بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
💐 الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو الوافی.
نکته کاربردی.
①: آوردن ها تنبیه بر ضمیرِ رفعِ منفصلی که خبر او اسم اشاره است فراوان است.
『 مثل ها انا ذا.』
🏮 و اگر خبر این ضمیر منفصل غیر اسم اشاره باشد فراوان نیست مثل قول عمر بن خطاب در روز جنگ اُحُد که گفته است:
【 هذا رسول الله، هذا ابو بکر و ها أنا عمر 】
(عجب،جناب عمر در محضر رسول خدا برای خودش ها تنبیه آورده )
②: گاه بین ها تنبیه و اسم اشاره غیر ضمیر فاصل میشود ها-والله-ذا رجل محبٌ لعلمٍ
#خلاصه صفحه ۱۹۱ تا ۱۹۲.
🚦 @talcheslkotob
بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
#النحو الوافی.
🚦ضمیر منفصل به حسب جایگاه اعرابی دو قسم است.
۱.مختص به محل رفع، فقط اعراب رفعی میگیرند مثل هو هما هم تا صیغه ۱۴
۲.مختص به محل نصب، فقط اعراب نصبی میگیرند، مثل ایّاه ایّاهما تا صیغه ۱۴.
#بحث جدید.
🚦تقسم میشود ضمیر مستتر به دو قسم.
۱.مستتر وجوبی، ضمیری که ممکن نیست در محل آن اسم ظاهر یا ضمیر منفصل قرار داد.
مثل: انت مستتر در اِضْرِبْ زیدا.
۲.مستتر غیر وجوبی، ضمیری که ممکن است در محل آن اسم ظاهر یا ضمیر بارز قرار داد.
💐در موارد زیر ضمیر، مستتر وجوبی است.
①: ضمیر انت در صیغه ی امر مخاطب مثل اِضْربْ زیدا.
②: ضمیر فاعل باشد برای فعل مضارع صیغه هفتم مثل تضرب.
③: ضمیر فاعل باشد برای فعل مضاره صیغه ۱۳ و ۱۴.
④: ضمیر فاعل باشد برای افعال ماضی ای که مفید استثناء است.
『مثل: خلا، عدا، حاشا. مثل: حضر القومُ خلا زیداً.』
⑤: ضمیر اسم مرفوع باشد برای ادوات استثناء ناسخه و افعال ناسخه، لیس و لایکون هستند.
『جاء القوم لیس زیدا』
⑥: ضمیر فاعل باشد برای افعل تعجب.
『مثل: ما اَحْسَنَ الشجاعةَ』
⑦: ضمیر فاعل باشد برای اسم فعل امر و اسم فعل مضارع مثل آمین به معنای اِسْتَجِبْ و اُفّ به معنای اَتضحرُ.
⑧: ضمیر فاعل باشد برای مصدری که آن مصدر جانشین فعل است.
『 مثل: قیاماً للزائرِ』
#خلاصه صفحه ۱۹۲ تا ۱۹۶
@talcheslkotob
بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
💐الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو الوافی.
√ اعراب ضمیر مسستر جوازی.
۱. ضمیر مرفوعی مستتر جوازی، یا فاعل است، یا نائب فاعل است، یا اسم برای فعل ناسخ است و گاه فاعل برای اسم فعل است.
🌼 مثال برای اسم فعل البحر هیهات به معنای بَعُدَ جدا که هو در هیهات مستتر شده است.
۲. مرفوع برای یکی از مشتقات محض است، یعنی مرفوع اسم فاعل، اسم مفعول و صفت مشبهه است و واضح است که مرفوع اسم مفعول نقشش نائب فاعل است.
【 اما مشتقات غیر محضه یعنی مشتقاتی که اسمیت در آنها غلبه پیدا کرده است دارای ضمیر نیستند مثل احمد.】
※ از جمله مشتقات محضه افعل تفضیل است، که غالبا ضمیر مستتر را رفع میدهد و اسم ظاهر و ضمیر بارز را قیاسا، رفع نمیدهد مگر خلاف قیاس مانند مررتُ برجلٍ افضلَ منه ابوه یا مررتُ برجلٍ افضلَ منه انت که نقش ابوه و انت فاعل برای افعل تفضیل است.
🔰نکته مهم، افعل تفضیل فقط در مسئله کُحل قانونی و قیاسی، اسم ظاهر را رفع میدهد.
