May 11
#مومن_طاق
#آثار_و_مناظرات
چندین کتاب تصنیف کرده و مناظرهی او با #خوارج و گفتگویش با #ابوحنیفه مشهور است.
روزی #ابوحنیفه به او گفت:
شما شیعیان اعتقاد به رجعت دارید؟
گفت: بلی
گفت: پس پانصد اشرفی به من قرض بده و در رجعت که به دنیا بازگشتم از من بگیر.
ابوجعفر (مؤمن طاق) فرمود:
از برای من ضامنی بیاور که چون به دنیا برمی گردی به صورت انسان برگردی تا من پول به تو قرض بدهم، زیرا میترسم به صورت #بوزینه برگردی و من نتوانم از تو پولم را دریافت نمایم!!
@taghriraterozaneh
روایت شده که چون #امامصادق «ع» از دنیا رفت .
#ابوحنیفه به #مؤمن_طاق گفت:
یا اباجعفر امام تو وفات کرد
مؤمن گفت:
اگر امام من وفات کرد امام تو شیطان است که تا وقت معلوم نمیمیرد!!
@taghriraterozaneh
#مناظرات_مومن_طاق
روایت شدهاست
که چون #ضحاک که یکی از #خوارج بود در کوفه خروج کرد و خود را امیرالمؤمنین نامید و مردم را به مذهب خود دعوت کرد
#مؤمن_طاق به نزد او رفت و چون اطرافیان ضحاک او را دیدند او را گرفتند و پیش ضحاک بردند.
#مؤمن_طاق به #ضحاک گفت:
من مردی هستم که در دین خود #بصیرتی دارم و شنیدهام که تو صفت عدل و انصاف داری.
بنابراین دوست داشتم که دراصحاب تو داخل باشم.
#ضحاک به یارانش گفت که اگر این مرد یار ما باشد کار ما رواج خواهد گرفت.
آنگاه #مؤمن_طاق به #ضحاک گفت:
چرا تبری و اعلام انزجار از #علیبنابیطالب میکنی و کشتن و جنگ او را حلال میدانی؟
#ضحاک گفت:
برای اینکه او #حَکَم گرفت در دین خدا و هر که در دین خدای تعالی #حَکَم بگیرد کشتن و جنگ با او و بیزاری از او حلال است.
مؤمن گفت:
پس مرا از اصول دین خود مطلع کن تا با تو مناظره کنم و هرگاه حجت و استدلال تو بر استدلال من غالب شد در جمع یارانت درآیم
و مناسب است که جهت معلوم شدن اشتباه هریک از ما در مناظره کسی را تعیین کنی تا کسی که اشتباه کردهاست را ادب نماید
و برای کسی که اشتباه نکرده به نفعش حکم کند.
#ضحاک به یکی از یاران خود اشاره کرد و گفت این مرد میان من و تو #حَکَم باشد که عالم و فاضل است.
مؤمن گفت:
این مرد را دربارهی دینی که آوردهام تا با تو مناظره کنم #حَکَم قرار میدهی؟
#ضحاک گفت: آری؛
آنگاه #مؤمن_طاق روبه یاران #ضحاک کرد و گفت:
الان دوست شما #حَکَم گرفت در دین خدا - دیگر شما خود میدانید.
چون یاران #ضحاک این جمله را شنیدند آنقدر با چوب و شمشیر بر #ضحاک زدند که او هلاک شد!! -
منتهی الامال ۲ / ۲۰۰.
@taghriraterozaneh
داستانی منتسب به
#فخر رازی، #امامالمشککين
فحر رازی روزی وارد مدرسهای شد
که در آن حوض بزرگ و پر آبی بود.
فخر رازی فریاد زد که من ثابت میکنم که اگر کسی به درون این حوض افتد، نه غرق میشود و نه خیس.
