5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥هر مشکلی داری برای فرج و سلامتی امام زمان(عج) دعا کنید، حضرت برای شما دعا میکنند.
╔ ✨✨ ══ 💥 ೋ•══╗
@AlborzTanhamasiri
╚══•ೋ💥 ══ ✨✨ ╝
✍خیلی نگو من گناهکارم. هی نگو من گنهکارم. این را ادامه نده تا خودت هم به این یقین برسی.
🌷 روی صفات خوب و کارهای خوبت کار کن تا روی اونها به یقین برسی.معصیت را به یقین نرسان. ایمان را به شک تبدیل نکن. تاثیر زبان اینست که اگر چهار مرتبه بگویی بیچاره ام و عادت کنی، اوضاع خیلی بی ریخت می شود...
🌺همیشه بگویید #الحمدلله، شکر خدا. بلکه بتوانی دلت را هم با زبانت همراه کنی. اگر پکر هستی دو مرتبه همراه با دلت بگو الحمدلله. آن وقت غمت را از بین می برد...
#حاج_محمد_اسمعیل_دولابی
📚 مصباح الهدی
╔ ✨✨ ══ 💥 ೋ•══╗
@AlborzTanhamasiri
╚══•ೋ💥 ══ ✨✨ ╝
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
✿❥◆◎◈◆❥✿⛱ ⚜ ✿○○••••••══ 🖋 به نام مهربانترین ... 📗داستان #خیانت_شیرین 📌#قسمت_نهم #دوستش_داشتم بر
✿❥◆◎◈◆❥✿⛱
⚜
✿○○••••••══
🖋 به نام مهربانترین ...
📗داستان #خیانت_شیرین
📌#قسمت_دهم ۲
بی صدا سوختم😞
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
خود مسعود هم خوب می دانست که چیزی شده ، اما به روی من نمی آورد.
با همه ی بدحالی ام دلم می خواست بیاید سراغم و از من بپرسد که چرا به این روز افتاده ام ؟
و من هم حرف بزنم ...
داد بزنم ...
تا سبک شوم ...
اما مسعود کم حرف و گوشه گیر و در لاک خودش فرو رفته بود.
چند روز به همین منوال گذشت.
یک روز دم ظهر به پیشنهاد مادرم به شرکت رفتم تا به قول او فضای بیرون از خانه حالم را بهتر کند.
مسعود از خوشحالی پر در آورده بود ، چای و نسکافه و شیرینی و شکلات روی میزم ردیف کرد.
نگاهش برق می زد اما چیزی نمی گفت.
مشغول کار شدم ، آخر وقت وقتی همه ی کارمندان و مادرم رفتند مسعود به سراغم آمد و گفت :
+نمی دونم چی شده ، اما می دونم از من ناراحتی ، نمی خوامم بدونم چی و چرا فقط اینو بدون شیرینم که طاقت بدحالی و سکوت تو رو ندارم ، ازت خواااهش می کنم یا حرف بزن یا این وضعیتو تموم کن.
بهش نگاه کردم ، چقدر در نظرم بچه می آمد .
نگران نگاهم می کرد .
جدی و سرد گفتم:
_فعلا نمی تونم حرف بزنم،حالم بده.
نمی دونم کی خوب میشم.
فعلا یه مدت کاری به کارم نداشته باش.
مبهوت فقط نگاهم کرد و آرام نشست ، دیگر حرفی بینمان رد و بدل نشد.
آنروز ها #دعواهای ما این شکلی بود .
من سرد شده بودم اما مسعود انقدر گرم بود و محبت کرد که کم کم من هم سعی کردم با این قضیه کنار بیایم.
هرچند #کابوس آن شب ، هرشب و هر روز تنم را می لرزاند.
رفتار بدی از او نمی دیدم.
همه چیز مثل همیشه بود ، جز یک چیز و آن هم " من " بودم که تغییر کرده بودم .
حدودا یک ماه قبل از زایمانم دیگر شرکت نرفتم ، گاهی تلفنی پیگیر کارها می شدم .
فرزندم که دنیا آمد هر دو خانواده سنگ تمام گذاشتند.
مسعود #بابای مهربانی شد که شب ها زودتر از من به گریه ی ریحانه بلند می شد و ریحانه هم در آغوش او آرام تر بود.
ریحانه دو سه ماهه بود که از مسعود خواستم تا به شرکت برگردم ، دلم برای کارم تنگ شده بود.
هر بار #بهانه ای می آورد و امروز و فردا می کرد.
یک روز که اصرار زیاد مرا دید دستپاچه گفت :
+ ببین شیرین جان ، یه چیزی رو بهت نگفتم ...
یعنی نشد که بگم...
همونطور که با ریحانه بازی می کردم گفتم:
_خب چیو نگفتی الان بگو
اصلا فکرش را هم نمی کردم...
مسعود گفت:
تو که شرکت نبودی شرایط یه جوری شد که مجبور شدم یه نیرو اضافه کنم ...
برام جالب شد ، به طرفش برگشتم
_ خب ...
بعدش ...
+حدودا سه ماهه که #عاطفه تو شرکت ما مشغول به کار شده.
از میان کلماتش فقط عاطفه را شنیدم.
عاطفه چی؟....
#ادامه_دارد ...
✍صالحه کشاورز معتمدی
@saritanhamasir
☘️
سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ...
پدرمهربانم، سلام ...
#همه_چیز_با_شما_عوض_خواهد_شد
#هر_روز_با_شما_درد_دل_ميكنم_پدر
#سلام_علی_آل_یاسین
گل ما "یک" گل نیست
که دنیا را گلستان میکند!
گل ما "تنها" گلی است
که گلستان میسازد کویر دنیای غیبت را...
اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ
مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما...🤲
❣#سلام_امام_زمانم❣
🔅 السلام علیک یا تالی کتاب الله و ترجمانه...
🌱سلام بر تو ای مولایی که آیه های نور از لسان تو می تراود،
و تفسیر حقیقی اش از قلب نازنین تو جاری می شود.
📚زیارت آل یاسین،مفاتیح الجنان
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
@saritanhamasir
سلام علیکم و رحمه الله
ان شاءالله که احوالتون عالی باشه
الحمدللله که توفیق روزی ما شد که با درسی دیگر
از #مدیریت_زمان در خدمت شما سروران گرامی باشیم
با ذکر شریف #یا_مهدی_ادرکنی
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
#مدیریت_زمان 52 ✅ آقا امیرالمومنین علی علیه السلام با اون عظمت و بزرگی و اون همه عبادت بی نظیر در ت
#مدیریت_زمان 53
❇️ در کتاب شریف خصال صفحه 253 اومده که پیامبر اکرم صلوات الله علیه میفرماید: روز قیامت کسی قدم از قدم بر نمیداره مگر اینکه 4 تا سوال ازش پرسیده میشه.
🔸 اولین سوالی که ازش میشه اینه:
عن عمره فیما افناه... عمرش رو در چه کاری صرف کرده...؟
سوال دوم: و شبابه فیما ابلاه... و از جوانیش که در چه راهی هدر داده...
💢 جالبه که یک بار از عمرش که همون زمان زندگی انسان هست سوال میشه و یک بار هم از "جوانیش" سوال میشه... اون مقطع جوانی چقدر مهمه که یک سوال جداگانه ازش میشه...
🔹 بله ممکنه شما آخر عمرت توبه و جبران کرده باشی ولی جوانیت رو ضایع کرده باشی! فکر نکن خدا حواسش نیست...
#مدیریت_زمان 54
❇️ چقدر خوبه که پدر و مادرها فرزندانشون رو نذر راه خدا کنند.
🔶 پدر و مادر حضرت مریم نذر کردند که فرزندشون رو در راه خدا قرار بدن. بعد دیدن که دختر شده! گفتن چاره ای نیست پس بفرستیمش راهبه بشه!
بعد همون دختر شد مادر یکی از بزرگترین پیامبران الهی... مادر عیسی بن مریم...
✅ قبل از اینکه بچه دار بشید نذر کنید که بچه تون رو در راه خدا قرار بدید. مثلا مسیر طلبگی مسیری هست که خیلی میشه در راه خدا کار کرد. خیلی میشه برای خدا بود... برای خدا زندگی کرد...
🔷 بله در بین طلبه ها ممکنه افراد ضعیف و مشکل داری هم باشند ولی کلا این مسیر مسیری هست که آدم خیلی بیشتر میتونه برای خدا زندگی کنه...
کسی که طلبه میشه میگه من میخوام "وقتم" رو بذارم برای تبلیغ دین پروردگارم... 🌷
#مدیریت_زمان 55
🔶🔹 یکی از ویژگی های زمان اینه که خیلی کوتاه هست. امیرالمومنین علی علیه السلام در خطبه ای میفرماید: المُدَّةُ و إن طالَت قَصيرَةٌ ...
زمان اگرچه طولانی هم باشه کوتاه هست...
ما چیزی به نام زمان طولانی نداریم! زمان اساسا کوتاه هست.
و در ادامه حضرت میفرماید: و الماضِي لِلمُقيمِ عِبرَةٌ
🔸 اونی که گذشته برای کسی که الان هست مایه عبرته...
و المَيَّتُ لِلحَيِّ عِظَةٌ ، و فوت شدگان برای زنده ها مایه نصیحت هستند.
💢 و لَيسَ لِأمسِ إن مَضى عَودَةٌ ، دیروزی که گذشت دیگر بر نمیگردد...
و لا المَرءُ مِن غَدٍ على ثِقَةٍ ، و انسان به هیچ فردایی اطمینان ندارد...
چقدر فوق العادس این سخنان آقا.... جانم فدای امیرالمومنین...😊🌷
دوستان عزیز لطفا در امر تبلیغ کانال تنها مسیر آرامش
ما رو یاری کنید تا دوستان دیگر ما هم از مطالب کانال استفاده کنند
بینهایت سپاسگزارم از لطف شما👇👇