تنها مسیریهای استان بوشهر
#کتاب_داستان_ظهور 🕊 #پارت_۸ 💚 خانهٔ آباد کجاست؟ اینجا مکّه است، شب نهم «محرّم» ، شب تاسوعا. جها
#کتاب_داستان_ظهور 🕊
#پارت_۹ 💚
همانطور که ما کعبه را به عنوان خانهٔ خدا میشناسیم و گرد آن طواف میکنیم، خداوند بالای این کعبه ،در آسمان چهارم ، خانه ای ساخته تا فرشتگان گرد آن طواف کنند.
«بیت المعمور» به معنای «خانهٔ آباد» است و اجازهٔ ظهور امام زمان کنار این خانه صادر میشود و همهٔ دنیا آباد میشود. آری، در دوران غیبت، دنیا خراب و ویران است. وقتی که ظهور امام فرا برسد دنیا آباد میشود، برای همین ،آبادیِ دنیا در کنار خانهٔ آباد (بیتُ المَعمُور) آغاز میشود.
باید امشب با من به آسمان چهارم بیایی، حتماً میدانی که قرآن از آسمان های هفتگانه سخن گفته است. ما اکنون میخواهیم به طبقهٔ چهارم آن برویم.
خوب نگاه کن! چه میبینی؟ تمام پیامبران اینجا جمع شدهاند. اینجا میتوانی آدم و نوح و عیسی و موسی و ابراهیم علیهالسلام را ببینی.
گروهی از مؤمنان هم در اینجا هستند.
همه منتظرند و نگاهشان به سویی خیره شده است.
آن طرف را نگاه کن،چه میبینی؟
💚
تنها مسیریهای استان بوشهر
#کتاب_داستان_ظهور 🕊 #پارت_۹ 💚 همانطور که ما کعبه را به عنوان خانهٔ خدا میشناسیم و گرد آن طواف میک
#کتاب_داستان_ظهور 🕊
#پارت_۱۰ 💚
فرشتگان دارند چند منبر نورانی را به سوی «بیت المعمور» میآورند.
خوب دقَّت کن، آیا میتوانی تعداد آن منبرها را بشماری؟
درست است،چهار منبر نورانی!
رسول خدا صلاللهعلیهوآلهوسلم و حضرت علی و امام حسن و امام حسین علیهالسلام را نگاه کن که با چه شکوهی به سوی این منبر ها میروند و بالای آنها مینشینند.
چه شوری در میان این فرشتگان و انبیاء و مؤمنان بر پا شده است...
در این هنگام ، همهٔ درهای آسمان باز میشوند.
پیامبر میخواهد دعا کند و با خدای خویش نجوا کند. همهٔ فرشتگان و پیامبران نیز آمادهاند و تا با پیامبر اسلام همنوا شوند.
گوش فرا بده تا تو هم سخن پیامبر را بشنوی!
💚
تنها مسیریهای استان بوشهر
#کتاب_داستان_ظهور 🕊 #پارت_۱۰ 💚 فرشتگان دارند چند منبر نورانی را به سوی «بیت المعمور» میآورند. خوب
#کتاب_داستان_ظهور 🕊
#پارت_۱۱ 💚
پیامبر چنین عرضه میدارد:« بار خدایا! تو وعده دادی که بندگان خوبت را فرمانروای زمین گردانی. لحظهٔ عمل به آن وعده فرا رسیده است».
همهٔ فرشتگان و پیامبران نیز همین سخن را زمزمه میکنند.
نگاه کن! پیامبر و حضرت علی و امام حسن و امام حسین علیهالسلام در بالای آن منبرها به سجده رفتهاند.
آنان در سجده چنین میگویند:«بار خدایا! بر ستمکاران خشم گیر ؛ زیرا حریم تو شکسته شد. دوستانت کشته و بندگان خوبت زلیل شدند».
همسفر خوبم! تو خوب میدانی که منظور آنها از این سخنان چیست.
وقتی که خانهٔ وحی به آتش کشیده شد و دُرّ یگانهٔ عصمت، فاطمه سلاماللهعلیها شهید شد، همان روز،حریم خدا شکسته شد.
💚
🍃 @tanhamasir_bushehr
تنها مسیریهای استان بوشهر
#کتاب_داستان_ظهور 🕊 #پارت_۱۱ 💚 پیامبر چنین عرضه میدارد:« بار خدایا! تو وعده دادی که بندگان خوبت را
#کتاب_داستان_ظهور 🕊
#پارت_۱۲ 💚
همان روزی که امام حسین علیهالسلام با لب تشنه شهید شد، ذلّت اهل ایمان شروع شد.
و به راستی، پیامبر خوب میداند چگونه از خداوند اذن ظهور را بگیرد.
جالب است بدانی قبل از اینکه پیامبر بالای منبر برود، خداوند فرشته ای را به آسمان دنیا میفرستد.
من مدّت زیادی در این فکر بودم تا علّت این کار را بفهمم.
آری ،پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم از این منبر پایین نمیآید تا اجازهٔ ظهور امام زمان را بگیرد.
و خداوند برای شادی دل پیامبر ، این فرشته را قبلاً به آسمان دنیا فرستاده است تا وقتی دعای پیامبر تمام شد، این فرشته هر چه سریع تر حکم ظهور را در دستان مبارک امام قرار دهد.
پیامبر در این سجده ، چنان با خدا سخن گفت و از سوز دل خود پرده برداشت که اکنون دیگر هر گونه تأخیر در امر ظهور امام، مقبول درگاه خداوند نیست.
💚
🍃 @tanhamasir_bushehr
تنها مسیریهای استان بوشهر
#کتاب_داستان_ظهور 🕊 #پارت_۱۲ 💚 همان روزی که امام حسین علیهالسلام با لب تشنه شهید شد، ذلّت اهل ایما
#کتاب_داستان_ظهور 🕊
#پارت_۱۳ 💚
سیصد و سیزده نفر از راه میرسند
اگر دقّت کنی میبینی تمام مردم مکّه در مورد مطلب مهمّی باهم سخن میگویند.
آیا میخواهی توهم از سخن آنها باخبر شوی؟
دیشب، سیصد و سیزده جوانمرد وارد شهر مکّه شدهاند و تا صبح مشغول عبادت بودهاند.
آنها در مسجدالحرام گرد هم آمدهاند، و همهٔ نگاه ها را متوجه خود کردهاند.
مردم مکّه تعجب کردهاند. آنها نمیدانند این جوانان از کجا آمده تند و چطور توانستهاند خود را به مکّه برسانند؛ زیرا شهر مکّه در محاصرهٔ سپاه سفیانی است.
عجیب است که لباس همهٔ این جوانان یک شکل است.
همه، هم قد و هم اندازه ، مثل یک دستهٔ نظامی ، بسیار مرتب هستند؛
💚
🍃@tanhamasir_bushehr
تنها مسیریهای استان بوشهر
#کتاب_داستان_ظهور 🕊 #پارت_۱۳ 💚 سیصد و سیزده نفر از راه میرسند اگر دقّت کنی میبینی تمام مردم مک
#کتاب_داستان_ظهور 🕊
#پارت_۱۴ 💚
هرکس آنها را ببیند ، مبهوت آنان میشود.
آمدن این جوانان به شهر مکّه ، یک راز است که کسی از آن خبر ندارد.
هرکدام از جوانان در گوشهای از دنیا بودهاند. چگونه شد که آنها در یک لحظه خود را در مکّه یافتند؟
آنها به امر خدا با «طِیّ الارض» به آمدهاند.
اگر بتوانی در یک لحظه ، بدون استفاده از هیچ وسیلهٔ نقلیهای ، کیلومترها راه را پشت سر بگذاری و خود را به مکّه یا هر جای دیگر برسانی، تو «طِیّ الارض» نمودهای.
آری ، یاران امام معجزه وار و بسیار شگفت انگیز کنار کعبه جمع شدهاند.
آری طهور امام زمان وابسته به حضور این سیصد و سیزده نفر است، ارادهٔ خدا بر این بوده است که آنها را در یک لحظه در مکّه جمع کند.
💚
🍃 @tanhamasir_bushehr
تنها مسیریهای استان بوشهر
#کتاب_داستان_ظهور 🕊 #پارت_۱۴ 💚 هرکس آنها را ببیند ، مبهوت آنان میشود. آمدن این جوانان به شهر مکّه
#کتاب_داستان_ظهور 🕊
#پارت_۱۵ 💚
هرکس اسم بزرگ یا اعظم خدا را بداند ، دعایش مستجاب میشود. وقتی امام زمان خدا را به آن اسم قسم میدهد، سیصد و سیزده یار او، در یک چشم به هم زدن، در مکّه حاضر میشوند.
اکنون تو از این راز آگاه شدهای؛ امّا مردم مکّه ، همچنان در تعجب هستند.
آنان در مسجدالحرام دور هم جمع شدهاند و دربارهٔ این مطلب با هم سخن میگویند؛ به راستی این جوانان چگونه وارد مکّه شدهاند؟
آن طرف را نگاه کن! آن مرد را میبینی که به سمت بزرگان مکّه میرود.
او کیست و چرا چنین سراسیمه و مضطرب، جمعیت را میشکافد؟
او مستقیم نزد فرماندار مکّه میرود. سلام میکند و میگوید :« دیشب خواب عجیبی دیدم و برای همین خیلی ترسیدهام».
💚
🍃 @tanhamasir_bushehr
تنها مسیریهای استان بوشهر
#کتاب_داستان_ظهور 🕊 #پارت_۱۵ 💚 هرکس اسم بزرگ یا اعظم خدا را بداند ، دعایش مستجاب میشود. وقتی امام
#کتاب_داستان_ظهور 🕊
#پارت_۱۶ 💚
فرماندار مکّه نگاهی به او کرده و میگوید :« خوابت را برایم تعریف کن».
و آن مرد چنین میگوید:« خواب دیدم که ابری در آسمان ظاهر شد و آرام آرام به سمت زمین آمد تا این که به کعبه رسید. در آن ابر ، ملخ هایی دیدم که بال های سبزی داشتند و مدّت زیادی دور کعبه طواف کردند و سپس به شرق و غرب عالم پرواز کردند».
هرکس این سخن را میشوند به فکر فرو میرود.
آیا بین این خواب و آن گروه سیصد و سیزده نفری، ارتباطی وجود دارد؟
در شهر مکّه شخصی هست که خواب را خیلی خوب تعبیر میکند. از او میخواهند تا این خواب را تعبیر کند.
او قدری فکر میکند و سپس میگوید :« لشکری از لشکریان خدا وارد این شهر شده است و شما هرگز نمیتوانید در مقابل آن مقاومت کنید».
💚
🍃 @tanhamasir_bushehr
تنها مسیریهای استان بوشهر
#کتاب_داستان_ظهور 🕊 #پارت_۱۶ 💚 فرماندار مکّه نگاهی به او کرده و میگوید :« خوابت را برایم تعریف کن»
#کتاب_داستان_ظهور 🕊
#پارت_۱۷ 💚
همهٔ مردم مکّه به فکر فرو میروند. آری ، آن لشکر ، همان جوان هایی هستند که دیشب وارد مکّه شدهاند.
طبیعی است که مردم مکّه از دست این جوانان عصبانی باشند؛ زیرا اینان میخواهند اهل بیت علیهم السلام و شیعیانشان را در همهٔ دنیا عزیز کنند.
شما فکر میکنید اوّلین تصمیم مردم مکّه چه میباشد؟
درست حدس زدهاید ، آنها میخواهند این سیصد و سیزده نفر را دستگیر کنند؛ امّا خدا ترسی بزرگ بر دل آن مردم میاندازد.
من به حال این مردم ساده لوح میخندم ، مردمی که هنوز هم در فکر دشمنی با شیعه هستند. آنها نمیدانند که دیگر روزگار غربت شیعه تمام شده است.
یکی از بزرگان مکّه که میبیند همه در ترس و اضطرابی هستند میگوید: «این جوانانی که من دیدهام ، چهره هایی نورانی دارند و اهل عبادت هستند، آنها که تا به حال کار خلافی انجام ندادهاند، چرا از آنها میترسید؟»
💚
🌱 @tanhamasir_bushehr
تنها مسیریهای استان بوشهر
#کتاب_داستان_ظهور 🕊 #پارت_۱۷ 💚 همهٔ مردم مکّه به فکر فرو میروند. آری ، آن لشکر ، همان جوان هایی هس
#کتاب_داستان_ظهور 🕊
#پارت_۱۸ 💚
مردم مکّه تا غروب آفتاب در مورد این جوانان سخن میگویند و آنچنان ترس و وحشتی در دل دارند که نمیتوانند هیچ کاری بکنند.
شب فرا میرسد و مردم به خانه های خود باز میگردند و به خواب سنگینی فرو میروند.
پرچمی که سخن میگوید
شب عاشوراست و فردا روز ظهور امام زمان!
امشب، پایان روزگار غیبت رقم میخورد. شهر مکّه در تاریکی فرو رفته است اما کنار کعبه نورانی است . امشب کسی به مسجدالحرام نیامده است.
آن جوان را میبینی که کنار کعبه مشغول دعاست؟ نمیدانم او با خدا چه نجوایی دارد.
آیا میخواهی نزدیک برویم و او را از نزدیک ببینیم؟
💚
🍃 @tanhamasir_bushehr
تنها مسیریهای استان بوشهر
#کتاب_داستان_ظهور 🕊 #پارت_۱۸ 💚 مردم مکّه تا غروب آفتاب در مورد این جوانان سخن میگویند و آنچنان ترس
#کتاب_داستان_ظهور 🕊
#پارت_۱۹ 💚
او امام زمان است که در این خلوت شب با خدای خود راز و نیاز میکند.
آیا میدانی مُضطرّ واقعی اوست که خدا دعای او را مستجاب و امر ظهورش را اصلاح میکند؟
خدا در قرآن میگوید:« أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ » ؛ چه کسی دعای مُضطرّ را اجابت میکند و سختی ها را از او دور مینماید؟
اکنون سؤال مهمّی از تو دارم : آیا میدانی امام زمان چگونه میفهمد که دعای او مستجاب شده است؟
او از کجا میفهمد که باید قیام کند؟
آیا میدانی که در آن لحظاتی که قرار استدوران غیبت تمام شود، چه حوادثی روی میدهد؟
اگر دقّت کنی میبینی اکه امام به همراه خود یک پرچم آورده است.
خدای من! آن پرچم خود به خود باز میشود.
آیا میتوانی نوشتهٔ روی پرچم را بخوانی؟
💚
🌿 @tanhamasir_bushehr
تنها مسیریهای استان بوشهر
#کتاب_داستان_ظهور 🕊 #پارت_۱۹ 💚 او امام زمان است که در این خلوت شب با خدای خود راز و نیاز میکند. آ
#کتاب_داستان_ظهور 🕊
#پارت_۲۰ 💚
روی پرچم چنین نوشته شده است :« البَیعَةُ الله ». یعنی هر کس با صاحب این پرچم بیعت کند در واقع با خدا بیعت کرده است.
صدایی به گوش میرسد. این صدا از کیست؟
امام که مشغول دعا است، شخص دیگری هم در اینجا نیست، پس چه کسی است که سخن میگوید؟
گوش کن! آیا میشنوی چه میگوید؟
_ ای ولیّ خدا قیام کن!
من این طرف و آن طرف را نگاه میکنم تا شاید گویندهٔ این سخن را بیابم.
عجب! این همان پرچم است که با قدرت خدا به سخن در آمده است.
همسفرم! تعجب نکن! مگر مقام امام زمان بالاتر از موسی علیهالسلام نیست؟
مگر درخت به اذن خدا به سخن در نیامده و با موسی علیهالسلام سخن نگفت؟
در اینجا هم به امر خدا ، پرچم با امام زمان سخن میگوید.
💚
🍃 @tanhamasir_bushehr