هدایت شده از آرامش دلم تنها خداست
7.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺اگر همه ے عالم
قصد ضرر رساندن
به تو را داشته باشند🍂
و خُـღــدا نخواهد💕
نمے توانند
پس🌼
بـــــه تدبیرش اعتماد ڪن🍃
بـــــه حڪمتش دل بسپار❣
بــــــه او توڪل ڪن 💛
محبت وعشق دلتون خدایی...✍
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
#داستانهای_قرآنی
قسمت اول زندگينامه زكريا و يحيي ع
🌻🌻🍃🌻🍃
حدود نود سال از عمر زکریا گذشته بود . موهایش سفید ، نیروی بدنش رو به ضعف و فرسودگی گذاشته و کمرش خمیده بود ولی هنوز فرزندی نداشت . در عین حال که زکریا مردی وارسته و بی اعتنا به قیود مادی بود ، از نداشتن فرزند غمگین به نظر می رسید .
☘🌷☘🌷☘🌷🌷
او فکر می کرد که آفتاب عمرش بر لب بام رسیده و دفتر زندگانیش نزدیک به آخر است . به زودی چشم از این جهان می پوشد و پسر عموهای نالایق او نمی توانند رهبری قوم را به عهده بگریند و آنان را به انجام امور مذهبی وادارند و بالنتیجه زحمات او نابود می شود مردم از راه حق منحرف می گردند
🌟🌴🌟🌴🌟🌴
این فکر شب و روز در مغز زکریا بود ولی او خود را تسلیم اراده و مشیت خداوند می دانست و اطمینان داشت که در این کار حکمتی نهفته و اسراری است که وی از آن پی خبر است .
🌸🌸🌾🌸🌾🌸
یکی از روزها وقتی زکریا وارد بیت المقدس شد یکسره به حجره مریم رفت . او سرپرستی مریم را متعهد شده وبه کارهای او هم رسیدگی می کرد .
وقتی قدم به آن حجره گذاشت دید مریم به نماز و عبادت مشغول است و در کنار حجره او ظرفی پر از میوه دیده می شود .
🕸🌺🕸🌺🕸🌺
زکریا از دیدن میوه ها دچار بهت و حیرت شد زیرا اولا در حجره مریم کسی رفت و آمد نداشت و قفل آن حجره را فقط زکریا باز می کرد و می بست و ثانیا میوه ها مربوط به فصل تابستان بود و او آنها را در فصل زمستان می دید ، لذا از مریم پرسید :
💞✨💞✨💞✨
این میوه ها از کجا است ؟ ! مریم گفت : اینها از پیشگاه خداوند صبح و شام برای من می رسد و خداوند به هر کسی خواهد بی حساب روزی می دهد .
🍃💥🍃💥🍃💥
گفتار مریم و مشاهده نعمتهای خداوند و الطاف و عنایات حضرت زکریا را در وضع جدیدی قرار داد و و او را در فکر عمیقی فرو برد
#ادامه داستان در قسمت بعد ...
🍃
🌸🍃 @takhooda 🦋
هدایت شده از رفاقت با شهدا
🌷دست شـهید پیش خدارد نمےشود
🌷باید دعاڪنیم ڪه مارا دعاڪنند
🌷امـروز، حاج قاسم،ڪاش از بهشت...
🌷لطفےکند، یڪ نظرے هم بہ ماڪند
❣قهرمان من! تولدت مبارک❣
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#تولدت_مبارک_فرمانده🎁🎀
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
᪥࿐࿇🌺✶﷽✶🌺࿇࿐᪥
اگهیهروزبهخُودِتاومدی
دیدیدیگهبااسمِکربلادلتهوایینمیشه ..
نمازتبهتاخیرمیافته ..
روضهوهیئتمثلِقبلبھتنمیچسبه ..
یااگهراحتگناهکَردیُدلتنگرفت💔!
برودنبالِیهسریاشکالِاساسی
کهازَشبیخبرۍ(((:🖐🏻'
|🌱| #نزدیکعیدِ!
|🌱| #خونهتکونیدلیادتنرهرفیق!!
