"تفسیر نور (محسن قرائتی)
يَوْمَ يُحْمى عَلَيْها فِي نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ «35»
روزى كه آن طلاها و نقرهها، در آتش دوزخ گداخته مىشود و با آنها پيشانىها و پهلوها و پشتهاى آنان را داغ مىنهند، (فرشتگان عذاب به آنان مىگويند:) اين است آنچه براى خود اندوختيد (و به محرومان نداديد)، پس مزهى آنچه را كه مىاندوختيد بچشيد!
نکته ها
كلمهى «تكوى» از ريشه «كى»، به معناى چسباندن چيز داغ به اعضاى بدن است.
انتخاب اين سه موضع از بدن براى داغ نهادن، يا براى آن است كه گرما از اين سه نقطه زودتر به درون بدن سرايت مىكند، «1» يا براى اين است كه ثروتمندان با چهره به فقيران عبوس مىكنند، با پهلو بىاعتنايى و با كمر، پشت به آنان مىكنند، يا اينكه مراد از صورت، جلوى بدن است و مراد از كمر، عقب بدن و مقصود از پهلو، دو طرف بدن. يعنى كنايه از
«1». تفسير نمونه.
جلد 3 - صفحه 416
گداختن همهى بدن است.
امام صادق عليه السلام، با استناد به اين آيه، ترك زكات را از گناهان كبيره دانستهاند. «1»
در روايتى ابوذر مىگويد: رسول خدا صلى الله عليه و آله كنار كعبه دوبار فرمودند: «هم الأخسرون و ربّ الكعبة»، به خداى كعبه قسم! آنان زيانكارترين هستند. پرسيدم: پدر و مادرم فدايت! منظورتان چه كسانى است؟ فرمود: زراندوزان. «2»
پیام ها
1- خداوندى كه انسانها را به همان صورت اوّل زنده مىكند، مىتواند جمادات و طلا و نقره را هم به همان صورتِ دنيوى، حاضر سازد. «هذا»
2- كيفر وپاداش انسان در قيامت، با اعمال او در دنيا متناسب است. «هذا ماكنزتم»
3- يكى از ابزارهاى شكنجه در قيامت، اموال دنيوى است. «هذا ما كنزتم»
4- در قيامت، خداوند شيرينى مال و ثروت را از ذائقهى زراندوزان در مىآورد. «فَذُوقُوا»
«1». تفسير كنزالدقائق.
«2». تفسير مجمعالبيان."
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۳۵_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَما يُقاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ «36»
همانا تعداد ماهها نزد خداوند، در كتابِ (آفرينش) خدا و از روزى كه آسمانها و زمين را آفريد، دوازده ماه است، كه چهارماه از آن (جنگ) حرام است، اين آيين ثابت و پابرجاست. پس در اين ماهها، با جنگ و خونريزى بر خود ستم نكنيد و جملگى با همهى مشركان بجنگيد، آن گونه كه آنان همگى با شما مىجنگند و بدانيد كه خداوند باپرواپيشهگان است.
جلد 3 - صفحه 417
نکته ها
سال، دوازده ماه دارد و كلمهى «شَهْرُ» (ماه) نيز دوازده بار در قرآن آمده است. «1»
عدد دوازده كه بارها در قرآن آمده است، عدد مباركى است؛ تعداد رهبران بنىاسرائيل و چشمههاى آب زلال كه با معجزهى موسى عليه السلام جوشيد، عدد امامان اهل بيت عليهم السلام و ... دوازده است.
چهار ماهى كه جنگ در آن حرام است عبارتند از: ذى القعده، ذى الحجّه، محرّم و رجب. سه ماه اوّل پىدرپى است. «2»
نظام حركت ماه به دور زمين و چرخشى كه به ارادهى الهى در منظومهى شمسى در طول سال است، از آغاز خلقت بر اين كرات حاكم بوده است.
احترام ماههاى حرام تا وقتى است كه دشمن از آن سوء استفاده نكند و در اين ماهها حمله و هجوم نياورد والّا اگر دشمن حمله كرد، دفاع لازم است. طبق آيهى 194 سوره بقره: «وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ، فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ»، همهى چيزهاى مورد احترام، قابل قصاص است. هر كس از قانون عدم تعرّض، سوء استفاده كرد و بر شما تجاوز كرد، شما هم به همان گونه عمل كنيد.
