.
قانون زكات، به معناى تمايل اسلام به وجود قشرِ فقيرِ زكات گيرنده و ثروتمندِ زكات دهنده نيست، بلكه راه حلّى براى يك واقعيّت خارجى جامعه است. اغنيا هم گاهى با پديدههايى چون سرقت، آتشسوزى، تصادف، جنگ و اسارت مواجه مىشوند و در نظام اسلامى بايد بودجهاى براى تأمين اجتماعى باشد.
در روايات آمده است: خداوند در مال اغنيا به مقدار حلّ مشكل نيازمندان حقّى قرار داده است و اگر مىدانست كه برايشان كافى نيست، آن را مىافزود. اگر مردم حقوق فقرا را به آنان مىپرداختند، همه زندگى خوبى داشتند و اگر اغنيا زكات مىدادند، فقيرى در كار نبود. «2»
بر خلاف عقيدهى بعضى در مورد جلوگيرى از افزايش درآمد افراد و محدود ساختن آن، اسلام عقيده دارد كه بايد به انسان آزادى نسبى داد تا با تلاش، ابتكار و بهرهگيرى از طبيعت رشد كند، ولى ماليات هم بپردازد.
شرط مصرف زكاتِ در راه خدا، «فِي سَبِيلِ اللَّهِ» فقر نيست، بلكه در هر جا كه كمك به حاكميّت خطّ اسلام كند، مىتوان خرج كرد. «3»
براى نجات جامعه از شرّ افراد شرور، مىتوان از زكات استفاده كرد و اين مشمولِ «وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ» است. «4»
اگر بر گردن كسى، ديه ثابت شد و توان پرداخت نداشت، مشمول «وَ الْغارِمِينَ» است و مىتوان از زكات به او كمك كرد. «5»
شايد تعبير «وَ فِي الرِّقابِ»، شامل مصرف زكات براى آزادسازى زندانيان يا تأمين مخارج آنان هم بشود.
تقسيم زكات در موارد هشتگانه، لازم نيست يكسان باشد؛ بلكه زير نظر حاكم اسلامى و
«1». تفسير نورالثقلين؛ كافى، ج 4، ص 58
به مقدار نياز و ضرورت تقسيم مىشود.
زكات، عامل تعديل ثروت است.
زكات، تشكّر عملى از دادههاى الهى است.
زكات، فاصلهى طبقاتى را كاسته، كينهى ميان فقرا و ثروتمندان را مىزدايد.
زكات، روح سخاوت و رحمت را در انسان زنده ساخته، از دنيا طلبى و وابستگى مادّى مىكاهد.
زكات، پشتوانهى تأمين اجتماعى محرومان است. به فقير مىگويد: نگران نباش، به ورشكسته مىگويد: تلاش مجدّد كن، به مسافر مىگويد: از ماندن در راه نترس، به كارمند زكات مىگويد: سهم تو محفوظ است، به بردگان وعدهى آزادى مىدهد، بازار خدمات الهى را رونق مىبخشد و دلهاى ديگران را به اسلام جذب مىكند.
غفلت از ياد خدا، بهرهكشى از مردم، سنگدلى، طغيان و عيّاشى، ثمرهى تكاثر و ثروتاندوزى است و زكات، داروى بخشى از اين بيمارى است.
زكات، علاوه بر محروميت زدايى، گرايش به اسلام را مىافزايد و يا لااقل موجب ترك همكارى افراد با دشمنان اسلام مىگردد. چنانكه در روايات آمده است كه گاهى افرادى كه ايمان ضعيفى دارند، باكمكهاى مالى ونزديك شدن به اسلام، ايمانشان استوار مىشود. «1»
زكات كه نمودارى از نظام اسلامى است زمينهساز عدالت اجتماعى، فقرزدايى، تأمين كارمندان، محبوبيت بينالمللى، آزادى بردگان وافراد در بند، به حركت درآوردن نيروها، حفظ آيين وكيان مسلمانان وگسترش خدمات عمومى است.
پیام ها
1- زكات، نشانهى صداقت در اظهار ايمان است. «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ»
2- تقسيم زكات براساس وحى است، نه توقّعات. در مقابل عيبجويى منافقان، فرمود: إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ ...
