eitaa logo
تنهاترین منجی ...
599 دنبال‌کننده
4هزار عکس
582 ویدیو
122 فایل
مباحث مهدویت مبحث غیبت حضرت مهدی(عج) مبحث وظایف شیعه در عصر غیبت مبحث فواید دعا برای تعجیل در فَرَج کانال تنهاترین منجی در دیگر پیام رسان ها👇 👈با شناسه ی tanhatarinmonji@ در تلگرام سروش ایتا گپ آی گپ ارتباط با مدیر: @monji55555
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️ هدف سیدالشهدا علیه السلام از چه بود؟؟ (۱۰) 〰〰🕌〰〰🐫🐪🌤 🌤امام حسین علیه السلام در روز دهم محرم، چندین بار به ارشاد سپاه اموی برخاست تا این جمعیت سرگردان و گمراه را به سوی حق و هدایت رهنمون سازد. خطبه در صبح عاشورا ایراد گردید در حالیکه امام سوار بر اسب خود و با صدایی رسا و بلند ، مطالبی را بیان نمودند که بلیغ‌تر از آن را هیچ کس نشنیده است، سپس فرمودند: 🕌 ....ای مردم، نسب مرا ببینید و به خود بازگردید و خود را سرزنش کنید و ببینید که آیا قتل و ریختن خون من برای شما رواست؟آیا من پسر دختر پیامبرتان نیستم؟....آیا گفتهء رسولخدا را در مورد من و برادرم نشنیده‌اید که فرمود: این دو آقای اهل بهشت‌اند؟....اگر سخنم را نمی‌پذیرید ، در میان شما افرادی هستند که می‌توانید از آنها بپرسید. از جابربن عبدالله‌انصاری و اباسعیدخدری و سهل بن سعدساعدی و زیدبن‌ارقم و انس‌بن‌مالک بپرسید تا به شما خبر دهند که این گفته را از رسول خدا در مورد من و برادرم شنیده‌اند. آیا این گفته‌ها کافی نیست تا از ریختن خون من خودداری کنید؟......به خدا سوگند در مشرق و مغرب زمین هیچ پیامبری را پسر دختری جز من نیست؛ نه در میان شما و نه دیگران! وای بر شما! آیا کسی را کشته‌ام یا مالی را گرفته‌ام و یا زخمی بر شما وارد ساخته‌ام که خون مرا می‌خواهید؟.....ای شبث بن رِبعی و ای حجار بن ابجر و ای قیس بن اشعث و ای زید بن حارث، آیا برای من ننوشتید: بیا که میوه‌ها رسیده و باغها سبز شده و لشکری مجهز در انتظار توست؟ ....مردم! اگر از من روی گردانده‌اید ، بگذارید از شما منصرف شوم و به سرزمین امنی بروم...... (مقتل الحسین/مقرم۲۷۹) 👈هنگامی که جناب زهیر مشاهده کرد که قوم ، خطبهء امام را اجابت نکردند ،در حالی‌که سلاح جنگی را برداشته بود، سوار بر اسب، به سوی آنان رفت تا آنان را نصیحت کند و آنان را برحذر داشت از آنچه می‌خواهند مرتکب شوند و نسبت به عاقبت پیروی از و عبیدالله هشدار داد... (تاریخ طبری ۳۳۱/۴- کامل ابن اثیر۲۸۸/۳) اما لشکر اموی اینچنین به زهیر پاسخ می‌دهد: ❌ ما نمی‌رویم مگر اینکه آقای تو و هر که را با اوست بکشیم؛ یا اینکه او و یارانش را به سوی عبیدالله به عنوان اسیر ببریم. 🌤زهیر جواب داد: بندگان خدا! پسر فاطمه سزاوارتر است به دوستی و یاری تا زادهء سمیه؛ اگر او را یاری نمی‌کنید ، پس پناه بر خدا که اگر او را بکشید .او را با یزید واگذارید، سوگند به خدا که یزید بی قتل حسین، پیروی شما را می‌پذیرد. (تاریخ طبری ۳۳۲/۴- کامل ابن‌اثیر ۲۸۸/۳) ❌شمر لعین به سوی زهیر تیر می‌اندازد....زهیر گفت: بندگان خدا این سبکسران ستمکار شما را در دینتان فریب ندهند....و.... امام به زهیر می‌فرمایند که بازگردد ؛ و آنگاه فرمودند: 🌤 به جان خود سوگند، اگر مومن آل فرعون قومش را نصیحت کرد...من هم نصیحت نموده و ابلاغ کردم؛ اگر نصیحت و رساندن سودمند باشد. (همان) 👈👈 آنگاه بریر که از تابعین و قاریان بزرگ قرآن و مردی عابد و پارسا بود، ایستاد و با قوم باطل صحبت نمود:: .....