eitaa logo
آرامش حس حضور خداست
5.6هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
913 ویدیو
77 فایل
آرامش در زندگی نبودن جدال نیست بلکه تجربه حضور خداست!♥ کپی برداری با لینک کانال خودتون با افتخار حلال اندر حلال وثواب آن را تقدیم میکنم به ساحت مقدس آقا صاحب الزمان (عج ) التماس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به جلسه چهل و یکم موفقیت 👌 https://eitaa.com/takhooda/16185
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃داستان آموزنده لاک پشتي بود که با عقربي در نزديکي همديگر زندگي مي کردند . آن دو به هم عادت کرده بودند . روزي از روزها در محل زندگي آنها اتفاقي افتاد و زندگي آنها را به خطر انداخت . آنها مجبور شدند به محل ديگري کوچ کنند . لاک پشت و عقرب با هم حرکت کردند و بعد از طي مسافتي طولاني به رودخانه‌اي رسيدند . تا چشم عقرب به رودخانه افتاد ، در جاي خود آرام ايستاد و به لاک پشت گفت : مي بيني که چقدر بد شانس هستم ؟ لاک پشت گفت : مگر چه شده ؟ موضوع چيست ؟ عقرب گفت : من الآن نه راه پيش دارم و نه راه پس اگر جلو بروم ، در رودخانه غرق مي‌شوم ، اگر هم برگردم از تو جدا مي‌شوم. لاک پشت گفت : ناراحت نباش . ما با هم دوست هستيم ، پس بايد در غم و شادي به يکديگر کمک کنيم . من مي‌توانم به آساني از رودخانه عبور کنم . بنابراين تو مي‌تواني بر پشت من سوار شوي و با هم از رودخانه عبور کنيم . مگر نمي‌داني که بزرگان گفته‌اند: دوست آن باشد که گيرد دست دوست در پريشان حالي و درماندگي عقرب گفت : خدا خيرت دهد دوست وفادارم . بايد بتوانم روزي محبت تو را جبران کنم. سپس عقرب بر پشت لاک پشت سوار شد و لاک پشت شنا کنان حرکت کرد . پعد از چند لحظه لاک پشت احساس کرد که چيزي دارد پشتش را خراش مي‌دهد . لاک پشت از عقرب پرسيد : آن بالا چه کار مي کني ؟ اين سر و صداها از چيست ؟ عقرب پاسخ داد : چيز مهمي نيست . سعي مي کنم جاي مناسبي پيدا کنم تا بتوانم تو را نيش بزنم. لاک پشت که متعجب شده بود، با ناراحتي گفت : « اي موجود بي‌رحم و بي‌انصاف ! من زندگي‌ام را براي نجات تو به خطر انداخته‌ام و تو را بر پشتم سوار کردم تا جانت را نجات دهم، با اين وجود، تو مي‌خواهي مرا نيش بزني ؟ هرچند که نيش تو بر پشت من هيچ اثري ندارد . نه به آنکه دم از دوستي مي‌زني و نه به آنکه مي‌خواهي جان مرا بگيري . دليل اين همه خيانت و بدخواهي‌ات چيست ؟ عقرب گفت از تو انتظار اين حرفها را نداشتم . من در حق تو هيچ خيانتي نکردم و بدخواه تو نيستم . حقيقت اين است که طبيعت آتش ، سوزاندن است . آتش همه چيز را حتي نزديکترين دوستانش را مي‌سوزاند . طبيعت من هم نيش زدن است، وگرنه من با تو دشمن نيستم، بلکه با تو دوست هستم و خواهم بود . نشنيده‌اي که گفته‌اند: نيش عقرب نه از ره کين است اقتضاي طبيعتش اين است لاک پشت حرفهاي عقرب را تأييد کرد و گفت: تو راست مي‌گويي . تقصير من است که از بين اين همه حيوان، تو را به عنوان دوست انتخاب کرده‌ام . هر چقدر به تو خوبي کنم ، باز هم طبيعت تو وحشيانه است. من نمي‌خواهم با تو دوست باشم . تنها بودن بهتر از آن است که دوستي مانند تو داشته باشم. لاک پشت اين حرفها را گفت و عقرب را از پشتش به داخل رودخانه انداخت و به راه خود ادامه داد. 