🌱 #زندگیتوامامزمانۍڪن
🍃
🌸🍃 @takhooda 🦋
﷽═┅*
🍃🌸 *روزه گرفتن در فردا را از دست ندهیم -روزه گرفتن در فردا(۲۷رجب)که روز مبعث است ثواب هفتاد سال روزه دارد*
*در روایات بر روزه گرفتن چهار روز در طول سال به صورت ویژه توصیه شده و روزه گرفتن در این چهار روز خیلی ثواب و فضیلت دارد*
*۱-روز هفدهم ربیع الاول؛ که ولادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) است*
*۲-روز بیست و هفتم ماه رجب که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در آن روز به پیامبری مبعوث شدند*
🌸🍃*فردا ۲۷رجب است روزهی فردا ثواب هفتاد سال روزه گرفتن دارد*
*۳-روز بیست و پنجم ذى القعده؛ که روز دحو الارض است*
*۴-روز هجدهم ذى الحجه؛ که عید غدیر است و روزی است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)، حضرت علی(علیه السلام) را به امامت نصب کردند*
📚*وسائل الشیعه جلد۱۰صفحه۴۵۶
🍃
🌸🍃 @takhooda 🦋
#کمک_به_مال_باخته
👍👍👍👍👍👍👍
شخصی براي یکی از فرزندان او تعریف می کند که: خانه ام را فروخته بودم و می خواستم پـولش را بـه بانـک بـسپارم کـه بانـک
تعطیل شده بود. 💵💵 پول را به منزل بردم، شب هنگام پول به سرقت رفت. پیگیري هایم از طریق مراجعه به اداره آگاهی هم به جایی نرسید. متوسل به امـام
زمان شدم، در شب چهلم در عالم رؤیا آدرس منزل جناب شیخ را به من دادند. صبح زود در خانـه شـیخ آمـدم و مـشکل خـود را گفـتم، شـیخ فرمـود:
« من دعا نویس و فالگیر نیستم اشتباه به شما گفتهاند! » گفتم: به جدم شما را رها نمیکنم، شیخ مکثی کرد و مرا به داخل خانه بـرد، و بعـد
فرمود: « برو ورامین، فلان منزل، در فلان روستا دو اتاق تو در تو هست، در اتاق دوم پول شـما دسـت نخـورده در دسـتمال
ابریشمی قرمزي در کنار تنور است، پول را بردار و بیرون بیا،
آنها تو را به نوشـیدن چـاي ☕️دعـوت میکننـد ولـی تـو شـتابان
بازگرد. » من به همان آدرسی- که منزل خدمتکار خودم بود- مراجعه کردم، صاحب خانه تصور کرد همـراه مـأمور آگـاهی هـستم، بـه اتـاق دوم
رفـتم، پـول را بـا همـان نـشانه هـایی کـه شـیخ داده بـود برداشـتم، صـاحب خانـه چـاي تعـارف کـرد، بـر سـر آن هـا فریـاد کـشیدم و بیـرون آمـدم.
مجموع پولها یکصد تومان بود، نیمی از آن را خدمت شـیخ آوردم و بـا گریـه و زاري و سـپاس آن را در مقابـل او گذاشـتم ولـی ایـشان نپـذیرفت.
بهتــرین لــذت مــن هنگــامی بــود کــه شــیخ بــا اصــرار مــن بیــست تومــان را پــذیرفت؛ امــا نــه بــراي خــود، بلکــه بــه مــن برگردانــد و فرمــود:
✨✨✨« چند خانواده بی بضاعت را معرفی میکنم که دخترهایشان جهاز میخواهند، نبایـد ایـن کـار را بـه کـسی واگـذار کنـی،
خودت باید بروي و آن چه براي آنها ضروري است تهیه کنی و در منزلشان تحویل دهـی. » ✨✨✨و بـراي خـود حتـی یـک ریـال هـم
برنداشت!
🍃
🌸🍃 @takhooda 🦋