تحلیل استراتژیک سینما
مردم شیکاگو به وسیلهی آزمونهای خاص تیپشناسی به پنج گروه دستهبندی شدهاند
دانشمندان
شجاعان
فداکاران
صلحطلبان
راستگویان
دختران و پسران در سن شانزدهسالگی مجبور هستند پس از آزمون تیپشناسی یکی از گروههای مشخص شده را انتخاب کنند
این وسط افرادی هستند که به بیش از یک یا دو گروه تعلق دارند که به آنان سنتشکن یا متمایز گفته میشود که سیستم حاکم سعی در حذف فیزیکی متمایزها دارد
قطار داستان فیلم بر روی دو ریل موازی یا دو روایتگویی همزمان پیش میرود
داستان اول قصهی رئیس دانشمندان که یک زن با روحیهای سخت و مردانه است و جنگ وی با رئیس گروه فداکاران که مردی با روحیات لطیف و مهربانانه میباشد
داستان دوم قصهای عاشقانه بین دختر و پسری است که ظاهرا در گروه شجاعان طبقهبندی شدهاند ولی روحیات و تواناییهایشان آنها را از محدود شدن در یک گروه و دسته منع میکند
شاید بتوان از جنبهی جنسیتی فیلم را قصهگردان موضوع آنیما و آنیموس یا زن و مرد درون هم دانست
ولی آنچه در نگاه دقیق میتوان کشف کرد انتقاد تند کارگردان و فیلمنامهنویس به دستهبندی و محصور نمودن آدمها در تیپهای شخصیتی است
انتقادی مصور که پیشگویی یک فاجعه بزرگ است در جامعهی ای که تیپشناسی را یک ابزار اصلی در استخدام و گزینش آدمها برای مشاغل اجتماعی قرار دادهاست
نگاه منطقی یا راه حل ارائه شده در فیلم سینمایی سنتشکن همان نظریهی انسان کامل است
انسانی که متعلق به تیپ خاصی نیست
بلکه یک انسان چند وجهی و رشدیافته در تمام ابعاد وجودی است
معیارهای انسان کامل در عرفان شرقی و در فلسفهی اسلامی تعریف میشود که در واقع ابطال کنندهی ذهنیت انحصارگرای تیپگرایی در تفکر صنعتیشده است
انسان کامل در مذهب تشیع همان امام است که در واقع الگوی جامعه در رسیدن به کمال وجودی میباشد در دوازده نسخهی به ظاهر متفاوت در قالب دوازده امامِ شیعه
نویسندهی داستان فیلم سینمایی سنتشکن میخواهد بگوید تمام مهارتهای راستمغزی زنانه باید با تمام مهارتهای چپمغزی مردانه ممزوج و تلفیق شود تا انسانی توانا و مدبر برای مدیریت جامعه به وجود بیاید
بعد از فیلم لوگان اینجا هم بازگشت و رجوع نظریهپردازان عصر حاضر را به جامعهی خانوادهمحور شاهد هستیم
جامعهای که در آن زن تبدیل به مرد نمیشود و مرد هم مبدل به زن نشده است
بلکه در کنار هم قادر به ایجاد یک نهاد قوی مدیریتی میشوند
نهادی به نام خانواده
#نقد_فیلم
#تیپ_شناسی
#دیسک
#انیاگرام
#آرکی_تایپ
#ام_بی_تی_آی
#آنیما_آنیموس
#آنیما
#آنیموس
#یونگ
#انسان_کامل
#disc
#enneagram
#mbti
تحلیل استراتژیک سینما
عصیانگری نوجوانانه
نقد سریال ونزدی
دختری نوجوان و ناسازگار و عصیانگر به نام ونزدی توسط پدر و مادرش به مدرسه شبانه روزی سپرده می شود تا بتواند در کنار دیگر نوجوانان عجیب و غریب این مدرسه عصیانگری و قدرتهای جادویی اش را به کنترل درآورد
مینی سریال ونزدی بسیار شبیه سری فیلمهای هری پاتر است با همان بچه های عجیب با قدرت های ماورایی
به راستی راز این همه سریال و فیلم در مورد عصیانگری نوجوانان سحرآمیز که اتفاقاً خانواده و جامعه هم آنها را طرد میکند در چیست؟
برای دستیابی به راز ساخت این ژانر سینمایی باید دید نتیجه و اثر اینگونه فیلمها در مخاطب خودش که نوجوانان یا همان تینیجر ها هستند چیست
در خوشبینانهترین حالت آثاری همچون سریال ونزدی تلاش میکنند اعتماد به نفس نوجوانان فراموش شده از طرف والدین را تقویت کند
ولی نگاه خوشبینانه وقتی به ماجراهایی پر از عصیانگری و آشوب آفرینی و آتشسوزی ختم می شود تبدیل به یک علامت سوال بدبینانه میشود که ایجاد اعتماد به نفس به چه قیمتی و برای چه هدفی؟
اصولاً مخاطب سینما با شخصیتهای آن همذات پنداری می کند یا همسان سازی مینماید
علی الخصوص سینمایی که شخصیت های متنوع داستانش را بر اساس تمام تیپ های روانشناسی چیده باشد حتماً مخاطبان بیشتری را به افراد ماجراهایش متصل و همدل می کند
لذا مخاطب نوجوان سریال ونزدی با هر تیپ شخصیتی که باشد حتماً با یکی از کاراکترهای عصیانگر سریال همدل می شود
یقیناً همدلی با شخصیتهای داستانی که همگی آشوبگر هستند مخاطب را متمایل به آشوبگری و عصیان می کند
حال به واقعیت دنیا برگردیم و نگاهی بیانذازیم به کشور خودمان ایران و آشوب هایی که توسط بخش کوچکی از نوجوانان به مرحله اجرا رسید
و این اجراهای خیابانی و این آتش افروزی ها پیشزمینهای داشت مرکب از فضاسازی های ذهنی چندین ساله توسط همین سریال ها و فیلم ها
این زمینه های ایجاد شده اولاً ذهنیت نوجوان را نسبت به خودش بسیار ایده آل و در حد صاحب قدرت های جادویی مسموم کرده بود و ثانیاً به او تلقین میکرد که از جانب نسل قبلی طرد شده است
خیلی قبل تر از سریال ونزدی سری فیلم های هری پاتر مخاطب خود را از نوجوانان انتخاب کرده بودند و در ذهنیت آنان بدست آوردن قدرت های ماورایی یا جادویی را کاری ممکن و دست یافتنی جلوه داده بودند
حال چرا نوجوانان؟
چون در این سن احساسات بر عقلانیت غلبه میکند و سینما و تصویر نیز برترین امتیازش نفوذ به لایه های احساسی و غیر عقلانی است
چه آنکه این سینما خود را با موسیقی و افکت های قدرتمند صوتی مسلح کرده باشد
پس سینمای پر احساس در ژانر ترکیبی جادوگری و عصیان از نوجوانان کشورهای مختلف ربات های بدون اندیشه و احساساتی میسازد
همچنانکه گاهی آنها را به صورت دسته جمعی در قالب گله های داعشی روانه خیابان های جامعه شهری تمدن سوریه و عراق می کند
و گاهی آنان را به صورت فردی در خیابان های تهران و شهرهای ایران سوار بر اسب وحشی احساسات دچار عصیانگری و آتش سوزی می کند
راه حل و ضدحمله ی این دسیسه شیطان بزرگ فقط یک چیز است و آن کم کردن فاصله بین نسلی بوسیله دوستی و تعامل با نوجوانان است
#تحلیل_فیلم
#نقد_فیلم
#سریال_ونزدی
#هری_پاتر
#تیپ_شناسی
#اغتشاشات