📚کلیله و دمنه 🍃 🌺🍃 @takhooda 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸 قسمت 5 زندگینامه حضرت اسماعیل ع ____________ 🌸از جانب خداوند به ابراهیم ع دستور داده شد که فرزند عزیز و دلبندش اسماعیل را با دست خود قربانی کند . 🌸یک ازمایش سخت و دشوار 🌸تکلیف بسیار سختی بود . پدری که دوران پیری ، از نعمت فرزند محروم بوده و سپس خداوند بر او منت گذاشته و پسری شایسته و دوست داشتنی به او ارزانی داشته است . 🌸 او برای تربیت این پسر رنجها برده و در راه به ثمر رسانیدن او سختی های بسیار تحمل کرده است تا او به سنین نوجوانی و جوانی قدم گذاشته است . 🌸در اولین قدم ، ماجرای ماءموریت خود را با فرزندش در میان گذاشت تا او را نیز که در تحقق این امر سهیم بزرگی داشت ، با خود همراه سازد . 🌸اسماعیل که فرزند آن پدر و تربیت یافته آن مکتب بود ، بدون کوچکترین تردید و تعلل گفت : پدر جان ، آنچه خداوند بتو دستور داده انجام بده و منهم امیدوارم بیاری خداوند در انجام این امر مهم شکیبا باشم . 🌸پدر و پسر با دنیائی از ایمان و عشق بخداوند ، رهسپار صحرای منا شدند . جائی که باید قربانگاه اسماعیل و شاهد بزرگترین فداکاریهای تاریخ و جلوه گاه عشق پاک خلیل خدا باشد . 🌸جز خدای بزرگ ، کسی از آنچه در دل ابراهیم و اسماعیل میگذشت آگاه نیست . اما بدون تردید ، در دل آن دو ، جز بدست آوردن خشنودی خداوند و انجام وظیفه و اجرای امر ، چیزی راه نداشت . 🌸ادامه داستان در قسمت بعد .... 🍃 🌼🍃 @takhooda 🕊
🌺🌻🌺🌻🌺🌻 🌺🌻🌺🌻🌺🌻 ___________________ 🍃اسماعیل گفت : پدر جان ، دست و پای مرا ببند تا مبادا هنگام بریده شدن گلویم دست و پا بزنم و قطرات خونم بر لباسهای تو بریزد و اسباب زحمت تو شود . 🍃 پراهن مرا پیش از قربانی از بدنم بیرون آور و به مادرم هاجر بده تا وقتی از فراق من غمگین میشود ، این پیراهن وسیله آرامش خاطرش شود و بوی مرا از آن بشنود . 🍃 ابراهیم آخرین بوسه را از چهره فرزندش بر گرفت و سپس صورت او را بر خاک نهاد و کارد را بر گلویش گذاشت . 🍃ابراهیم انتظار داشت که با اولین اشاره ، سر از بدن اسماعیل جدا شود و امر الهی به آسانی تحقق یابد ، اما نه تنها با اشاره اول که با فشارهای سخت او نیز ، کاری از پیش نرفت و کارد کوچکترین خراشی بر گلوی اسماعیل نگذاشت . 🍃آری ، خلیل می گوید : ببر ، اما خدای جلیل میگوید : نه ، و کارد همانند همه موجودات جهان هستی ، مطیع فرمان خدا است و بس . 🍃در آن لحظه از جانب خداوند ندا رسید که ای ابراهیم ، آسوده خاطر باش ، تو وظیفه ات را انجام دادی و امر الهی را تحقق بخشیدی . 🌺🌺مقصود ، کشته شدن اسماعیل نبود ، بلکه هدف به نمایش گذاشتن ایمان ، اخلاص ، ایثار و از خود گذشتگی این قهرمان بی رقیب تاریخ بود تا فرشتگان آسمان و نسلهای آینده و همه انسانها در طول تاریخ ، او را اسوه خویش سازند و جز رضای خداوند به چیزی نیندیشند .🌺🌺 🍃جبرئیل بفرمان خداوند ، گوسفندی فربه را برای ابراهیم آورد تا بجای اسماعیل قربان کند و اینک قرنها است که همه ساله در روز عید قربان ، زائران خانه خدا ، در همان بیابان سوزان منا ، بیاد آن فداکاری بزرگ ، در پیشگاه خداوند گوسفند و گاو و شتر قربانی میکنند . 🍃 پایان داستان اسماعیل و زندگینامه حضرت لوط ع از فردا ... 🍃 🌼🍃 @takhooda 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
〔رفیـق‌حواسٺ‌باشھ،خدایی‌هسٺ‌که‌میبینھ ♥️〕 ┇⤶⊗ممکن‌است‌ڪسی‌باخیراٺ و‌ حسناٺ بسیاري‌واردمحشر‌شود،‌اماچون‌حق‌الناس‌ به‌گردنِ‌اوست،کارش‌پیچیده‌می‌شود!🔐 به‌یکے‌ ناسزا گفتھ ،بھ‌ یکے‌تهمٺ‌ زده؛ مالِ‌دیگری‌را‌خورده... . درنتیجه‌ا‌زحسنات‌این‌فردکم‌میشود‌وبه‌ صاحبان‌حق‌داده‌میشود،تاراضی‌شوند! واگرحسناٺ‌وی‌کافے‌نبود،گناهِ طلبکاران برگردنِ‌وی‌می‌افتد! . چنین‌ڪسی‌درنگاهِ‌‌پیامبـراسلآم"مفلس"اسٺ┇🙃 . :) [↵🤲🏻 🍃 🌼🍃 @takhooda 🕊
🔴رجبعلی خیاط مستاجری داشت که زن و شوهر بودند و 20 ریال اجاره از آنها میگرفت. 🍀 بعدازچند وقت این زن و شوهر صاحب فرزند شدند. 🔅 رجبعلی به دیدنشون رفت و به مرد گفت: " داداش جون فرزند دار شدی خرجت بالاتر رفته، از این ماه به جای ۲۰ ریال ۱۸ ریال اجاره بده... ✅۲ ریالشم واسه فرزندت خرج کن. این ۲۰ریال رو هم بگیر اجاره ی ماه گذشته ایه که بهم دادی، هدیه ی من باشه برای قدم نوزادت " 📌اون وقت تو دوره زمونه الان دقیقا کرایه هارو با فرزند دار شدن مردم بالا میبرن... 🌹پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: «خداى رحمانِ خجسته و والا، به مردمانِ دلرحم رحم مى کند. (پس) به ساکنان زمین رحم کنید تا آن که در آسمان است به شما رحم کند.» 🍃 🌸🍃 @takhooda 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸سلام 🍀صبحتون معطربه ذکرصلوات برمحمدوآل محمد(ص) به رسم ادب هرصبح: السلام علی رسول الله وآل رسول الله💖 السلام علیک یااباعبدالله الحسین(ع) السلام علیک یاعلی ابن موسی الرضا💚 جمیعاورحمت الله 🍃 💐🍃 @takhooda 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضرت رقیه (س) 🍃 🌼🍃 @takhooda 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🖤 (س) ◾️ رقيه (سلام‌الله‌عليها) كه بود؟ اصل وجود دختري چهار ساله براي امام حسين (عليه السلام) در منابع شيعي آمده است، اما در بعضي منابع در اين‌باره اختلاف وجود دارد. در كتاب كامل بهايي نوشته علاءالدين طبري (قرن ششم هجري) قصه دختري چهار ساله كه در ماجراي اسارت در خرابه شام در كنار سر بريده پدر به شهادت رسيده، آمده است، اما در مورد نام او كه آيا رقيه بوده يا فاطمه صغري و يا غيره اختلاف است. همچنين سيد بن طاووس در كتاب «لهوف» خود مي‌نويسد: «شب عاشورا كه حضرت سيدالشهداء (عليه ‏السلام) اشعاري در بي‌وفايي دنيا مي‏خواند، حضرت زينب سلام الله عليها سخنان ايشان را شنيد و گريست. امام عليه‏ السلام او را به صبر دعوت كرد و فرمود: «خواهرم ام كلثوم و تو اي زينب! تو اي رقيه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر داريد [و به ياد داشته باشيد] هنگامي كه من كشته شدم، براي من گريبان چاك نزنيد و صورت نخراشيد و سخني ناروا مگوييد و خويشتن‌دار باشيد.» ◾️ شناسنامه حضرت رقیه (س) حضرت رقیه فرزند امام حسین علیه السلام است . بر اساس نوشته‏ های بعضی کتاب‏های تاریخی، نام مادر