eitaa logo
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
1.8هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
10.3هزار ویدیو
333 فایل
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
مشاهده در ایتا
دانلود
💍 یادتون باشه همسری انتخاب کنید که "مایۀ آرامشتون" باشه. راهِ آرامش دادن به شما رو بلد باشه.💞 ✔️ شما هم باید تلاش کنید تا "استعدادِ آرامش دادن" رو در خودتون تقویت کنید. 👆این "مهمترین پیش نیاز برای ازدواج" هست.
🌹خداوند متعال خیلی قشنگ جملات رو به ترتیب بیان فرمودن: ✨لِتَسْكُنُوا إِلَيْهٰا وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً...✨ اول آرامش بدید به همدیگه بعدش قربون صدقۀ همدیگه برید! 😊 💕🌷💖🌺
⭕️ تا آرامش توی خونه فراهم نشه، محبتهای بین زن و شوهر هم خیلی "لحظه ای و موقّت" خواهد بود. مثلاً الان با هم خوبن، ده دقیقه دیگه با هم دعوا میکنن! 😒 ☑️ خب معلومه که هنوز نتونستن "زمینۀ محبت و " رو به وجود بیارن. 🚫🚫🔺
🚥 اگه آدم به تک تکِ گناهان نگاه کنه میبینه که اولین کاری که گناه با انسان میکنه اینه که آرامش رو ازش میگیره🔥 🔹چرا انقدر تاکید میشه روی اینکه آدم سمتِ نره؟❓ 🌺 برای این هست که خداوند مهربان خیلی براش مهمه که شما آرامشت بهم نریزه. 👌
✅ گناه آرامشِ تو رو خراب میکنه. وقتی کسی آرامشش از بین بره دیگه از زندگیش هم لذّتی نمیبره. 🔞 همش میخواد "با هیجانهای مختلف" هر طور شده یه کمی لذّت ببره که آخرش بازم فایده ای نداره.
🔹 "استرس و فشارِ روحی" که گناه به انسان میده خیلی واضح هست. انقدر واضحه که دانشمندان با دستگاههای پیشرفته این استرس رو میتونن به راحتی اندازه گیری کنن!🔬 👈 دستگاه هایی رو به بدن و سرِ انسان متصل میکنن تا میزان استرسِ انسان رو اندازه گیری کنن. 💆♂ به محض اینکه شخصِ موردِ آزمایش دروغ میگه، دستگاه میزانِ استرسش رو اندازه گیری میکنه!
🔴 بله ممکنه یه نفر انقدر جنایت کنه که دیگه روحش نابود بشه؛ اونوقت دیگه با انجام گناه، استرسِ زیادی نمیگیره! ✔️ امّا به طورِ طبیعی، انسانها پاک هست و تا گناه انجام میدن، اثرش توی بدنشون دیده میشه. 💯 علاوه بر استرس، کسی که زیاد دروغ بگه دچارِ "فراموشی" میشه. "بسیاری از بیماریهای جسمی" دیگه رو هم میگیره. @gozarazranjhasari ✅🔵🔶➖🌺🌷
✅‏ بلندترین نقطه‌ی خوزستان ، دهدز 🌸@gozarazranjhasari
✅میوه‌ی بِه، هدیه خداوند متعال در پاییز ✍طبع آن: نوع شیرین آن نزدیک به اعتدال و مایل به حرارت، و ترش آن مایل به سردی و 🔸خواص آن : مجرب و عالی برای اضطراب و ترس. تقویت کننده معده و جلوگیری از سَردردهای ناشی از مشکلات گوارشی. اگر ناشتا و یا با معده‌ی خالی مصرف شود معده را کامل تمیز کرده (در نوع شیرین آن ) 🔹 و اگر بعد از غذا (نیم ساعت ) مقداری کمی از میوه‌ی بِه شیرین میل شود سبب دفع هر چه بهتر فضولات غذا می‌شود.بوییدن آن باعث تقویت مغز و قلب می‌شود .پخته‌ی آن داروی بسیار عالی و بدون عوارض برای مشکلات ریه مانند سرفه می باشد 🔸 (خاصتا در بانوان بارداری که دچار کرونا و علائم آن مانند سرفه می‌شوند و نمی‌توانند بسیاری از داروها را استفاده کنند ) خانم‌های باردار بِه را ناشتا مصرف نکنند.لعاب دانه‌های آن بصورت خیسانده نافع در کاهش حرارت معده و کبد و دمکرده‌ی آن‌ها نافع در سرفه و گرفتگی صدا 💠 @gozarazranjhasari
✍پیکرش را با دو شهید دیگر تحویل بنیاد شهید داده و گذاشته بودند سردخانه. نگهبان سردخانه می‌گفت: یکی‌شان آمد به خوابم و گفت: جنازه‌ی من رو فعلاً تحویل خانواده‌ام ندید! از خواب بیدار شدم. هر چه فکر کردم کدام یک از این دو نفر بوده، نفهمیدم؛ گفتم ولش کن خواب بوده دیگه. فردا قرار بود جنازه‌ها رو تحویل بدیم که شب دوباره خواب شهید رو دیدم. دوباره همون جمله رو بهم گفت. این‌بار فوراً اسمشو پرسیدم. گفت: امیرناصر سلیمانی. از خواب پریدم، رفتم سراغ جنازه‌ها. روی سینه یکی‌شان نوشته بود «شهید امیر ناصر سلیمانی». بعدها متوجه شدم توی اون تاریخ، خانواده‌اش در تدارک مراسم ازدواج پسرشان بودند؛ شهید خواسته بود مراسم برادرش بهم نخوره❗️ شهید امیرناصر سلیمانی 📚فرمانده، فرمان قهقهه، ص۳۶ و به کسانی که در راه خدا کشته می‌شوند، مرده نگویید بلکه آنها زنده‌اند؛ امّا شما درک نمی‌کنید! سوره بقره 🖤شادی و ارامش روح شهدا صلوات🙏 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌ ………‹🌹🍃࿐›……… @gozarazranjhasari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ رعایت ادب شرط اصلی برای داشتن یک خانواده خوب 💥 کلیپ بسیااار عالی! استاد پناهیان 🌺 @gozarazranjhasari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
✿❥◆◎◈◆❥✿⛱ ✿○○••••••══ 🖋 به نام مهربانترین ... 📗داستان #خیانت_شیرین 📌#قسمت_پنجم #تردید در میان عم
✿❥◆◎◈◆❥✿⛱ ✿○○••••••══ 🖋 به نام مهربانترین ... 📗داستان 📌 ۱ 💍💞خوشبخت ترین زن عالم ...صیغه محرمیت چند شب بعد خوانده شد. بدون هیچ مراسمی فقط پدربزرگها و مادربزرگم بودند و از طرف آنها فقط اعضاء خانواده خودشان ... من با چادر و روسری سفید بدون هیچ آرایشی سوار ماشین پدرم شدم وقتی که وارد محضر شدیم مسعود رو دیدم که کت و شلوار مشکی براقی پوشیده بود با پیراهن سفید دامادی ، به چشمم و جذاب ترین مرد عالم می آمد . آنقدر از داشتن مسعود خوشحال بودم که بی محلی مادر و خواهر و همسر برادرش به چشمم نمی آمد. صیغه محرمیت که خوانده شد خواهر کوچک مسعود کر کشید و نقل پاشید و مسعود یک انگشتر زیبا دستم کرد. از سنگینی انگشتر متعجب بودم . بعد از محضر خانواده ها به خانه خودشان رفتند . من سوار ماشین مسعود شدم داخل ماشین چادرم رو عوض کردم آن شب اولین شام دو نفره رو با هم خوردیم در آن لحظات آیا زنی خوشبخت تر از من در عالم بود؟!! حیف که نمی دانستم دنیا به این صورت نخواهد ماند. پدرم مرد روشنفکری بود و برای باهم بودن من و مسعود ایرادی نمی گرفت . تقریبا هر روز با مسعود بیرون بودیم و شب مرا به خانه می رساند و می رفت حتی دانشگاه هم خودش مرا می برد و می آورد. در شرکت هم به همه خانمها نهار دادیم و من به اتاق مسعود نقل مکان کردم. کارم جدی تر شد و هر دو احساس خوبی از این همکاری مؤثر داشتیم . کشف شخصیت مسعود برایم جذاب بود خوش روتر از چیزی بود که فکر می کردم چنان رابطه خوبی با پدر و مادرم برقرار کرد که گاهی می کردم اما من با گذشت یک ماه نتوانسته بودم با خانواده مسعود ارتباطی برقرار کنم . یک شب به اصرار من بعد از شام رفتیم منزل آنها ، خانه ویلایی با صفایی داشتند وضع مالیشان از ما بهتر بود اما نه آنقدر زیاد که مرا اذیت کند. مادرش باز تصنعی قربان صدقه ام میرفت و با تیپ اسپرت و موهای هفت رنگش در خانه پذیرایی می کرد. جوان تر از سنش به نظر می رسید یا شاید با آرایش و سبک لباس پوشیدنش اینطور به چشمم می آمد. می گفت قرص اعصاب مصرف می کند و خیلی حوصله مهمان ندارد. یکبار از مسعود پرسیدم : چرا منو به فامیلاتون نشون نمیدی؟ با حالتی متعجب گفت خب هنوز که دیر نشده به وقتش عزیزم... -آخه نه خاله هات نه عموهات هیچ کس منو ندیده ... + بذار جشن نامزدی که گرفتیم همه رو می بینی و اونا هم عروس قشنگ ما رو می بینن ... تازه فامیلای ما چندان تحفه هم نیستنا ... یک روز جمعه ازش خواستم که مرا برای زیارت به امامزاده صالح (ع) ببرد . جلوی در گفت که تا به حال اینجا ، می خندید و می گفت : ما ازون خانواده هاش نیستیم . بعد از زیارت در حیاط با صفای امامزاده روی سکوها نشستیم ، به مسعود گفتم : _ خدا رو شکر می کنم که همسری به خوبی تو قسمتم کرد ... + از کجا می دونی من خوبم ؟ _ معلومه دیگه ... ازت ممنونم تو این مدت خیلی به من خوش گذشته ... چشمکی زد و گفت : به من بیشتر ... _تو حرم دعا کردم که خدا کمکمون کنه و همیشه همینقدر خوب و خوشبخت بمونیم . مسعود آرام تر از همیشه شده بود و فقط با سر تأیید می کرد ، نمی دانم در ذهنش چه می گذشت . دو ماه تمام شد . به خانواده ها اعلام کردیم که نظر ما برای ازدواج است . ... ✍صالحه کشاورز معتمدی ═══••••••○○✿ @saritanhamasir
مرد خسیسی برای اولین بار با زنش سوار هواپیما شد. بعد از ربع ساعت، به مقصد رسیدند. مرد خسیس به زنش گفت: اگر می دونستم این قدر راه نزدیک است، پیاده می اومدیم😂😂😂 🇮🇷 @saritanhamasir