#انقلاب_اسلامی
#پیشرفت #الگوی_سوم_زن
#اسلام_ناب #استقلال_زن
✅ درباره مفهومِ استقلال زن
🔰 قسمت اول: تعریف و مختصات مفهوم
🔶 یکی از سرفصلهای پرتکرار این روزها درباره مبحث الگوی سوم، موضوع «استقلال زن» است. صرفنظر از کیفیتِ طرح چنین مفهومی از سوی برخی دوستان، معنای محقق شده حول این مفهوم نزد مخاطبانِ این مباحث (دانشجویان و دنبالکنندگان صفحات فعالان زنان در شبکههای اجتماعی) بسیار دور از حقیقت آن در ادبیات دینی و انقلاب اسلامی است.
🔶 پرسش اول و مهم ناظر به تعریف «استقلال» است. استقلال را وقتی با مفهوم متضاد آن توضیح بدهیم فهم آن بسیار ساده خواهد بود. مفهوم مقابل استقلال چیست؟ وابستگی، تبعیت، سایهنشینی، طفیلی بودن و... تمام این مفاهیم به عنوان متضادهای مفهوم استقلال، دلالت بر عدمِ امکانِ ارادهورزی، انتخابگری و عاملیت داشتن است. برای روشن شدن تعریف و سهولت درک آن ناگزیر از ذکر مثال هستم. آمار طلاق به انتخاب زنان در برخی از مناطق کشور به نسبت کلانشهرهایی چون تهران بسیار پایین است. آیا این آمار به تنهایی حاکی از تمایل بیشتر زنان آن مناطق به زندگی خانوادگی است؟ نه لزوما! در آن مناطق زنان غالبا تابعِ مردان خانواده بوده و اراده و انتخاب آنها ذیل ارادهی پدر، برادر، شوهر و یا حتی عمو و دایی است و آنها استقلالی برای محقق کردن انتخاب و اراده خود ندارند. در شهرهای بزرگ به دلیل تحول روابط خویشاوندی، سهم عاملیت و استقلال زنان افزایش یافته است.
🔶 پس میتوان استقلال را در یک صورتبندی ساده به معنای امکانِ ارادهورزی تعریف نمود. اساسا انقلاب مردمِ ایران در سال 57 در راستای تحققِ این امکان در مقیاس ملی و اراده جمعی بود. مردم ایران از سایهنشینی و تفوّق اراده بیگانگان بر اراده جمعی خود به ستوه آمده بودند و به شعار «استقلال» که امام خمینی (ره) سر داد متمایل شدند. استقلال به این معنا یک مطالبه فطری و جهان شمول است. حال باید پرسید آنچه که مراد انقلاب اسلامی و رهبران آن از مفهوم استقلالِ زن است، دقیقا به چه معناست؟
🔶 در نظریه جنسیتیِ انقلاب اسلامی اعتقاد بر این است که باید سهمِ ظرفیت و استعداد زنان برای حرکت جامعه را لحاظ و محقق نمود. یعنی مادامی که زنانگی امتداد اجتماعی پیدا نکند و محصور در چارچوبهای خانه بماند، تحول اجتماعی در مسیر تمدن اسلامی به نحو مطلوبی رقم نخواهد خورد. امتدادِ اجتماعی زنانگی یعنی زنان امکانِ ارادهورزی و تحققِ عاملیت خود را در عرصههای مختلف اجتماعی داشته باشند و انتخابهای آنها در مقیاس جمعیِ زنان ذیل و حاشیهی اراده دیگران نباشد.
🔶 این تعریف از استقلال زن، چیزی غیر از تعاون و همافزاییِ زن و مرد در جامعه و خانواده است. تعاون و همکاری در تحقق اهداف جامعه امری مسلّم و به جای خود. اما بسترسازی و ایجاد مسیری برای ارادهورزی زنان در سیاست، در هنر، در علم، در اقتصاد و... چیزی بیش از معاونتِ زنان ذیلِ سازههای مردانه است. تالیفِ مستقل یک اثر فرهنگی، هنری و اجتماعی معنای تامّ ارادهورزی و عاملیت است. وگرنه در طول تاریخ، همواره زنان با مردان در تحقق اهداف مشترک خود همافزایی داشتهاند.