تعبير ثابت و پا بر جا بودن اين آيين، شايد اشاره به اين باشد كه احترام چهارماه در همهى اديان آسمانى ثابت بوده است. (طبق روايات)
در برخى روايات از امام باقر عليه السلام، دوازده امامِ پس از پيامبر اسلام، به عنوان تأويل اين آيه شمرده شده است. «3»
پیام ها
1- بهترين تقويمِ تاريخ و زمانبندى، آن است كه ثابت، طبيعى و همگانى باشد. ماههاى قمرى اين سه ويژگى را دارند. عِدَّةَ الشُّهُورِ ...
2- وجود ماههاى دوازدهگانه، به تدريج شكل نگرفته است، بلكه از آغاز پيدايش
«1». اعجاز عددى قرآن.
«2». كافى، ج 4، ص 240.
«3». تفسير كنزالدقائق.
جلد 3 - صفحه 418
زمين و آسمان بوده است. اثْنا عَشَرَ شَهْراً ... يَوْمَ خَلَقَ
3- رزمندگان و خانوادههايشان، نياز به عيادت، آموزش، استراحت و رسيدگى به خانه و زندگى دارند. بنابراين يك سوّم سال، اجباراً بايد جنگ خاموش شود تا فرصتى براى اينها باشد. «مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ» حتّى در جنگ هم بايد اصولى رعايت شود و به ناآگاهان، اغفال شدگان، زنان، سالمندان و كودكان، تعرّض نشود و بدون توجيه و تذكّر قبلى، حمله نشود.
4- همه زمانها يكسان نيستند. در زمان هم قداست و حرمت مطرح است. «مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ»
5- اسلام، هم مكان أمن دارد، (مكّه) هم زمانِ امن (ماههاى حرام). جالب آنكه محور سه ماه (ذيقعده، ذيحجّه ومحرّم) از اين چهار ماه حرام، ماه حجّ (ذيحجّه) است.
6- زيان بىتوجّهى به ماههاى حرام، به خود انسانها باز مىگردد «فَلا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ»
7- در اسلام اصل بر جنگ نيست، بلكه بر فكر، برهان، حكمت، موعظه و زندگى مسالمت آميز است؛ مگر براى رفع مزاحمان اجتماعى و سركوبى مستكبران يا براى دفاع، حتّى در ماههاى حرام. «قاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ»
8- اجازه ندهيد دشمن از مقدّساتِ دينى و احكام فقهى شما سوء استفاده كند. «قاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً» اگر دشمن در ماههاى حرام حمله كرد، مقدّسمآب نشويد، بلكه مقابله كنيد.
9- حمله به دشمن، بايد همانند ابعاد حملات دشمن باشد. «كَما يُقاتِلُونَكُمْ»
10- پيروزى در سايهى تقواست. «أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 419"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۳۶_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عاماً وَ يُحَرِّمُونَهُ عاماً لِيُواطِؤُا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا ما حَرَّمَ اللَّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ «37»
همانا تأخير (و تغيير ماههاى حرام به ماههاى ديگر،) سبب افزايش در كفر است، كه به وسيله آن كافران گمراه مىشوند. (آنها) يك سال (جنگ در ماههاى حرام) را (به سليقه و تمايل و مصلحتانديشى،) حلال مىدانند و يك سال آن را حرام، تا با تعداد ماههايى كه خداوند حرام ساخته، مطابق آيد. از اين رو آنچه را خدا حرام كرده حلال مىكنند. كارهاى ناپسند آنها، در نظرشان زيبا جلوه يافته است و خداوندكافران را هدايت نمىكند.
نکته ها
«نَسيىء» و «نِسيه» از يك ريشه است. نسيه كردن، يعنى گرفتن جنس و پرداخت پول را به تأخير انداختن، و جابهجا كردن روزهايى را كه جنگ در آن حرام است، نسيىء گفتهاند.
كافران گاهى روشنفكر شده، در قانون الهى دست مىبردند و در گرماگرم جنگ، چون به ماههاى حرام برمىخوردند، براى آنكه جنگ را متوقّف نكنند مىگفتند: ادامه مىدهيم و به جاى اين ماه، در ماه ديگرى آتش بس اعلام مىكنيم. «1»
پیام ها
1- به مقدّسات احترام بگذاريم. دخل و تصرّف و بازى كردن با قانون الهى، كفر است. «إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيادَةٌ فِي الْكُفْرِ» چهار ماه تعطيلى مطرح نيست، بلكه نافرمانى در آنچه خدا فرموده مهم است.
2- كفر داراى درجات و مراحلى است. «زِيادَةٌ فِي الْكُفْرِ»
3- يكى از عوامل گمراهى كفّار، جابهجايى ماههاى حرام بوده است. «يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا»
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 420
4- يكى از عوامل انحراف مردم، تفسير و تحليلهاى غلط، براى دست بردن در احكام و قوانين الهى است. يُحِلُّونَهُ عاماً ...
5- اعراب جاهلى با اينكه ماهها را جابجا مىكردند، ولى به مقدار زمان آن معتقد بودند. «لِيُواطِؤُا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللَّهُ»
6- آنكه كار خود را بد بداند، شايد هدايت شود، امّا آنكه زشتكارىهاى خود را زيبا مىبيند، هدايت او دشوار است. زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي ..."
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۳۷_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ما لَكُمْ إِذا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَ رَضِيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ «38»
اى كسانىكه ايمان آوردهايد! چرا وقتى به شما گفته مىشود در راه خدا (و براى جهاد) حركت كنيد، سنگين و زمينگير مىشويد؟ آيا به جاى آخرت، به زندگى دنيا راضى شدهايد؟ پس بدانيد بهرهى زندگى دنيا در (برابر) آخرت، جز اندكى نيست.
نکته ها
اين آيه اشاره به جنگ تبوك دارد كه برخى از شركت در آن سستى نشان مىدادند. عوامل و بهانههاى سستى، فاصلهى زياد مدينه تا تبوك (حدود 600 كيلومتر)، گرمى هوا، فصل برداشتِ محصول و تبليغات منافقان نسبت به عظمت و قدرت سپاه روم بود.
پیام ها
1- مؤمنان نيز بايد گاهى مورد انتقاد و مؤاخذه قرار گيرند. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ما لَكُمْ ...
2- دلبستگى به دنيا وماديّات، مانع جداشدن انسان از زمين وخاك و رسيدن به
جلد 3 - صفحه 421
كمال وافلاك مىشود. اثَّاقَلْتُمْ ... (دنياطلب، كوتاه همّت است)
3- ارزش و جايگاه انسان تا حدّى است كه دنيا براى او ناچيز است. «أَ رَضِيتُمْ»
4- كسىكه آخرت را برتر از دنياى اندك بداند، به جبههى جنگ رو مىكند، نه دنيا. «إِلَّا قَلِيلٌ»"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۳۸_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"جدة بن نفیع گوید: از ابن عباس درباره این آیه سؤال کردم، گفت: رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم براى جنگ به چند طائفه از طوائف عرب دستور کوچ دادن داد. آنان تثاقل و تنبلى ورزیدند خداوند این آیه را نازل فرمود و آنان را به عذاب نیامدن باران معذب ساخت[۲].[۳]
تفسیر آیه
تفسیر نوراثنی عشریروان جاویداطیب البیانبرگزیده تفسیر نمونهسایر تفاسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِلَّا تَنْفِرُوا يُعَذِّبْكُمْ عَذاباً أَلِيماً وَ يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ وَ لا تَضُرُّوهُ شَيْئاً وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «39»
اگر (به سوى ميدان جنگ) نشتابيد، خداوند شما را به عذابى دردناك عذاب مىكند و گروه ديگرى را جايگزين شما مىكند و شما (با ترك جبهه،) ضررى به خدا نمىزنيد و خداوند بر هر چيزى تواناست.
