eitaa logo
معاونت تهذیب حوزه علمیه کرمان
716 دنبال‌کننده
13هزار عکس
7.1هزار ویدیو
729 فایل
جهت ارتباط با معاون تهذیب @Amomen313 جهت ارتباط در مورد فعالیتها و شبهات قرآنی @ghadirmohyi جهت ارتباط با ادمین محتوایی کانال @boreshha_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💟 استاد صفایی رحمة الله علیه روزی در اثر سیره رسیدگی اش به افراد و اهتمامش به حل مشکلات دیگران، دچار قرض شدیدی شد. 💟 به منزلشان که رفتیم، قدری در فکر بود. سپس برخاست و رفت. بعضی از دوستان گفتند: استاد گفته اند: اگر خیلی مستأصل شدم، خانه را می فروشم. 💟 در همین موقع یکی از دوستان که معمولاً خودش کمک می گرفت، وارد شد. وقتی پرس و جو کرد و مشکل حاج شیخ را شنید، گفت: من پولی دارم و حالا به آن نیاز ندارم. 💟 استاد بعد از ساعتی برگشت و خبر گشایش داده شد. یکی از بچه‌ها پرسید: کجا رفتید⁉️ 💟 پاسخ داد: حرم حضرت معصومه سلام الله علیها. پرسیدند: برای گشایش در قرضتان⁉️ 💟 حاج شیخ جواب داد: نه! برای این مسأله در مسیر، سر قبر مادرم رفتم. 💟 من این مسائل کوچک را از اهل بیت علیهم السلام نمی خواهم،از آنها باید خودشان را خواست. 📚 مشهور آسمان، ص 85
که از تجملات دنیا وارسته بود در نجف اشرف به قبرستان وادی السلام می‌رفت و ساعت‌های طولانی به تفکر و مکاشفه می‌پرداخت تا هر چه بهتر بتواند دل از دنیا کنده و به مشاهده دوست نائل شود. مرحوم آیت الله محمد تقی آملی از شاگردان آن بزرگوار ـ می‌فرماید: من مدت‌ها می‌دیدم که مرحوم قاضی دو سه ساعت در وادی السلام می‌نشینند، با خود می‌گفتم: «انسان باید زیارت کند و برگردد و به قرائت فاتحه‌ای روح مردگان را شاد کند، کارهای لازم تر هم هست که باید به آن‌ها پرداخت!» این اشکال در دل من بود اما به احدی ابراز نکردم، حتی به صمیمی‌ترین رفیق خود از شاگردان استاد. مدتها گذشت و من هر روز برای استفاده از محضر استاد به خدمتش می‌رفتم، تا آن که از نجف اشرف بر مراجعت به ایران عازم شدم ولیکن در مصلحت بودن این سفر، تردید داشتم. این نیت هم در ذهن من بود و کسی از آن مطلع نبود. شبی بود می‌خواستم بخوابم؛ در آن اتاقی که بودم، در تاقچه پائین پای من کتاب بود؛ کتاب‌های علمی و دینی. در وقت خواب، طبعا پای من به سوی کتاب‌ها کشیده می‌شد، با خود گفتم: برخیزم و جای خواب را تغییر دهم یا لزومی ندارد، چون کتاب‌ها درست مقابل پای من نیست و بالاتر قرار گرفته، و این، هتک حرمت کتاب نیست. بالاخره بنا بر آن گذاشتم که هتک حرمت نیست و خوابیدم. صبح که به محضر استاد، مرحوم قاضی رفتم و سلام کردم: فرمود: «علیکم السلام! صلاح نیست شما به ایران بروید. و پا دراز کردن به سوی کتاب ها هم هتک احترام است.» بی اختیار حول زده گفتم: «آقا! شما از کجا فهمیده‌اید؟» فرمود: «از وادی‌السلام فهمیده‌ام.»
آیت الله بهاء‌الدینی نقل کرده‌اند : مرحوم علامه امینی موقعی به کتابی جهت نوشتن الغدیر نیاز پیدا کرده و به محضر امیرمؤمنان (علیه‌السلام) متوسل می‌شوند، ولی مدتی می‌گذرد خبری نمی‌شود. در آن حین روزی در حرم بوده‌اند. یک عرب بیابانی می‌آید، رو به ضریح کرده و با جسارت می‌گوید: یا علی! اگر مردی کار مرا انجام بده؛ و هفته بعد موقعی که علامه در حرم بوده، در همان نقطه برمی‌گردد و می‌گوید: یا علی! مردی، کارم انجام شد. علامه ناراحت می‌شوند که چه‌طور حاجت ایشان روا نمی‌شود. شب در عالم رؤیا حضرت را زیارت کرده، به ایشان می‌گویند: آخر آن‌ها بدوی هستند و طبق طفولیتشان با ایشان برخورد می‌کنیم، نباید آن‌ها را معطل کرد؛ اما شما که با ما آشنایی دارید، معطل هم بشوید از ارادت شما کاسته نمی‌شود. صبح فردا، پیر زنی کتابی را در دستمالی بسته محضر علامه می‌آورد، علامه مشاهده می‌کند که همان کتابی است که از حضرت خواسته بودند. 📚سیری در آفاق (زندگی‌نامه آیت‌الله بهاء‌الدینی)، ص245.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💌 تجربه اعجاز قرآن
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸برای ترویج اذان، بزرگان باید اذان بگویند🔸 برای اینکه اذان در بین مردم رایج شود، باید ببینند که بزرگان اذان می‌گویند. مثلاً کسی که در بازار از همه محترم‌تر است اذان بگوید. در مدرسه، مدیر اذان بگوید. در ادارات، مدیر کل و استاندار اذان بگوید. ما در چیزهایی که خودمان را می‌شکنیم اجر می‌بریم. وقتی پیشخدمت اذان بگوید، ترقی می‌کند ولی وقتی مدیر کل اذان بگوید، دیگران تعجب می‌کنند و او کمی شکسته می‌شود، اما همین شکسته شدن‌ها ما را می‌سازد و در آخرت و در بهشت دری می‌شود که انسان را از آن داخل می‌کنند. چه بهتر که انسان با اذان گفتن کوچک شود، چون این کوچک شمردن، او را بزرگ می‌کند! مسلمان هر وقت دید که با عبادتی کوچک می‌شود، آن را به دیگری ندهد، چون او را بزرگ می‌کند و تکبر را از وجود او بیرون می‌نماید. هر چه عبادت سخت‌تر باشد، بیشتر انسان را بزرگ می‌کند و می‌سازد. گاهی انسان باید کمی خودش را بشکند. در قدیم که کوچه‌ها طاق داشت، وقتی که مردم به آن می‌رسیدند اگر یادشان می‌رفت، پیشانی آن‌ها به طاق می‌خورد! بنابراین فرد مجبور بود که خودش را خم کند و بشکند تا بتواند عبور کند. مثل رکوع و سجودِ نماز که انسان خود را می‌شکند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✔️ واپسین روزهای حیات امیرالمؤمنین علی(ع)
چرا شب قدر دقیقا مشخص نیست؟ حال، شب قدر کدام شب است؟ در روایات تعیین نکرده‌اند که شب قدر [دقیقا]کدام شب است و تعمدی در کار بوده. در راز اینکه چرا شب قدر را تعیین نکرده‌اند، علما حرفها زده‌اند. آیا شب قدر شب نوزدهم است یا شب بیست و یکم و یا شب بیست و سوم؟ یکی از تعابیری که در روایات است این است که در شب نوزدهم یک سلسله مسائل تعیین می‌شود، بعد در شب بیست و یکم اینها ابرام می‌شود و بعد در شب بیست و سوم به مرحله امضا می‌رسد. 📕آشنایی با قرآن ج۱۴ ص۸۴