✅خاک سرخ،ساحل براق و دریای سبز هرمز در یک قاب
#ایران_زیبا
🌸 @saritanhamasir
ا🌺🌿🌹🌿🌼🌿🌸
ا🌿🌼🌿🌸
ا🌺🌿 🕊
ا🌸 🕊
ا🌿
#سخنان_ارزنده_استاد_پناهیان
#التماس_تفکر
اگه قرار باشه اموری که توجه ما رو جلب می کنند ، فقط به اونها نگاه کنیم‼️
دیگه هیچ وقت به یاد خدا نخواهیم افتاد ...😢
اگر هم به یاد خدا بیفتیم مثل شهابی که از آسمان ذهن ما عبور بکند ☄ برقی خواهد زد و عبور خواهد کرد.
👌 قدرت خدا پشت پرده است معمولا
👈 نه ثواب ، نه عذاب زود نیست.
👈 صحبت نمی کنه ، با صدای بلند خودش رو به ما نشان نمی دهد.
✅ این غیبت او برای هر کسی که به او بی توجه باشد بیشتر می شود.
این خدا را ما باید بهش توجه کنیم ، دنبالش بگردیم.👌
به کدامیک از اسماء خدا نگاه کنیم‼️
بیشتر به او نگاه کنیم ، قدرت بیشتر نگاه کردن را پیدا خواهیم کرد⁉️
👇👇👇👇👇
🍃 به رحمانیت خدا
🍃 به مهربانی خدا
خدا فرموده :
من نزد نگاه بنده خود هستم.👀
هر طور به من نگاه کند⭐️
من همانطور باهاش رفتار می کنم🌟
غرق زندگیِ ، به یاد رحمان نیست.😔
یک قرار بزاریم با هم 👌
👈 دائما به یاد رحمان ، رحمانیت خدا ، مهربانی خدا باشیم.
✅ دستورش هم که ذکر شده است.
☑️ خواستید تکان بخورید ، بگویید:
🌸 بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحمَنِ الرَّحیِم 🌸
🍃 اگه فقط یه مدت بهش توجه کنی تمام اوضاع عالم رو برات رو می کنه ، بهت نشون می ده.
╔ ✨✨ ══ 💥 ೋ•══╗
@saritanhamasir
╚══•ೋ💥 ══ ✨✨ ╝
🌸 🕊
🌺🌿 🕊
🌿🌼🌿🌸
🌺🌿🌹🌿🌼🌿🌸
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت : 90 با شنیدن
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت : 91
هر چه برایش توضیح می دادیم که روی این زمین ها هواپیما نمی تواند فرود
بیاید، قبول نمی کرد و باز حرف خودش را می زد و بقیه را می ترساند.
ما بیشتر نگران خانمی بودیم که حامله بود.
سعی می کردیم از خاطراتمان بگوییم یا تعریف هایی بکنیم تا او کمتر بترسد؛
اما هواپیماها ول کن نبودند. تقریباً هر نیم ساعت هفت هشت تایی می آمدند و پادگان را بمباران می کردند.
دیگر ظهر شده بود. نه آبی همراه خودمان آورده بودیم، نه چیزی برای خوردن داشتیم.
بچه ها گرسنه بودند. بهانه می گرفتند. از طرفی نگران مردها بودیم و اینکه اگر بروند سراغمان، نمی دانند ما کجاییم.
یکی از خانم ها، که دعاهای زیادی را از حفظ بود، شروع کرد به خواندن دعای توسل.
ما هم با او تکرار می کردیم. بچه ها نق می زدند و گریه می کردند.
کلافه شده بودیم. یکی از خانم ها که این وضع را دید، بلند شد و گفت: «این
طوری نمی شود. هم بچه ها گرسنه اند و هم خودمان.
من می روم چیزی می آورم، بخوریم.» دو سه نفر دیگر هم بلند شدند و گفتند:
«ما هم با تو می آییم.» می دانستیم کار خطرناکی است. اولش جلوی رفتنشان را گرفتیم؛ اما وقتی دیدیم کمی اوضاع آرام شده رضایت دادیم و سفارش کردیم زود برگردند.
با رفتن خانم ها دلهره عجیبی گرفتیم که البته بی مورد هم نبود.
چون کمی بعد دوباره هواپیماها پیدایشان شد. دل توی دلمان نبود. این بار هم هواپیماها پادگان را بمباران کردند.
هر لحظه برایمان هزار سال می گذشت؛ تا اینکه دیدیم خانم ها از دور دارند می آیند. می دویدند و زیگزاکی می آمدند.
بالاخره رسیدند؛ با کلی خوردنی و آب و نان و میوه. بچه ها که گرسنه بودند، با خوردن خوراکی ها سیر شدند و کمی بعد روی پاهایمان خوابشان برد.
هر چه به عصر نزدیک تر می شدیم، نگرانی ما هم بیشتر می شد.
نمی دانستیم چه عاقبتی در انتظارمان است. با آبی که خانم ها آورده بودند، وضو گرفتیم و نماز خواندیم.
لحظات به کندی می گذشت و بمباران پادگان همچنان ادامه داشت.
دیگر غروب شده بود و دلهره و نگرانی ما هم بیشتر. نمی دانستیم باید چه کار کنیم. به خانه برگردیم، یا همان جا بمانیم.
چاره ای نداشتیم. به این نتیجه رسیدیم، برگردیم.
در آن لحظات تنها چیزی که آراممان می کرد، صدای نرم و حزن انگیز خانمی بود که خوب دعا می خواند و این بار ختم «اَمّن یجیب» گرفته بود.
نزدیکی خانه های سازمانی که رسیدیم، دیدیم چند مرد نگران و مضطرب آن دور و بر قدم می زنند.
ما را که دیدند، به طرفمان دویدند. یکی از آن ها صمد بود؛ با چهره ای خسته و خاک آلوده.
بدون هیچ حرف دیگری از اوضاع پادگان پرسیدیم. آنچه معلوم بود این بود که پادگان تقریباً با خاک یکسان شده و خیلی ها شهید و مجروح شده بودند.
چند ماشین جلوی در پارک شده بود. صمد اشاره کرد سوار شویم.
ادامه دارد...✒️
💞 @saritanhamasir 💞
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت : 91 هر چه برا
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت : 92
پرسیدم: «کجا؟!»
گفت: «همدان.»
کمک کرد بچه ها سوار ماشین شدند.
گفتم: «وسایلمان! کمی صبر کن بروم لباس بچه ها را بیاورم.»
نشست پشت فرمان و گفت: «اصلاً وقت نداریم. اوضاع اضطراریه. زود باش. باید شما را برسانم و زود برگردم.»
همان طور که سوار ماشین می شدم، گفتم: «اقلاً بگذار لباس های سمیه را بیاورم. چادرم...»
معلوم بود کلافه و عصبانی است گفت: «سوار شو. گفتم اوضاع خطرناک است. شاید دوباره پادگان بمباران شود.»
در ماشین را بستم و پرسیدم: «چرا نیامدید سراغمان. از صبح تا به حال کجا بودید؟!»
همان طور که تندتند دنده ها را عوض می کرد، گاز داد و جلو رفت. گفت: «اگر بدانی چه وضعیتی داشتیم.
تقریباً با دومین بمباران فهمیدم عراقی ها قصد دارند پادگان را زیرورو کنند، به همین خاطر تصمیم گرفتم گردانم را از پادگان خارج کنم.
یکی یکی بچه ها را از زیر سیم خاردارها عبور دادم و فرستادمشان توی یکی از دره های اطراف.
خدا را شکر یک مو از سر هیچ کدامشان کم نشد. هر سیصد نفرشان سالم اند؛
اما گردان های دیگر شهید و زخمی دادند. کاش می توانستم گردان های دیگر را هم نجات بدهم.
شب شده بود و ما توی جاده ای خلوت و تاریک جلو می رفتیم.
یک دفعه یاد آن پسر نوجوان افتادم که آن شب توی خط دیده بودم. دلم گرفت و پرسیدم:
«صمد الان بچه هایت کجا هستند؟ چیزی دارند بخورند. شب کجا می خوابند؟»
او داشت به روبه رو، به جاده تاریک نگاه می کرد. سرش را تکان داد و گفت:
«توی همان دره هستند. جایشان که امن است، اما خورد و خوراک ندارند. باید تا صبح تحمل کنند.»
دلم برایشان سوخت، گفتم: «کاش تو بمانی.»
برگشت و با تعجب نگاهم کرد و گفت: «پس شما را کی ببرد؟!»
گفتم: «کسی از همکارهایت نیست؟! می شود با خانواده های دیگر برویم؟»
توی تاریکی چشم هایش را می دیدم که آب انداخته بود، گفت: «نمی شود، نه.
ماشین ها کوچک اند. جا ندارند. همه تا آنجا که می توانستند خانواده های دیگر را هم با خودشان بردند؛ وگرنه من که از خدایم است بمانم.
چاره ای نیست، باید خودم ببرمتان.»
بغض گلویم را گرفته بود، گفتم: «مجروح ها و شهدا چی؟!»
جوابی نداد.
گفتم: «کاش رانندگی بلد بودم.»
دوباره دنده عوض کرد و بیشتر از قبل گاز داد. گفت: «به امید خدا می رویم.
ان شاءالله فردا صبح برمی گردم.»
ادامه دارد...✒️
🎀 @saritanhamasir 🎀
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
💌 #بیان_معنوی
❎هر چیزی ارزش دانستن ندارد
⭕️گاهی ←آگاهی→ انسان را غافل میکند و برخی داناییها ، توانایی انسان را از بین میبرد. ❌
⏪دربارۀ هر چیزی نباید اندیشید و از هر چیزی نباید پرسید. ➱
☜باید بهترین را انتخاب کرد.✅
🔺←عقل→ هدایت کنندۀ انسان برای بهترین انتخاب در میان آگاهیهاست✔️
🔺و ←امام→ هدایت کنندۀ جامعه برای رسیدن به بهترین انتخاب است.💯
#حجتالاسلام_پناهیان
╔ ✨✨ ══ 💥 ೋ•══╗
@saritanhamasir
╚══•ೋ💥 ══ ✨✨ ╝
#خانواده_متعالی 10
#جلسه_چهل_و_یکم
✨🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺✨
✨افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد✨
😊چند جلسه ای در مورد اخلاق خانواده که بسیار حیاتی هست صحبت کردیم👌
امروز خلاصه ای از جلسات قبل رو بیان میکنیم✅
تاببینیم خدا انشالله چه روزی ما خواهد کرد.😊
╔ ✨✨ ══ 💥 ೋ•══╗
@saritanhamasir
╚══•ೋ💥 ══ ✨✨ ╝
🌴💫 امام صادق (علیه السلام ) می فرمایند : 💫🌴
🌴⚜ (مَنْ حَسُنَ بِرَّهُ اهل بیْت زیٖدَهُ فی رِزْق ) ⚜🌴
👈کسی که خوب با خانواده خودش برخورد بکنه✅ روزی فراوانی خواهد داشت 💰💰💰
✔️💢♻️
روزی انسان ⬅️ وابسته است به اخلاق خوبی که در
خانواده داره.... 😍
✅👌
╔ ✨✨ ══ 💥 ೋ•══╗
@saritanhamasir
╚══•ೋ💥 ══ ✨✨ ╝
⬇️⬇️⬇️
💠🔰 حالا این روزی میتونه ، علم باشه📗📜📄
💠🔰 می تونه ، مال باشه 💰💶💎
💠🔰 می تونه ، آبرو باشه 😎
💠🔰 می تونه ، فرزند خوب باشه 💯😊
💠🔰 می تونه ، سلامتی باشد..💟
💠🔰 و از همه مهمتر می تونه ، هدایت باشه ♻️💯
⬆️⬆️⬆️ اینا همه انواع روزی هایی هستند که
به انسان می رسه..☺️
حتی روزی های معنوی هم هست..👆👆
نباید استثنا بشن..
🌺🌺🌺
╔ ✨✨ ══ 💥 ೋ•══╗
@saritanhamasir
╚══•ೋ💥 ══ ✨✨ ╝
اگه انسان اهل بِرّ و نیکی باشه ⬅️😍
⤵️
خداوند روزی اون رو میرسونه🔝
✔️💯👌
اهل بر و نیکی باشه یعنی
««« خیر »»» برسونه به خانواده خودش☺🌺
✔️⤴️✔️
╔ ✨✨ ══ 💥 ೋ•══╗
@saritanhamasir
╚══•ೋ💥 ══ ✨✨ ╝
کسی نباید با خانواده خودش تاجرانه برخورد کنه ❌🚫❌
🚫❌. این کار رو من در ارتباط باتو انجام بدم🔁
به شرطی که این کار رو انجام بدی 🚫❌. نه! ⛔️
✅❎✅ تو نیکی کن در دجله انداز که ایزد در بیایانت دهد باز..✅❎✅
ادم باید این جوری باشه با خانواده ش ⬆️✅⬆️
╔ ✨✨ ══ 💥 ೋ•══╗
@saritanhamasir
╚══•ೋ💥 ══ ✨✨ ╝
🌴 ⚜ در روایات دیگری امام کاظم(ع) میفرمایند : ⚜ 🌴
🍃✨ مَنْ حَسُنَ الْبِر َّمَعَ اِخْوانِهِ ی وَأهْلِه ی مُدَّ فی عُمْرِهِ ✨🍃
⬅️💫کسی که نسبت به برادران دینی خودش ونسبت به خانواده ی خودش،
🔸خوب نیکویی کنه ،✔️
🔸خدمت کنه و خیر برسونه ⤵️⤵️
(مُدَّ فی عُمْرِه).... عمرش طولانی خواهدشد . 🔝✔️🔝
💠 عمرطولانی و بابرکت چیزی است ⤵️
که انسان از ⬅️ اخلاق و رفتار خودش میتونه برداشت کنه ✅👌
👌👌
╔ ✨✨ ══ 💥 ೋ•══╗
@saritanhamasir
╚══•ೋ💥 ══ ✨✨ ╝
😞 یه مقدارتلخ صحبت کنیم
عیبی نداره.😊
🔸ادم های بداخلاقو اگه دیدید ، 😒
🔸به احتمال زیاد عمرشون کمه 🔞
✔️⭕️✔️
🔸ادم بداخلاق زیاد عمر نمی کنه ⚰🏴
چون همه دوست دارن،
شرش کم بشه..... 🏴🏴😞⚰
👎👎👎👎👎. تنها مسیری شوید
╔ ✨✨ ══ 💥 ೋ•══╗
@saritanhamasir
╚══•ೋ💥 ══ ✨✨ ╝
اما بعضی از اوقات بعضیا روتخت بیمارستان هستن 🤕🤒
اطبا جواب کردن 🏴😔
ولی همین جوووور عمرش ادامه پیدامیکنه
⏪⏪⏪⏪
╔ ✨✨ ══ 💥 ೋ•══╗
@saritanhamasir
╚══•ೋ💥 ══ ✨✨ ╝
به حدی که اطبا تعجب میکنن 🙄🤔 ‼️
میگن که چرا اینجوری شد ⁉️🤔😳
نباید علی القاعده اینقدر طول میکشید 🔚
♻️🔰و این در زندگی بعضی از صالحین و اهل معرفت دیده شده ✨🌴💫
╔ ✨✨ ══ 💥 ೋ•══╗
@saritanhamasir
╚══•ೋ💥 ══ ✨✨ ╝