eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2.2هزار دنبال‌کننده
101 عکس
24 ویدیو
2 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54 تاریخ ایجاد کانال ۱۳۹۹/۸/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتُمْ ما جِئْنا لِنُفْسِدَ فِي الْأَرْضِ وَ ما كُنَّا سارِقِينَ «73» گفتند: به خدا سوگند شما مى‌دانيد كه ما براى فساد در اين سرزمين نيامده‌ايم و ما هرگز سارق نبوده‌ايم. نکته ها برادران يوسف گفتند: شما مى‌دانيد كه ما براى سرقت و فساد به اين منطقه نيامده‌ايم، در اينكه از كجا مى‌دانستند، چند احتمال دارد: شايد با اشاره يوسف باشد كه اين گروه دزد نيستند. شايد هنگام ورود به منطقه گزينش شده بودند. آرى براى ورود و خروج هيئت‌هاى بيگانه، مخصوصاً در شرايط بحرانى، بايد دقت كرد تا مطمئن به اهداف مسافرين شد. پیام ها 1- حُسن سابقه، نشانه‌اى براى برائت است. «لَقَدْ عَلِمْتُمْ» 2- دستگاه امنيّتى مصر قوى و كارآزموده بوده است و مى‌دانست كه اين قافله براى فساد نيامده‌اند. «لَقَدْ عَلِمْتُمْ»* 3- دزدى وسرقت، يكى از مصاديق فساد در زمين است. «ما جِئْنا لِنُفْسِدَ فِي الْأَرْضِ وَ ما كُنَّا سارِقِينَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالُوا فَما جَزاؤُهُ إِنْ كُنْتُمْ كاذِبِينَ «74» (مأموران يوسف) گفتند: پس اگر دروغ گفته باشيد، كيفرش چيست؟ جلد 4 - صفحه 255 نکته ها به نظر مى‌رسد طراّح اين سؤال حضرت يوسف است، چون مى‌داند برادران طبق مقررات و قانون منطقه كنعان ونظر حضرت يعقوب اظهار نظر خواهند كرد. پیام ها 1- وجدان مجرم را براى تعيين كيفرش، به قضاوت بخوانيد. فَما جَزاؤُهُ‌ ..." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالُوا جَزاؤُهُ مَنْ وُجِدَ فِي رَحْلِهِ فَهُوَ جَزاؤُهُ كَذلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ «75» گفتند: كيفرش چنين است كه هر كس پيمانه در بارش پيدا شود، خود او جزاى سرقت است (كه به عنوان گروگان يا برده در اختيار صاحب پيمانه قرار گيرد) ما (در منطقه كنعان) ظالم (سارق) را اينگونه كيفر مى‌دهيم. پیام ها 1- مجازات سرقت در ميان بعضى اقوام گذشته، بردگى سارق بوده است. «فَهُوَ جَزاؤُهُ» به گفته تفسير مجمع‌البيان، مجازات سرقت، بردگى به مدّت يك سال بوده است. 2- در قانون استثنا و تبعيض وجود ندارد، هركس سارق بود برده خواهد شد. «مَنْ وُجِدَ فِي رَحْلِهِ» 3- با تفهيم جرم و بيان قانون و عقوبت آن، اعتراض متّهم را به حداقل كاهش دهيد. جَزاؤُهُ مَنْ وُجِدَ ...* 4- دلايل بايد به گونه‌اى باشد كه متهم نيز خود به راحتى اتهام را بپذيرد. مَنْ وُجِدَ ...* 5- وجود يك خلافكار در جمعى، دليل بر خلافكار بودن همه نيست. «مَنْ وُجِدَ فِي رَحْلِهِ»* 6- كيفر خلافكار در كشور بيگانه مى‌تواند طبق قانون خود او باشد، نه كشور جلد 4 - صفحه 256 ميزبان. «كَذلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ» 7- سرقت، نمونه‌ى بارز ستمكارى است. ( «ظالم» بجاى «سارق») «نَجْزِي الظَّالِمِينَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ قَبْلَ وِعاءِ أَخِيهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَها مِنْ وِعاءِ أَخِيهِ كَذلِكَ كِدْنا لِيُوسُفَ ما كانَ لِيَأْخُذَ أَخاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاءُ وَ فَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ «76» پس (از پذيرش كيفر، ماموران شروع به بازرسى كرده و) قبل از بارِ برادرش، به (بازرسى) بار ساير برادران پرداخت، سپس پيمانه را از بار برادرش بيرون آورد. ما اينگونه براى يوسف تدبير كرديم، زيرا طبق قانون شاه مصر، يوسف نمى‌توانست برادرش را بازداشت كند، مگر آنكه خدا بخواهد (كه كيفر سارق در كنعان را مقدّمه بازداشت اين برادر قرار مى‌دهد.) ما هر كس را كه بخواهيم (و لايق باشد) درجاتى بالا مى‌بريم و برتر از هر صاحب دانشى، دانشورى است. نکته ها «كَيْدَ» همه جا به معنى مذموم بكار نرفته است، «كَيْدَ» به معنى طرح و نقشه نيز استعمال شده است. «كِدْنا» در موقع بازرسى، بنيامين چون از طرح و نقشه با خبر بود، آسوده خاطر بود، لذا در سراسر اين ماجرا هيچ اعتراضى از او نقل نشده است و براى اينكه طرح مخفى بماند و موجب سوءظن نشود، بازرسى را از بار ديگران شروع كردند تا نوبت به بنيامين رسيد و چون در بار او پيدا شد، طبق قرار قبلى بايد او در مصر مى‌ماند. اين طرح و نقشه الهى بود، چون يوسف با قوانين جارى مصر نمى‌توانست سارق را به عنوان گروگان نگهدارد. پیام ها 1- مأمورين اطلاعاتى بايد به نوعى عمل كنند كه موجب شك و ظن به آنها نشود. «فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ» (در بازرسى، اوّل به سراغ بار بنيامين نرفتند، بلكه از ديگر جلد 4 - صفحه 257 برادران ديگر شروع نمودند.) 2- عملكرد كاركنان به عهده مسئولان گذاشته مى‌شود. «فَبَدَأَ» (به حسب ظاهر يوسف شخصاً بازرسى نكرده، ولى قرآن مى‌فرمايد: او بازرسى را آغاز كرد.) 3- بازرسى اموال متّهمان از سوى حاكم، مجاز است. «فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ» 4- فكر و ابتكار و چاره‌جويى، از امدادهاى غيبى است. «كِدْنا» 5- طرح‌هاى يوسف، الهامات الهى بود. «كِدْنا لِيُوسُفَ» 6- حضور بنيامين نزد يوسف، به سود يوسف بود. «كَذلِكَ كِدْنا لِيُوسُفَ» 7- احترام ومراعات قوانين، حتّى در نظام‌هاى غير الهى لازم است. «ما كانَ لِيَأْخُذَ أَخاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ» 8- سردمداران نيز بايستى به قانون وفادار و از آن تخلّف نكنند. (يوسف به قانون مصر پايبند بود، لذا برادر را نگه‌داشت) «لِيَأْخُذَ أَخاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ» 9- مقام‌هاى معنوى، درجات وسلسله مراتب دارد. نَرْفَعُ دَرَجاتٍ‌ ... 10- علم و آگاهى، مايه‌ى برترى است. نَرْفَعُ دَرَجاتٍ‌ ... وَ فَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ‌ 11- دانش بشرى محدود است. «فَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالُوا إِنْ يَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ فَأَسَرَّها يُوسُفُ فِي نَفْسِهِ وَ لَمْ يُبْدِها لَهُمْ قالَ أَنْتُمْ شَرٌّ مَكاناً وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما تَصِفُونَ «77» (برادران) گفتند: اگر او سرقت كند (جاى تعجب نيست، زيرا) پيش از اين نيز برادر او دزدى كرده بود. يوسف (اين تهمت را) در دل خود پنهان داشت و (با آنكه ناراحت شده بود) به روى آنان نياورد. (ولى) گفت: موقعيّت شما بدتر (از او) ست و خداوند به آنچه توصيف مى‌كنيد داناتر است. پیام ها 1- متّهم، يا انكار مى‌كند و مى‌گويد: من دزد نيستم؛ «ما كُنَّا سارِقِينَ» يا كار خود را توجيه مى‌كند و مى‌گويد: دزد بسيار است. «فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ» جلد 4 - صفحه 258 2- حسود، حتّى بعد از دهها سال ضربه مى‌زند. «فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ» 3- اخلاق برادر، در برادر اثر مى‌گذارد. «أَخٌ لَهُ» (اخلاق مادر، در فرزند اثر دارد. بنيامين و يوسف از يك مادر بودند) 4- آنجا كه صفا نيست، اتّهام افراد زود پذيرفته مى‌شود. إِنْ يَسْرِقْ فَقَدْ ... (بيرون آمدن پيمانه از بار او، دليل بر سرقت نيست، ولى برادران چون علاقه‌اى به بنيامين نداشتند، كلمه سرقت را بكار گرفته و مسئله را مسلّم پنداشتند.) 5- آنجا كه صفا نيست، خلاف جزيى را كلى قلمداد مى‌كنند. ( «يَسْرِقْ» بجاى «سرق» يعنى او هميشه اين‌كاره بوده است.) 6- براى رسيدن به هدف بايد نيش‌هايى را تحمل كرد. «سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ» 7- گاهى براى حفظ آبروى خود، به ديگران تهمت مى‌زنند. «سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ» 8- جوانمردى و سعه‌صدر، رمز رهبرى است. «فَأَسَرَّها يُوسُفُ» 9- رازها را فداى احساسات نكنيم. (يوسف از برادران نسبت دزدى مى‌شنيد، ولى به خاطر مصلحت وحفظ رازش چيزى نگفت) «فَأَسَرَّها يُوسُفُ فِي نَفْسِهِ» 10- افشاگرى هميشه ارزش نيست. «وَ لَمْ يُبْدِها لَهُمْ» 11- حسد در حقّ برادر، دروغگويى و اتّهام بى مورد از جمله دلايل يوسف براى گفتنِ‌ «شَرٌّ مَكاناً» به برادران بود. 12- برادران يوسف، بر فرضِ سرقت پيمانه از سوى بنيامين، از او بدتر بودند، چون آنان برادر خود را دزديده بودند. «أَنْتُمْ شَرٌّ مَكاناً" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالُوا يا أَيُّهَا الْعَزِيزُ إِنَّ لَهُ أَباً شَيْخاً كَبِيراً فَخُذْ أَحَدَنا مَكانَهُ إِنَّا نَراكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ «78» (برادران) گفتند: اى عزيز! همانا براى او پدرى است پير و سالخورده، پس يكى از ما را به جاى او بگير (و او را رها كن)، همانا ترا از نيكوكاران مى‌بينيم. جلد 4 - صفحه 259 نکته ها وقتى برادران يوسف ديدند نگاهداشتن بنيامين قطعى شد، با توجّه به تعهّدى كه به پدر سپرده بودند و سابقه‌اى كه درباره يوسف نزد پدر داشتند، و احساس كردند برگشتن بدون بنيامين بسيار تلخ است، تقاضاى خود را با روان‌شناسى خاصى مطرح نمودند وشروع به التماس كردند و با بيان‌هاى عاطفى و محرك همچون، تو عزيز و قدرتمندى، تو از نيكوكارانى، او پدرى پير و سالخورده دارد، هر كدام از ما را خواستى به جاى او بگير، درصدد جلب بخشش او بر آمدند. پیام ها 1- مقدرات الهى، هر سنگدل و ستمگرى را روزى به خاك مذلّت مى‌نشاند. آهنگ التماس در جمله؛ يا أَيُّهَا الْعَزِيزُ .... 2- تقوا پيشگانى كه هواپرستان آنها را خوار كنند خداوند آنان را عزّت خواهد بخشيد. «يا أَيُّهَا الْعَزِيزُ»* 3- يوسف حتّى در زمان اقتدارش، نيكوكارى در رفتار و منش او نمايان بود. «نَراكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ» 4- فراز و نشيب و حالات مختلف روزگار، سختى و آسانى، ضعف و قدرت، تغييرى در احوال محسنان ايجاد نمى‌كند. (يوسف در همه جا و همه‌ى شرايط، نيكوكار توصيف شد) «إِنَّا نَراكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالَ مَعاذَ اللَّهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلَّا مَنْ وَجَدْنا مَتاعَنا عِنْدَهُ إِنَّا إِذاً لَظالِمُونَ «79» (يوسف) گفت: پناه به خدا از اينكه كسى را به جز آنكه متاعمان را نزد او يافته‌ايم، بگيريم. زيرا كه در اين صورت حتماً ستمگر خواهيم بود. نکته ها دقّت در كلمات يوسف عليه السلام، نشان از اين دارد كه نمى‌خواهد بنيامين را سارق معرّفى كند، لذا نمى‌گويد: «وجدناه سارقاً» بلكه مى‌گويد: «وَجَدْنا مَتاعَنا عِنْدَهُ» متاع در بار او بود، نه آنكه‌ جلد 4 - صفحه 260 قطعاً او سارق است. اگر يوسف برادر ديگرى را به جاى بنيامين نگه مى‌داشت، طرح به هم مى‌خورد و برادران با او به عنوان يك دزد برخورد مى‌كردند و انواع آزار و اذيّت‌ها را روا مى‌داشتند و آن كس كه به جاى بنيامين مى‌ماند، احساس مى‌كرد به ناحقّ گرفتار شده است. پیام ها 1- مراعات مقرّرات، بر هر كس لازم است و قانون شكنى حتّى براى عزيز مصر نيز ممنوع است. «مَعاذَ اللَّهِ» 2- نيكوكار قانون شكنى نمى‌كند. مِنَ الْمُحْسِنِينَ. قالَ مَعاذَ اللَّهِ‌ ...* 3- قاضى نبايد تحت تأثير احساسات قرار گيرد. «قالَ مَعاذَ اللَّهِ»* 4- قضاوت كار حساسى است كه بايد در آن به خدا پناه برد. «مَعاذَ اللَّهِ»* 5- يوسف عليه السلام در دو مكان به خدا پناه برد: يكى در خلوت زليخا و يكى به هنگام قضاوت و حكم. «قالَ مَعاذَ اللَّهِ»* 6- قانون شكنى، ظلم است. (نبايد به درخواست اين و آن مقرّرات را شكست.) «مَعاذَ اللَّهِ أَنْ نَأْخُذَ» 7- بى‌گناه نبايد به جاى گناهكار كيفر ببيند، هر چند خودش به اينكار رضايت داشته باشد. «مَعاذَ اللَّهِ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَلَمَّا اسْتَيْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِيًّا قالَ كَبِيرُهُمْ أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ أَباكُمْ قَدْ أَخَذَ عَلَيْكُمْ مَوْثِقاً مِنَ اللَّهِ وَ مِنْ قَبْلُ ما فَرَّطْتُمْ فِي يُوسُفَ فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ حَتَّى يَأْذَنَ لِي أَبِي أَوْ يَحْكُمَ اللَّهُ لِي وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ «80» جلد 4 - صفحه 261 پس چون از يوسف مأيوس شدند (كه يكى را به جاى ديگرى بازداشت كند)، نجواكنان به كنارى رفتند. (برادر) بزرگشان گفت: آيا نمى‌دانيد كه پدرتان براى برگرداندن او بر شما پيمان الهى گرفته و پيش از اين نيز درباره يوسف كوتاهى كرده‌ايد. پس من هرگز از اين سرزمين