نکته ها
در اين آيه و آيهى قبل، از هشت راه بر مسألهى جهاد تأكيد شده است:
شما كه اهل ايمانيد، چرا سستى؟ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا»، سؤال همراه با توبيخ «ما لَكُمْ»، جهاد راه خداست «سَبِيلِ اللَّهِ»، فرمانِ حركت «انْفِرُوا»، تهديد به عذاب «يُعَذِّبْكُمْ»، تهديد به جايگزينى «يَسْتَبْدِلْ»، تهديد به بىاثر بودن ترك جبهه از سوى شما «لا تَضُرُّوهُ» وتهديد به قدرت الهى. «وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»
بر اساس برخى روايات مراد از افراد جايگزين در «قَوْماً غَيْرَكُمْ»، مردمانى از ايران و يمن هستند كه براى يارى دين خدا قيام مىكنند. «1»
پیام ها
1- كيفر تركِ جبهه، هم عذاب وذلّت دنياست، هم عقوبتِ دوزخ در آخرت است. «عَذاباً أَلِيماً وَ يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ»
2- دست خداوند، براى جايگزين ساختن ديگران به جاى ما باز است و هر
«1». تفاسير نمونه، كنزالدقائق.
جلد 3 - صفحه 422
لحظه اراده كند، چنان خواهد كرد. «يَسْتَبْدِلْ»
3- زيانِ بىتحرّكى و ركود، به خودمان مىرسد، نه به خدا. «لا تَضُرُّوهُ شَيْئاً» (سستى و تنبلى، سبب جايگزين شدن ديگران به جاى ما مىشود)
4- قدرت نامحدود خدا، سبب مىشود كه ديگران را به جاى ما جايگزين كند. يَسْتَبْدِلْ ... عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
5- كسىكه قدرت بىنهايت دارد، هرگز ضربه و ضرر نمىبيند. لا تَضُرُّوهُ شَيْئاً ... عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۳۹_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُما فِي الْغارِ إِذْ يَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَ أَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها وَ جَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلى وَ كَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيا وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ «40»
اگر پيامبر را يارى نكنيد، همانا خدا آن زمان كه كافران او را (از مكّه) بيرون كردند يارى كرد، در حالى كه او نفر دوّم از دو تن بود، زمانى كه آن دو در غار (ثور) بودند، (پيامبر) به همراهش (ابوبكر) مىگفت: اندوه مدار كه خدا با ماست. پس خدا، آرامش خويش را بر او نازل كرد واو را با سپاهيانى كه آنها را نديديد يارى كرد و سخن و طرح كافران را (كه قصد كشتن پيامبر را داشتند،) پستتر (وخنثى) قرار داد وكلمه (و اراده) خداوند (براى نصرت پيامبرش،) برتر (و پيروز) است و خداوند توانا وحكيم است.
نکته ها
آيه، اشاره به توطئهى خطرناك مشركان براى كشتن پيامبر صلى الله عليه و آله دارد. در داستانِ «ليلة المبيت» از هر قبيلهاى شخصى آماده شد و تصميم گرفتند شبانه پيامبر را بكشند. آن حضرت، علىبن ابىطالب عليهما السلام را به جاى خود خواباند و شبانه همراه ابوبكر به سوى غار ثور رفت. كفّار در تعقيب پيامبر صلى الله عليه و آله تا در غار آمدند، ولى با ديدن تار عنكبوت بر غار،
جلد 3 - صفحه 423
منصرف شدند و برگشتند و پيامبر صلى الله عليه و آله پس از سه روز به مدينه عزيمت فرمود.
در آن مدّت، غلام ابوبكر، (عامربن فهره) براى آنان غذا مىبرد و على عليه السلام مقدّمات سفر به مدينه را فراهم مىكرد.
پس از سه روز، سه شتر آماده شد و پيامبر صلى الله عليه و آله، ابوبكر و راهنما، عازم مدينه شدند. «1»
چند سؤال و جواب:
سؤال: آيا همراهى ابوبكر، براى دفاع از جان پيامبر صلى الله عليه و آله بود؟
پاسخ: يك پيرمرد در برابر بسيج عمومى مشركان، چه دفاعى مىتوانست بكند؟
سؤال: اطلاق كلمهى «صاحبِ پيامبر» در آيه به ابوبكر، نشان لياقت او براى جانشينى پيامبر صلى الله عليه و آله نيست؟
پاسخ: كلمهى صاحب، مفهوم لايق ندارد. گاهى دو نفر با دو فكر و سليقه و روش متفاوت، مصاحب مىشوند. چنانكه در آيه 37 كهف مىخوانيم: «قالَ لَهُ صاحِبُهُ وَ هُوَ يُحاوِرُهُ» با آنكه ميان آن دو نفر تفاوت بسيار بود.
سؤال: اينكه از ميان همهى اصحاب، تنها ابوبكر با پيامبر بود، آيا اين بالاترين ارزش براى او نيست؟
پاسخ: همان شب، على عليه السلام هم در بستر پيامبر خوابيد. اگر ابوبكر آن شب به خاطر وظيفه، همراه پيامبر بود. دو نفر دو وظيفه انجام دادند.
سؤال: ترس ابوبكر بر جان خودش بود يا بر جان پيامبر صلى الله عليه و آله؟
پاسخ: اگر بر جان پيامبر نيز ترسيده، وظيفهى هر مسلمان است كه در موقع خطر، نگران حال رهبر باشد.
سؤال: اصحاب كساء كه فضيلت دارند، پنج نفر بودند و اصحاب غار دو نفر، آيا اين خصوصىتر و مهمتر نيست؟
پاسخ: دعاهاى پيامبر صلى الله عليه و آله براى اصحاب كساء كه اهلبيت او بودند و در تشهّد هر نماز بر مسلمانان واجب است بر آنان صلوات بفرستند، هر شب و روز و هميشه و همه جا، حساب
«1». تفاسير الميزان و درّالمنثور.
جلد 3 - صفحه 424
اين دو صحنه را جدا مىكند.
سؤال: در اين آيه پيامبر مىفرمايد: «إِنَّ اللَّهَ مَعَنا»، پس خدا با ابوبكر است. آيات ديگر، خدا را با متّقين و محسنين مىداند. پس او نيز از متّقين و محسنين است؟
پاسخ: مادامى كه انسان در مدار احسان و تقوا باشد، خدا با اوست، ولى اگر از مدار خارج شد، مشمول لطف خدا نيست. بايد ديد مسير حركتها، موضعگيرىها، عكس العمل در برابر غدير خم و بيعت به كجا انجاميد؟
سؤال: آيه مىفرمايد: خدا بر او (ابوبكر) آرامش نازل كرد، آيا اين امتياز نيست؟
پاسخ: در اين آيه، پنج ضمير است كه همه به پيامبر بر مىگردد، چگونه ضمير «عَلَيْهِ» به ابوبكر برگردد؟!
پیام ها
1- اسلام وابسته به حمايت ما نيست، حامى اسلام خداست. پس به نصرت خود مغرور نشويم. «إِلَّا تَنْصُرُوهُ»
2- خداوند پيروزى مسلمانان را در تبوك تضمين كرد. «إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ»
3- پيروزىهاى مسلمانان، نمونهاى از قدرت الهى است. «عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ»
4- خروج پيامبر از مكّه، به خاطر جوّ ارعاب و فشار كفّار بود. «أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا»
5- اگر خدا اراده فرمايد، اشرف المخلوق (پيامبر صلى الله عليه و آله) را با اوهن البيوت (تار عنكبوت) حفظ مىكند. إِذْ هُما فِي الْغارِ ...
6- آرامش و اطمينان، هديهى الهى است و با ابزار مادّى فراهم نمىشود. «فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ»
7- فرشتگان به فرمان خدا، مؤمنان را امداد مىكنند. «أَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها»
8- ه
جرت، سبب عزّت اسلام و فروپاشى كفر است. أَخْرَجَهُ ... كَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيا
9- ارادهى خداوند، برتر از هر اراده و خواستهاى است. «كَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيا»
جلد 3 - صفحه 425
10- نيروهاى استكبارى، در مقابل مؤمنانى كه سكينه و اطمينان دارند، با همهى تخصّصها و امكاناتشان عاجزند. «1» «جَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلى»
11- عزّت و اعتلاى كلمة اللّه و خنثى شدن توطئههاى كفّار، نمودى از عزّت و حكمت خداوند است. فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ ... وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
«1». اشاره به آيهى 30 سوره انفال «واذ يمكر بك الذّين كفروا ...»"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۴٠_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا