eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2.2هزار دنبال‌کننده
101 عکس
24 ویدیو
2 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54 تاریخ ایجاد کانال ۱۳۹۹/۸/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
"تفسیر نور (محسن قرائتی) لِلَّذِينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنى‌ وَ الَّذِينَ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ أُولئِكَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسابِ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ «18» براى كسانى‌كه پروردگارشان را اجابت كردند نيكوترين (پاداش) است. ولى كسانى‌كه (دعوت) او را نپذيرفتند، اگر هر آنچه در زمين است و مانند آن را با آن داشته باشند، قطعاً حاضرند آن را (براى رهايى خود از عذاب) فديه بدهند، آنانند كه برايشان حساب سختى است و جايگاهشان دوزخ است و چه بد جايگاهى است. جلد 4 - صفحه 335 نکته ها از قرآن استفاده مى‌شود، در قيامت براى مردم چند نوع حساب وجود دارد: 1. گروهى حساب آسان دارند. «حِساباً يَسِيراً» «1» 2. عده‌اى سخت ودقيق حسابرسى مى‌شوند. «حِساباً شَدِيداً» «2»، «سُوءُ الْحِسابِ» مراد از «سُوءُ الْحِسابِ» دقّت در حساب است. 3. بعضى بى‌حساب به دوزخ مى‌روند و نيازى به محاكمه و ميزان ندارند. «فَلا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَزْناً» «3» 4. گروهى بى‌حساب به بهشت مى‌روند. «إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ» «4» طبق آنچه از روايات و احاديث متعدّد به دست مى‌آيد، كسانى‌كه با مردم به عفو و رحمت برخورد كنند، حسابشان آسان و كسانى‌كه با مردم به سختى و دقت شديد عمل نمايند حسابشان سخت خواهد بود. افراد مشرك بى‌حساب به دوزخ و اهل صبر هم بى‌حساب به بهشت خواهند رفت. «5» در قرآن استجابت طرفينى است، يعنى اگر مردم انتظار استجابت از خداوند را دارند بايد دعوت خداوند را اجابت كنند، «اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ» «6» هرگاه خدا و رسول، شما را بسوى مكتب حيات بخش مى‌خوانند، پاسخ مثبت دهيد تا خدا نيز دعاى شما را اجابت فرمايد. «فَاسْتَجَبْنا لَهُ» «7»، «فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ» «8» بحثى پيرامون دعوت‌: مسئله دعوت را مى‌توان از ابعاد گوناگونى مورد بحث و توجّه قرار داد: 1. دعوت كنندگان: دعوت كنندگان به حق: الف: انبيا. «أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ» «9»، «وَ الرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ» «10»، «داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ» «11» «1». انشقاق، 8. «2». طلاق، 8. «3». كهف، 105. «4». زمر، 10. «5». تفصيل انواع حساب در كتاب معاد، اثر مؤلّف آمده است. «6» انفال 24. «7» انبياء «8» آل عمران 195 «9» يوسف 108 «10» آل عمران 153. «11» احزاب 46. جلد 4 - صفحه 336 ب: مؤمنان: «وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ» «1» ج: جنّ: «يا قَوْمَنا أَجِيبُوا داعِيَ اللَّهِ» «2» امّا دعوت كنندگان به باطل: الف: پيشوايان كفر: «أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ» «3» ب: شيطان: «كانَ الشَّيْطانُ يَدْعُوهُمْ» «4»، «ما كانَ لِي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ» «5» ج: مشركان: «أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ» «6» 2. موضوع دعوت: الف: حيات. «دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ» «7» ب: راه مستقيم. «لَتَدْعُوهُمْ إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» «8» ج: مغفرت. «وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ» «9» د: بهشت. «وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلى‌ دارِ السَّلامِ» «10» ه: نجات. «أَدْعُوكُمْ إِلَى النَّجاةِ» «11» 3. برخورد مخالفان: الف: تهمت: ساحر؛ «إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِيمٌ» «12» شاعر؛ «بَلْ هُوَ شاعِرٌ» «13» كاهن؛ «فَما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِكاهِنٍ» «14» مجنون؛ «وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ» «15» كاذب؛ «لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكاذِبِينَ» «16» سلطه طلب؛ «يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ» «17» ب: تهديد. لَرَجَمْناكَ‌ «18»، أَوْ يَقْتُلُوكَ‌ ... «19» ج: تحقير. أَ هذَا الَّذِي‌ ... «20» د: شك. «أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ» «21» ه: توطئه وجنگ. «وَ إِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ» «22» «1» آل عمران 104 «2» احقاف 31. «3» قصص 41 «4» لقمان 21 «5» ابراهيم 22 «6» بقره 221 «7» انفال 24 «8» مومنون 73. «9». بقره، 221. «10». يونس، 25. «11». غافر، 41. «12». اعراف، 109. «13». انبياء، 5. «14». طور، 29. «15». قلم، 51. «16». اعراف، 66. «17». مؤمنون، 24. «18». هود، 91. «19». انفال، 30. «20». انبياء، 36. «21». اعراف، 75. «22». انفال، 30. جلد 4 - صفحه 337 4. انگيزه‌ها و عوامل عدم پذيرش: الف: تقليد. ب: تعصب. ج: تكبر. د. هواى نفس. «فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّما يَتَّبِعُونَ أَهْواءَهُمْ» «1» 5. پاداش پذيرش: الف: اجر. «وَ يَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ» «2» ب: حيات. «دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ» «3» ج: حُسنى. «لِلَّذِينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنى‌» «4» پیام ها 1- بهت
رين‌ها در انتظار مؤمن است. «الْحُسْنى‌» 2- باز خريد و فديه در روز قيامت وجود ندارد. «لَافْتَدَوْا بِهِ» 3- قبولى دعوت خداوند، بايد از روى ميل و رغبت باشد. «اسْتَجابُوا» «1». قصص، 50. «2». نساء، 173. «3». انفال، 24. «4». رعد، 18." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) أَ فَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمى‌ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ «19» پس آيا كسى‌كه مى‌داند آنچه از جانب پروردگارت بسوى تو نازل شده حقّ است، مانند كسى است كه نابيناست؟ همانا تنها صاحبان‌خرد پند مى‌گيرند. نکته ها در آيه قبل به كسانى كه دعوت حيات‌بخش انبيا عليهم السلام را اجابت مى‌كنند اشاره شد، اين آيه وآيات بعد، آثار استجابت آن دعوت را بيان مى‌فرمايد. هر كدام از فطرت، عقل و علم در انسان، مغز و لبّى دارند كه گاه بواسطه عادات، رسوم، خرافات، غرائز، روى آنها پوشيده مى‌شود، لذا انسان بايد دائماً متوجّه آن هسته‌ى مركزى و جلد 4 - صفحه 338 مغز آنها باشد. «1» سيماى خردمندان در قرآن‌: واژه «اولوا الالباب» مرتبه در قرآن آمده و هر مرتبه همراه با يك كمال و وصفى بيان شده است. از جمله: 1. راز احكام را مى‌فهمند. «وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ» «2» 2. آينده‌نگر هستند. «تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى‌ وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْبابِ» «3» 3. دنيا را محل عبور و گذر مى‌دانند نه توقف‌گاه و مقصد. لِأُولِي الْأَلْبابِ الَّذِينَ‌ ... يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا «4» 4. از تاريخ، درس عبرت مى‌گيرند. «لَقَدْ كانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ» «5» 5. بهترين و برترين منطق را مى‌پذيرند. الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ‌ ... وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ‌ «6» 6. اهل تهجّد وعبادت مى‌باشند. أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ‌ ... إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ‌ «7» پیام ها 1- قرآن انسان بى‌خبر از حقّ را نابينا مى‌داند. به جاى «كمن هو لا يعلم» فرموده است‌ «كَمَنْ هُوَ أَعْمى‌» 2- دين، مطابقت فطرت انسان‌هاست، تنها تذكّر لازم است تا غفلت زدايى شود. إِنَّما يَتَذَكَّرُ ... 3- عقلى كه انسان را به حقانيّت كتاب آسمانى نرساند، عقل‌نيست. «إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ» 4- علم مفيد، محصول تعقّل و تذكّر است. «فَمَنْ يَعْلَمُ‌، يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ» 5- براى رسيدن به عقل سليم و فطرت خالص بايد گناه و غفلت را از خود دور كرد. «إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ» «1». تفسير فرقان. «2». بقره، 179. «3». بقره، 197. «4». آل‌عمران، 191. «5». يوسف، 111. «6». زمر، 18. «7». زمر، 9. جلد 4 - صفحه 339" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لا يَنْقُضُونَ الْمِيثاقَ «20» (خردمندان) كسانى هستند كه به پيمان الهى وفا مى‌كنند و عهد (او را) نمى‌شكنند. نکته ها «عهد الله» هم شامل پيمان‌هاى فطرى از قبيل عشق به حقّ و عدالت مى‌شود، هم پيمان‌هاى عقلى مثل درك حقايق عالم هستى و مبدأ و معاد را در برمى‌گيرد، هم بر پيمان‌هاى شرعى همچون عمل به واجبات و ترك محرّمات اطلاق مى‌گردد و هم بر پيمان‌هايى كه انسان‌ها با يكديگر مى‌بندند و متعهّد مى‌شوند و خداوند مراعات آنها را واجب فرموده، صادق است. «1» يكى از مهم‌ترين پيمان‌هاى الهى، امامت رهبران آسمانى است. بعد از آنكه حضرت ابراهيم عليه السلام با پشت سرگذاشتن آزمايش‌هاى متعدّد به مقام امامت رسيد، از خداوند خواست تا فرزندان او نيز داراى اين مقام شوند. خداوند براى روشن شدن جايگاه امامت، به جاى آنكه بفرمايد مقام امامت به افراد ظالم نمى‌رسد فرمود: «لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ» عهد من به ستمگران نمى‌رسد. «ميثاق» به چيزى گفته مى‌شود كه دل انسان با آن وثوق و اطمينان پيدا مى‌كند و از آنجا كه وجود يك رهبر الهى، دل و جان انسان‌ها را آرام و مطمئن مى‌سازد. لذا از مصاديق ميثاق شمرده شده است. وفاى به عهد مانند احترام به والدين و ردّ امانت، تنها از حقوق اسلامى نيست، بلكه از حقوق انسانى است. لذا هر خردمند و عاقلى بايد آن را مراعات كند. «1». تفسيرنمونه. جلد 4 - صفحه 340 پیام ها 1- عقل صحيح وسالم، انسان را به دين الهى وفادار مى‌سازد. «أُولُوا الْأَلْبابِ‌، الَّذِينَ يُوفُونَ» 2- وفاى به عهد از آثار خرد و عقل است. أُولُوا الْأَلْبابِ‌- يُوفُونَ‌ ... 3- احترام به پيمان‌ها و قراردادهاى اجتماعى، از ويژگى‌هاى انسان مؤمن عاقل است. «لا يَنْقُضُونَ الْمِيثاقَ»" ‏‏‏‏٠جز۱۳ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ «21» و (خردمندان) كسانى هستند كه آنچه را خداوند به پيوند با آن فرمان داده پيوند مى‌دهند و در برابر پروردگارشان (بخاطر شناختى كه دارند خشوع و) خشيت دارند و از سختى حساب مى‌ترسند. نکته ها در روايات آمده است آنچه را كه خداوند به وصل آن فرمان داده، صله‌ى رحم، يعنى حفظ پيوندهاى خانوادگى و همچنين حفظ پيوندهاى مكتبى يعنى ارتباط دائم و عميق با رهبران آسمانى و پيروى از خط ولايت است. «1» با نگاهى ساده و گذرا به جهان در عصر حاضر خواهيم ديد على‌رغم آنكه بهترين و بيشترين سرمايه، يعنى نفت را در زير پاى خود دارند و بهترين نقطه وحدت و عشق بيش از يك ميليارد مسلمان، يعنى كعبه را در پيش روى، و از بهترين مكتب و منطق نيز برخوردارند، امّا بخاطر قطع ارتباط با مسأله رهبرى الهى، همچنان تحت انواع فشارهاى ابرقدرت‌ها بسر مى‌برند. از اين روست كه در آيه 27 سوره بقره بعد از جمله‌ «وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ» عبارت‌ «وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ» آمده است، زيرا بديهى است كه‌ «1». تفسيرصافى. جلد 4 - صفحه 341 قطع رحم به تنهايى سبب فساد بر روى زمين نمى‌شود، بلكه اين رها كردن رهبرى الهى است كه گرفتار شدن در چنگال طاغوت و گسترش و نشر فساد و تباهى را بدنبال مى‌آورد. ارتباطاتى را كه خداوند به آن امر فرموده، بسيار متنوّع و فراوان است، از جمله: الف: ارتباط فرهنگى با دانشمندان. «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» «1» ب: ارتباط اجتماعى با مردم. «اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا» «2» ج: ارتباط عاطفى با والدين. «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» «3» د: ارتباط مالى با نيازمندان. «مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً» «4» ه: ارتباط فكرى در اداره جامعه. «وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ» «5» و: ارتباط سياسى با ولايت. «وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» «6» ز: ارتباط همه جانبه با مؤمنان. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» «7» ح: ارتباط معنوى با اولياى خدا. «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» «8» صله رحم‌: صله‌ى‌رحم تنها به ديدن و ملاقات كردن نيست، كمك‌هاى مالى نيز از مصاديق صله‌ى‌رحم بشمار مى‌رود. امام صادق عليه السلام فرمودند: در اموال انسان غير از زكات، حقوق ديگرى نيز واجب است و آنگاه اين آيه را تلاوت فرمودند. «9» البتّه شايد مراد امام عليه السلام از حقوق ديگر، همان خمس باشد. در اهميّت صله‌رحم همين بس كه خداوند آن را در كنار ذكر خود قرار داده است. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ» «10» ارحام تنها منحصر به خانواده و بستگان نسبى نيست، بلكه جامعه بزرگ اسلامى را كه در آن همه افراد امت با هم برادرند، «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» «11» و پدرشان پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و «1». نحل، 43. «2». آل‌عمران، 200. «3». بقره، 83. «4». بقره، 245. «5». آل‌عمران، 159. «6». نساء، 59. «7». حجرات، 10. «8». احزاب، 21. «9». تفسيرصافى. «10». نساء، 1. «11». حجرات، 10. جلد 4 - صفحه 342 حضرت على عليه السلام است نيز در برمى‌گيرد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: «انا و على ابوا هذه الامة» «1» امام صادق عليه السلام در آستانه رحلت از دنيا، دستور دادند تا به بستگانى كه نسبت به ايشان جسارت كرده بودند هديه‌اى بدهند. وقتى حضرت در انجام اين كار مورد انتقاد قرار مى‌گيرند، آيه فوق را تلاوت مى‌فرمايند. «2» و اين‌گونه به ما ياد مى‌دهند كه شرط صله‌ى‌رحم خوش‌بينى، علاقه و رابطه آنها با ما نيست. در توضيح عبارت‌هاى‌ «يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ» و «يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ» بايد گفت كه اگر چه كلمات‌ «خَشِيتُ» و «خوف» در بعضى موارد در معناى مترادف و مشابهى بكار رفته و از آنها يك معنا اراده گرديده است، امّا فى‌الواقع ميان آن دو تفاوت وجود دارد؛ به اينكه خشيت عبارت است از آن خوف و تأثر قلبى كه انسان بخاطر احترام و عظمت از كسى در دل پيدا مى‌كند، امّا خوف داراى معناى وسيعترى است و شامل هرگونه ترس و اضطرابى مى‌شود. به عبارت ديگر هيچگاه خشيت در مورد يك حادثه تلخ بكار نمى‌رود و انسان نمى‌گويد من از سرما، مرض و ... خشيت دارم در حالى كه كاربرد واژه خوف در امورى مثل ترس از سرما، گرما و مرض امرى رايج و شايع است. و نهايتاً، از آنجا كه خشيت بر مبناى علم انسان به عظمت و اهميّت و احترام طرف مقابل قرار دارد، مى‌توان گفت كه خشيت مخصوص افراد عالم است و خوف در مورد همه مردم بكار مى‌رود. چنانكه قرآن مى‌فرمايد: «إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» «3» تنها دانشمندان از خدا خشيت دارند. پیام ها 1- حفظ پيوندهاى مكتبى و اله
ى، نشانه‌ى عقل صحيح است. أُولُوا الْأَلْبابِ‌ ... الَّذِينَ يَصِلُونَ‌ 2- ما بايد بخاطر فرمان خدا با بستگان ارتباط برقرار كنيم، خواه ديگران به دنبال‌ارتباط با ما باشند يا نباشند. «أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ» «1». بحار، ج 23، ص 295. «2». تفسير نورالثقلين. «3». فاطر، 28. جلد 4 - صفحه 343 3- در ديد و بازديدها و صله‌ى‌رحم‌ها، مواظب گناهان و از جمله چشم چرانى‌ها باشيد. يَصِلُونَ‌ ... يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ‌ 4- هم از عظمت الهى پروا كنيد، «يَخْشَوْنَ» و هم از مجازات او بترسيد. «يَخافُونَ» 5- قطع رحم، سبب سختى حساب است. يَصِلُونَ‌ ... يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ‌" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ الَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ «22» و (خردمندان) كسانى هستند كه براى جلب توجّه پروردگارشان صبر پيشه كرده ونماز بپا داشتند واز آنچه روزيشان كرديم پنهانى وآشكارا انفاق كردند وبدى را با نيكى پاك مى‌كنند. آنانند كه سراى آخرت مخصوص آنهاست. نکته ها «صبر»، فقط به معناى تحمّل مشكلات نيست، بلكه شامل پايدارى در عبادت، مقابله با معصيت، بردبارى در مصيبت، تسليم در اطاعت و عدم غرور و مستى در نعمت نيز مى‌شود. «وَجْهِ رَبِّهِمْ» به معناى جلب توجّه، عنايت و رضايت پروردگار است. اقامه نماز يكى از مصاديق پيمان‌هاى الهى‌ «عَهْدَ اللَّهِ» است كه در آيات سابق آمد، چنانكه در روايت نيز آمده است؛ «الصلاة عهد الله». صبر و صلاة پيوند با خالق، انفاق و حسنه، ارتباط با مردم است. انفاق داراى درجاتى است؛ گام اوّل: بخشش از فضل و داده‌هاى الهى. «أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناكُمْ» «1» «1». بقره، 254. جلد 4 - صفحه 344 گام دوم: بخشش از دسترنج و كسب حلال. «أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّباتِ ما كَسَبْتُمْ» «1» گام سوم: بخشش از آنچه دوست دارند. «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» «2» گام چهارم: ايثار. «وَ يُؤْثِرُونَ عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ» «3» به فرموده‌ى الميزان، «عُقْبَى الدَّارِ» به معناى عاقبت به خيرى در دنياست، ولى مى‌توان گفت كه شامل هر دو سرا «دنيا و آخرت» مى‌شود. معناى اينكه بدى را با خوبى برطرف كنيم، اين است كه اگر از مومنان كسى كار ناشايستى در رابطه با ما انجام داد اغماض كنيم، نه اينكه با افراد ظالم و مفسد چنين رفتارى داشته باشيم، زيرا در مورد آنها بايد مقابله به مثل نمود. به هر صورت اگر چه اسلام دين اخلاق و عاطفه و بخشش است، ولى در جاى خود «لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ» «4» نيز دارد. اسلام مكتب جامع و اولواالالباب افراد كاملى هستند. وجود جملاتى همچون: «يُوفُونَ»، «يَصِلُونَ»، «يَخْشَوْنَ»، «يَخافُونَ»، «صَبَرُوا»، «أَقامُوا»، «أَنْفَقُوا» و «يَدْرَؤُنَ» نشانه آن است كه انسان‌هاى كامل هم متعهد به پيمان‌هاى خود هستند، هم تمام ارتباطات خود را حفظ مى‌كنند، هم تقواى والايى دارند و هم بجاى انزوا، در همه‌ى ميدان‌ها حاضر و فعّال‌اند. پیام ها 1- صبر و استقامتى ارزش دارد كه براى خداوند و در راه او باشد. (نه هر تعصب و لجاجت ويكدندگى) «صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ» 2- نماز بايد اقامه شود، نه آنكه فقط خوانده شود. يعنى بايد آداب، شرايط، حدود و دستورات آن مراعات شود. «أَقامُوا الصَّلاةَ» 3- رابطه با خدا بدون كمك به ديگران مقبوليّتى ندارد، گرچه كمك هم تنها كمك مالى نيست. «أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا» 4- به انفاق خود مغرور نشويد، آنچه مى‌دهيد از اوست. «أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ» 5- وقتى نيّت كار «ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ» يعنى رضايت پروردگار شد، ديگر پنهان و «1». بقره، 267. «2». آل‌عمران، 92. «3». حشر، 9. «4». نور، 2. جلد 4 - صفحه 345 آشكار عمل مهم نيست. «سِرًّا وَ عَلانِيَةً» 6- حكمت اقتضا مى‌كند كه بعضى از كمك‌ها علنى وبعضى ديگر مخفى باشد. «سِرًّا وَ عَلانِيَةً» 7- گناه را با توبه، منكر را با معروف، ظلم را با عفو، ناسزا را با سلام، عذاب را با صدقه، جفا را با صله، استبداد را با مشورت و ولايت طاغوت و شيطان را با ولايت حقّ جبران نماييم. «يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ» 8- خوش عاقبتى در دنيا و آخرت از آنِ صاحبان خرد است. أُولُوا الْأَلْبابِ‌ ... أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As