3- مصرف زكات در غير موارد هشتگانهى اين آيه، جايز نيست. «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ»
4- يكى از اصول عدالت اجتماعى اسلامى، بيمه و تأمين زندگى محرومان است. «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ»
5- همهى دارايىهاى انسان از خودش نيست، ديگران هم در آن سهم دارند. لِلْفُقَراءِ وَ ...
6- پرداخت كنندگان زكات، نبايد بر فقيران منّت بگذارند، چون سهم زكات، ملك فقيران است. «لِلْفُقَراءِ»
7- فقرزدايى بايد در رأس برنامههاى نظام اسلامى باشد. «فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ» ابتدا «لِلْفُقَراءِ» مطرح شد و سپس موارد ديگر.
8- تأمين زندگى كسانىكه به دنبال اقامهى احكام و فرائض دينى هستند، لازم است. «وَ الْعامِلِينَ عَلَيْها»
9- هر كارى بها و ارزشى دارد، خواه كارگر و كنندهى آن نيازمند باشد، يا غنى. «الْعامِلِينَ عَلَيْها»
10- همچنان كه قاضى بايد تأمين شود تا به فكر رشوه نيفتد، دست اندركاران زكات هم بايد تأمين شوند تا به فكر رشوه و اختلاس نيفتند. «الْعامِلِينَ عَلَيْها»
11- براى جمعآورى زكات، بايد كسانى از سوى حكومت اسلامى مأمور شوند. «الْعامِلِينَ عَلَيْها»
12- مسائل مادى و معنوى، به هم آميخته است. «وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ»
13- اسلام، برخلاف استعمارگران دروغگو ولاف زن، با حلّ مشكلات اقتصادى جامعهها و به قصد قربت، همراه با برهان و ارشاد، مكتب خود را توسعه مىدهد. «الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ»
14- از وظايف دولت اسلامى آن است كه مال را وسيلهى جذب دلها قرار دهد. «1» «وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُ
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۶٠_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
09.Tawba.060.mp3
8.76M
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۶٠_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
هدایت شده از تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
با پیوستن به کانال تفسیر صوتی استاد قرائتی و گوش دادن روزی یک آیه تفسیر قرآن از عمل کنندگان به قرآن باشیم(حدود ۱۰ دقیقه در روز)
@tafsir_qheraati
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «61»
برخى از منافقان، پيامبر را آزار مىدهند ومىگويند: او سراپا گوش است. (و به سخن هر كس گوش مىدهد.) بگو: گوش دادن او به نفع شماست، او به خداوند ايمان دارد و مؤمنان را تصديق مىكند و براى هر كس از شما كه ايمان آورد، مايه رحمت است و آنان كه رسول خدا را اذيّت وآزار مىدهند، عذابى دردناك دارند.
جلد 3 - صفحه 451
نکته ها
مقصود از «مِنْهُمُ»؛ يا گروه منافقان است، يا برخى افراد سست ايمان كه از روى ترس در جبهه شركت نكردند و پس از جنگ، عذر و بهانه مىآوردند.
به فرمودهى روايات، به دليل تماسهاى دائمى پيامبر صلى الله عليه و آله با على عليه السلام، عدّهاى از منافقان آن حضرت را سادهلوح و زودباور معرّفى مىكردند. «1»
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «مَن آذانى فى عترتى فعليه لعنة اللَّه» كسىكه اهلبيت مرا اذيّت كند، لعنت خدا بر او باد. در مورد حضرت فاطمه عليها السلام نيز فرمود: «مَن آذاها فقد آذانى» هركس فاطمه را اذيّت كند، مرا اذيّت نموده است. «2»
پیام ها
1- گروهى دائماً پيامبراكرم صلى الله عليه و آله را اذيّت مىكردند. «يُؤْذُونَ» (فعل مضارع، رمز استمرار است)
2- همهى اصحاب پيامبر، عادل نبودند و برخى پيامبر را مىآزردند. «يُؤْذُونَ»
3- رهبرى امّت، ملازم آزار ديدن از خودى و بيگانه است. «يُؤْذُونَ النَّبِيَّ»
4- آزار پيامبر، كفر است. «3» تقابل «الَّذِينَ يُؤْذُونَ» با «الَّذِينَ آمَنُوا»
5- منافقان حتّى عليه پيامبر نيز تبليغات وجوسازى مىكردند. «يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ»
6- خداوند، پيامبرش را از حرفهاى محرمانه و درونْگروهىِ مخالفان، آگاه مىسازد. «يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ»
7- به همه مردم اجازهى سخن بدهيد تا نگويند حاضر به شنيدن حرف ما نيستيد، هرچند به سادهلوحى متّهم شويد. «يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ»
8- از آداب گوش دادن، توجّه با تمام وجود به سخنانِ گوينده است. كلمهى «أُذُنٌ» به معناى آن است كه او سر تا پا گوش است.
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». ملحقات احقاقالحق، ج 18، ص 458 و 439.
«3». تفسير المنار.
جلد 3 - صفحه 452
9- گاهى بهخاطر مصلحتِ امّت بايد از بعضى شنيدهها تغافل كرد. «أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ»
10- گاهى آثار تربيتى و اجتماعى يا سياسىِ سكوت، بيش از برخورد و اعلام موضع است. «أُذُنٌ»
11- از صفات يك رهبر آگاه، سعهى صدر، گوش دادن به حرف همهى گروهها، برخورد محبّتآميز با آنان، عيبپوشى و بازگذاشتن راه عذر و توبهى مردم است. «قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ»
12- با روى باز و از روى خيرخواهى، شنواىِ سخن مردم باشيد. «أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ»
13- سكوت در برابر شنيدهها، هميشه نشانهى رضايت نيست. «أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ»
14- آزار ديده را حمايت كنيد. خداوند در برابر سخن دشمن كه پيامبر را «أُذُنٌ» مىگفت، چهار ارزش براى آن حضرت بيان مىكند: «أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ»، «يُؤْمِنُ بِاللَّهِ»، «يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ»، «رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا»
15- اگر مؤمنى خبرى داد، سخن او را تصديق كنيد. «يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ»
16- گرچه پيامبر براى جهانيان رحمت است، ولى بهرهبردن از اين رحمت، مخصوص اهل ايمان است. «رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا»
17- از كيفر آزار پيامبر بترسيد. «لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
پرش به بالا↑ در تفسیر على بن ابراهیم و نیز در کتاب نهج البیان از شیبانى اسم این مرد منافق را عبدالله بن نفیل ذکر نموده اند و صاحب مجمع البیان گوید: منافقین مزبور عبارت بودند از: جلاس بن سوید، شاس بن قیس، مخشى بن حمیر، رفاعة بن عبدالمنذر و دیگران. مقاتل و کلبى گویند: درباره عده اى از منافقین نازل شد که از رفتن به غزوه تبوک تخلّف ورزیدند سپس وقتى که پیامبر مراجعت فرمود عذرخواهى نمودند و بعد این آیه نازل گردید.
پرش به بالا↑ ابن ابىحاتم نیز در تفسیر خود آن را از ابن عباس نقل نموده است.
پرش به بالا↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص418."
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۶۱_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ وَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ إِنْ كانُوا مُؤْمِنِينَ «62»
(منافقان) براى شما به خدا سوگند مىخورند تا شما را راضى كنند، در حالى كه اگر ايمان آوردهاند، شايستهتر آن است كه خدا و رسولش را راضى كنند.
پیام ها
1- منافق، پيوسته در بيم، وحشت و اضطراب است و مىخواهد با سوگند و تظاهر، از اعتقادات مذهبى مردم سوء استفاده كرده و توجّه آنان را به خود جلب كند. يَحْلِفُونَ ... لَكُمْ
جلد 3 - صفحه 453
2- فريب هر سوگندى را مخوريد، چون گاهى مقدّسات، دستاويز نامقدّسين قرار مىگيرد. «يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ»
3- براى مؤمن، رضايت خداوند اصل است، نه پسند مردم. وَ اللَّهُ ... أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ
4- رضايت رسول، همان رضايت الهى است. «اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ» و نفرمود: «يرضوهما» «1»
5- هركس رضاى خلق را بر رضاى خالق ترجيح دهد، سهمى از نفاق دارد و بايد توبيخ شود. «اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ إِنْ كانُوا مُؤْمِنِينَ»
«1». البتّه ممكن است دليل اين كه نفرمود: «يرضوهما» اين باشد كه هيچ كس حتّى پيامبر همتاى خداوند متعال نيست."
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۶۲_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا