eitaa logo
فروشگاه طنینِ بکر| روغــــــن سالم
3.3هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
14.6هزار ویدیو
84 فایل
﷽ 🌱 تنها کانال تخصصی روغن های خوراکی 📌 فروش بصورت عمده و جزئی 🌱 1️⃣ روغن زیتون فرابکر 2️⃣ روغن فرابکر کنجد 3️⃣ روغن آفتابگردان 🏭 آدرس: بازار بین‌الملی سپاد فاز۲ پلاک ۱۷۱ Www.taninbkr.ir 🌐 ارتباط با ادمین 👇 @admin_asifood 📞 ۰۹۰۱۰-۶۱-۶۱-۷۱
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 🔴 مرگ راحت نشانه خوب بودن انسان نیست ✍ امام رضا (ع) میفرمایند‌: حضرت‌ موسی بن‌ جعفر (ع) برای عیادت‌ مردی كه‌ در سكرات‌ مرگ‌ بود‌، رفتند. ▫️اطرافیان‌ پرسیدند: یابن‌ رسول‌ الله‌! دوست‌ داریم‌ احوال‌ این‌ محتضر را كه‌ مصاحب‌ ماست‌ بدانیم‌! ▫️حضرت‌ فرمود: مرگ‌ مانند دستگاه‌ تصفیه‌ است‌، و مؤمنین‌ را از گناهانی كه‌ نموده‌اند تصفیه‌ و پاك‌ میكند؛ بطوریكه‌ آخرین‌ دردی كه‌ آنها تحمّل‌ میكنند، كفّارۀ آخرین‌ گناهی است‌ كه‌ در آنها باقی مانده‌ است‌. ▫️و كافران‌ را تصفیه‌ میكند از حسناتی كه‌ در دنیا أحیاناً انجام‌ داده‌اند؛ بطوریكه‌ آخرین‌ لذّت‌ و راحتی كه‌ در دنیا به‌ آنها میرسد، پاداش‌ وجزای آخرین‌ كار نیكی است‌ كه‌ بجای آورده‌اند. 👈و امّا حال‌ این‌ رفیقتان‌ كه‌ در سكرات‌ است‌ مانند كسی كه‌ گناهان‌ او را غربال‌ كرده‌ باشند، از گناه‌ بیرون‌ آمده‌‌ و پاك‌ و پاكیزه‌ شده است.‌ و الان‌ صلاحیت‌ پیدا كرده‌ كه‌ با ما أهل‌ بیت‌ در سرای‌ ابدی همنشین‌ باشد. 📕معانی الاخبار ص 289 ‌‌‌‌ موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
✨﷽✨ 🌼داستان‌آموزنده ✍صدقه حلوانی می‌گوید: در مسجدالحرام یکی از دوستانم دو درهم از من قرض خواست و من گفتم: پس از طواف خواهم داد. در حین طواف امام صادق علیه السلام را مشغول طواف دیدم، امام دستش را به جهت کمک خواستن روی شانه من گذاشت و هر دو به طواف پرداختیم. طواف من به پایان رسید، اما برای رعایت وضعیت جسمی امام ترجیح دادم به ایشان کمک کنم. دوستم که از من قرض خواسته بود در کناری نشسته و به خیال این که من در قرض دادن به او مسامحه می کنم هر دور که از مقابل او رد می شدم با دست به من اشاره می‌کرد. امام متوجه شد و پرسید: این مرد چه می‌خواهد؟ عرض کردم: او منتظر من است که طوافم تمام شود و به او دو درهم قرض بدهم. امام سریع دست از شانه ام برداشت و فرمود: مرا رها کن و برو حاجت او را برآور. وقتی بازگشتم که امام طوافش تمام شده بود و با دوستانش صحبت می کرد. به من فرمود: من اگر برای برآوردن حاجت کسی شتاب کنم بهتر است که هزار بنده را در راه خدا آزاد و هزار نفر را برای جهاد در راه خدا بسیج کنم. 📚روضه كافى،جلد 2صفحه 322 موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