مثل «ما رأیت رجلا أحسنَ فی عینیه الکحل کحسنه فی عین زید»
الکحلُ فاعل احسن واقع شده است.
🔺توضیح بیشتر این مسئله ان شاالله در محلش خواهد آمد.
خلاصه صفحه ۱۹۶ تا صفحه ۲۰۰
🚦 @talcheslkotob
عزیزان و بزرگواران با توجه به تازه تاسیس بودن این کانال لطفا نظرات و پیشنهادات خود را به آی دی زیر ارسال کنید،تا از بیانات شما کمال استفاده برده بشه.
@Saifee
بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو الوافی.
🌿گاه کاف(کَ کما کُم...)حرف خطابی است و مبنی که محلی از اعراب ندارد.🌿
مشهور ترین مواضع وقوع کاف خطاب.
🌷۱.مثل،اَرایْتَک الحدیقةَ هل طالبٌ ثمرَها مبکرا،کاف خطاب حرفی گاهی متصل میشود به آخر فعل رایْتَ و میشود رایتَک به شرط اینکه بر فعل همزه استفهام مقدم شود و بعد از کاف اسم منصوبی بیاید و بعد از اسم منصوب جمله استفهامیه بیاید،دقیقا مثل مثال بالا.🌷
🍃نکته:تاء در رایتَ تصرف ندارد و فقط به شک تَ می آید.🍃
توجه:رایتَ در اینجا به معنای اَخبرنی است و منقول است از عرفتَ یا ابصرتَ و در این حالت متعدی یک مفعولی است.
🌺۲.ملحق شود به اسم فعلی که در معنا و عمل جانشین فعلی میشود که عمل نصب ندارد.
مثل حَیَّهلَک.🌺
سایر مواردی که کاف خطاب به آنها ملحق میشود ان شاالله در پیام بعدی بررسی میشود.
#خلاصه ۲۰۲ تا صفحه ۲۰۴
@talcheslkotob
تلخیص الکتب.
بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. #النح
بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو الوافی.
🌿سایر موارد الحاق "کاف خطاب"🌿
🌺۳.بعضی افعال شنیده شده از
عرب،مثل أَبْصِرک محمداً،لَسْتَک محمدا،نعمک الرجلُ محمود،بِئسَک الرجلُ سلیمٌ🌺
🌺۴.بعضی حروف که از عرب شنیده شده
اند،مثل،کَلّا،بَلَی،که میشوند،کَلّاک،بَلَاک🌺.
🌷مثلا شما بگویی أ لستُ صاحبَ فضل علیک و جواب بشنوی به این صورت،بَلَاک.🌷
@talcheslkotob
بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو الوافی.
🌿اگر ضمیر متصل مجروری بعد از "لولا" بیاید،مثلا لولاکَ،یا لولایَ،
نقش این ضمیر متصل مبتدا و محلا مرفوع است و خبرش واجب الحذف میباشد(موجودٌ)،و خود لولا حرف جر شبه زائد است که فقط ضمیر متصل را جر میدهد،
بنا بر این،لفظ "کَ" بعد از لولا دو محل دارد محل قریب که میگویم کاف محلا مجرور است و محل بعید که میگویم کاف محلا مرفوع است،چون کاف مبتدا است🌿
🌿اگر ضمیر متصلی بعد از عسی بیاید،مثل عساکَ ان تُدرک المرادَ،بهتر است که بگوییم،عسی حرف رجاء به معنای لعل نصب میدهد اسم را و رفع میدهد خبر را و دیگر فعل ناسخ نیست.🌿
🌷نکته:طبق این بیان ضمیر متصل بعد از عسی فقط یک محل دارد که محلا منصوب است.🌷
#خلاصه صفحه ۲۰۴ تا ۲۰۵
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو الوافی.
🌿ضمیر فصل:ضمیری است که،بین مبتدا و خبر معرفه می آید و اگر نیاید،ممکن است خبر را تابع مبتدا،قرار دهیم.🌿
🌷ویژگی ها ضمیر فصل.🌷
🍃۱.ابهام را برطرف میکند.🍃
🍃۲.اشتباه را از بین میبرد،و اسم بعدی فقط خبر است،و صفت،بدل،یا توابع دیگر نیست.🍃
🍃۳.حصر و تخصیص را به معنا اضافه میکند.🍃
🌸مثل الشجاع الناطق بالحق یبغی رضا الله،اگر ضمیر فصل نیاید،الناطق را صفت الشجاع میگیرند و این مراد متکلم نیست،و با آمدن ضمیر فصل این مشکل حل میشود مثل الشجاع هو الناطق بالحق...🌸
🌺مثال دوم،لیس المحسن المنافق باحسانه یخفی امره علی الناس،با آوردن ضمیر فصل معنا میشود،قطعا نیکوکار،نفاق کننده به احسانش نیست، واین معنا مراد است.🌺
توجه،ضمیر فصل بین مبتدا و خبری که نسخ شده اند هم می آید.مثل اِنَّ اللهَ هو الخالقُ
نکته.اگر مبتدا معرفه باشد و خبر افعل تفضیل باشد باز هم ضمیر فصل میتواند بیاید.
علی هو افضل من غیره..
#خلاصه صفحه ۲۰۵ تا ۲۰۷
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو الوافی.
🌿گاه هدف از ضمیر فَصل،فقط حصر است،و اگر ضمیر فصل نیاید اشتباهی رخ نمیدهد،مثل قول خدای تعالی "و کُنّا نَحْنُ الوارثین" و قوله،"کُنْتَ أنْتَ الرقیب"َ🌿
🌺نکته،اینکه ما این ضمیر را،ضمیر فصل نامیدیم،قول کوفیون است اما بصریون این ضمیر را عِماد،و دَعامَة می نامند🌺.
شــــــرائط ضـــــــــمیــــر فــــــصل.
♦️دو شرط در خصوص خودش دارد،دو شرط در خصوص اسم قبلش،و دو شرط در خصوص اسم بعدش♦️
🌿اما شروط خودش
۱.از ضمائر منفصله باشد ۲.مطابق با اسم قبل باشد در معنا،تکلم،خطاب و غیبت و در افراد و تثنیه و جمع و در خصوص تذکیر و تانیث.🌿
🌿اما شروط اسم قبلش.
۱.معرفه باشد ۲.مبتدا باشد فعلا یا در اصل مبتدا باشد(یعنی فعلا و الان اسم کان یا اسم ان و معمول ظننت و اخوات شده است).🌿
🌿اما شروط اسم بعد این ضمیر.
۱.خبر باشد برای مبتدا،یا چیزی که در اصل مبتدا است ۲.معرفه باشد،یا چیزی که نزدیک معرفه است مثل افعل تفضیل مجرد از ال و اضافه
مثل علیٌ هو افضل من غیرِه🌿.
#خلاصه صفحه ۲۰۷ تا ۲۰۹.
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو الوافی.
🌿اعراب ضمیر فصل،قول اول:ضمیر فصل،گرچه گاه،به صورت تکلم استعمال میشود،گاه به صورت خطاب و غائب،اما حقیقتا ضمیر نیست و حرف است که محلی از اعراب ندارد،مثل "کاف" خطاب.🌿
🌷نکته،با توجه به بیان فوق،نامگذاری این ضمیر به حــرف فصل،بهتر است از نامگذاری او به ضمیر فصل🌷
🌿قول دوم:ضمیر فصل اسمی است که محلی از اعراب ندارد،چون نمیتوانیم نقشی برای این ضمیر،پیدا کنیم🌿
🌷بحثـــی جدید،در بعضی از عبارتها نمیتوان او را حرف فصل گرفت،بلکه او قطعا ضمیر است و نقش میپذیرد،مثل کانَ الفاضلُ هو علیٌ،در این عبارت "الفاضلُ" اسم کانَ و جمله "هو علیٌ" خبر کان است،و نقش هو مبتدا است و علیٌ خبر برای هو است🌷
#خلاصه صفحه ۲۰۹ تا ۲۱۲
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو الوافی.
🌿ضمیــــر شـــأن:ضمیری است که در صدر جمله واقعه میشود و این جمله،ضمیر را تفسیر میکند.🌿
🌷به این ضمیر،ضمیر مجهول،ضمیر قصه،ضمیر حدیث،و ضمیر امر گویند،و برای این تسمیه ها،دلائلی بیان شده است🌷
🔸نکته مهم،احکام این ضمیر🔸
🌿۱.یا مبتدا و یا اسم نواسخ است.🌿
🌿۲.همیشه به صورت مفرد است و هیچ وقت به صورت مثنی و جمع نیست و کثیرا به صورت مفرد مذکر است،و اگر اراده ی قصه یا مسأله شود،جایز است به صورت مفرد مونث بیاید مثل فَإِذَا هِيَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِينَ كَفَرُوا....🌿
🌿.۳حتما،باید بعد از این ضمیر جمله بیاید،و کاملا به این جمله تصریح شود و حذف،یکی از اجزاء جمله،جایز نیست.🌿
🌿۴.مرجع این ضمیر جمله بعد از اوست،و تقدیم کل جمله یا اجزاء جمله بر این ضمیر جایز نیست.🌿
🌿۵.تابع ای مثل عطف،تاکید،بدل برای او نمی آید، وهمچنین صفت که برای هیچ ضمیری نمی آید.🌿
🌿۶.اگر این ضمیر منصوب باشد،واجب است اظهار شود و متصل به فعل شود،مثل ظننتَه صدیُک نافعٌ و اگر این ضمیر مرفوع متصل باشدوعاملش فعل باشد،در این صورت مستتر میشود در فعل،مثل لیس خلق اللهُ مثلَه.🌿
#خلاصه صفحه ۲۱۲ تا صفحه ۲۱۵
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو الوافی.
🌿ضمیر،چه ضمیر متکلم،چه ضمیر مخاطب و چه ضمیر غائب احتیاج به مفسری دارد🌿
🌿مفسر ضمیر،در تکلم و خطاب،متکلم و مخاطب است،اما مفسر ضمیر غائب،شی ای غائب است،که ضمیر با آن شی از نظر تانیث و افراد،مطابق است و به آن شی غائب،مرجع ضمیر میگویند🌿
نکته:اصل در مرجع ضمیر این است که مقدم شود بر ضمیر مثل الکتابُ قرأتُه.
🌷انـــــــواع تقـــــــدم🌷
🌿الف.تقدم لفظی یا تقدم حقیقی،مثل مثال سابق.🌿
🌿ب.تقدم معنوی،از جمله موارد تقدم معنوی،موارد زیر است.🌿
🌷۱.مقدم است رتبه ی مرجع،اما در لفظ موخر است مثل ضَرَبَ غلامَه زیدُ،رتبه ی زید چون فاعل است مقدم است بر مفعول،اما در لفظ موخر است و در آخر آمده.🌷
🍃منظور از رتبه،جایگاه اصلی شی است،هر چند که الان آن جایگاه را ندارد،مثل رتبه مبتدا که مقدم بر خبر و رتبه فاعل که مقدم بر مفعول است و اگر مبتدا یا فاعل موخر شود باز جایگاه اصلی آنها تقدیم است.🍃
🌷۲.مقدم شده مرجع ضمیر،ضمناً،نه صراحتا،مثل من صَدَقَ فَهُوَ خیرٌ لَه،که مرجع ضمیر هُو "الصدق" است،که در ضمن صَدَقَ،به آن اشاره شده است،و مثل اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى،که مرجع ضمیر هُوَ،"العدل" که در ضمن "اعْدِلُوا" به آن اشاره شده.🌷
🌷۳.شی ای،معنوی بر مرجع دلالت کند،مثل اینکه شما به تابلویی نگاه کنید و بگویید،إنها جمیلةٌ،ضمیر "ها" به تابلو رجوع میکند و یا مثل كَلَّا إِذا بَلَغَتِ التَّراقِيَ که ضمیر مستتر در "بَلَغَت" راجع است به،النفس یا الروح است و دلالت میکند بر این نوع مرجع ضمیر،قرینه معنویه، یا مقام.🌷
🌷۴.سبقت بگیرد لفظی که خودش مرجع ضمیر نیست ولی مشابه آن مرجع ضمیر است
مثل وَمَا يُعَمَّرُ مِن مُّعَمَّرٍ وَلَا يُنقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِي كِتَابٍ ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ،ضمیر"ه" درعُمُرِهِ راجع است به مُّعَمَّرٍ آخِر و مُّعَمَّرٍ آخِر مشابه مُّعَمَّرٍ موجود در آیه است.🌷
#خلاصه صفحه ۲۱۶ تا ۲۱۹.
@talcheslkotob