُوا إِنَّهُمْ لا يُعْجِزُونَ «59» وآنان كه كفرورزيده‌اند گمان نكنند كه پيش افتاده‌اند (واز قلمرو ما بيرون رفته‌اند،) زيرا آنها نمى‌توانند (ما را) ناتوان كنند. نکته ها «فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ» از «نَبَذَ»، به معناى افكندن است. مراد از افكندنِ پيمان به طرف دشمن، اين است كه قبلًا به آنان اعلام و سپس پيمان را لغو كنيد تا غافلگير نشوند و شما هم ناجوانمردى نكرده باشيد. «عَلى‌ سَواءٍ»، يا به معناى مقابله به مثل است، يعنى همان گونه كه آنان در فكر توطئه و پيمان شكنى‌اند، شما هم پيمان را لغو كنيد. يا به معناى رفتار عادلانه با دشمن است. «1» «1». تفاسير نمونه والميزان. جلد 3 - صفحه 343 آيه در موردى است كه شواهد وقرائنى بر توطئه و خيانت دشمن وجود دارد، كه براى پيشگيرى بايد در لغو پيمان پيش دستى كرد. پیام ها 1- در مسائل مهم نظامى و اجتماعى، منتظر وقوع خيانت نباشيد، بلكه بايد با احتمال عقلايى نسبت به خيانت نيز اقدام كرد. وَ إِمَّا تَخافَنَ‌ ... خِيانَةً 2- اسلام به قراردادها و معاهدات خود پايبند است و تا احتمال خيانتى نيست، وفا لازم است. وَ إِمَّا تَخافَنَ‌ ... خِيانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ‌ 3- تشخيص شواهد و قرائن خيانت و تصميم بر باطل كردن قراردادها و بى‌اعتبارى تعهّدات، از اختيارات رهبر جامعه اسلامى است. «فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ» (مخاطب شخص پيامبر است، نه امّت اسلامى) 4- پايبندى به معاهدات، تا زمانى است كه احتمال توطئه نباشد، وگرنه اعلام انصراف مى‌شود. «فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ» 5- اگر از خيانت دشمن نگران هستيد، ناجوانمردى نكنيد و لغو پيمان را اعلام كنيد. «فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ» 6- با دشمن هم عدل وانصاف داشته باشيد. «عَلى‌ سَواءٍ»، يعنى بالعدل. «1» 7- لغو قرار داد از روى مقابله به مثل، عادلانه است. «عَلى‌ سَواءٍ» 8- خيانت از هركه باشد حرام و زشت است، چه كافر و چه مسلمان. «إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنِينَ» 9- جنگ، با كسانى كه سابقه‌ى پيمان داشته‌ايم، خيانت است. فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ‌ ... إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنِينَ‌ 10- از سنّت‌هاى الهى نمى‌توان پيشى گرفت. وَ لا يَحْسَبَنَ‌ ... سَبَقُوا 11- چنان ابتكار عمل را به دست گيريد كه كفار خيال نكنند بر شما پيشى‌ «1». تفسير الميزان. جلد 3 - صفحه 344 گرفته‌اند. «لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَبَقُوا» 12- كافران، با خيانت به جايى نمى‌رسند. «لا يُعْجِزُونَ» پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی پرش به بالا↑ ابوالشیخ از ابن شهاب روایت کرده که جبرئیل به پیامبر وارد شد و گفت: یا رسول الله سلاح را نهادى در حالتى که همیشه در طلب قوم بودى بنابراین بیرون برو که خداوند درباره طایفه بنى‌قریظه به تو اجازه داده است و آیه 59 درباره بنى‌قریظه نازل گردیده است. پرش به بالا↑ محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص390." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
ست. «تُنْفِقُوا» 21- مردم بايد در بودجه‌ى جنگ و تأمين جبهه، مشاركت كنند و اين تنها «1». توبه، 101. جلد 3 - صفحه 347 مخصوص زمان جنگ نيست. وَ ما تُنْفِقُوا ... (آيه مطلق است و مى‌رساند كه مسلمانان بايد همواره براى آمادگى، پول خرج كنند.) 22- اسلحه و نفرات كافى نيست، پشتيبانى‌هاى مالى هم لازم است. «وَ ما تُنْفِقُوا» 23- كمك به جبهه، از هر راهى؛ مالى، جانى، آبرو، اطلاعات، قلم و ... لازم است. «مِنْ شَيْ‌ءٍ» 24- هرگونه تلاش وانفاق وبكارگيرى امكانات براى تقويت بنيه نظامى حكومت اسلامى، از مصاديق انفاق در راه خداست. «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْ‌ءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» 25- به شرطى خير و بركت انفاق به شما برمى‌گردد كه در راه خدا باشد، نه از روى ريا، سُمعه، خودنمايى و روابط و ملاحظات. «فِي سَبِيلِ اللَّهِ» 26- كمك‌هاى مالى، سبب قدرت امّت مى‌شود و نتيجه‌ى آن به خود مردم و وضع اقتصادى جامعه و عزّت مسلمانان برمى‌گردد. «يُوَفَّ إِلَيْكُمْ» 27- تضييع حقوق ديگران و پرداخت نكردن مزد و پاداش كارها به طور كامل، ظلم است. «يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا