eitaa logo
استاد طاهریان
144 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
36 فایل
برکرانه توحید استاد طاهریان تألیفات چهارصد نکته فص حکمه خاتمیه فی کلمه مهدویه عالم ذکر #مشهد_مقدس
مشاهده در ایتا
دانلود
💠معنای یگانگی خداوند متعال از زبان امیرالمومنین(علیه السلام) 💢روایتی از امیرالمومنین (علیه السلام) نقل شده است که در آن، حضرت به زیبایی معنای «واحد» و یگانگی خداوند متعال را بیان کرده‌اند که در ادامه آن را نقل می‌کنیم: 🔆«راوی می‌گوید: در جنگ «جمل» يكى از اعراب باديه‌نشين خدمت حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) آمد و عرض كرد: يا علي آيا خداوند متعال يگانه است؟ مردمی که کنار حضرت بودند به او گفتند كه اى اعرابى آيا نمی‌بينى اميرالمؤمنين (علیه السلام) در حال جنگ است و از حیث فکری پريشان است و تمرکز لازم را ندارد که به تو پاسخ دهد؟ ✅اميرالمؤمنين (علیه السلام) فرمود: او را رها کنید و اعتراض نکنید؛ زیرا به درستى كه آن‌چه را که این اعرابى مي‌خواهد بداند، همان است كه ما آن را از اين گروه مي‌خواهيم و اين جنگ ما با دشمن بر سر آن است. پس فرمود: اى اعرابى اين‌كه می‌گوییم خدا يگانه است، چهار تفسیر دارد؛ دو تفسیر آن درست است و مطابق واقع و دو تفسیر آن غلط است. ⬛️اما آن دو وجهی كه نادرست است و ناصواب؛ ◼️یکی این‌که شخصی بگوید «یک» و منظورش باب اعداد باشد، یعنی یکی که دوم و سوم دارد؛ زیرا خداوند متعال اصلاً دومی ندارد تا بتوان آن را در باب اعداد داخل کرد و دومی برای او تصور کرد. به همین خاطر کسانی که گفتند خداوند یکی از آن سه است کافر شدند، و قرآن نیز به زیبایی در این رابطه می‌فرماید: «لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ إِلهٌ واحِدٌ(مائده-73): آن‌ها كه گفتند خداوند يكى از سه خدا است به طور مسلم كافر شدند با اين‌كه معبودى جز معبود يگانه نيست». یعنی قوم نصاری که می‌پنداشتند الله (عزّوجلّ)، حضرت عیسی (علیه السلام) و حضرت مریم (علیها السلام) هر سه خدا هستند. (بنابراين هر کس بگوید خداوند متعال واحد است و منظورش واحد عددی باشد، کافر است). ◼️دیگر معنای نادرست «واحد» در مورد خداوند متعال، این است که کسی بگوید او یکی است مانند یکی از این مردم، هم‌چنان‌که می‌گویند: «زید» یک انسان است از جنس دیگر انسان‌ها و با این بیان اراده می‌کند نوع خاصی از یک جنس بزرگ‌تر را (یعنی جنسی هست و خداوند یک نوع از آن جنس است) این مورد هم شرک است و بر خداوند متعال روا نباشد. زیرا این مورد، به معنای تشبیه کردن خداوند متعال است به چیزی دیگر است و تشبیه بر خداوند متعال روا نباشد. 🔶امّا آن دو وجهی که صحیح است و در مورد خداوند متعال درست است، 🔸 یکی این است که بگوییم او یگانه روزگار است و هیچ شبیهی و هیچ مانندی ندارد؛ بله پروردگار ما چنين است (يعنى در كمالات يگانه است و عديل و نظيرى ندارد) 🔸و معنای دومی که درست است، این است که بگوییم خداوند متعال «احدى المعنى» است، به این معنا که او جزء ندارد (و بسیط من جمیع الجهات است) و به هیچ جزئی تقسیم نمی‌شود، نه در ذهن و نه خارج، و نه در عقل و نه در وهم و خيال؛ و پروردگار ما (عزّوجلّ) چنين است. 📚ر.ک. شیخ صدوق، التوحيد، ص 83.
🌸هر عملی که انسان برای غیر خدا انجام دهد، الا و لا بد منظوری از آن عمل در نظر دارد، یا برای این می‌کند که در کردن آن عزتی سراغ دارد و می خواهد آن را بدست آورد و یا به خاطر ترس از نیرویی آن را انجام می دهد، تا از شر آن نیرو محفوظ بماند. ✅ قرآن کریم هم عزت را منحصر در خدای سبحان کرده، و فرموده: (إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً، عزت همه اش از خداست)، [۱] و هم نیرو را منحصر در او کرده و فرموده: (أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً، نیرو همه اش از خداست) [۲] ---------- [۱]: سوره یونس آیه ۶۵ [۲]: سوره بقره آیه ۱۶۵ [ترجمه تفسیر المیزان - جلد ۱، صفحه ۵۳۷
💠 شفاعت به چه کسانی می رسد؟ 🏴به مناسبت سالروز وفات شهادت گونه شفیعه محشر، خانم حضرت معصومه سلام الله علیها.. یا فاطمه اشفعی لنا فی الجنه.. 🎙 رحمه الله : 📌و در توحید(1)، از امام کاظم، از پدرش، از پدران بزرگوارش علیهم السلام، از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت آورده، که فرمود: در میانه امت من تنها شفاعت من به مرتکبین گناهان کبیره می‌رسد، و اما نیکوکاران هیچ گرفتاری ندارند، که محتاج شفاعت شوند، شخصی عرضه داشت: یا بن رسول اللَّه (صلی الله علیه و آله): چطور شفاعت مخصوص مرتکبین کبیره‌ها است؟ با اینکه خدای تعالی می‌فرماید (وَ لا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضی)، و معلوم است که مرتکب گناهان کبیره مرتضی (مورد پسند خدا) نیستند؟ ✨امام کاظم (علیه السلام) فرمود: هیچ مؤمنی گناه نمی کند مگر آنکه گناه ناراحتش می سازد و در نتیجه از گناه خود نادم می شود، و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرموده بود: که برای توبه همین که نادم شوی کافی است، و نیز فرمود: کسی که از حسنه خود خوشحال، و از گناهکاری خود متاذی و ناراحت باشد، او مؤمن است، پس کسی که از گناهی که مرتکب شده پشیمان نمی شود، مؤمن نیست، و از شفاعت بهره مند نمی شود، و از ستمکاران است، که خدای تعالی در باره شان فرموده: (ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ، وَ لا شَفِیعٍ یُطاعُ، ستمکاران نه دلسوزی دارند، و نه شفیعی که شفاعتش خریدار داشته باشد). 🔻شخصی که در آن مجلس بود عرضه داشت: یا بن رسول اللَّه (صلی الله علیه و آله) چگونه کسی که بر گناهی که مرتکب شده پشیمان نمی شود مؤمن نیست؟ فرمود: جهتش این است که هیچ انسانی نیست که یقین داشته باشد بر اینکه در برابر گناهان عقاب می شود، مگر آنکه اگر گناهی مرتکب شود، از ترس آن عقاب پشیمان می‌گردد، و همین که پشیمان شد، تائب است، و مستحق شفاعت می شود، و اما وقتی پشیمان نشود، بر آن گناه اصرار می ‌ورزد، و مصر بر گناه آمرزیده نمی شود، چون مؤمن نیست، و به عقوبت گناه خود ایمان ندارد، چه اگر ایمان داشت، قطعا پشیمان می شد. ---------- [۱]: توحید صدوق ص ۴۰۷ ح ۶ ب ۶۳ 📚ترجمه تفسیر المیزان - جلد ۱، صفحه ۲۷۳
🎙 رحمه الله: 🌸ایمان به خدا یعنی شناختن حق و گرویدن به او، چیزی نیست که از خارج وجود انسانی از راه حواس مانند چشم و گوش وارد قلب و درون او گردد، بلکه امری است تکوینی و فطری که همزمان ایجاد بشر، به او داده شده است و نیروی زیاد کردن آن به او عطا شده به طوری که می تواند به برکت پیروی شرع و مواظبت از دستورات الهی به مقام یقین برسد بلکه آخرین درجات آن را دارا شود. 🌺این فطرت و قدرت بر خداشناسی در نهاد بشری، به مانند جریان کهرباء است در اجسام. چنانکه به دست آوردن برق موجود در اجسام و بهره برداری از آن متوقف بر اسباب و وسائل علمی و تجربی است که بدون آن ها به دست نمی آید، هم چنین ظهور نور علم و ایمان که در فطرت و نهاد بشر نهفته است و بهره مندی از آن متوقف بر اموری است که اگر انسانی در تحصیل آن ها بکوشد، آن نور، ظاهر و رو به زیادتی است تا به نهایت درجه یقین رسیده از آن کامیاب گردد و اگر در آن امور مسامحه کند، آن نور فطری رو به کمی گذاشته تا جایی که به کلی نابود می گردد. 📚 ، ج1، ص 149 @taheriane
رحمه الله میثاق بر ربوبیت باین معنا است، که آدمی فراموش نکند، که ربی، یعنی مالکی مدبر دارد، و یا بگو انسان تا ابد، و در هیچ حالی فراموش نکند، که مملوک طلق خداست، و خود مالک هیچ چیز برای خود نیست، نه نفعی، و نه ضرری، نه مرگی و نه حیاتی، و نه نشوری، و یا بگو: نه ذاتا مالک چیزی است، و نه وصفا، و نه فعلا. و معلوم است آن خطیئه ای که در مقابل این میثاق قرار می‌گیرد، این است که آدمی از مقام پروردگارش غفلت بورزد، و با سرگرم شدن بخود، و یا هر چیزی که او را بخود سر گرم می‌کند، از قبیل زخارف حیاة دنیای فانی، و پوسنده، مقام پروردگارش را از یاد برد. 📚ترجمه تفسیر المیزان، صفحه ۱۹۶ https://eitaa.com/taheriane