eitaa logo
طلبه کوهسرخی 🇮🇷🇵🇸
891 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
4.5هزار ویدیو
205 فایل
هر کس به هر نحو یک قدم در راستای کار فرهنگی ✏️طلبه دهه هفتادی، بچه محله امام رضا جان: @taha_00313
مشاهده در ایتا
دانلود
به یاد رفیق شهیدم: #شهید_ابراهیم_هادی قرائت زیارت امین الله هدیه به #آقا_امام_هادی_ع
3.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای شنیدنی از کانال کمیل واقعا شنیدنیه... پیشنهاد دانلود https://eitaa.com/vaqf_hadi
طلبه کوهسرخی 🇮🇷🇵🇸
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ #سلام_علی_ابراهیم 🔸قسمت چهارم 🔸 #ورزش_باستانی اوایل دوران دببرستان بود که #ابراه
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ 🔸قسمت پنجم 🔸 🔷 (قهرمان وکشتی گیر جهان) به ما آمده بود و با بچه ها ورزش میکرد یک باربه حاج حسن گفت کسی هست که با من بگیرد .حاج حسن هم را نشان داد وهر دو داخل گود رفتند اما هیچکدام شان نتوانست دیگری را مغلوب کند واین بار برنده ای نداشت. ورزش تمام شده بود وحاج حسن خیره به خیره را نگاه میکرد با تعجب گفت چی شده حاجی؟ حاج حسن گفت تو قدیمی های تهرون دوتا پهلوون بودن به نامهای رزاّز و توی کشتی هم کسی حریفشان نبود .وهمیشه کشتی شان را با و برای آقا علیه السلام شروع میکردند وتا جایی که میدادند من تو رو مثل اونا میدونم لبخندی زد گفت حاجی ما کجا واونا کجا حاج حسن از تعریف میکرد وبچه ها ناراحت میشدند فردای اون روز پنج به زور خانه ما اومدن تا باما بگیرند حاج حسن داور بود واونها سرش داد میزدند وشلوغش میکردند تا به مرحله پایانی رسید و باید میگرفت همه میدونستند که حریف نمیشن خیلی حساس شده بود وامکان دعوا بعد بازی در صورتی که اونها شکست میخوردند بود وقتی توی گود رفت با همه رفقا وبقیه دست داد وگفت من بازی نمیکنم ورفاقت ما بیشتر از این بازی ارزشش را دارد گرچه بازی نکرد ونبُرد ولی مانع دعوا وکدورت شد بعد بازی رو به بچه ها کرد وگفت حالا متوجه شدید چرا از تعریف میکنم او روی نَفسش پا گذاشت ومانع دعوا شد او واقعی است داستان ادامه داشت تا اینکه شد وبیشتر بچه ها درگیر مسائل شدند تا اینکه پیشنهاد داد صبح ها داخل زور خانه رو به میخواندیم وصبحانه مختصری میخوردیم و ورزش را شروع میکردیم با شروع فعالیتهای زور خانه بسیار کم شد و کمتر تهران می آمد یکبار هم که آمد وسایل ورزشی زورخانه اش را همراهش برد و در جبهه مشغول شد با فوت حاج حسن هم به خانه مسکونی تبدیل شد ودوران طلایی ومعنوی ای به پایان رسید 🔸🔸 🔸🔸 ♻️ چون ودر سالهای قبلش تختی و .... تربیت یافتگان چنین مسلک ومرامی بودند که در تاریخ ماندند ...... 👉 https://eitaa.com/vaqf_hadi 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
با عرض سلام و خداقوت برا اینکه کانال از این سکوت در بیاد یه پیشنهاد: دوستانی که تو کانال هستن از میون شهدای عزیزمون ؛ یک رفیق برا خودشون انتخاب کنند؛ و ثواب کارهای خوب و نیکی(حتی کوچیک ترین کار؛ فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره) که در طول روز انجام میدین رو به یاد اون رفیق شهید؛ به یکی از ائمه معصومین(علیهم السلام) یا اموات خودتون هدیه کنید. بعدش مثل پیام بعدی که ارسال میکنم با عکس اون شهید یا کاری که انجام دادین و عکس گرفتین برا ما ارسال کنید. اگه موافق هستین یه دونه صلوات بفرستین☺️ اصلا خرج نداره ها... ببینم چه میکنید... پیام نمونه👇
به یاد رفیق شهیدم: من امروز تو مسیرم به یه بنده خدایی که وسایل زیادی داشت کمک کردم و ثوابشو هدیه به (ص) کردم.
به یاد رفیق شهیدم: #ابراهیم_هادی
به توکل نام اعظمت یا الله بسم الله الرحمن الرحیم
هدایت شده از  شهید ابراهیم هادی
#مسابقه_کتابخوانی📖 (متن داخل عکس مطالعه شود) ♻️لطفا اطلاع رسانی کنید♻️ 🆔 @Ebrahimhadi دانلود نرم افزار👇
طلبه کوهسرخی 🇮🇷🇵🇸
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ #سلام_علی_ابراهیم 🔸قسمت پنجم 🔸 #پهلوان 🔷 #سیدحسین_طهامی (قهرمان وکشتی گیر جها
⭕️ 🔸قسمت ششم 🔸 🌷بازوان قوی💪 از همان اوایل نشان داد که او در بسیاری از ورزشها است یک بار تک نفره در مقابل یک تیم شش نفره والیبال بازی کرد فقط اجازه سه ضربه به توپ را داشت . همه ما شاهد بودیم که چطور پیروز شد از آن روز را بیشتر بازی میکرد بیشتر روزهای تعطیل پشت آتش نشانی خیابان ۱۷ شهریور بازی میکردیم وخیلی ها که مدعی بودند حریفش نمیشدند اما بهترین خاطره والیبال بر میگردد به دوران جنگ در یک روز چند دستگاه مینی بوس🚌 برای بازدید از مناطق جنگی به گیلان غرب آمدند که مسول آنها رییس سازمان آقای داوودی بود او را از دبیرستان🏢 خوب میشناخت ومقداری لوازم ورزشی⚽️ به داد که هر طور میخواهد استفاده کند وگفت دوستان ما همه از رشته های ورزشی هستند کمی برای ورزشکارها صحبت کرد تا اینکه به زمین رسیدیم آقای داوودی گفت دوستان از هیئت تهران هستند نظرتون در مورد برگذاری فوتبال چیه ساعت سه بعد از ظهر مسابقه شروع شد پنج نفر یک طرف هم طرف دیگر که سه نفر از پنج نفر شان جزع ای بودند اینطرف هم مثل همیشه با پای برهنه وپاچه بالا زده وزیرپیراهنی که داشته بود کمتر کسی باور میکرد فوق الاده بود وبا ده امتیاز اختلاف برنده شد وآخر عکس یادگاری انداختند یکبار هم دوکوهه از تعریف کردیم ودوتیم درست کردیم از خواستیم تا به بازی بیاید اولش قبول نکرد ولی گفت به شرطی که شما یه طرف من یه طرف بعد بازی فرماندهان گفتند تا حالا اینقدر نخندیده بودیم ضربه ای که میزد سه نفر به هم برخورد میکردند برای گرفتن توپ و در پایان با اختلاف زیادی این بازی را هم برد https://eitaa.com/vaqf_hadi
به توکل نام اعظمت یا الله بسم الله الرحمن الرحیم
به یاد رفیق شهیدم: #شهید_ابراهیم_هادی تو مسیرم، مسافر صلواتی سوار میکردم😊 هدیه به #آقا_رسول_الله پیشاپیش میلاد حضرت مبارک