🔶 استقلالِ انسانی در تعریف انقلاب اسلامی یک قید مهم و تعیینکننده نیز دارد و آن امکانِ ارادهورزی انسان ذیل اراده خداوند و ولایتِ امتدادیافته اوست. در نگاهِ توحیدی، استقلال و عاملیت انسان ذیل اراده خداوند تعریف میگردد و هرگونه عاملیتی خارج از چارچوب اراده الهی، تمنّای طاغوت است. چه ارادهی فمینیستیِ زنانه و چه مردسالاری عرفی و تاریخی. هم گفتارِ خانهنشینی زن خروج از چارچوبِ اراده الهیست و هم باور به «فرزندآوری مانع پیشرفت است». هردو ناقضِ استقلالِ حقیقیِ زن هستند.
🔶 تفاوت نگاهِ انقلاب اسلامی درباره استقلال زن با گفتارهای فمینیستیِ مشابه در کجاست؟ چرا تلقیِ برخی از دوستانِ مدعی گفتمان الگوی سوم از استقلال زن، در ساحتِ بینالاذهانیِ مخاطبان با رویکردهای فمینیستی مشابه قلمداد شده است؟ چرا از این نحوه طرح مفهوم استقلالِ انسانی به عنوان بنیادیترین باور در جهانبینی توحیدی، نوعی صنفیگری استشمام میگردد؟
🔶 همچنین باید درباره این بیشتر بحث کرد که تالیِ باورِ توحیدی به استقلال زن در ساحت حکمرانی چیست؟ حکمرانیِ انقلاب اسلامی در تمامی عرصهها براساس اعتقاد به استقلالِ انسانی و بهویژه استقلال زن دستخوشِ چه تغییرات رویکردی و ساختاری خواهد شد؟ و پرسشهای مهم دیگری که انشالله درباره آن بیشتر خواهم نوشت.
🔸 #به_قلم_اساتید: آقای دکتر ابوالفضل اقبالی؛ پژوهشگر مطالعات جنسیت و خانواده
🆔 @tahlil_shjr
شجر
#انقلاب_اسلامی #پیشرفت #الگوی_سوم_زن #اسلام_ناب #استقلال_زن ✅ درباره مفهومِ استقلال زن 🔰 قسمت اول
#انقلاب_اسلامی
#پیشرفت #الگوی_سوم_زن
#اسلام_ناب #استقلال_زن
#هویت
✅ درباره مفهومِ استقلال زن
🔰 قسمت دوم: غیریتها و سوءبرداشتها
🔶 مخاطب این یادداشت کسانی هستند که در اتمسفر الگوی سوم زیست میکنند. در یادداشت اول به تعریف مفهوم استقلال زن در نگاه انقلاب اسلامی پرداختم و در این یادداشت سعی دارم مرز میان این تعریف با دیگریهای آن را روشن کنم. در حالت کلی کاربرد صفت استقلال برای انسان از دو حالت خارج نیست. گاه استقلال صفتی برای فرد است یعنی در مقام توصیف امر جزئی قرار دارد. مثلا «فلانی فرد مستقلیست» و گاهی استقلال قرار است وصف امر کلی باشد. مثل «استقلال ملت ایران در برابر بیگانگان» این دو مقام توصیف دارای تفاوتهای دقیقی هستند که باید لحاظ شوند.
🔶 «استقلال زن» آنگاه که در مقام توصیف امرِ کلیست، طرحی ناظر به اراده جمعی دارد که به لحاظ تاریخی بسیار مهم است. بگذارید یک مثال بزنم: موضع حضرت آقا درباره 7 اکتبر چه بود؟ اینکه طوفانالاقصی یک عملیات کاملا فلسطینی بود. یعنی به رسمیت شناختنِ استقلال ملت فلسطین و حماس در تحقق «اراده جمعی» خود. استقلال زن نیز به این معنا، توجه به امکانِ تحقق «زنانگی» و ارادهی برخاسته از آن در جامعه دارد. ارادهای که فقدِ تاریخی جوامع بشری محسوب میگردد.
🔶 استقلال زن بهمثابه زمینه و پیشنیازِ ارادهورزیِ زنانه، در گفتمانهای زن شرقی و زن غربی یا غایب است یا مقلوب (قلب شده). تحجر با تصغیرِ زن و اعتبارزدایی از اراده و انتخاب او، و فمینیسم با استحاله یا هضم اراده او در نظمِ کورجنسِ مدرن، هر دو متهمان اصلیِ غیبتِ اراده زن در صحنهی تاریخسازی و جامعهپردازی به شمار میروند. تنها الگوی سوم و نگاه اصیل انقلاب اسلامی به جامعه، تاریخ و جنسیت است که استعدادِ پردازش چنین نظام معنایی حول مفهوم «استقلال انسانی» را دارد.
🔶 اما آنجا که استقلال در مقامِ توصیف امر جزئیست، هیچ تفاوتی میان «زنِ مستقل» و «مردِ مستقل» وجود ندارد. اینجا موصوف انسان است. فردِ انسانی در جهانبینی اسلامی دارای استقلال و اراده است و چارچوب انتخابهای او را «حدودالله» تعیین میکند و اراده هیچ فرد دیگری بر او تفوق ندارد. اما واضح است که ما در جوامع انسانی صرفا با افراد و ارادههای فردی طرف نیستیم بلکه با «موقعیت» های اجتماعی نیز مواجهایم. موقعیتهایی نظیر رئیس و مرئوس، استاد و دانشجو، پزشک و بیمار، پدر و فرزند و...
🔶 مناسبات حاکم بر موقعیتهای اجتماعی دارای منطق متفاوتی با نسبتهای فردیست. احمد و سعید در مقام فردی دارای دو حیثِ ارادی مستقل و در عرض یکدیگر هستند اما اراده سعید در موقعیتِ پدر بر اراده احمد در جایگاه فرزند تفوق و برتری دارد. نسبت میان این دو در محیط کار ممکن است کاملا برعکس باشد. یعنی اینجا اراده احمد (فرزند) به عنوان رئیس به اراده سعید (پدر) در جایگاه کارمند، در چارچوب مناسبات اداره تفوق دارد. اینها اقتضائات زندگی اجتماعیست و دلالت بر نفی استقلال فردی ندارد.
🔶 در جهانبینی اسلامی تمام این مناسبات در چارچوب حدود الهی معتبر هستند. بر همین اساس، فرزندی که باید نزد والدین خاکسار و مطیعِ محض باشد، درباره اطاعت از امر والدین در معصیتِ خدا «استقلال» دارد. یا کارمندی که در چارچوب مقررات اداره باید تابع رئیس باشد درباره امر رئیس به رشوه گرفتن استقلال دارد. یعنی نه فرزند میتواند دستور پدر را توجیهی برای معصیت خدا بداند و نه کارمند دستور رئیس را. اساسا انسان دارای اراده و و مستقل خلق شده که در محضر خداوند پاسخگو باشد.
🔶 لذا در این مقام وقتی سخن از استقلال زن میکنیم ناظر به این معنا نیست که ما در مناسبات خانواده با دو اراده در عرض هم مواجهایم. اراده مرد و اراده زن. خیر! این دو اراده در مناسبات خانواده در طول یکدیگر و در نسبتی متکامل با هم قرار دارند. گاه اراده مرد بر اراده زن تفوق مییابد و گاه اراده زن است که اراده مرد را معیّن میکند و این اقتضای زندگی خانوادگی و التزام به مصالح آن است. اینجا لازم است به نکته مهمی متذکر شویم. «استقلال زن» در مقیاس امر جزئی، گاهی غلطانداز است.