ای قوم! نوادهء پیامبر در میان شماست و اینها ذریهء او، عترت و دختران و خانواده‌اش هستند؛...بگویید با آنها چه می‌خواهید بکنید؟ پاسخ دادند: ❌ می‌خواهیم آنها را فرمانبردار عبیدالله بن زیاد کنیم و امر او را بر آنها حاکم کنیم‌. بریر گفت: آیا قبول نمی‌کنید به همان جایی بروند که آمده بودند؟ وای بر شما ای اهل کوفه، آیا نامه‌ها ..را به فراموشی سپرده‌اید؟ وای بر شما اهل بیت پیامبرتان را دعوت کردید ولی همین که به سوی شما آمدند، آنها را به ابن زیاد تسلیم کردید و آب را از آنها مانع شدید...چه بد قومی هستید!..... در این هنگام ، جمعیت با تیر به سوی او حمله بردند و او را عقب زدند. (مقتل الحسین/مقرم۲۸۶) 🕌امام علیه‌السلام بار دیگر ، در حالی که در دست مبارک خود قرآنی داشتند، در مقابل این جماعت گمراه ایستادند و آنان را در ضمن خطبه‌ای بسیار شیوا و غرا و با فرازهایی بسیار عمیق، پند دادند. و ضمن اشاره به وقایع آینده، سپاه اموی را اینچنین بیم دادند و فرمودند: 🌤 ....خدایا قطرات آسمان را از آنان فرو بند، و بر آنها سالیانی بگذران همچون سالهای قحطیِ یوسف، و بر ایشان جوانی ثقفی ( ) را چیره ساز که جام تلخ مرگ را بدانان بنوشاند؛ آنها به ما دروغ گفتند و ما را خوار کردند و تویی خدای ما و بازگشت ما به سوی توست... (اللهوف۴۱- مقتل الحسین/مقرم۲۸۹) @tanhatarinmonji ... ادامه👇
🌤در پی این خطابه، نور هدایت بر دل جناب حر تابید و به اسبش نهیبی زد و به سپاه امام پیوست‌..... جناب حر ، پس از پیوستن به سپاه امام، خطاب به سپاه اموی فریاد برآورد: ❌.....ای اهل کوفه، مادرانتان به عزایتان بنشینند! او را خواندید و چون آمد تسلیم‌اش کردید....و او را از توجه به سرزمین‌های امن و ایمنی اهل بیت‌اش مانع شدید....چه بد با بازماندگان حضرت محمد عمل کردید!..... (تاریخ طبری ۳۳۴/۴) در این هنگام تیری به سوی او انداختند؛ حر بازگشت و در برابر امام ایستاد. 👈👈 امام علیه‌السلام تصمیم گرفتند که برای آخرین بار با عمر بن سعد ملاقات کرده، حجت نهایی را بر او تمام کنند تا برای او عذری نماند. لذا او را فرا می‌خوانند و پس از نومیدی چنین فرمودند:: ای عمر، تو چنین می‌اندیشی که مرا می‌کشی و این ناپاک زاده، حکومت ری و گرگان را به تو می‌دهد! به خدا سوگند که لذت آن را نخواهی یافت؛ این مطلبی است حتمی؛ هر چه می‌خواهی انجام بده که نه در دنیا و نه در آخرت به شادی نخواهی رسید. گویی سر تو را بر سر چوبدستی می‌بینم که کودکان به آن سنگ زده و آن را هدف گرفته‌اند. (مقتل الحسین/مقرم۲۸۹- مقتل خوارزمی ج۲ص۸) 〰〰🕌〰〰🐫🐪🌤 نتیجه : و خبر سیدالشهداء علیه‌السلام از آمدن ثقفی و خبر از عاقبت شوم عمر سعد را خواندید؟؟؟ العجب ثم العجب، از تفکری که ادعا می‌کند امام حسین علیه السلام ، از آنجایی که علم به شهادت خود نداشته‌اند، به انگیزه ، فرمودند و به سمت کوفیان رفتند ولی امور آن گونه که آن حضرت می‌خواست پیش نرفت! و برنامه امام برای تشکیل حکومت عملی نشد! 👈بسیاری از آثار روایات حدیثی و تاریخی دلالت واضح و روشن دارد که سیدالشهداء علیه‌السلام قبل از حرکت، در طول مسیر، قبل از خروج از مکه و پس از آن و در طف - یعنی کربلا - بارها و بارها از شهادت خود خبر داده‌اند، در ادامه به برخی از این منابع اشاره خواهیم داشت.... 👆ادامه دارد.... @tanhatarinmonji
[15] ✔️ انگیزه سیدالشهدا از چه بود ؟؟ 〰〰▪️〰〰〰〰 امام حسین علیه السلام در روز دهم محرم، چندین بار به ارشاد سپاه اموی برخاستند تا این جمعیت سرگردان و گمراه را به سوی حق و هدایت رهنمون سازند. خطبه در صبح عاشورا ایراد گردید در حالیکه امام سوار بر اسب خود و با صدایی رسا و بلند ، مطالبی را بیان نمودند که بلیغ‌تر از آن را هیچ کس نشنیده است، سپس فرمودند: ⬅️ ....ای مردم، نسب مرا ببینید و به خود بازگردید و خود را سرزنش کنید و ببینید که آیا قتل و ریختن خون من برای شما رواست؟آیا من پسر دختر پیامبرتان نیستم؟....آیا گفته رسولخدا را در مورد من و برادرم نشنیده‌اید که فرمود: این دو آقای اهل بهشت‌اند؟....اگر سخنم را نمی‌پذیرید ، در میان شما افرادی هستند که می‌توانید از آنها بپرسید. از جابربن عبدالله‌انصاری و اباسعیدخدری و سهل بن سعدساعدی و زیدبن‌ارقم و انس‌بن‌مالک بپرسید تا به شما خبر دهند که این گفته را از رسول خدا در مورد من و برادرم شنیده‌اند. آیا این گفته‌ها کافی نیست تا از ریختن خون من خودداری کنید؟......به خدا سوگند در مشرق و مغرب زمین هیچ پیامبری را پسر دختری جز من نیست؛ نه در میان شما و نه دیگران! وای بر شما! آیا کسی را کشته‌ام یا مالی را گرفته‌ام و یا زخمی بر شما وارد ساخته‌ام که خون مرا می‌خواهید؟.....ای شبث بن رِبعی و ای حجار بن ابجر و ای قیس بن اشعث و ای زید بن حارث، آیا برای من ننوشتید: بیا که میوه‌ها رسیده و باغها سبز شده و لشکری مجهز در انتظار توست؟ ⬅️....مردم! اگر از من روی گردانده‌اید ، بگذارید از شما منصرف شوم و به سرزمین امنی بروم...... (مقتل الحسین/مقرم۲۷۹) 👈👈 هنگامی که جناب زهیر مشاهده کرد که قوم ، خطبه امام را اجابت نکردند ،در حالی‌که سلاح جنگی را برداشته بود، سوار بر اسب، به سوی آنان رفت تا آنان را نصیحت کند و آنان را برحذر داشت از آنچه می‌خواهند مرتکب شوند و نسبت به عاقبت پیروی از و عبیدالله هشدار داد... (تاریخ طبری ۳۳۱/۴- کامل ابن اثیر۲۸۸/۳) اما لشکر اموی اینچنین به زهیر پاسخ می‌دهد: ❌ ما نمی‌رویم مگر اینکه آقای تو و هر که را با اوست بکشیم؛ یا اینکه او و یارانش را به سوی عبیدالله به عنوان اسیر ببریم. زهیر جواب داد: بندگان خدا! پسر فاطمه سزاوارتر است به دوستی و یاری تا زاده سمیه؛ اگر او را یاری نمی‌کنید ، پس پناه بر خدا که اگر او را بکشید .او را با یزید واگذارید، سوگند به خدا که یزید بی قتل حسین، پیروی شما را می‌پذیرد. (تاریخ طبری ۳۳۲/۴- کامل ابن‌اثیر ۲۸۸/۳) لعین به سوی زهیر تیر می‌اندازد....زهیر گفت: بندگان خدا این سبک سران ستمکار شما را در دینتان فریب ندهند....و.... امام به زهیر می‌فرمایند که بازگردد ؛ و آنگاه فرمودند: ⬅️ به جان خود سوگند، اگر مومن آل فرعون قومش را نصیحت کرد...من هم نصیحت نموده و ابلاغ کردم؛ اگر نصیحت و رساندن سودمند باشد. (همان) 👈👈 آنگاه بریر که از تابعین و قاریان بزرگ قرآن و مردی عابد و پارسا بود، ایستاد و با قوم باطل صحبت نمود: .....ای قوم! نواده پیامبر در میان شماست و اینها ذریه او، عترت و دختران و خانواده‌اش هستند؛...بگویید با آنها چه می‌خواهید بکنید؟ پاسخ دادند: ❌ می‌خواهیم آنها را فرمانبردار عبیدالله بن زیاد کنیم و امر او را بر آنها حاکم کنیم‌. بریر گفت: آیا قبول نمی‌کنید به همان جایی بروند که آمده بودند؟ وای بر شما ای اهل کوفه، آیا نامه‌ها ..را به فراموشی سپرده‌اید؟ وای بر شما اهل بیت پیامبرتان را دعوت کردید ولی همین که به سوی شما آمدند، آنها را به ابن زیاد تسلیم کردید و آب را از آنها مانع شدید...چه بد قومی هستید! در این هنگام ، جمعیت با تیر به سوی او حمله بردند و او را عقب زدند. (مقتل الحسین/مقرم۲۸۶) امام بار دیگر ، در حالی که در دست مبارک خود قرآنی داشتند، در مقابل این جماعت گمراه ایستادند و آنان را در ضمن خطبه‌ای بسیار شیوا و غرا و با فرازهایی بسیار عمیق، پند دادند. و ضمن اشاره به وقایع آینده، سپاه اموی را اینچنین بیم دادند و فرمودند: ⬅️ خدایا قطرات آسمان را از آنان فرو بند، و بر آنها سالیانی بگذران همچون سالهای قحطیِ یوسف، و بر ایشان جوانی ثقفی ( ) را چیره ساز که جام تلخ مرگ را بدانان بنوشاند؛ آنها به ما دروغ گفتند و ما را خوار کردند و تویی خدای ما و بازگشت ما به سوی توست. (اللهوف۴۱- مقتل الحسین/مقرم۲۸۹) ⬅️در پی این خطابه، نور هدایت بر دل جناب حر تابید و به اسبش نهیبی زد و به سپاه امام پیوست‌..... جناب حر ، پس از پیوستن به سپاه امام، خطاب به سپاه اموی فریاد برآورد: ای اهل کوفه، مادرانتان به عزایتان بنشینند! او را خواندید و چون آمد تسلیم‌اش کردید....و او را از توجه به سرزمین‌های امن و ایمنی اهل بیت‌اش مانع شدید....چه بد با بازماندگان حضرت محمد عمل کردید! (تاریخ طبری ۳۳۴/۴) @tanhatarinmonji 👇 ادامه
در این هنگام تیری به سوی او انداختند؛ حر بازگشت و در برابر امام ایستاد. 👈👈 امام علیه‌السلام تصمیم گرفتند که برای آخرین بار با عمر بن سعد ملاقات کرده، حجت نهایی را بر او تمام کنند تا برای او عذری نماند. لذا او را فرا می‌خوانند و پس از نومیدی چنین فرمودند:: ⬅️ ای عمر، تو چنین می‌اندیشی که مرا می‌کشی و این ناپاک زاده، حکومت ری و گرگان را به تو می‌دهد! به خدا سوگند که لذت آن را نخواهی یافت؛ این مطلبی است حتمی؛ هر چه می‌خواهی انجام بده که نه در دنیا و نه در آخرت به شادی نخواهی رسید. گویی سر تو را بر سر چوبدستی می‌بینم که کودکان به آن سنگ زده و آن را هدف گرفته‌اند. (مقتل الحسین/مقرم۲۸۹- مقتل خوارزمی ج۲ص۸) 〰〰〰〰〰〰 نتیجه : آیا اوج مظلومیت سیدالشهداء سلام الله علیه و نصیحت چند باره سپاه ابلیس برای منصرف شدن از قتل ایشان و اتمام حجت با این جمعیت ناپاک زاده و و خبر سیدالشهداء علیه‌السلام از آمدن ثقفی و خبر از عاقبت شوم عمر سعد را خواندید؟؟؟ ❗️❕العجب ثم العجب، از تفکری که ادعا می‌کند امام حسین علیه السلام ، از آنجایی که علم به شهادت خود نداشته‌اند، به انگیزه ، قیام بالسیف فرمودند و به سمت کوفیان رفتند ولی امور آن گونه که آن حضرت می‌خواست پیش نرفت! و برنامه امام برای تشکیل حکومت عملی نشد!!! ⬅️ بسیاری از آثار روایات حدیثی و تاریخی دلالت واضح و روشن دارد که سیدالشهداء علیه‌السلام قبل از حرکت، در طول مسیر، قبل از خروج از مکه و پس از آن و در طف - یعنی کربلا - بارها و بارها از شهادت خود خبر داده‌اند، در ادامه به برخی از این منابع اشاره خواهیم داشت.... ➖➖➖➖➖➖➖ ↶【به ما بپیوندید 】↷ 🌐 ... 🌤الّلهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج الساعة🌤 📝🔍 https://t.me/joinchat/AAAAAD0VAZd23pFbq5w3KA