#عید_مبعث
🔺️فرصت خوبیه برای شناخت دقیقتر از شخصیت والای پیامبر.
از زمان خود پیامبر خیلیها سعی کردند که شخصیت پیامبر رو تخریب کنن .
❌تا اونجایی که تشخیص راست از دروغ رو مشکل کرده.
یکی از این دروغها که مخصوصا تو کتب اهل سنت بیشتره، اینه که
وقتی که اولین بار به پیامبر وحی شد، پیامبر غافلگیرشد و اساسا نبوت براشون ناآشنا و تردید آمیز بوده !!!
حالا عمق فاجعه اینجا است که همین نگاه و تحلیل رو هم تو کتب شیعه میبینیم 😱😱
و حتی #کاردانان دینی تلوزیونی مون هم اونها رو تکرار میکنن( دیدم که میگم )
❌باید تاریخ رو بخونیم !!!
❌و درست هم بخونیم ،
یکی از کتابهای که چهره درست و حقیقی از پیامبر ، اهلبیت و اسلام رو ترسیم کرده :
کتاب #نقش_ائمه_در_احیای_دین
نوشته مرحوم علامه عسکری .
حتما این کتاب رو مطالعه کنید .
( برای تهیه اش هم اگه راهنمایی خواستید بگید )
قسمتهایی از کتاب رو که مرتبط با جایگاه نبوت پیامبر هست رو در ادامه میبینید
ببخشید یکم طولانی میشه، ولی خوب خوندنیاند.
👇👇👇👇👇
✅کانال #پندنامه
@taghriraterozaneh
http://eitaa.com/joinchat/2054750225Cbba925a3ed
#تاریخ
#عید_مبعث
علامه عسکری:
❌رواياتى كه از غافلگير شدن و ترديد پيامبر در نخستين وحى سخن میگويد، #كذب_محض است!!! ❌
🔺️ اين گونه روايات، به علّت اشكالات و خللى كه در سند و متن دارند، از اعتبار ساقط هستند!!
🔸️به خوبى میتوان فهمید كه چگونه اين روايات در همان طرح عمومى معاويه، براى نابودى پيامبر اسلام، به وجود آمدهاند و چگونه به اين وظيفه شوم تا به امروز عمل كردهاند.
♻️بر خلاف روايات نزول اوّلين وحى
- كه نشانههاى ترديد و ناآشنايى آن حضرت را با پيامبرى خويش اعلام میكند-
🔺️شخص پيامبر و اطرافيان او
و افراد فراوانى از يهود و نصاراى جزيرة العرب،
با مسأله پيامبرى وى آشنا بوده و آن حضرت را با صفات و خصوصيات، بلكه بالاتر به اسم و رسم و شخص میشناختهاند.
🔰(یعنی حتی اگه پیغمبر رو قبل از بعثت ، آدم معمولی بدونیم و ارتباط با عالم غیب رو کنار بزاریم بازهم تو ماجراهای مختلف مثل سفرشون به شام با نشانههای نبوت آشنا شدن )
📚منبع اصلی : نقش ائمه در احياي دين،
ج1، ص: 259
نویسنده بزرگوار #علامه_عسکری
✅کانال #پندنامه
@taghriraterozaneh
http://eitaa.com/joinchat/2054750225Cbba925a3ed
#داستان
#تاریخ
#عید_مبعث
🔺️در انتظار پيامبر خاتم (ص)
#بحيراى_راهب
🔸️پيامبر اسلام (ص) که ۱۲ سال بيشتر سن نداشت و در كفالت عموى بزرگوار خويش، #ابوطالب بود، در يكى از سفرهای تجاری به سمت شام با او همراه شد.
🔺️ساليان درازى بود كه راهبى مسيحى، امّا يكتاپرست، به نام «بحيرا» در سرزمين بصرى در حوالی دمشق صومعهاى داشت، و در آن به عبادت مشغول بود. او اطّلاعات زيادى از كتابهاى مذهبى گذشته داشت که به او ارث رسیده بود.
🔺️كاروان قريش هر سال در كنار اين دير توقّف میكرد تا خستگى بگيرد. امّا هرگز بحيرا را نمیديدند
اتّفاقا امسال به محض اينكه فرود آمدند، بحيرا آنها را به غذا دعوت كرد.
🔺️عالم و زاهد مسيحى، هنگامى كه به مهمانان نگريست، در ميانشان مطلوب خويش را نيافت؛
🔸️ گفت: اى قريشيان! نبايد هيچ كس از شما از سفره من دور بماند!
🔸️جواب گفتند:
همه بر سر سفره حاضرند، جز جوانى خردسال كه براى محافظت بارها مانده است.
🔸️گفت: نه، بايد همه بيايند.
پيامبر را بر سر سفره راهب آوردند.
🔺️بعد از پايان غذا، آنگاه كه همه برخاستند و رفتند،
🔸️بحيرا گفت:
اى جوان! از تو به حقّ لات و عزّى میخواهم كه به همه سؤالهاى من پاسخ بدهى!
💠پيامبر فرمود:
با نام لات و عزّى چيزى از من مخواه.
به خداى سوگند، من به هيچ چيز مانند اينها با بغض و كينه و دشمنى نمینگرم!
🔸️بحيرا گفت: پس به خداى سوگند، به من خبر بده از آنچه از تو سؤال میكنم.
💠پيامبر گفت: سؤال كن از هر چه میخواهى!
🔺️بحيرا سؤالهايى
در مورد بيدارى و خواب و حالات و زندگانى آن حضرت به عمل آورد؛ جوابهايى كه شنيد همه با آنچه انتظار داشت تطبيق میكرد.
🔺️آنگاه به پشت شانه پيامبر نگاه كرد و در ميان دو كتف او به جستجوى خالى
- كه بعدها مهر نبوّت نام گرفت-
پرداخت، و آن را بدان شكل كه انتظار داشت، در همانجا كه میدانست، يافت.
🔸️پس از اين بازبينى، روى خود را به #ابوطالب كرد و گفت:
اين برادرزادهات را به شهر خودش بازگردان، و از نقشهها و كينههاى يهود در مورد او بترس و برحذر باش.
به خداى سوگند، اگر يهوديان او را ببينند و آنچه من دانستم و شناختم، بدانند و بشناسند،
🔺️وى در معرض خطر قرار خواهد گرفت. اين برادرزاده تو در آينده شأنى عظيم خواهد يافت.
📚نقش ائمه در احياي دين، ج1، ص: 251
نویسنده بزرگوار #علامه_عسکری
✅کانال #پندنامه
@taghriraterozaneh
http://eitaa.com/joinchat/2054750225Cbba925a3ed