سپس گفت:
«اگر آب این حوض را به دو نیم کنیم و هر نیمه را به دو نیم دیگر و این تقسیم را همچنان ادامه دهیم، آیا هرگز به قطرهای خواهیم رسید که او دیگر تقسیمپذیر نباشد؟
اگر بگویید آری،
آنگاه باید بپذیرید که پس کوچکترین جزء آب، جوهر فرد یا جزء لایتجزا است؛ یعنی جزئی که تجزیه نمیشود؛ اما جزئی که تجزیه نشود، مادی نیست.
پس آب این حوض متشکل از اجزای غیر مادی است و اجزای غیر مادی، کسی را غرق یا خیس نمیکند.
اما اگر بگویید هرگز به قطرهای نخواهیم رسید که قابل تجزیه نباشد، پس باید بپذیرید که میتوانیم آب این حوض را تا ابد تقسیم کنیم و چیزی که بینهایت جزء داشته باشد، در ظرف محدود نمیگنجد.
پس در واقع آبی در این حوض نیست.»
دهان محصلان مدرسه، از این استدلال قوی و مشعشع باز مانده بود
که ناگهان یکی گفت:
شیخ ما جزء صواب نمی گوید؛ اما برای آنکه هیچ شکی در قوت استدلال حضرت استاد باقی نماند، من اکنون شما را به درون حوض میاندازم تا همگان به چشم ببینند که حق با شما است.
@taghriraterozaneh
#اولین_ملاقات_میثمتمار_و_امامعلی(ع)
وقتی که #حضرت_علی(ع) به کوفه آمدند،
#میثم غلام زنی از طایفه بنی اسد بود.
در اولین ملاقات امام تصمیم گرفت میثم را از صاحبش خریده و سپس آزاد کند.
پس از آزادی، امام نامش را پرسید،
عرض کرد:
نام من سالم است.
امام فرمود:
پیامبر خدا(ص) به من اطلاع داد که پدرت تو را #میثم نامیده است.
میثم گفت:
خدا و پیامبرش صادق است و امیر مومنان راست می فرماید، به خدا قسم نام من میثم بوده است،
سپس امام فرمود:
به نام اصلی خود بازگرد که پیامبر خدا هم تو را بدان نام نامید، بدین خاطر او نام خود را میثم و کنیه اش را ابوسالم قرار داد
و چون به شغل #خرمافروشی مشغول بود به تمار شهرت یافت.
@taghriraterozaneh
#معرفی_میثمتمار
میثم تمار فرزند یحیی از سرزمین نهروان می باشد.
گروهی میثم را اهل #آذربایجان می دانند که به نواحی عراق آمد و در نهروان ساکن شد.
و برخی میثم را از #کردان ایرانی به شمار آوردند.
به گفته میثم، پدرش از آبادی نهروان بود و در میان اعراب به عنوان یک نفر عجم شناخته می شده است، بطور مسلم ایرانی و به احتمال قوی از نژاد کرد و به احتمال ضعیف از اهالی فارس و خراسان می باشد.
شواهدی بر ایرانی بودن #میثم_تمار:
1. هنگامی که حضرت علی(ع) در اولین ملاقات با میثم بطور صریح به او فرمود:
پیامبر اکرم(ص)به من خبر داده است که مادرت تو را به عجم میثم نام نهاده است.
2. نام پدر میثم یحیی است که این اسم در میان اعراب جاهلیت مرسوم نبوده، بلکه نام یحیی بعد از شیوع اسلام و قرآن، آن هم به ندرت در میان اعراب یافت شد.
3. هنگامی که در حضور ابن زیاد از میثم سخن به میان آمد، ابن زیاد گفت:
آیا این عجم شایسته حکومت است و نیز ابن زیاد در ملاقاتی خطاب به میثم گفت:
تو در عجمیت خود باقی هستی، تا به آنچه می خواهی دست یابی.
4. میثم به فارسی سخن می گفت، زیرا وی اهل نهروان شرقی است.
@taghriraterozaneh