🔶 یعنی آنجا که استقلال زن به مثابه وصف فرد یا موقعیتی خاص استعمال میشود، بسیار در مظان سوءتفاهم و غلتیدن در قلمرو معناییِ گفتمان زن غربی یا فمینیستی است. استقلال زن در این معنا که اساسا دالِّ تهی گفتمان زن شرقی محسوب میشود. لذا الگوی سوم در این موقف صرفا با فمینیسم نقطه تلاقی دارد. مفهوم استقلال زن در نظام معنایی فمینیستی تمهیدی برای «تقابل» و دوئیتِ زن و مرد است و اسم رمزی برای تعمیقِ شکافهای موقعیتی در خانواده و تخاصمات صنفی در جامعه به شمار میرود. حال آنکه این مفهوم در ادبیات الگوی سوم ارمغانی جز «اتحاد هویتی» به همراه ندارد.
🔸 #به_قلم_اساتید: آقای دکتر ابوالفضل اقبالی؛ پژوهشگر مطالعات جنسیت و خانواده
🆔 @tahlil_shjr
شجر
#انقلاب_اسلامی #پیشرفت #الگوی_سوم_زن #اسلام_ناب #استقلال_زن #هویت ✅ درباره مفهومِ استقلال زن 🔰 قس
#انقلاب_اسلامی
#پیشرفت #استقلال_زن
#اسلام_ناب #هویت
#الگوی_سوم_زن
✅ درباره مفهومِ استقلال زن
🔰قسمت سوم: موانع و چالشهای پیشرو
🔶 گفتیم که استقلال به معنای امکانِ ارادهورزی و انتخابگری بوده و عاملیت صرفا متعلق به انسانِ مستقل است. لذا از آنجا که تاریخ انسانی حاکی از وجود جریانِ فرهنگیِ قدرتمندی تحت عنوان «مردسالاری» بوده و زنان استقلال هویتی برای تحقق عاملیت و ارادهی جمعیِ خود در جامعه را نداشتند، ما امروزه با سازههای اجتماعی تکرنگ، نامتعادل و زُمختی تحت تاثیر ارادهی انحصاریِ متراکمِ مردانه مواجه هستیم. تعدیل این وضعیت از رهگذر امتزاج نیروها و اراده زنانه با عاملیت مردانه ممکن میگردد.
🔶 پرواضح است که سخن ما درباره مردانگیِ سازههای اجتماعی دلالت بر مذمّت و تحقیرِ اراده مردانه ندارد. بلکه توجه و عنایت به ضرورت بازطراحی و تعدیل این ساختارها به حکم قاعده «زوجیت» دارد. همچنین بر این باوریم که اراده و کنش ولی خدا به مثابه «انسان کامل»، جامع نیروهای سازندهی مردانه و زنانه برای پیشبرد حرکت جامعه بوده و اساسا همافزاییِ مبتنی بر جنسیت در شرایط غیاب و فقدان دسترسی به انسان کامل معنادار است. قانون، ساختار و الگوهای روابط اجتماعی که مصدرِ آن انسانِ کامل است فینفسه «متعادل» نیز هست.
🔶 اما برگردیم به پرسش اصلی متن یعنی موانع استقلال زن. در جامعه اکنون ما دو نیروی قدرتمند از دو پایگاه شرق و غرب در حال تحدید دایره استقلال و ارادهورزی زنان هستند. سنت و مدرنیته هر دو به نوبهای در راستای سلب اراده و ممانعت از انتخابگریِ مستقل زنان در حیات اجتماعی خود هستند. پایگاه زن شرقی از رهگذر تردید و تحقیر استعداد انسانیِ زن نسبت به مرد، اراده و استقلال او را طفیلیِ اراده مردانه قلمداد میکند. پایگاه زن غربی نیز با ارائه کالای فِیک با برند استقلال، ارادهورزی حقیقی زنان در حیات اجتماعی را منتفی میکند.
🔶 موانعی که از پایگاه تحجر و زن شرقی پیشروی زن قرار میگیرند از جنس «گفتمان» و ناظر به ساحت ذهن هستند. پایگاه زن شرقی گفتارهایی نظیر «زن نمیتواند...» و «زن نباید...» را خلق میکند و آنها به گفتمان غالب و دارای هژمونی در جامعه تبدیل میکند و از این مسیر به نفی استقلال و سلب اراده زن میپردازد. پایگاه الگوی سوم برای فائق آمدن بر این گفتارهای محدودکننده و رفع موانع ذهنیِ پیشروی استقلال زن راهکاری از جنس «بازسازی» جهان اجتماعی سنت و طرح مفاهیم جایگزین در ساحت گفتمانی دارد.
🔶 اما موانعی که پایگاه تجدد و زن غربی در مسیر ارادهورزی و انتخابگریِ مستقل زنان قرار میدهد، از جنس «واقعیت» و ناظر به زیستجهان است. سازههای اجتماعیِ مدرن در حاق خود ضدزن بوده و فاقد کمترین امکان و زمینه برای زنان جهت پیگیریِ انتخابها و ارادههای مستقل خود در زندگی اجتماعی هستند. حیات اجتماعی مدرن با محوریت عناصری چون پول، س.ک.س و سلطه، الهیاتی بهغایت نرینه و مذکر یافته است و زیستجهان حاصل از آن برای میدانداریِ زن بسیار ضیق و محدود است.
🔶 پایگاه الگوی سوم زن برای تمهید حرکت در دل دنیای مدرن (که واقعیت امروز جامعه ایران است) ناگزیر از تکوینِ زیستجهان مختص به خود است. واقعیت این است که گفتارهای پیشرو و پویایی چون «استقلال زن»، «زیستن مجاهدانه»، «ولایت اجتماعی»، «ماموریت زن انقلابی» و... که همگی محصول نگاه انقلاب اسلامی به هویت زن هستند، برای تحقق، نیازمند خلق زیستجهانِ سازگار با تکوین زنانه و عناصر بومی جامعه ایرانی هستند تا زن مسلمان ایرانی، الگوی سوم را در بستر جمعِ عددیِ خانه و جامعه جستجو نکند.
🔶 حال بد نیست بپرسیم کدامیک از این موانع و چالشهای پیشروی استقلال زن سفت و سختتر و دارای تصلّب بیشتری است؟ «گفتمان» یا «زیستجهان». شاید بخش اعظمی از اختلاف نظرهای فعالان و اندیشهورزان در پایگاه الگوی سوم دقیقا ناظر به ارزیابی و توصیفشان از این دو مانع است. براین اساس است که برخی معتقدند پروژه اصلی در فرآیند احیای گفتمان الگوی سوم، نفیِ تحجر و تخریب پایگاه زن شرقیست و عدهای نیز تمرکزشان را بر طراحی الگوهای عینی مشارکت اجتماعی زنان معطوف کردهاند.
🔶 من معتقدم چالش اصلی ما در فرآیند احیای گفتمان الگوی سوم و تحقق آن در جامعه امروز ایران، فقدانِ زیستجهان است و بازسازیِ گفتمانی، بازنگری در مفاهیم پایه و بنیادین نظام معنایی سنت، چرخشهای زبانی و... اگرچه بسیار مهم و موثر در این فرآیند هستند اما تصلّب آنها در مقایسه با زیستجهان مدرن و غوامضی که در برابر حرکتِ مستقل زن مسلمان قرار میدهد قابل قیاس نیست.
🔸 #به_قلم_اساتید: آقای دکتر ابوالفضل اقبالی؛ پژوهشگر مطالعات جنسیت و خانواده
🆔 @tahlil_shjr