شخصی برای اولین بار یک کلم دید. اولین برگش را کند، زیرش به برگ دیگری رسید و زیر آن برگ یه برگ دیگر و ... با خودش گفت : حتما یک چیز مهمیه که اینجوری کادو پیچش کردن ...! اما وقتی به تهش رسید و برگ‌ها تمام شد متوجه شد که چیزی توی اون برگ‌ها پنهان نشده، بلکه کلم مجموعه‌ای از این برگهاست ... داستان زندگی هم مثل همین کلم هست! ما روزهای زندگی رو تند تند ورق میزنیم و فکر میکنیم چیزی اونور روزها پنهان شده، درحالیکه همین روزها آن چیزیست که باید دریابیم و درکش کنیم ...و چقدر دیر میفهمیم که بیشتر غصه‌هایی که خوردیم، نه خوردنی بود نه پوشیدنی، فقط دور ریختنی بود...! زندگی، همین روزهاییست که منتظر گذشتنش هستیم ... موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
مداحی آنلاین - همنشینی با خدا - استاد عالی.mp3
4.23M
♨️همنشینی با خدا 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
🔆گامى به پيش 🌱✨شيخ ابوسعيد، يكبار به طوس رسيد، مردمان از شيخ خواستند كه بر منبر رود و وعظ گويد . شيخ پذيرفت . مجلس را آراستند و منبرى بزرگ ساختند. از هر سو مردم مى‏آمدند و در جايى مى‏نشستند . 🌱✨چون شيخ بر منبر شد، كسى قرآن خواند. جمعيت، همچنان ازدحام مى‏كردند تا آن كه ديگر جايى براى نشستن نبود. شيخ همچنان بر منبر نشسته بود و آماده سخن. كسى برخاست و فرياد برآورد: 🌱✨خدايش بيامرزد هر كسى را كه از جاى خود برخيزد و يك گام فراتر آيد . شيخ چون اين بشنيد، گفت: و صلى الله على محمد و آله اجمعين. 🌱✨ و از منبر فرود آمد . گفتند: يا شيخ!جمعيت از دور و نزديك آمده‏اند تا سخن تو بشنوند؛ تو ترك منبر مى‏گويى؟ 🌱✨گفت: هر چه ما مى‏خواستيم كه بگوييم و آنچه پيامبران گفتند، همه را آن مرد به صداى بلند گفت . 🌱✨مگر جز اين است كه همه كتب آسمانى و رسالت پيامبران و سخن واعظان، براى اين است كه مردم، يك گام پيش نهند؟ ✨آن روز، بيش از اين نگفت. 📚حكايت پارسايان، رضا بابايى موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
🔸موضوع: دلگرمی و امید 💠رمیله یکی از اصحاب امیرالمومنین علیه السلام، بیمار شده بود. تب سختی داشت. می گوید: روز جمعه شد. حس کردم کمی سبک شده ام. با خود گفتم : به نماز جمعه بروم و از خطبه های حضرت استفاده کنم. ...در بین خطبه ها تب عود می کند به سختی تا پایان نماز خود را نگه می دارد. .پس از نماز پشت سر حضرت از مسجد کوفه خارج می شود. حضرت می پرسند: رمیله چه شد که آن طور ناراحت بودی؟ عرض می کند : در بین خطبه تبم عود کرد. . 🔸حضرت می فرمایند: ای رمیله، هر مومنی که بیمار شود، ما هم به خاطر بیماری اش بیمار می شویم. اگر محزون شود ، ما به خاطر اندوهش اندوهگین می شویم . و دعا نمی کند، مگر این که ما آمین می گوییم، و ساکت نمی شود، جز این که برایش دعا می کنیم. .🔹چقدر مایه دلگرمی و امید است وقتی مومنان بدانند حجت و خلیفه خدا که واسطه فیض خداست، در میانشان زندگی می کند. موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
🌻‍ پـرخــوری مـانع عبـادت 🌻‍ حضرت یحیی از شیطان پرسید: که شیطان تو بر من هم تسلطی داری؟ بر من هم پیروز می شوی. شیطان گفت نه. من بر شما پیروز نمی شوم ولی از یک چیز شما خوشم می آید. یک صفتی داری که من خوشم می آید؟ حضرت یحیی گفت من چی دارم که شیطان خوشش می آید؟ شیطان گفت شما گاهی شب زیاد می خوری. بعد سنگین هستی . موقع خواب. تو عبادت های شبانه تان که بلند می شوی سنگین هستی. من خیلی خوشم می آید. البته سنگین خوردن حضرت یحیی مثل سنگین خوردن ما نیست. ماها گاهی اوقات سوپ می خوریم. تا اشتهایمان باز شود تازه. بعدش هم که غذا می خوریم، دسر می خوریم تا هضم شود. سنگین خوردن ایشان این بوده که کنار نانش یک نمک و شیری هم بخورد. سنگین خوردن حضرت یحیی تناسب با خودش دارد. وقتی این را گفت، حضرت یحیی گفت عهد می بندم با خداا که دیگر شب را سیر نخورم. شیطان هم گفت عهد می کنم دیگر نصیحت به مؤمن نکنم. 〖از بیانات حجت الاسلام عالی〗 موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
🔴 مردی نزد پیامبر(ص) آمده و گفت: در پنهان به گناهانی چهارگانه مبتلا هستم؛ زنا، شرابخواری، سرقت و دروغ. هر کدام را تو بگویی به خاطرت ترک می‌کنم. 🔴 پیامبر (ص) فرمود: دروغ را ترک کن 🔸مرد رفت و هنگامی که قصد زنا کرد با خود گفت: اگر پیامبر (ص) از گناه من پرسید، باید انکار کنم و این نقض عهد من است (یعنی دروغ گفته‌ام) و اگر اقرار به گناه کنم، حدّ بر من جاری می شود. دوباره نیّت دزدی کرد و همین اندیشه را نمود و درباره کارهای دیگر نیز به همین نتیجه رسید. به نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: یا رسول‌الله! تو همه راه‌ها را بر من بستی، من همه را ترک نمودم. 📚میزان الحکمه، جلد 8، صفحه 344 📚مضمون روایت، جلد 8، صفحه 345 موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
📘 💠چوب خلال و یک سال معطلی! 🔹احمد پسر حواری می‌گوید: آرزو داشتم سلیمان دارانی، یکی از عرفا را در خواب ببینم. پس از یک سال، او را در خواب دیدم. به او گفتم: استاد! خداوند با تو چه کرد؟ گفت: از جایی می‌آمدم، قدری هیزم در آنجا دیدم، چوبی به اندازه چوب خلال از آن‌ها برداشتم، نمی دانم خلال کردم یا نه! اکنون یک سال است که برای حساب همان چوب معطل هستم. 📚بحار، ج ۷، ص ۱۶۱ موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
🌹داستان آموزنده🌹 یکی از شاگردان کلاس به معلممان گفت : من چیزهای زیادی بخشیدم ولی در قبال آن فقط یک نگاه توهین آمیز دریافت کردم! معلممان گفت: بیایید وقتی چیزی بخشیدیم به فرد و شخص ندهیم؛ بلکه آن را به خدا بدهیم. آن شخص فقط برایمان مانند یک صندوق پست و رابطی بین ما و خدایمان باشد. وقتی چیزی را برای خدا بفرستیم دیگر عکس العمل واسطه برای ما مهم نیست و از او توقعی هم نداریم؛ خداوند، خود عوض آن را هم در دنیا به ما می‌دهد و هم به طور بهتر، در قیامت، زمانی که به آنها احتیاج داریم. . موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
⭕️دعای سلامتی اقا صاحب الزمان عج. 🤲 پ.ن:ان شاءالله خدا به همه ی مسئولین ما عدالت و برخورد یکسان عنایت کنه
❤️ نزد يكي از دوستانم كه مدير كارخانه بزرگي در اصفهان بود سفارش پسر جواني را براي استخدام در قسمت حسابداري كارخانه كردم. پسر جوان در كارخانه مشغول كار شد و پس از دو هفته نزد من آمد و گفت: «مگر قرار نبود در قسمت حسابداري مشغول كار شوم؟» گفتم: «چرا.» گفت: «اكنون دو هفته است كه در سالن توليد كنار كارگران مشغول كارهاي طاقت فرسا هستم و ديگر به كارخانه نخواهم رفت.» پس از مدتي دوست كارخانه دار خود را ديدم و جريان را از وي سوال كردم كه جواب داد: «كارمندي كه مي خواهد در قسمتهاي دفتري كارخانه من كار كند بايد بداند كارگران خط توليد چگونه و با چه مشقتي كار مي كنند، همانطور كه خودم قبلا اينگونه بوده ام.» موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محبت امام‌ زمان (عجل الله) را در دلها ایجاد و شکوفا کنیم..... موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
مداحی آنلاین - کرامت امام رضا - استاد عالی.mp3
6.12M
♨️کرامت امام رضا(ع) 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عنایت عجیب امیرالمومنین علیه‌السلام به یک فرد هتاک ناصری 🔰 ⭕️او برگردن ما حق دارد ... موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
❤️ نزد يكي از دوستانم كه مدير كارخانه بزرگي در اصفهان بود سفارش پسر جواني را براي استخدام در قسمت حسابداري كارخانه كردم. پسر جوان در كارخانه مشغول كار شد و پس از دو هفته نزد من آمد و گفت: «مگر قرار نبود در قسمت حسابداري مشغول كار شوم؟» گفتم: «چرا.» گفت: «اكنون دو هفته است كه در سالن توليد كنار كارگران مشغول كارهاي طاقت فرسا هستم و ديگر به كارخانه نخواهم رفت.» پس از مدتي دوست كارخانه دار خود را ديدم و جريان را از وي سوال كردم كه جواب داد: «كارمندي كه مي خواهد در قسمتهاي دفتري كارخانه من كار كند بايد بداند كارگران خط توليد چگونه و با چه مشقتي كار مي كنند، همانطور كه خودم قبلا اينگونه بوده ام.» موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
✍️ کنار آیت الله بهجت بودیم. یکی از حضار گفت: «حاج آقا یک نصیحتی بفرمایید استفاده کنیم.» آقای بهجت سرش پایین بود. این جمله را که شنید سرش را بالا آورد و فرمود: «از آنچه تا الان یاد گرفته‌ای، استفاده‌ی لازم را کرده‌ای؟!» سپس ادامه داد: «شما بحمدالله همه می‌خوانید ولی آیا واقعا از نظر نفسانی و معنوی از این نماز که عمود دین و مایه‌ی تقرب به خداست بهره‌ی کافی را برده‌اید؟ آیا آثار آن را در نفس خود احساس می‌کنید؟ زمانی که محضر استادمان آقای قاضی مشرف می‌شدیم، به ما اینگونه می‌فرمودند. ما هم معنای این نکته را خوب نفهمیدیم مگر پس از ریاضت‌ها و تأمل‌های فراوان. باید قدم_اول را با صدق و صفا بردارید. بهترین چیز برای شروع همین نماز است. قدم دوم را اگر نمی‌دانستید، خدای متعال کسی را با لطف و کرم خود می‌فرستد تا به شما یاد دهد.» 📚 برگرفته از کتاب استاد | صد روایت از زندگی آیت الله قاضی طباطبایی ص ۱۱۵ موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
🔴تدریس امیرالمومنین به جبرئیل روزی جبرئیل در خدمت پیامبر(ص) مشغول صحبت بود که حضرت علی(ع) وارد شد .جبرئیل چون آن حضرت را دید برخاست و شرائط تعظیم بجای آورد... 🌹پیامبر(ص) فرمودند: ای جبرئیل! از چه جهت به این جوان تعظیم می‌کنی؟ عرض کرد: چگونه تعظیم نکنم که او بر من حق تعلیم است. پیامبر(ص) فرمودند: چه تعلیمی؟ جبرئیل عرض کرد: در وقتی که حق تعالی مرا خلق کرد؛ از من پرسید: «تو کیستی و من کیستم؟» من در جواب متحیر ماندم و مدتی در مقام جواب ساکت بودم، که این جوان در عالم نور به من ظاهر گردید و این طور به من تعلیم داد که بگو: « تو پروردگار جلیل و جمیلی و من بنده ذلیل، جبرئیلم» از این جهت او را که دیدم تعظیمش کردم. 📚 تحفة المجالس، ص 80 موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
💎امام علی علیه السلام: پاداش آن که تو را شادمان کرد آن نیست که اندوهگینش سازی نهج البلاغه، قسمتی از نامه۳۱ موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
1629101826_-1771294391.mp3
1.49M
♨️حقوق پدر مادر در کلام امام سجاد 👌سخنرانی بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام 📡 حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
🟢دعا کنیم فقط خدا دستمان را بگیرد دختری می‌خواست با پدرش از یک پل چوبی رد شود. پدر به دخترش گفت: دخترم! دست من را بگیر تا از پل رد شویم. دختر رو به پدر کرد و گفت: من دست شما را نمی‌گیرم، شما دست مرا بگیر.پدر گفت: چرا؟ چه فرقی می‌کند؟ مهم این است که دستم را بگیری و باهم رد شویم. دختر گفت: فرقش این است که اگر من دست شما را بگیرم، ممکن است هر لحظه دستتان را رها کنم، اما اگر شما دست مرا بگیری، هرگز آن را رها نخواهی کرد! این دقیقا مانند داستان رابطه ما با خداوند است؛هرگاه ما دست او را بگیریم، ممکن است با هر غفلت و ناآگاهی دستش را رها کنیم، اما اگر از او بخواهیم دست ما را بگیرد، هرگز دستمان را رها نخواهد کرد! و این یعنی عشق... موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
🔴يكی همیشه ما را می‌بيند ✍فقیری پسری کم سن و سال داشت. روزی به او گفت: بیا با هم برویم از میوه‌های درخت فلان باغ دزدی کنیم. پسر اطاعت کرد و با پدر به طرف باغ رفتند. با اینکه پسر می‌دانست این کار زشت و ناپسند است ولی نمی‌خواست با پدرش مخالفت کند. سرانجام با هم به کنار درخت رسیدند، پدر گفت: پسرم! من برای میوه چیدن بالای درخت می‌روم و تو پایین درخت مواظب باش و به اطراف نگاه کن، اگر کسی ما را دید مرا خبر بده. فرزند پای درخت ایستاد. پدرش بالای درخت رفت و مشغول چیدن میوه شد. بعد از چند لحظه، پسر گفت: پدرجان، یکی ما را می‌بیند. پدر از این سخن ترسید و از درخت پایین آمد و پرسید: آن کس که ما را می‌بیند کیست؟ فرزند در جواب گفت: «أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى؛ آيا او نمی‌داند كه خداوند همه اعمالش را می‌‏بيند؟!»(علق:14) پدر از سخن پسر شرمنده شد و پس از آن دیگر دزدی نکرد!خیلی از اعمال ما مانند غیبت، تهمت و ... هم به اندازه دزدی و چه‌بسا بیشتر قبیح است اما چون مثل دزدی در ذهن ما جلوه بدی از آن شکل نگرفته، بدون توجه به اینکه یک نفر نظاره‌گر رفتار ماست همچنان آن را ادامه می‌دهیم. موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
🔴يكی همیشه ما را می‌بيند ✍فقیری پسری کم سن و سال داشت. روزی به او گفت: بیا با هم برویم از میوه‌های درخت فلان باغ دزدی کنیم. پسر اطاعت کرد و با پدر به طرف باغ رفتند. با اینکه پسر می‌دانست این کار زشت و ناپسند است ولی نمی‌خواست با پدرش مخالفت کند. سرانجام با هم به کنار درخت رسیدند، پدر گفت: پسرم! من برای میوه چیدن بالای درخت می‌روم و تو پایین درخت مواظب باش و به اطراف نگاه کن، اگر کسی ما را دید مرا خبر بده. فرزند پای درخت ایستاد. پدرش بالای درخت رفت و مشغول چیدن میوه شد. بعد از چند لحظه، پسر گفت: پدرجان، یکی ما را می‌بیند. پدر از این سخن ترسید و از درخت پایین آمد و پرسید: آن کس که ما را می‌بیند کیست؟ فرزند در جواب گفت: «أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى؛ آيا او نمی‌داند كه خداوند همه اعمالش را می‌‏بيند؟!»(علق:14) پدر از سخن پسر شرمنده شد و پس از آن دیگر دزدی نکرد!خیلی از اعمال ما مانند غیبت، تهمت و ... هم به اندازه دزدی و چه‌بسا بیشتر قبیح است اما چون مثل دزدی در ذهن ما جلوه بدی از آن شکل نگرفته، بدون توجه به اینکه یک نفر نظاره‌گر رفتار ماست همچنان آن را ادامه می‌دهیم. موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
مداحی_آنلاین_با_کی_صفا_میکنی؟دلت_کجاست_استاد_پناهیان.mp3
1.61M
♨️با کی صفا میکنی؟دلت کجاست؟ 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
4_6039494213186357239.mp3
2.23M
♨️خوش عبرت 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. .موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
🍃🔸️🍃 ❣🍃السَّلامُ عَلَيْكَ يا عَوْنَ الْمَظْلُومينَ...✋ 🔸️سلام بر تو ای امید دل های غمدیده؛ سلام بر تو و بر روزی که حقّ مظلومان تاریخ را از ظالمان خواهی ستاند. 📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها، ص578. 🍃🔸️🍃 (عج)
✨﷽✨ ✍عارف بزرگی نقل می‌کرد: در ایام کودکی ده سال داشتم که نماز خواندم. پدرم هرگز نگفت نماز بخوان؛ بلکه از همان کودکی یاد دارم هر وقت با هم بودیم از من سؤالاتی درباره خلقت می‌پرسید؛ می‌گفت: پسرم به نظرت این ابرها از کجا به شهر ما آمده‌اند؟ چگونه در آسمان پخش نشده و یک جا می‌مانند؟ چگونه از آب علف می‌روید و علف به گوشت تبدیل می‌شود؟!!! همیشه با این سؤالات سعی داشت در من تفکر به توحید را زنده کند. این احیای توحید در کودکی در ذهن من باعث شد عاشق توحید شوم و عاشق نماز شدم و چون بزرگ‌تر می‌شدم من بیشتر از پدرم با توحید بحث می‌کردیم. سعی کنیم ذهن کودکان خود را از کودکی به توحید فعال کنیم؛ چون کودکی که توحید را نشناسد قطعاً زیاد هم تمایلی به نماز خواندن نشان نخواهد داد. اگر هم نشان بدهد نماز خواندنش ممکن است با ورود کوچکترین شک و تردید سست شود. والْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ ۖ وَالَّذِي خَبُثَ لَا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِدًا (58 - أعراف) زمین پاک نیکو گیاهش به اذن خدایش (نیکو) بر آید، و از زمین خشنِ ناپاک بیرون نیاید جز گیاه اندک و کم‌ثمر. قطعاً کودکی که فطرتش با توحید بیدار نشود مانند زمین خشن و ناپاکی است که در آن نماز و روزه ثمر نخواهد داد. چنین کودکی هر لحظه ممکن است بعد از بزرگی و بلوغ زیر حمله‌های شیطان عقیده خود را به نماز از دست بدهد. کودکی که با طعام حرام بزرگ شده باشد نیز همین طور است. چنانچه سالار و سرور شهیدان امام حسین (ع) وقتی از نصیحت اهل کربلا ناامید شدند فرمودند: «من شما را ملامت نمی‌کنم؛ چون لقمۀ حلالی از گلوی شما پایین نرفته است.» موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