حضرت رقیه(ع)، امّ اسحاق است که پیش‏تر همسر امام حسن مجتبی (ع) بوده و پس از شهادت ایشان، به وصیت امام حسن (ع) به عقد امام حسین (ع) درآمده است. در مورد تاریخ تولد حضرت رقیه چیزی معلوم نیست. ◾️ اسيري و شهادت حضرت رقيه سلام‌الله عليها 🖤 حضرت رقيه (عليها السلام) در واقعه عاشورا حدود سه يا چهار سال سن داشت كه بعد از شهادت امام حسين (عليه‌السلام) و يارانش در عصر عاشورا به همراه ديگر زنان بني‌هاشم توسط سپاه يزيد به اسيري رفت. اما داستان شهادت حضرت رقيه عليهاالسلام از درون خرابه‌هاي شام، صداي كودكي به گوش مي‌رسيد. همه آنهايي كه در ميان اسرا بودند، خوب مي‌دانستند كه اين صداي رقيه، دختر كوچك امام حسين عليه‌السلام است. او حالا از خواب بيدار شده بود و سراغ پدرش را مي‌گرفت. انگار كه خواب پدرش را ديده بود. يزيد دستور داد سر امام حسين عليه‌السلام را به دختر كوچك نشان دهند و او را ساكت كنند، اما وقتي حضرت رقيه عليها‌السلام و امام حسين عليه‌السلام باز هم به هم رسيدند، اتفاق جانسوزي افتاد. و اين بار ، پدر در سوگ رقيه سلام‌الله عليها نشست 😔🖤 🍃 🌼🍃 @takhooda 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مادری چند فرزند داشت،درحالی که به کارهای خانه رسیدگی میکرد با اسباب بازی و شیرینی،کودکان خود را سرگرم نگه میداشت. کودکان مدتی شاد بودند،اما ناگهان مادرشان را به یاد آوردند و شروع به گریه و زاری کردند. مادر،خوراکی ها و اسباب بازی های تازه ای برایشان آورد و بچه ها باز هم مدتی سرگرم شدند و مادرشان را از خاطر بردند. این کار چندین بار تکرار شد،تا اینکه یکی از کودکان به مادرش گفت: "مادر،ما اسباب بازی و خوراکی نمیخواهیم،تورا میخواهیم." مادر همه ی کارهای خود را کنار گذاشت و او را در آغوش گرفت. خداوند مادر الهی است و ما همچون کودکانی هستیم که با اسباب بازیها و خوراکی هایی که به ما میدهد سرگرممیشویم. خداوند به ما ثروت،دارایی،آسایش،لذت،اعتبار اجتماعی،نام،شهرت،اقتدار و شکوه میدوهد و آنگاه چنین به نظرمان میرسد که نیازی به خدا نداریم. اما برای عده ای این لذتها بی طعم است. آنها از چیزهایی که این دنیا به آنها میدهد لذت نمیبرند و قلبهایشان غم زده است،آنان دیدار خدا را میخواهند و فریادمیزنند:"خدایا من به تو نیاز دارم،تورا میخواهم!" و خدا به سراغ آنها خواهد رفت خود را بر آنها آشکار خواهد کرد. 🍃 🌼🍃 @takhooda 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚السلام علیک یا رقیه(س) بنت الحسین (ع) 🖤دل من را ❣خدایی کن رقیه 🖤مراهم ❣کربلایی کن رقیه 🖤بحـق نام زیبای عـمویت ❣برای من 🖤دعایی کن رقیه ❣شهادت حضرت رقیه (س) 🖤 به پیشگاه مقدس ❣امام زمان (عج) 🖤و شیعیان تسلیت باد 🍃 🌼🍃 @takhooda 🕊
مهارتهای کلامی_18.mp3
9.72M
۱۸ ✘به زبان آوردن و به رخ کشیدنِ محبت‌ها و کمکهایی که در حقّ دیگران، روا داشته‌ایم؛ عملی‌ست زشت و کفورانه! بویژه مهربانی‌هایی که برای صاحبان حق‌مان در زندگی (والدین، معلّم، استاد و ...)، انجام می‌دهیم. ✓ اگر اینگونه‌ایم؛ هنوز برای تعمیراتِ روح‌مان، فرصت هست! شجاعی 🎤 🍃 🌼🍃 @takhooda 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا