eitaa logo
تاملی دیگر
476 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.6هزار ویدیو
75 فایل
با سلام وادب اندیشه و مرام مدیر کانال با قلمش، به صورت موضوعی یا مناسبتی منتشر میشود. ضمنا مطالبی که در کانالها و گروهای دیگر هم اگر مناسب یافت انتشار می دهد لینک گروه تاملی دیگر..👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3901358083Ce31c8a5fc9
مشاهده در ایتا
دانلود
من‌ از می‌ترسم‌ که 🔺من از آتش رگبار اینها نمیترسم، صدای رگبار اسلحه های اینها معنایش شکست اینها است، خدا را شکر امروز همه دیدند جمعیت اینها چقدر کم شده و مردم با اینها همراهی نمیکنند. پس وقت کشتن است. تا در مجازی بتوانند زنده بمانند. اما من که فردای روزی که رهبری دستور داد «گفتمان مقاومت» را با همه سخنان و اعمالتان بروز دهید، «گفتمان تغییر» را سر دست میگیرند و هم صدا با خاتمی و میشوند. اینقدر نمیفهمند که گفتمان تغییر به نفع چه کسی مصادره‌میشود. دشمن روی تغییر اراده او و سخن او حساب باز کرده. که نمیفهمد چقدر سخن و گفتمان او میتواند فشار بر این مردم مظلوم را بیشتر کند. 🔺من از ریختن مظلومانه خون آرمان ها و روح الله های معصوم و مقتدر نمیترسم، امام گفت بکشید ما را ما زنده تر میشویم. آرمان زنده تر است روح الله زنده تر است مردم زنده تر میشوند. این درس کربلا است. من‌ از آن میترسم که . انگار نه انگار که محیط زیست نوجوان و جوان ما را حق ندارند به حکمرانی طاغوت بسپارند. میگویند مردم باید خودشان انتخاب کنند، نمیفهمند کجا نیاز به تصمیم گیری واحد حاکمیت داریم کجا تصمیم فرد فرد. مثل اینکه سر چهار راه به ملت بگوییم مردم باید خودشان بفهمند طوری بروند که تصادف نشود. یک چیزی از مردمسالاری شنیده اند و خوش بینانه ترین سخن اینکه نفهمیده اند. 🔺من از قطعنامه های سازمان ملل نمیترسم. بگذار مردم لمس کنند ماهیت حقوق بشر اینها را. آنقدر واقعیت به رخسار مان سیلی بزند تا تفاوت راست و دروغ را بفهمیم. خوب است. بگذار نسل دهه هشتادی ما بفهمد هر چه میگفتیم چقدر «جدی» بود. بازی نبود. شوخی نبود. شعر رپ و پاپ و نانای نای نبود. لایک و فالور و رل زدن و فن پیج شدن نبود. همه چیز جدی بود، واقعی بود. شاید اینطور از چنبره بیست سی واقعی دشمن در مجازی خلاص شوند. 🔺اما من از ای‌ میترسم که . از حزب اللهی که دچار خودتحقیری و انفعال شده. ازهیاتی‌که‌فریاد« تبیبن» را نشنید. از آنانکه حرف از امید زدن را، حرف از نظام زدن را ، حرف از وصیتنامه سردار شهید زدن را، ماله کشی میدانستند و حالا دشمن به کل هیکلشان ماله میکشد از خون پدر و مادر به خون غلطان آن کودک شیرازی کنار حرم، شاید بیدار شوند. کاش بیدار شوند. ✍ علی مهدیان مرکز تعالی مدیران انقلاب اسلامی
من‌ از می‌ترسم‌ که 🔺من از آتش رگبار اینها نمیترسم، صدای رگبار اسلحه های اینها معنایش شکست اینها است، خدا را شکر امروز همه دیدند جمعیت اینها چقدر کم شده و مردم با اینها همراهی نمیکنند. پس وقت کشتن است. تا در مجازی بتوانند زنده بمانند. اما من که فردای روزی که رهبری دستور داد «گفتمان مقاومت» را با همه سخنان و اعمالتان بروز دهید، «گفتمان تغییر» را سر دست میگیرند و هم صدا با خاتمی و میشوند. اینقدر نمیفهمند که گفتمان تغییر به نفع چه کسی مصادره‌میشود. دشمن روی تغییر اراده او و سخن او حساب باز کرده. که نمیفهمد چقدر سخن و گفتمان او میتواند فشار بر این مردم مظلوم را بیشتر کند. 🔺من از ریختن مظلومانه خون آرمان ها و روح الله های معصوم و مقتدر نمیترسم، امام گفت بکشید ما را ما زنده تر میشویم. آرمان زنده تر است روح الله زنده تر است مردم زنده تر میشوند. این درس کربلا است. من‌ از آن میترسم که . انگار نه انگار که محیط زیست نوجوان و جوان ما را حق ندارند به حکمرانی طاغوت بسپارند. میگویند مردم باید خودشان انتخاب کنند، نمیفهمند کجا نیاز به تصمیم گیری واحد حاکمیت داریم کجا تصمیم فرد فرد. مثل اینکه سر چهار راه به ملت بگوییم مردم باید خودشان بفهمند طوری بروند که تصادف نشود. یک چیزی از مردمسالاری شنیده اند و خوش بینانه ترین سخن اینکه نفهمیده اند. 🔺من از قطعنامه های سازمان ملل نمیترسم. بگذار مردم لمس کنند ماهیت حقوق بشر اینها را. آنقدر واقعیت به رخسار مان سیلی بزند تا تفاوت راست و دروغ را بفهمیم. خوب است. بگذار نسل دهه هشتادی ما بفهمد هر چه میگفتیم چقدر «جدی» بود. بازی نبود. شوخی نبود. شعر رپ و پاپ و نانای نای نبود. لایک و فالور و رل زدن و فن پیج شدن نبود. همه چیز جدی بود، واقعی بود. شاید اینطور از چنبره بیست سی واقعی دشمن در مجازی خلاص شوند. 🔺اما من از ای‌ میترسم که . از حزب اللهی که دچار خودتحقیری و انفعال شده. ازهیاتی‌که‌فریاد« تبیبن» را نشنید. از آنانکه حرف از امید زدن را، حرف از نظام زدن را ، حرف از وصیتنامه سردار شهید زدن را، ماله کشی میدانستند و حالا دشمن به کل هیکلشان ماله میکشد از خون پدر و مادر به خون غلطان آن کودک شیرازی کنار حرم، شاید بیدار شوند. کاش بیدار شوند. ✍ علی مهدیان مرکز تعالی مدیران انقلاب اسلامی