نمى‌روم تا آنكه (يوسف عفو كند يا آنكه) پدرم به من اجازه دهد يا خدا در حقّ من حكمى كند و او بهترين داور و حاكم است. نکته ها «خَلَصُوا» يعنى گروه خود را از سايرين جدا كردند. «نَجِيًّا» يعنى به نجوى پرداختند. پس‌ «خَلَصُوا نَجِيًّا» يعنى شوراى محرمانه تشكيل دادند كه چه بكنند. پیام ها 1- التماس‌ها وخواهش‌ها، شما را از اجراى احكام الهى واعمال قاطعيّت باز ندارد. «فَلَمَّا اسْتَيْأَسُوا مِنْهُ» 2- گناه موجب مى‌شود ديگران از فرد دورى كرده برائت بجويند و حتّى رابطه خويشاوندى را ناديده بگيرند. «فَلَمَّا اسْتَيْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِيًّا»* 3- روزگارى همين برادران، قدرتمندانه مشورت مى‌كردند كه چگونه يوسف را از بين ببرند؛ اقْتُلُوا يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضاً ... لا تَقْتُلُوا ... أَلْقُوهُ‌ ... امروز كاسه التماس در دست گرفته و مشورت ونجوى مى‌كنند كه چگونه بنيامين را آزاد نمايند. «خَلَصُوا نَجِيًّا» 4- در عدم حضور پدر مسئوليّت اعضاى خانواده با برادر بزرگتر است. «قالَ كَبِيرُهُمْ»* 5- رعايت سلسله مراتب و موقعيّت سنّى در خانواده و جامعه لازم است. «قالَ كَبِيرُهُمْ»* 6- در حوادث تلخ و ناگوار، بزرگترها مسئول‌تر و شرمنده‌ترند. «قالَ كَبِيرُهُمْ» جلد 4 - صفحه 262 7- عهد وپيمان‌ها لازم الاجرا است. «أَخَذَ عَلَيْكُمْ مَوْثِقاً» 8- پيمان‌هاى سخت و قراردادهاى محكم، راه سوءاستفاده را مى‌بندد. «أَخَذَ عَلَيْكُمْ مَوْثِقاً» 9- خيانت وجنايت تا آخر عمر وجدان‌هاى سالم را آزار مى‌دهد. «وَ مِنْ قَبْلُ ما فَرَّطْتُمْ فِي يُوسُفَ» 10- تحصّن، يكى از شيوه‌هاى قديمى براى رسيدن به مقصود است. «فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ» 11- غربت، بهتر از شرمندگى است. «فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ» 12- به خداوند خوش‌بين باشيم. «هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ»" ‏‏‏‏٠__جز۱۳ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) ارْجِعُوا إِلى‌ أَبِيكُمْ فَقُولُوا يا أَبانا إِنَّ ابْنَكَ سَرَقَ وَ ما شَهِدْنا إِلَّا بِما عَلِمْنا وَ ما كُنَّا لِلْغَيْبِ حافِظِينَ «81» (برادر بزرگ گفت: من اينجا مى‌مانم، ولى) شما به سوى پدرتان برگرديد، پس بگوييد: اى پدر! همانا پسرت دزدى كرده و ما جز به آنچه مى‌دانستيم گواهى نداديم و ما نگهبان (و آگاه به) غيب نبوده‌ايم. پیام ها 1- انسان، خودخواه است. در آنجا كه مى‌خواستند به گندم بيشتر برسند، گفتند: «فَأَرْسِلْ مَعَنا أَخانا» «1» برادر ما را با ما روانه كن، ولى امروز كه تهمت در كار است، گفتند: «ابْنَكَ» پسر تو دزدى كرده و نگفتند: برادر ما. 2- شهادت وگواهى، بايد بر اساس علم باشد. «ما شَهِدْنا إِلَّا بِما عَلِمْنا» 3- در پيمان‌ها و تعهدات، بايد براى حوادث پيش‌بينى نشده تبصره‌اى باز كرد. وَ ما كُنَّا لِلْغَيْبِ‌ ... «1». يوسف، 63. جلد 4 - صفحه 263 4- عذر خود را با كمال صراحت بگوئيم. «وَ ما كُنَّا لِلْغَيْبِ حافِظِينَ" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا